مردمانه (5) (ویژه دکتر علی شریعتی)

دراین شماره از صفحه مردمانه قصد داریم نظرات ارسال شده از جانب مخاطبین گرامیمان را به صورت موضوعی منتشر کنیم. 
 با توجه به اینکه در هفته های اخیر در فضای رسانه ای غرب خراسان رضوی خبر ناراحت کننده توهین یک چهره سرشناس تلویزیونی به دکتر علی شریعتی معلم بزرگ کویر دل بسیاری از دوستداران وی را آزرد ، مجله اینترنتی اسرارنامه با انتشار دو مطلب خبری یا تحلیلی ، نسبت به این موضوع به شدت انتقاد کرد. د رادامه مطالب منتشره اسرارنامه مخاطبین گرامی این وبسایت نیز هریک نظرات مفصلی ارائه کردند و این مطالب به پربحث ترین پست های هفته های اخیر مجله پیش رو تبدیل شد. 
دراینجا به پیشنهاد (roli) یکی از مخاطبین عزیزمان تصمیم داریم در شماره جدید مردمانه به صورت موضوعی تنها نظراتی را تأیید نماییم که پیرامون در دو هفته گذشته تنها پیرامون دکتر علی شریعتی دراین وبسایت ارسال شده اند. 
البته سایر نظرات مخاطبین گرامی که در موضوعات متفرقه برای انی مجله ارسال کرده اند نزد ما محفوظ است وانشاالله در شماره بعدی صفحه مردمانه به انتشار این موارد خواهیم پرداخت.

ضمناً تصویری که برای این شماره از مردمانه انتخاب کرده ایم تصاویری از مراسم پرفیض شب های قدر در مساجد و امام زادههای سبزوار است که توسط دوربین هنرمند همشهریمان آقای سید علی حسینی فر گرفته شده و در وبسایت پرمخاطب سبزوارنیوز به شکل گزارش تصویری منتشر شده است.
لازم به ذکر است سید علی حسینی فر عکاس جوان و پرافتخار سبزواری است که تا کنون در کارنامه هنری خود چندین موفقیت ملی و بین المللی را ثبت کرده است. آخرین موفقیت برون مرزی حسینی فر برگزیده شدن عکس موضوعی وی در ارتباط با ماه رمضان در نمایشگاه "جهان در رمضان" در شهر دبی در کشور امارات متحده عربی است. شما می توانید برای آشنایی بیشتر با این هنرمند جوان سبزواری به وبلاگ زیر در پیوند زیر مراجعه نمایید :

و اما اینک مردمانه این هفته : 
(لازم به ذکر است انتشار نظرات مخاطبین به معنی پذیرش دیدگاه های آنان توسط مجله اینترنتی اسرارنامه نیست.)

سلام | ايميل: sghrrmh@yahoo.com  | وبسايت: http://eslamchist.blogfa.com/
پيام: اسلام شریعتی از جنس اسلام محمدی و علوی بود یعنی عارفانه و مستقیماً از جانب خدا بود که از زبان و قلم او جاری شد . و این علت العلل ھمه سوء تفاھمات و غرض ھا و حقارت ھا وحسادتھا بر علیه او بود مخصوصاً از جانب جامعه ............. کھ خود را صاحب اسلام می دانست . این بدان معناست که اسلام شریعتی خود جوش و فطری و لدنّی بود و تاریخی و موروثی و کتابی و مسجدی و خانقاھی نبود . و لذا ھمه شعبات متفاوت اسلامھای سنتی و تاریخی و فرقھهای با او مسئله دار شده بودند مخصوصاً رھبرانش و نه توده ھای عامی . 
امییون اعم از پیر و جوان و متجدد و سنتی اکثراً او را تصدیق کردند پیروان شریعتی به لحاظ احساس ھیچ شباھتی به پیروان سائر رھبران عقیدتی – سیاسی – انقلابی ملل جھان و نیز ایران نداشتند . 
پیروانش براستی عاشق او بودند و او را ناجی روح خود می دانستند که اینک باید از او دفاع کنند زیرا مرگ شریعتی برای ھمه پیروانش عین شھادت بود آنھم از نوع حسینی اش
تاريخ: 12 مرداد 1391 


 کهکشان | ايميل: amirreza.rahimi28@google.com 
پيام: شریعتی را جز خودش هیچکس نشناخت بقیه حرفها بیهوده است .بهتر است ما با اصالت سودمندی پیش برویم.
تاريخ: 13 مرداد 1391 


 roli | وبسايت: http://www.afson.blogfa.com
پيام: به قول امام راحل کسانی که نمیدانند اسلام با سین است یا با صاد میان درباره اسلام نظر میدن دوست عزیز سلام که شما این گونه غیر منطقی از شریعتی دفاع می کنی شما ظلم می کنید در حق شریعتی شما ها که به اصطلاح طرفدارن شریعتی هستید...
تاريخ: 13 مرداد 1391

سلام بهمن آباد | وبسايت: http://salambahmanabad.persianblog.ir/
پيام: سلام
در باره این عزیز سفر کرده بسیاری از بزرگان حرف ها و نوشته های جالبی گفته و نوشته اند ولی بعضی وقت ها بنا به موقیعتی که داشتند ترجیح دادند سکوت کنند.در ابتدای انقلاب کتابی منتشر شد که با اهل نظر مصاحبه شده بود کتاب مذکور در بازار وجود دارد اکنون مغرضان هرچه بگویند حداقل در خلوت خودشان معترفند که شریعتی زنده است و زنده خواهد بود بنده هرسال که به نمایشگاه بین المللی کتاب می روم وقتی می بینم آن همه مراجعه کننده ی جوان مشتاقانه در پی نوشته ها و شناخت دکتر شریعتی هستند به وجد می آیم.
http://salambahmanabad.persianblog.ir/
تاريخ: 14 مرداد 1391

قاسم ملا | وبسايت: http://www.ghasemmolla.blogfa.com
پيام: سلام
در دهات ما می گفتن: هرکس باید در حد خودش حرف بزند،
پایش را به اندازه گلیمش دراز کند،
با هم وزن خودش کشتی بگیرد،و...
مرحوم پدر م همیشه شعر سعدی را برایمان می خواند:
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد.
ایشان سفارش می فرمودند: مبادا هرجا زبان به سخن باز کنی که مورد ریشخند این و آن قرار بگیری.
سال ها پیش، مصاحبه ای را خواندم که مربوط به محمد علی کلی بود مشت زن نه چندان مشهوری اعلام آمادگی کرد تا با کلی کشتی بگیرد کشتی گرفت و با دومین ضربه ی کلی از پای در آمد مشت زن شکست خورده در جواب خبرنگار که چرا با محمد علی کشتی گرفتی؟گفت: برای کسب شهرت!!!.
مخالف این چنینی دکتر علی شریعتی می خواهند از قبل نام پر آوازه ی دکتر به شهرت برسند وال میان ماه من تا ماه گردون / تفاوت از زمین تا آسمان است

تاريخ: 14 مرداد1391

ضمیمه مخاطبین :
 
ز.ا : باسمه تعالی
شناخت انسان محدود به آگاهی اوست!
آگاهی انسان محدود به اطلاعات و یافته هایش می شود!
در اینجا بسنده می کنم به جملاتی کوتاه و عمیق از دکتر شریعتی شاید دریچه ای جدید برای شناخت ایشان باشد.

قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز !

کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست...
این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند

وبالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح
ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد


قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .
یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق میکند که ترا فرش
کرده ،‌یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا
در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا
موزه سازی کنیم ؟

قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،‌
آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند
.. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ”
احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، ‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟
ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .

خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .
آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌ گویی که قرآن همین الان
به ایشان نازل شده است.
آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.


کوچه پس کوچه پیوندها 
کلیک کنید:
نظرت را بنویس
comments

شما بت پرستان نوین هستید...

حسين

درد دل با اسرارنامه سلام دوستان عزيز! بنده اخيرا از اخباري مطلع شدم كه واقعا تاسف خوردم. مخصوصا پروژه ي دانشكده (يا دانشگاه) نفت كه در زير توحيد شهر و كنار ايران گاز در حال احداث هست! يكي از هيئت علمي دانشگاه حكيم سبزواري كه دكتري عمران هم دارد (اسمش يام نيست الان) در همان زمان مطالعه و قبل از احداث بيان كرده كه اين منطقه گسل است و نبايد بر روي آن چيزي ساخت! ولي پيمانكار تهراني_تبريزي گوششان بدهكار نبوده و اين كار را استارت زده اند. در پاييز پارسال زير يكي از ستون ها خالي شده و اب رفته و حدود 3 متر ساختمان نشست كرده!!!! و فردا تراكتوري 2 ساعت در اين چاله خاك ميريخته كه آن را پر كند! پيمانكار به جاي اين كه خاك برداري كند يا اگر نميخواست ساختمان پايين بيفتد بايد خاك ريزي ميكرد و سطح آن را صاف ميكرد! همان طوري بر روي زمين بكر روي گسل استارت كار را زده است! از نمونه هاي ديگر تخريبي اين است كه مسجد را روي تپه اي بنا كرده اند. و اين در حالي است كه خاك ان با ريزش باران به شدت ابرفت شده و فرو ميريد. نتيجه ي ان اين بود كه امسال پايه ي كار مسجد از ضلع غربي از خاك بيرون زده شد! مهندس عمران سبزواري به كارفرمادر تابستان پيشنهاد ميدهد كه جلو راه اب سد شده و از پشت ان راه ابي براي هدايت اب باران احتمالي احداث شود كه با مخالفت خانم مهندس تبريزي روبرو ميشود. و به هنگام بيرون زدن پايه ي كار وي خانم مهندس بيان ميكند كه اب را مهار ميكند! و اقدام به احداث ديوار بتني ميكند! و هيچ مسيل ديگري احداث نميكند. نتيجه اين كه اب از زير ديوار نشت كرده و كل ديوار بتني را با خود ميبرد و خسارتي حدود 200 ميليون وارد ميكند! و البته اين هنوز ابتداي فاجعه هايي است كه رخ داده است. يك فاجعه ي ديگر مربوط به جمعيت توحيدشهر و قابليت ان است! در توحيد شهر 4 فاز مجتمعي سنگين در حال احداث است و 3 فاز هم به بهره برداري رسيده است! مخصوصا فاز ضلع غربي توحيدشهر كه يك قسمت از خانه هاي معروف به 99 ساله انجا در حال احداث است و به زودي به بهره برداري ميرسد. ديگري در بلوك 2 قرار دارد و قسمتي از ان به بهره برداري رسيده و قسمتي ديگر تا چندي ديگر اماده ي بهره برداري ميشود. ديگر بلوك 6 و 7 هست كه بلوك 6 به بهره برداري رسيده و 7 هم تا اخر امساتل به بهره برداري ميرسد. بلوك 3 و 4 نيز چنين حجمي دارد! يك حجم سنگين جمعيت در توحيدشهر بدون داشتن امكانات رفاهي لازم! از جمله خيابان هاي شلوغ كه مسلما باعث ترافيك در توحيدشهر خواهد شد! و خيابان هاي اين شهرك گنجايش حمل و نقل اين حجم سنگين جمعيتي را ندارد فضاي سبز اندك و محدود در اين شهرك كه البته به لطف دوستاني و البته به لطفغ شهرداري همان ها هم فروخته شده و يا ميشود! من جمله زمين هاي بلوك 6 ضلع جنوبي خ دانشجو كه زير دانشگاه حكيم سبزواري قرار دارد در طرح اوليه قرار بر اين بود كه فضاي سبز شود! اما اكنون به افراد شخصي فروخته شده و بنا بر ان است كه محل تجاري شود. يا فضاي سبز بزگ زير توحيد شهر كه ضلع شمالي خ كوثر بوده كه قرار بوده يك فضاي سبز بزرگ باشد كه شهرداري صرفا همان ابتداي ان را به عنوان باغ ايراني در حال احداث دارد و بقيه ي زمين هاي پارك را شماره بندي كرده و در حال فروش دارد! اين كار جز خيانت به مردم شريف توحيد شهر نيست! ضمن اين كه اين كار براي مردم توحيدشهر كه در بلو1 و 2 نشسته اند مشكل زاست! چرا كه فاضلاب آنها از وسط اين زمين هاي قطعه شده و شماره گذاري شده مي گذرد كه شهرداري با ان مخالفت كرده و آنچه را اين شهروندان عزيزمان با پول و كمك خود مردم محله ساخته اند را تخريب كرده اند. البته اين گوشه اي از اني مطالب هست. از اسرارنامه توقع داريم كه به اين مسائل هم بپردازد و اخبار داخل شهر را به خوبي گزارش نمايد!

roli

شریعتی خود را در کاخک نشان داد و ماهم امروز اهر ،ورزقان و هریس را داریم...

ز.ا

باسمه تعالی شناخت انسان محدود به آگاهی اوست! آگاهی انسان محدود به اطلاعات و یافته هایش می شود! در اینجا بسنده می کنم به جملاتی کوتاه و عمیق از دکتر شریعتی شاید دریچه ای جدید برای شناخت ایشان باشد. قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز ! کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست... این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند وبالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ " چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است . قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟ قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،‌ آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است … قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، ‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند . خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو . آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما