در حاشیه آیین بزرگداشت صدمین سالگرد بیمارستان حشمتیه

تجربه موفقی که بارها باید تکرار شود

 
* علی نورآبادی / مجله اینترنتی اسرارنامه 
 
هفته گذشته اتفاق خوبی در شهرستان افتاد؛ برگزاری آیین بزرگداشت صدمین سالگرد بیمارستان حشمتیه. "اتفاق خوب" نه به خاطر این که صرفا مراسمی برگزار شده باشد بلکه به خاطر این که این اتفاق، نماد همفکری، همکاری و تعامل افراد و نهادها و مجموعه های مختلف در شهرستان بود. همفکری، همکاری و تعامل؛ چیزی که برای پیشرفت و رشد شهرستان و منطقه به شدت به آن نیازمندیم. اما چرا "برگزاری آیین بزرگداشت صدمین سالگرد بیمارستان حشمتیه" یک اتفاق خوب و موفقی بود:
 
 
 
1- بیمارستان حشمتیه، صد ساله شد؛ "نهالی نو، ریشه ای کهن".  این مسئله قبل از هر چیز، این مهم را ثابت می کند که وقتی کاری از ابتدا با اخلاص و صداقت و با نیت خدایی پایه ریزی شود، گذر زمان و حوادث روزگار نمی تواند گزندی به آن برساند. اینها همه از معجزه "اخلاص" است؛ به مصداق آیه "کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ" است. دکتر غنی در پایان کتاب "زندگی من"  خود، ماجرای تاسیس بیمارستان حشمتیه را بیان می کند. خوانندگان را به صفحات 170 تا 183 آن کتاب ارجاع می دهیم. در اینجا فقط به چند جمله کوتاه از آن کتاب اشاره می کنیم. دکتر غنی می نویسد: 
 
"موقع ورود به سبزوار قصد داشتم دو سه ماه بمانم و بعد برای طبابت به مشهد بروم. در سبزوار وسایل و دارو نبود. سبزوار چند طبیب ابتدایی بیشتر نداشت که بیشتر تجربی کار کرده بودند. چون اپیدمی آنفلونزا شایع شد... شبانه روز 18 ساعت کار طبابت می کردم. در این گرفتاری این احساس برایم آمد که بالاخره من سبزواری هستم... من نان و آب همین شهر را خورده و بزرگ شده و بعد پول همین شهر را به خارج برده و درسی خوانده ام. دِین من است که در همین شهر بمانم و حق مردم را به هر اندازه مقدور باشد ادا کنم... این تصمیم را یعنی اقامت در سبزوار و طبابت و پرستاری همشهریان بینوای خود را با روحانیت و صفایی گرفتم که خاطره اش هیچ وقت فراموش نخواهد شد... با کمال میل ماندم و به امیر ارفع تصمیم خود را گفتم. امیر ارفع مقدم شد و زیاد کمک کرد. مجلسی ترتیب داد و جماعی دعوت شدند، اعانه جمع کردند... چند هزار متر زمین از زمین های موقوفه مرحوم حاج ملا هادی سبزواری مجاور مریضخانه خریداری شد. یعنی با اراضی دیگری تبدیل به احسن شد در جنب باغ ملی... عمارتی برای توسعه مریضخانه ساخته شد. 
 
طولی نکشید که مریض‌خانه سبزوار (بیمارستان حشمتیه) محور توجه جمیع ایالت خراسان شد از تمام بلاد مجاور دائماً مرضائی به آنجا می‌آوردند. کاروان‌هایی دائماً درراه بودند پرستاران و همکارانم به حدی خوب از عهده کاربر می‌آمدند که به وصف نمی‌آید. این‌ها همه را به کار مشغول کرده بودم، هرسال جماعتی از مشهد برای طبابت به سبزوار می‌آمدند."
 
 
 
2- به گفته مسئولان دانشگاه علوم پزشکی پس از اعلام فراخوان، بیش از 5 هزار اثر درباره بیمارستان حشمتیه به دانشگاه ارسال شد که 70 اثر برای نمایشگاه انتخاب شده است. هیچ کس، حتی خود مسئولان دانشگاه هم فکر نمی کردند که چنین استقبالی از فراخوان شود و این همه اسناد و مدارک از بیمارستان داشته باشیم. این مسئله یک چیز مهم را ثابت می کند، و آن این که اگر کار خوبی انجام شود و مردم اعتماد کنند، خودشان پای کار می آیند. ثابت می کند که اگر ما یک قدم برداریم، مردم ده قدم برمی دارند و بسیار جلوتر از ما حرکت می کنند.
 
این اسناد تا کنون در کتابخانه ها، بایگانی ها و یا در آلبوم های شخصی خاک می خورد و هیچ استفاده ای نداشت. اما حالا که این اسناد یک جا جمع آوری شده و از نابودی نجات یافته است. مهم تر این که اسناد نباید بعد از برگزاری مراسم، دوباره به بایگانی دانشگاه برود و فراموش شود. اگر قرار باشد که این اسناد، بعد از یک نمایشگاه چند روزه دوباره در بایگانی ها خاک بخورد پس با قبل چه تفاوتی کرده است؟ جمع آوری اسناد و مدارک باید مقدمه احیا و استفاده از آنها باشد. یکی از  راه های احیای این اسناد و مدارک، ایجاد موزه برای نگهداری و استفاده علمی از آنهاست. دانشگاه علوم پزشکی نباید اسنادی را که به زحمت و همکاری و اعتماد مردم جمع آوری کرده است، از دست بدهد. مبادا این اسناد را به موزه ها یا کتابخانه های شهرهای دیگر داده شود. مطمئن باشید که اگر اسناد از شهرستان خارج شود دیگر برنمی گردد. ما تجربه های تلخی در این زمینه داریم، چند سال پیش نسخ خطی کتابخانه ناوی را به کتابخانه آستان قدس دادند که دیگر برنگشت و شهرستان از این گنجینه ها محروم شد. تجربه تلخی که نباید تکرار شود.
 
دانشگاه علوم پزشکی باید به صورت جدی به فکر ایجاد موزه ای (در پردیس دانشگاه یا جای مناسب دیگر) برای نگهداری علمی و استفاده درست از  اسناد باشد. مردم یادشان نرفته است که مسئولان دانشگاه علوم پزشکی و دیگر مدیران شهرستان بارها وعده راه اندازی موزه طب را در محل بقعه بقراط داده بودند. اما متاسفانه بعد از گذشت سالها و آن همه وعده ها نه تنها شاهد راه اندازی موزه نبودیم بلکه بقعه بقراط هم اکنون در سایه غفلت و کم کاری اداره میراث فرهنگی به مهد کودک تبدیل شده است.
 
اصلا جدای از این مسئله، اگر دانشگاه علوم پزشکی آینده نگر باشد باید در کنار کتابخانه قوی و غنی، یک پژوهشکده علوم پزشکی و یک موزه خوب هم در محل پردیس دانشگاه بسازند. پژوهشکده برای این که همه فعالیت های علمی و پژوهشی و مراکز تحقیقاتی دانشگاه در یکجا تجمیع و متمرکز شود و موزه هم به عنوان محلی برای نگهداری و استفاده از اسناد و مدارک و افتخارات دانشگاه. 
 
 
 
3- استقبال مردمی و جمع آوری این حجم از آثار و اسناد ارزشمند، وظیفه دانشگاه علوم پزشکی را سنگین تر می کند. اگر مسئولان دانشگاه علوم پزشکی و دیگر مسئولان تا کنون اطلاعات زیادی درباره بیمارستان نداشتند اما حالا دست شان پر و  اهمیت این بیمارستان بیش از پیش روشن شده است. همین مسئله وظیفه مسئولان را صد چندان می کند.
 
برگزاری آیین صدمین سال بیمارستان، قدم نخست و آغاز کار است. در قدم نخست، حشمتیه در سطح شهرستان و نهایتا استان مطرح شد؛ چنانکه دیدیم این مراسم هم در سطح ملی برگزار نشد. اما دانشگاه علوم پزشکی با در دست داشتن این حجم از اسناد و مدارک، باید قدم های بعدی را محکم تر و جدی تر بردارد. قدم بعدي اين است که مسئولان دانشگاه، پيگيري کنند تا حشمتيه بعنوان دومين بيمارستان قديمي کشور به ثبت ملي برسد چون تا اين اتفاق نيفتد حالت رسمي پيدا نمي کند. و قدم های بعدی این است که بیمارستان حشمتیه را به برندی در سطح ملی و جهانی تبدیل کنیم. اگر مجوز گردشگری سلامت برای حشمتیه گرفته شده است و اگر  شعار رونق گردشگری سلامت می دهیم، برند شدن این بیمارستان در سطح ملی و جهانی ضروری است. بنابراین دانشگاه تازه قدم اول را برداشته است و این راه باید با قوت پیشتر ادامه یابد.
 
 
 
4- بیمارستان مجهز و به ‌روز حشمتیه باید وسیله‌ای برای ارتقای سطح علمی و پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار باشد. اگر تنها به جنبه‌های درمانی این بیمارستان اکتفا کنیم قطعاً ضرر کردیم و عقب افتادیم. درمانگاه و بیمارستان برای درمان کم نیست. هدف اصلی ساخت و راه‌اندازی این بیمارستان، مباحث علمی و پژوهشی آن بود. این بیمارستان باید مکانی برای اجرای طرح‌های بزرگ علمی و پژوهشی در حوزه‌های مختلف پزشکی باشد.
 
بیمارستان حشمتیه درواقع باید بازوی علمی و تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار باشد نه بازوی درمانی آن؛ بنابراین باید به‌شدت مراقب باشد که جنبه‌های علمی و تحقیقاتی بیمارستان کمرنگ نشود. حق بیمارستان حشمتیه در صورتی ادا می شود که موجب ارتقای علمی و پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی و محققان این حوزه شود. مباحث تحقیقاتی و پزشکی باید هدف و اولویت اصلی بیمارستان حشمتیه باشد.
 
فراموش نکنیم که دانشگاه علوم پزشکی سبزوار هنوز راه‌های نرفته زیادی دارد و باید کارهای بزرگی انجام دهد. دانشگاه علوم پزشکی سبزوار از این به بعد راه سختی را در پیش دارد چون باید کارهای علمی و تحقیقاتی بزرگی را انجام دهد. کار دانشگاه علوم پزشکی سبزوار از این به بعد بسیار سخت‌تر می‌شود چون باید از پوسته محدود و نگاه شهرستانی بیرون بیاید و با دانشگاه‌ها و مراکز علمی و پزشکی بزرگ رقابت کند.
 
سبزوار ظرفیت‌های بالقوه زیادی در زمینه‌های گیاهان دارویی (رتبه اول استان در زمینه گیاهان دارویی)، طب سنتی، گیاه‌پزشکی، دامپزشکی، وجود شرکت های دانش بنیان در حوزه دارویی، کارخانه داروسازی طاها و عرصه‌های دیگر دارد؛ دانشگاه علوم پزشکی باید این ظرفیت‌ها را به فعلیت برساند.
 
اگر با همفکری و تعامل از این ظرفیت ها درست استفاده شود قطعا سبزوار در زمینه‌های دارویی و پزشکی به یک قطب علمی و تحقیقاتی تبدیل خواهدشد. مهم نیست رئیس دانشگاه چه کسی باشد مهم آن است که دانشگاه اگر می خواهد از قافله علم عقب نماند و سری میان سرها داشته باشد باید این اهداف و برنامه‌ها را دنبال کند و این‌گونه تلاش کند.
 
 
 
5- با حجم گسترده حوزه کاری - به اندازه یک استان- و پیشرفت های زیادی که دانشگاه علوم پزشکی سبزوار در سالهای اخیر داشته است، اما متاسفانه هنوز جزء نوع (تیپ) سه دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور است. یکی از اولویت های کاری مسئولان باید پیگیری ارتقای سطح دانشگاه، حداقل به نوع دو دانشگاه های علوم پزشکی کشور باشد.
 
همچنین مسئولان دانشگاه و مدیران شهری در سالهای گذشته وعده هایی برای افزایش دانشکده های (طب سنتی، دندان پزشکی و داروسازی) این دانشگاه را داده بودند اما هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است. دانشگاه نباید ناامید شود و باید افزایش دانشکده ها و رشته های تخصصی و دکتری جدید را به صورت جدی پیگیری کند.
 
 
 
6 - برگزاری آیین صدمین سال تاسیس بیمارستان حشمتیه نمادی از همفکری، همکاری و تعامل مسئولان و نهادی های مختلف شهرستان بود. این اتفاق را مرور کنیم؛ نخستین بار، مطلبی درباره صدمین سالگرد بیمارستان حشمتیه منتشر شد. رسانه های مختلف ماجرا را با سماجت پیگیری کردند.
 
دانشگاه علوم پزشکی خوشبختانه ضرورت موضوع را فهمید و وارد میدان شد. فراخوان داده شد و مردم همکاری کردند. سردر قدیمی بیمارستان با سفارش دانشگاه علوم پزشکی و با کمک میراث فرهنگی و کارشناسان مورد تأیید آن مرمت شد. خلاصه این که هر کس، گوشه ای از کار را گرفت و در نهایت این اتفاق خوب، عملی شد. 
 
اگر از ابتدا این همفکری و تعامل شکل می گرفت، قطعا بخش بیشتری از بیمارستان قدیمی از تخریب و ویرانی نجات می یافت. اما چرا همین اتفاق خوب مثلا درباره "گذر فرهنگ و هنر" رخ نداد؟ جالب است که طرح برگزاری بزرگداشت صدمین سالگرد بیمارستان حشمتیه و ایجاد گذر فرهنگ و هنر تقریبا حدود یک سال پیش و به صورت همزمان مطرح شد؛ این یکی با همفکری و تلاش و تعامل به نتیجه رسید اما گذر فرهنگ و هنر به خاطر اختلاف ها، پاسکاری ها به همدیگر، کم کاریها و گاه لجاجت ها هنوز به جایی نرسیده است.
 
 دانشگاه علوم پزشکی با درک این موقعیت و همت بالا برای خودش و شهرستان فرصت سازی کرد اما گذر فرهنگ و هنر به خاطر همین اختلاف ها و لجاجت ها و تنگ نظری ها دارد به یک فرصت سوزی تبدیل می شود.  آیا نمی شد با همفکری، همکاری و تعامل،  گذر فرهنگ و هنر نیز در یکی از کاروانسراها یا سراهای سنتی شهرستان راه اندازی شود؟ با اجرای این طرح، علاوه بر این که یکی از کاروانسراها از خطر تخریب نجات می یافت، کسب و کارهای فرهنگی و هنری نیز رونق پیدا می کرد.
 
هنوز هم دیر نشده اگر اراده ای و همتی باشد با همفکری و تعامل، می شود گذر فرهنگ و هنر را نیز عملیاتی کرد. هر کسی باید گوشه ای از کار را بگیرد. این تجربه موفق باید بارها و بارها تکرار شود. 
 
آیا نمی شود با همین تلاش و تعامل و همفکری سرای معمارزاده را از ویرانی نجات داد؟ آیا نمی شود همین تجربه را در ساماندهی و باززسازی کوی گلستان تکرار کرد؟ آیا نمی شود همین تجربه را در مرمت و احیای مدرسه فخریه - قدیمی ترین مدرسه ایران- تکرار کرد؟ آیا نمی شود همین تجربه را در بازسازی و احیای خانه های تاریخی که متاسفانه یکی یکی تخریب می شوند، تکرار کرد؟ آیا نمی شود همین تجربه موفق را در طراحی و ساخت کتابخانه مرکزی سبزوار و مجتمع فرهنگی و هنری تکرار کرد؟
 
کلام آخر، این دو تجربه پیش روی ماست، کدام را انتخاب می کنیم؟
 
 
برای مطالعه یادداشت های بیشتر به قلم علی نورآبادی هم اکنون روی اینجا کلیک کنید. 
 
 
 
کوچه پس کوچه پیوندها
 
کلیک کنید:
 

 

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما