تصدی گری در حوزه فرهنگ

ناکجا آباد، راهی که شهرداری می رود

فرهنگ مقوله ای نیست که با دستور و امر ونهی مسیرش تغییر یابد و یا با ساختاری فشل و پوسیده بتوان آن را به سرمنزل مقصود رساند آنچه امروز درحوزه فرهنگ و هنر شهرداری شاهد آن هستیم هرچند بخش اعظمی از آن ها از غنای فرهنگی مطلوبی برخوردار است اما ساختاری که برای اجرای آن پی افکنده شده و بهره برداری که از آن می شود آنچنان حقیر و بی هدف است که ثمره ای جز تخریب بنیان های فرهنگی ندارد.

برنامه های فرهنگی هنری جدید شهرداری که ریشه در تفکرات دوره های پیشین شهرداری دارد با ساختاری بشدت وابسته به بدنه اداری ،شکننده ی نهادهای فرهنگی هنری مردمی و توسعه دهنده ی هنر بی محتوای ستایشی است از این رو آسیب هایی را سبب می شود که در کوتاه زمان سطح فرهنگ مردم را بخاطر آثار نازل و بی کیفیت نشانه می رود و به طور حتم در دراز مدت ، استیلای فرهنگ مهاجم غربی را سبب می شود.

اینک به برخی نشانه ها در عرصه فرهنگ و هنر می پردازیم:     

  1. چاپ نشریات بدون مجوز ، با چه هدفی صورت می پذیرد این ساده لوحانه است که بپذیریم برای اشاعه فرهنگ مکتوب این فرآیند شکل می گیرد؛ اگر اینگونه است چرا نشریاتی که دارای مجوز هستند و می توانستند فاخر باشند و موجب افتخار دیارمان شوند هم اینک مجبور هستند فقط برای چاپ تن به رنگین نامه تبلیغاتی سخیف بدهند. یعنی نمی شود با حمایت صحیح نشریات دارای مجوز، روند فرهنگ سازی را جایگزین فرهنگ سوزی کنند. حیف نیست که دیگر صداقت نشریات وزینی چون وارثان زمین و وزانت بیهق دیگر دیده نمی شود و جایش را نشریات مبتذلی چون  س...داران و فر....سبزوار که این دومی دوران طلایی را هم بخود دید پر کند. به واقع شدنی است فقط کمی از خود گذشتگی می خواهد و البته نگاه عمیق و غیر خودستا .
  2. اکثر فعالیت ها بر خودنمایی حوزه های شهرداری توجه دارد هریک برای دیده شدن بر گرده یکدیگر سوار شده و به زور سرک می کشند و البته این گرده هنرمند است که نحیف تر شده و در باطلاق هنرسفارشی فرو می رود چرا باید شاهد برنامه های بی محتوایی همچون نمایش کمدی آتشکار و یا جشنواره آیینی سنتی باشیم که نه تنها دارای مجوز نبودند و یا در صورتیکه موفق به اخذ آن شدند بواسطه لابی های بسیار بود.
  3. هنر سفارشی موهن جای هنر اصیل را می گیرد واضح است هنگامیکه خلق ساعه و سفارشی کاری تولید می شود نتیجه ای جزتولید آثار سخیف نیست زیرا مسوول سفارش دهنده به جنبه تبلیغاتی آن می نگرد و نه کیفیت هنری.
  4. اعتبار این فعالیت ها از جیب مردم تامین می شود اما این حوزه ها به صرف اختیار در هزینه کرد ، آنچنان تفاخری دارند که برایشان شان و منزلت استاد دانشگاه وهنرمند به واسطه پرداخت وجه به ثمن بخس حراج می شود بطوریکه اکثر برنامه ها با اینکه توسط هنرمندان و جامعه دانشگاهی برگذار می شود لیکن واژه هایی چون اداره فلان و یا بهمدان تقدیم می کند وقیحانه به رخ کشیده می شود گویا آنان نمی دانند این هنر و فرهنگ و اهداف والای آن است که اهمیت دارد و نه پول و دست بیمقدار واسطه آن.
  5. این رخ نمایی آنچنان فراگیر شده که هرکس دوست دارد جلوه ای جذاب از خود به نمایش بگذارد    مثلا روابط عمومی حوزه ای چون آرامستان شهرداری هم برای میلاد مسعود یکی از ائمه اطهاربنر تبریک چاپ می کند که هر چند ممکن است از صفای قلب فرد نشات گرفته باشد اما به واقع نقض غرض است و از نظر روانی نامطلوب.

تفکرات جناحی در سطح کلان چنان بوده است که برخی هنر رادولتی فرض می کرده اند و برخی دیگر رها ؛و برخی دیگر مردمی. و به تناسب آن ، سیاست ها و رفتارها متفاوت بوده است با آمدن دکتر طالبی به عنوان شهردار، بارقه های امید، نزد هنرمندان بازگشت اما عملکرد شهرداری تقویت خودستایی ،ارتقائ هنر سفارشی و عدم توجه به نهادهای هدفمند فرهنگ وهنر مردمی بوده است.

هم اینک کانون هنرمندان و انجمن های فرهنگی و هنری و حتی قرآنی به دلیل بی توجهی نهادهایی چون شهرداری بی نهایت ضعیف شده اند از طرفی هنرمندان دارای سرپناهی که مورد حمایت شهرداری باشد نیستند چرا بسیاری از شهرها دارای ساختاری چون خانه هنرمندان هستند که شهرداری کمترین دخالتی در مدیریت آن ندارد ولی وظیفه حمایت و بستر سازی و ایجاد آن  را شهرداری شهر مذکور بدوش کشیده است.

سخن کوتاه؛ منظور این نیست که دیگر اتفاقی نیفتد بلکه امیداست با ایجاد بستر مناسب و بدون دخالت عوامل شهرداری اما با نظارت مطلوب و توجه به نهادهای مردمی در اهداف عالیه کوشا بود.

سید حسین سبریزی

 

نظرت را بنویس
comments

کریمی

با سلام..مقاله خوبیست. موافقم. شنیدن حرف حق بسیار تلخ است.بیایید واقع بین باشم و خودمان را گول نزنیم.

مطلع

دوستان عزیز که نقاب دلواپسی عرصه ی فرهنگ را به چهره زده و آنچنان سخن میرانید که آنچه در ذهنتان میگذرد همان متری است که باید برای سنجش اعتبار ، محتوا و قالب امور فرهنگی هنری رعایت شود کاش نام مبارک نگارنده ی متن را مینوشتید تا مخاطب به اعتبار رزومه و گذشته ی کاری ایشان قصد و نیتش را بفهمد و سپس قضاوت کند قاعدتا ایشان میبایست از آن دست صاحبنظرانی باشد که در امور اجرایی فرهنگی فاقد جایگاه و منزلت بوده و حسد و غرض خود را اینچنین در پس مطلبی به ظاهر علمی و منطقی به خورد مخاطب میدهد و اما مخلص کلام اولا ضعف نهادهایی که نام بردید ارتباطی به فعالیتهای سایر نهادها ائم از شهرداری نداشته و ندارد چرا که اگر شهرداری هم فعالیت فرهنگی هنری نداشته باشد باز هم این نهادها مصداق مثل: احمد بوده همان بوده که بوده هستند و کما فی السابق طبق تجربه سالیان اخیر ناتوان خواهند بود و ثانیا لطفا شما با طرح و اجرای یک برنامه جرات به خرج داده خود را در برابر قضاوت مخاطب و عموم مردم قرار دهید آنگاه خواهید فهمید که تنها میتوانید نگارنده ای مغرض باشید چرا که اگر دغدغه ی فرهنگ را داشتید پیشنهاد و راهکار ارائه میدادید نه بد اخلاقی و نقد غیر منصفانه را رواج دهید.

emir

رنگ و روی این مقاله کاملاً جهت دار بود. بهتر نبود به جای کلی گویی کمی هم راهکار ارائه می شد؟ صلاً مگر شهرداری موظف است که یک تنه فعالیت های هنری را اجرا کند؟ این همه اداره ی دراز و طویل... اداره فرهنگ و ارشاد کجاست؟ شهرداری به سهم خود تا جایی که شده است خوب فعالیت کرده است، جای کار دارد اما بیراهه نمی رود.

دلسوز

این مطالب فقط لفاظی است بگذارید همین چند برنامه فرهنگی اجرا شود کلیت قضیه خوب است اگر نواقصی دارد باید برطرف شود در ضمن نشریه ساسویه واقعا از مابقی نشریات حال حاضر برتر است بخاطر مطالب فرهنگیش

سبزواری

دمتون گرم این همون آق قاسم ---ی خودمونه که اون روز کفری شده بود مثلا میخواست بگه این برناyمه رو من جمع کردم چقدر ... متاسفانه کیا دارن جولان میدن تو فرهنگ شهرمون
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما