گاهی فقط کافی است «زن» باشی!

گفت‌وگویی با تکتم صنعتی معلمی که دانش‌آموزها را کتابخوان می‌کند

مجله اینترنتی اسرارنامه: روز زن که می‌شود، دو اتفاق خوب وجود دارد: اتفاق خوب اینکه یاد زن‌ها می‌افتیم و اتفاق بد اینکه «تازه» یاد زن‌ها می‌افتیم! انگار نه انگار که ما هم انسان هستیم و جنسیت، مانند بسیار ویژگی‌های دیگر، از جمله نژاد و رنگ و ... هیچ تفاوت شأنیتی برایمان ایجاد نمی‌کند. این‌بار نه به این دلیل که «یادِ» کسی بیفتیم، بلکه به «بهانه» هفته بزرگداشت مقام زن، رفته‌ایم سراغ یک خانم! کسی که یک کار مهم انجام داده. تکتم صنعتی دانشجوی دکتری رشته برنامه درسی در دانشگاه فردوسی مشهد و مدیرآموزگار یک روستا است در بخش ششتمد سبزوار، چیزی که کمتر اتفاق افتاده و در این منطقه، اولین بار است که اتفاق می‌افتد! حالا در همین مدرسه و با تعداد دانش‌آموزانی کمتر از انگشتان دو دست، در مدت 2 ماه، 200 کتاب مطالعه کرده‌اند! عددی که حتی باور کردنش تا حدودی سخت است، چه برسد به انجام دادنش!
 
 
1) چه شد که مدیرآموزگار شدید؟ معمولاً کمتر دیده می‌شود یک خانم مدیرآموزگار یک مدرسه شود.
ابتدا باید بگویم که مدیرآموزگار، مخصوص روستاهایی است که تعداد دانش‌آموزان آن‌ها بسیار پایین است و فردی که در این پست منصوب می‌شود هم کارهای مدیریتی را انجام می‌دهد و هم یک یا چند پایه را آموزش می‌دهد. گاهی تعداد دانش‌آموزان در یک روستا آنقدر کم است که به غیر از مدیرآموزگار، هیچ نیروی دیگری به آن روستا تعلق نمی‌گیرد. روستای حسن‌آباد ده‌زمین هم تنها 9 دانش‌آموز در پایه‌های پیش‌دبستانی، اول، سوم و پنجم دارد.
اما اینکه گفتید چه شد مدیرآموزگار شدم؟ علاقه‌مند بودم که در محیط یک روستای واقعی و به صورت انفرادی، فعالیت‌آموزشی انجام دهم. تجربه تدریس در روستاها تجربه لذت‌بخشی است. از آن‌جایی که تقریباً از همان سال‌های اول ورود به دانشگاه، روی مباحث حقوق زنان متمرکز بودم، در نهایت به این باور رسیده‌ام که بخش زیادی از محدودیت‌های زنان در واقع محدودیت نیستند و شاید بعضی باورهای غلط مانع از ورود زنان به بعضی حوزه‌ها شده است. من هم چنین باوری نداشتم که این کار مردانه است و برای خودم جای هیچ تعجبی نبود و نیست. اینکه موفق بوده‌ام یا نه را می‌توانید از اداره ششتمد و مردم روستا بپرسید. ضمن اینکه کسی هم در این همه سال دنبال این نبوده بفهمد که مردها در این پست، چقدر موفق بوده‌اند!
 
 
2) برویم سراغ قضیه کتاب خواندن. کلاً مردم این روزها، کم کتاب می‌خوانند. دانش‌آموزها هم در جهان موبایل و بازی و فضای مجازی، کمتر! شما چه کردید و چه نتیجه‌ای گرفتید؟
یکی از اهداف من در شغل معلمی، همیشه این بوده که به مسائلی توجه کنم که خلأهای آموزشی ما محسوب می‌شوند. یکی از این خلأها «تقویت خودپنداره مثبت» در مورد بچه‌های روستایی است. گویا قانونی نانوشته اغلب بچه‌های روستایی را محکوم به محدود بودن به تبعِ محل زندگی آن‌ها می‌کند. این در حالی است که محرک‌های محیطی این جوامع کوچک آنقدر غنی است که در صورت کمی توجه، استعدادهای بسیاری از این دانش‌آموزان در بازه زمانی محدودتری نسبت به نمونه‌های شهری شکوفا می‌شود.
یک نمونه از این اقدامات، کاری بود که ما انجام دادیم. به صورت آمار و ارقام باید بگویم که در مدت زمان دو ماه، تعداد 210 کتاب با توجه به رده سنی بچه‌ها، توسط آن‌ها مطالعه شد. با توجه به تعدادشان، یعنی 9 نفر و تعداد کتابی که هر نفر مطالعه کرده، این عدد به دست می‌آید.
 
 
3) 210 کتاب؟ یعنی متوسط تقریباً هر نفر 20 کتاب!این عدد یک مقدار زیاد نیست؟ حتی جامعه‌های دانشگاهی هم چنین نسبتی از مطالعه کتاب را در دو ماه دارند.
 این عدد کاملاً واقعی است. دانش‌آموزی داریم که 50 کتاب را در این دو ماه مطالعه کرده. پایه‌های پایین‌تر تعداد کمتری کتاب خوانده‌اند. مدرسه این روستا، هیچ‌گونه کتابی متناسب با سن دانش‌آموز مقطع ابتدایی نداشت، به همین دلیل با برقراری ارتباط با اداره مرکزی کتابخانه‌ها و همکاری صمیمانه خانم باغانی و آقای حمید ابارشی، تعداد قابل توجهی کتاب، برای مدرسه تهیه کردیم. بعضی کتاب‌های خانواده خودم را هم وارد این قفسه کردم و در مجموع 190 کتاب تهیه شد.
با استفاده از تقویت‌کننده‌های بیرونی (جدول ستاره‌ها و بانک تلاش) بچه‌ها را تشویق به خواندن کتاب کردم. در ابتدا بچه‌ها بایستی هر کتابی را مطالعه می‌کردند، خلاصه آن را در کلاس ارائه می‌دادند. هدف از این کار تقویت قدرت بیان و سخنرانی جلوی جمع، افزایش میزان تمرکز و خوانش با دقت کتاب بود. لازم است تأکید کنم که بچه‌های پیش‌دبستانی و اول که هنوز قادر به خواندن نیستند، کتاب‌ها را با همراهی والدین مطالعه می‌کنند. از این طریق مهارت خوب گوش‌دادن در سنین پایین نیز تقویت می‌شود.
 
 
4) اختیاری کتاب برمی‌دارند یا شما به اجبار از آن‌ها می‌خواهید که تعداد زیادی کتاب را بخوانند؟
همه چیز کاملاً اختیاری است. حتی میزان درخواست‌ها به قدری زیاد بود که مجبور شدیم، سقف و محدودیت تعیین کنیم. هر دانش‌آموز برای هر شب، نهایتاً 3 کتاب می‌تواند امانت بگیرد.
 
 
5) غیر از بحث کتاب، برنامه‌های اینچنینی، در برنامه درسی مدرسه تعریف کرده‌اید؟
از آنجایی که این کلاس‌ها چندپایه هستند، یک سری فعالیت‌های آن به صورت متفاوت با کلاس‌های تک‌پایه انجام می‌گیرد. مثلاً در هر ماه تقریباً بچه‌ها به صورت میانگین چهار زنگ هنر دارند. ما این چهار زنگ را به چهار فعالیت اصلی اختصاص می‌دهیم: نقاشی فردی، نقاشی دسته‌جمعی یا گروهی، ساختن کاردستی یا ماکت گروهی و ساختن تئاتر و نمایش.
 
 
6) با این شرایط شما تمام وقت خودتان را به این کارها اختصاص می‌دهید؟ صدمه‌ای به بحث آموزش نمی‌خورد؟ چقدر از زمان شخصی خودتان هزینه می‌کنید؟
تجربه من نشان داد که همه این فعالیت‌ها به هیچ عنوان، زمان زیادی را از معلم، نمی‌گیرد و نه تنها به آموزش صدمه نمی‌زند که تسهیل‌گر بعضی دروس است و همچنین اشتیاق و همراهی و علاقه آن‌ها را به مدرسه زیاد می‌کند. با تقسیم مسئولیت درست، زمان مدیریت می‌شود. در مدرسه آفرینش، هر دانش‌آموز یک مسئولیت دارد، یکی مسئول قفل در، یکی مسئول صابون و نظافت و.... برای بحث کتابخوانی زنگ تفریح دوم زمان تحویل و دریافت کتاب است و دو دانش‌آموز روز درمیان مسئول کتابخانه هستند. هم معلم و هم این دو، مسئول بررسی و تطبیق کتاب انتخابی با گروه سنی هر دانش‌آموز هستند.
 
 
 
 
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما