همه چیز برای مرکز استان شدن سبزوارفراهم است

فهرست مطالب:

مقدمه

نقش مردم و به ویژه نویسندگان اجتماعی و فرهنگی دراستان شدن سبزوار

فواید استان شدن سبزوار برای خود این شهر

فواید مرکز استان شدن سبزوار برای سایر شهرها

آمادگی سبزوار برای استان شدن

موانع پیش پای سبزوار برای ارتقاء به مرکز استان

پیشنهادات این مقاله


مقدمه :

مسأله ی تقسیم استان خراسان رضوی به چند استان کوچکتر چندین سال است تب و تاب و حساسیت های فراوانی را بین مردم و مسئولین استان ایجاد کرده است. در این میان به خصوص در شهرهای بزرگتری مانند سبزوار ، نیشابور و تربت حیدریه که خود را کاندیداهای مرکزیت استان های جدید می دانند، همیشه بحث های داغتری شکل می گیرد.

هرچند این موضوع درسال 83 با تقسیم خراسان به سه استان به مرکزیت شهرهای بجنورد ، مشهد و بیرجند و بسته شدن موقتی پرونده ی تقسیمات کشوری درآن مقطع برای مدتی از صدر خبرها پایین آمد و کمتر توجه اقشار مختلف مردم را به خود جلب کرد اما هرگز برای همیشه به دست فراموشی سپرده نشد چرا که مردم شهرهایی مانند سبزوار به خاطر جمعیت و وسعت زیاد ، مجاورت با مناطق کویری ، پیشینه ی غنی و پرافتخار تاریخی و موقعیت دانشگاهی ، فرهنگی و سیاسی خاص ونیز محرومیت های طولانی مدت از برخی از حقوق انکارناپذیر خود به خاطر تمرکز گرایی مدیران مشهدی وتوجه زیادشان به مرکزاستان همواره مرکز استان شدن سبزوار را جزء یکی از مهمترین مطالبات خود دانسته اند.

این آروزی دیرینه ی سبزواری ها اخیراً به شدت تقویت شده است . چرا که بسیاری از افراد ارتقاء سریع سه بخش جوین ، جغتای وخوشاب به شهرستان را گامی مهم برای کسب سایر شایستگی های لازم برای سبزوار می دانند تا به مرکز استان ارتقاء یابد . خصوصاً اینکه براساس اخبار منتشر شده از منابع معتبرارتقاء بخش های دیگر سبزوار نیز توسط نمایندگان این شهرستان درحال پیگیری است.البته آقایان نماینده ، فرماندار و سایر مسئولین شهرستان فعلاً ترجیح داده اند در این مورد سکوت اختیار کنند. اما خصوصاً با رفتاری که درسه سال گذشته از دو نماینده ی فعلی شهرستان شناخته ایم بعید نیست اگربگوییم به صورتی پنهانی برای جلوگیری از ایجاد فضای تنش ، درحال پیگیری این آرزوی دیرینه ی مردم سبزوار هستند .

رفتار نمایندگان فعلی در مورد تأسیس شهرستان های جوین ، جغتای و خوشاب نیز به همین شکل بود. جوین و جغتای که با وجود بسیاری از شایستگی ها و جمعیت بالا علی رغم شعارهای برخی مسئولین و نمایندگان وقت ، هنوزتا سال 87 نتوانسته بودند به شهرستان ارتقاء یابند در ابتدای کار نمایندگان فعلی سریعاً به آرزوی چندین و چند ساله ی خود رسیدند و بعد از آن در مدتی کوتاه که اصلاً کسی گمانش را نمی برد شهرستان خوشاب نیز تأسیس شد. درحالی که نمایندگان و مسئولین شهرستانی درمورد آن اطلاع رسانی زیادی نکرده بودند. اینها همه نشان از این حالت در بین نمایندگان و مسئولین فعلی دارد که تا وقتی از به نتیجه رسیدن یک طرح مطمئن نشوند صحبت نمی کنند اما پیگیر آن هستند.

نقش مردم و به ویژه نویسندگان اجتماعی و فرهنگی دراستان شدن سبزوار:

مسأله ی دیگر این است که مسئولین و نمایندگان چه پیگیرموضوعی باشند و چه نباشند ، چه در مورد پروژه ای صحبت بکنند ، چه نکنند وظیفه ی ما مردم به خصوص قشر نویسندگان اجتماعی و فرهنگی شهرستان دائم یادآوری نیازها و مطالبات شهروندان و پرداختن به این مطالبات از زوایای گوناگون است . کاری که به نظر می رسد در سبزوار کمتر انجام گرفته است .

درواقع نقش ما باید این باشد که با بیان و پیگیری دائم مطالبات مردم ، اولویت های خدمت را به مسئولین و نمایندگان یادآوری کنیم .

فواید استان شدن سبزوار برای خود این شهر:

در موضوع استان شدن سبزوار پیش ازهرچیزدیگر نکته ی حائز اهمیت دانستن فوایدی است که این امر می تواند برای منطقه به بار آورد.تا بدانیم اگر اینقدر سنگ استان شدن سبزوار را به سینه می زنیم ، چه دلیلی دارد ؟

به خصوص که ظاهراً کسانی هم هستند که اهمیت استان شدن سبزوار را زیر سئوال می برند و می خواهند چنین وانمود کنند که اصلاً مرکز استان شدن نه تنها فایده ای برای مردم یک شهر ندارد بلکه ضررات جبران ناپذیر هم وارد می کند. مثلاً برخی گران شدن قیمت کلیه ی کالاها و خدمات از جمله ارزاق عمومی ، کرایه ی تاکسی واتوبوس ، قیمت زمین را یکی از تأثیرات منفی مرکز استان شدن می دانند.برخی آثارمنفی دیگری را هم مطرح می کنند مثلاً افزایش مهاجرت به سبزوار ازشهرها و روستاهای اطراف که به رشد حاشیه نشینی می انجامد ، بالا رفتن کاذب تراز آموزشی از منطقه ی دو به منطقه ی یک که باعث می شود دانش آموزان سبزوار در کنکور سراسری با شهرهای منطقه ی یک رقابت کنند ، کاهش ضریب محرومیت ، کمبود زمین و مسکن در بافت اصلی شهر ، افزایش باند و باند بازی و شدت گرفتن لابی های پنهان به جهت تصدی مشاغل ، سخت تر شدن تصمیم گیری در نهادهای عمومی مانند شهرداری ...

اما با وجود احترامی که به نظرات این دسته از همشهریان قائل هستم ، باید بگویم به نظر می رسد اغلب این آثارمنفی که برای مرکزاستان شدن سبزوار برمی شمارند ، نکاتی من درآوردی است که اصلاً ربط چندان به مرکزاستان شدن یک شهر ندارند. و خیلی راحت می توان انها را رد کرد.چرا که مثلاً همین الآن هم سبزوار جزء شهرهایی است که قیمت زمین و مسکن درآن بالاست و همیشه بالابوده است . حتی چندسال پیش شنیده میشد قیمت زمین و مسکن در سبزوار از مشهد هم گرانتراست.درسایر کالاها و خدمات نیز چه مرکز استان باشیم و چه نباشیم تورم همیشه وجود داشته و دارد.

دادن ضریب محرومیت به یک منطقه براساس برخی معیارهای صورت می گیرد که وقتی آن معیارها برطرف گردند ضریب محرومیت برداشته می شود. با وجود این محرومیت ها اگرهم شهری به مرکزاستان تبدیل شود درردیف استان های محروم قرار خواهد گرفت و دولت ملزم می شود توجه بیشتری به آن بکند. درحالی که الآن استان خراسان رضوی جزء استان های محروم محسوب نمی شود.

در مورد اینکه دانش آموزان شهرهای مراکز استان درکنکور جزء منطقه یک محسوب می شوند و رقابتشان سخت تر می گردد نیزباید گفت کدام کنکور؟ این سالها دیگر زمزمه ی حذف کنکور در کشور بالا گرفته . تازه اگر هم کنکورحذف نشود بااینهمه افزایش پذیرش دانشگاه ها و مصوبات بومی کردن دانشجویان دیگر ترس از کنکور و منطقه ی یک یا دو بودن یک شهر به اندازه ی سابق مهم نیست.

باند و باند بازی مسئولین و سخت شدن تصمیم گیری در نهادهای رسمی و دولتی پدیده ایست که اصلاً ربطی به مرکز استان شدن ندارد.مگر همین الآن مرکز استان بودیم ، که شورای محترم اسلامی شهرمان جانش درآمد تا بعد از 9 ماه که سبزوارشهردار نداشت بالاخره یک نفر را انتخاب کرد ؟ پس اتفاقاً باید مرکزاستان بشویم تا حساسیت ها روی شهرمان افزایش بیابد و مسئولین شهرستان اجازه ی چنین سهل انگاری هایی را نداشته باشند.

کم شدن زمین در مرکز شهر که دیگر از آن حرف هاست . خوب زمین درمرکز شهر کم بشود. چه مشکلی پیش می آید ؟ ماشاالله چیزی که در سبزوار زیاد است زمین است . دوروبرسبزوارکه جنگل و باغ و زمین کشاورزی و کوه و دریا نیست که امکان گسترش شهرنباشد. زمین است و زمین .

مهاجرت روستاییان به شهر ها همین الآن هم هست و حاشیه نشینی جزء مشکلات سبزوار محسوب می شود. بعد از استان شدن سبزوار امکانات بیشتری به منطقه تعلق خواهد گرفت و جوانان کمترمجبور به مهاجرت می شوند.

حالا اگر با نگاهی موشکافانه تر به این موضوع بنگریم ، می بینیم که ارتقاء به هرشکلش یعنی از روستا به مرکز بخش ، از بخش به شهرستان از شهرستان به مرکز استان همیشه فواید خود را خواهد داشت . در اینجا به فواید مرکز استان شدن سبزوار اشاره خواهم کرد:

1- رسیدن به جایگاه واقعی تاریخی و فرهنگی :سبزوار با پیشینه ی چند هزارساله و شهرت علمی ، فرهنگی و تاریخی خود استحقاق مرکزاستان شدن را دارد.خصوصاً اینکه این شهر زمانی پایتخت حکومت پرافتخار سربداران بوده است . که در تاریخ ایران اولین حکومت مستقل شیعی محسوب می شوند.

2- دستیابی به امکانات بیشتر: ازجمله اختصاص صداوسیما برای هر مرکز استان. به عنوان مثال بجنورد و بیرجند پس از استان شدن دولت خیلی سریع برای آنها صداوسیمای استانی تأسیس کرد.

3- ایجاد شغل های جدید: با استقرار استانداری و ادارات کل و صدا و سیما دریک شهر شغل های جدیدی ایجاد خواهند شد و افراد بیشتری وارد بازار کار می شوند.

4-فرصت جذب توجه بیشتر از سوی مسئولین : مراکز استان ها به خاطر اهمیت سیاسی و منطقه ای معمولاً مورد سفر و توجه بیشترمقامات کشوری قرار می گیرند.

5- تسهیل امور اداری و اجرایی شهروندان منطقه. بسیاری از کارهای اداری که برای همه ی شهروندان پیش می آید باید درنهایت برای حل و فصل شدن و نتیجه گرفتن به امضای مدیران کل در مراکز استان ها برسد. دراین میان حتی اگر افراد مجبور نشوند خود به مرکز استان مراجعه کنند ، باید از یک تا چند روز صبر کنند تا نامه یا درخواست یا پرونده ی اداری آنها به مرکز استان ارسال شده ، امضا شود و بعد به دست برسد. این خود باعث اتلاف وقت و حتی هزینه بسیاری از شهروندان عزیز می شود.

6-...

برخی از این دلایل با یکدیگر همپوشی داشته باشند. در ادامه به صورت کلی همه ی این دلایل را توضیح می دهم.

براساس اطلاعاتی که مرکز آمار ایران منتشر کرده است تا سال 89 در کشور 384 شهرستان وجود داشت که در سی و یک استان کشور پراکنده بودند. از بین این 384 شهرستان تنها 31 مورد شهرهای مرکز استان بوده اند.درچنین شرایطی پرواضح است که اگر درجه ی شهری از بین 384 شهرستان به میان 31 مرکز استان ارتقاء یابد ، قطعاً شانس های بیشتری برای دیده شدن ، دریافت کردن امکانات گوناگون و مطرح شدن آن شهر در سطح کشور ایجاد می شود.

فواید مرکز استان شدن سبزوار برای سایر شهرها :

ایجاد شانس های بیشتر، تنها برای شهری که به مرکزیت استان می رسد ، نمی باشد . بلکه برای شهرستان هایی که در استان تازه تشکیل شده قرار بگیرند هم شانس های فراوانی ایجاد می گردد.

برای اثبات این موضوع توضیحات بعدی را بخوانید:

علاوه بر تسهیل امور اداری و اجرایی شهروندان منطقه ، فراهم شدن فرصت جذب توجه بیشتر از سوی مسئولین ، دستیابی به امکانات بیشتر که برای مردم شهرستان های جوین ، جغتای و خوشاب نیز ایجاد می گردد، استان شدن سبزوار برای این عزیزان فواید دیگری هم دارد.

به عنوان مثال پرجمعیت ترین ومهمترین شهرستانی که در محدوده ی سبزوار تشکیل شده است واز برخی جهات مانند جنبه های صنعتی ، آموزشی ، راه های دسترسی ، کشاورزی و ... اهمیت به سزایی دارد شهرستان جوین است. اما این شهرستان وقتی که درمجموع 27 شهرستان فعلی خراسان رضوی قرارگرفته باشد جزء یکی از کوچکترین ها محسوب می شود و ارزش و اهمیت آن در مقابل شهرهای قدیمی تر و بزرگتری مثل مشهد ، سبزوار ، نیشابور ، تربت حیدریه، کاشمر، قوچان ، تربت جام ، گناباد و ... نادیده گرفته می شود.و در ردیفی برابر و یا حتی پایین تر از شهرستان هایی مثل خواف ، رشتخوار ، فیروزه ، کلات ، محولات ، باخرز و ... قرار می گیرد.اما اگر همین جوین در استان تازه شکل گرفته ای قرار گیرد که درآن دیگر خبری از مشهد، نیشابور ، تربت حیدریه و بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ فعلی نباشد ،خودش می شود دومین شهر بزرگ استان با فاصله ای کم از مرکز چه از لحاظ جمعیتی و چه از لحاظ مسافتی . درنتیجه این شهر قطعاً می تواند توجهات بیشتری را نسبت به قبل به دست بیاورد.

جغتای و خوشاب نیز هرکدام به همین شکل نسبت به حال حاضر که از کوچکترین ، کم جمعیت ترین و به لحاظ اداری و سیاسی درردیف کم اهمیت ترین شهرستان های خراسان رضوی محسوب می شوند ، پس از تشکیل استان جدید جزء مهمترین نقاطش به حساب خواهند آمد. شهرستان هایی که با قرار گرفتن در نقاط شمالی و کوهستانی تر استان جدید در برخی شاخص ها نظیر جاذبه های طبیعی گردشگری ، صنعت ، برخورداری از راه آهن سراسری ، کشاورزی و ... از سبزوار به عنوان مرکز استان جلوترخواهند بود. درحالی که اکنون در مقابل مشهد و حتی بسیاری از شهرهای دیگری که در سطرهای بالا به آنها اشاره شد ، اصلاً به چشم نمی آیند.

لازم به ذکر است که شهرستان های جدیدتری نیز در منطقه ایجاد خواهندگردید که آنان نیز می توانند توجهات و منافع خاص خود را از رهگذر استان شدن سبزوار کسب کنند.

آمادگی سبزوار برای استان شدن :

خوشبختانه سبزوار در طول سالهای اخیر با وجود برخی نقاط ضعف درعملکرد مسئولین اما در مجموع بیشتر در مسیر توسعه و به دست آوردن ملاک های مهم برای ارتقاء به مرکزیت یک استان جدید حرکت کرده است. چرا که بیشترعواملی که در سال های ابتدایی دهه ی 80 باعث شد سبزوار از رسیدن به جایگاه واقعی خود به عنوان مرکز استان محروم شود ، اکنون برطرف شده است. زیرساخت های مناسب فراهم گردیده، همدلی و همسویی لازم بین نمایندگان و مسئولین شهرستان وجود دارد و خوشبختانه برخی شانس های خدادادی نیز در اختیار مردم این دیار سرافراز قرار گرفته است .

البته همه ی این موفقیت ها نسبی است اما با جرأت می توان گفت که وجود دارند. اما دراینجا لازم می دانم از وجود یک واقعیت تلخ در اذهان عمومی شهروندان سبزواری ابراز تأسف کنم. آن واقعیت این است که اغلب مشاهده می شود ، همشهریان عزیز و بدترآنکه برخی پایگاه های خبری و اطلاع رسانی شهرستان ، گونه ای از سخنان دلسرد کننده را مطرح می کنند که یا از اساس اشتباه است و یا اگر اشتباه نباشد تنها معطوف به نیمه های خالی لیوان است. تا حدی که در نظر شهروندان سبزواری اعم از مسئولین و غیرمسئولین که مخاطب اینگونه سخنان باشند ، آرزوی استان شدن سبزوار ، مطالبه ای مضحک به نظر می رسد.اما حقیقت این است که این لیوان نیمه های پری نیز دارد.

البته بنده ، قبلاً طی یک مقاله دیگرکه با نام ”کاهش عزت نفس عمومی سبزواری ها در نتیجه ی عملکرد ضعیف رسانه های خبری ” در وبسایت خانه ی فرهنگ دانشجو منتشر کردم و سپس چند وبسایت اینترنتی دیگردرشهرستان نیز آن مقاله را انتشاردادند، به برخی ویژگی های مثبت سبزوار اشاره کرده ام . اینک همان ویژگی ها و کمی بیشتر از آن ها را از این منظر که می توانند شروط لازم و کافی برای استان شدن سبزوار را فراهم کنند ، مورد بررسی قرار می دهم:

1- وجود فضای مبارک اتحاد وهمدلی بی سابقه بین مدیران و نمایندگان فعلی شهرستان :

اختلافات گوناگون و باند و باندبازی در بین مسئولین و نمایندگان شهرستان از زمان طاغوت تا همین چند سال اخیر واقعاً یکی از علل اصلی عقب ماندگی سبزوار دربسیاری از زمینه ها شد. اگر نه شاید با این انگیزه و غیرت بالای مردم سبزوار که با وجود همه ی موانع محیطی و سرزمینی امکانات و موقعیت هایی برای شهرخود ایجاد کرده اند که با نقاطی از کشور که ازلحاظ جغرافیایی و اقلیمی شانس های طبیعی زیادی دارند برابری می کند یا حتی از خیلی ازاین شهرها جلو زده است ، باید سبزوار چندین سال قبل مرکزاستان شده بود. البته بنده دراینجا قصد انکار خدمات بسیاری از نمایندگان و فرمانداران و دیگرمسئولین و مدیران وقت شهرستان را ندارم. چرا که سالهای پیشین هم به هرحال خدماتی برای سبزوارو بخش های اطراف انجام شده است.اما چیزی که واضح است این است که واقعاً درگذشته اختلافات فلج کننده ای وجود داشت. به طوری که بخش های بزرگی مثل جوین و جغتای با وجود بسیاری ازشایستگی ها و فاصله ی زیاد تا سبزوار سالیان درازی درحسرت ارتقاء به شهرستان مانده بودند. حتی در دوره هایی که نماینده هایی از مردم بومی همین منطقه ها به مجلس راه می یافتند دراثر اختلافاتشان با یکدیگر دراین زمنیه کاری از پیش نبرده بودند.این مشکلی است که هم اکنون هنوز در شهرهایی مثل نیشابور وجود دارد. به طوری که بخش بزرگی با جمعیت بیش از 70 هزار نفر یعنی بسیار بیشتر از جمعیت شهرستان خوشاب ، در نیشابور هست که هنوز درآرزوی استان شدن به سرمی برد.

2-موقعیت خوب جغرافیایی و سیاسی : درحال حاظر به خاطرعدم وجود شهرهایی درخراسان رضوی که از لحاظ سیاسی و جغرافیایی نسبت به سبزواراولویت بیشتری برای ارتقاء به مرکز استان داشته باشند یک امتیازمثبت در اختیار سبزوارقرار گرفته است.درخراسان سابق - پیش از تقسیمات سال 83- شهرهای بجنورد و بیرجند و نواحی اطراف آنها که هم مرز با کشورهای خارجی نیز بودند و فاصله شان از مرکز استان نسبت به فاصله ی سبزوار تا مشهد بیشتر بود، باوجود جمعیت کمترشان ، اما واقعاً از لحاظ جغرافیایی وسیاسی استحقاق بیشتری برای تشکیل استان های مستقل داشتند. - نباید فراموش کرد که جمعیت فقط یکی از ملاک های ارتقاء است - درحالی که اینک شهرستان های تربت حیدریه و نیشابور که به جز سبزوار دیگر مدعیان مرکزاستان در خراسان رضوی هستند هرگز موقعیت خاص سیاسی و جغرافیایی بجنورد و بیرجند را ندارند. به ویژه نیشابور که به خاطر قرار گرفتن دریکی ازمرکزی ترین نقاط استان و داشتن فاصله ای کم تا شهرمشهد از لحاظ جغرافیایی و سیاسی هیچ گونه ضرورتی برای ارتقاء آن به مرکز استان نیست. در این میان سبزوار به خاطر قرار داشتن در حاشیه ی غربی خراسان رضوی و فاصله ی کافی تا نزدیک ترین مراکز استان و تربت حیدریه نیز به خاطر نزدیکی به مرز افغانستان از شانس های بیشتری برای مرکز استان شدن ، برخوردارهستند.

3- وجود شهرستان های اقماری : درسالهای ابتدایی دهه ی 80 درحالی که بجنورد به سرعت بخش های اطراف خود را به شهر ارتقاء داد سبزوار با وجود داشتن بخش هایی مستعد شهرستان شدن در اثر اختلافات گوناگون بین مردم و مسئولین هیچ شهرستان کوچکتری در نزدیکی خود به وجود نیاورد. درنتیجه نزدیک ترین شهرهاستان ها به سبزوار شهرستانهای نیشابور ، اسفراین ، بردسکن ، کاشمر و جاجرم بودند. که اکثرشان بنابه دلایلی که در ادامه ذکر خواهد شد نمی توانستند به عنوان شهرهای اقماری سبزوار محسوب شوند:

الف- نیشابور خود از مدعیان مرکز استان شدن بود

پ- اسفراین و جاجرم به بجنورد نزدیکتر بودند و به خصوص جاجرم اصلاً از بخش های سابق بجنورد بود که به منظور تشکیل استان خراسان شمالی استقلال یافته بود.

ت- کاشمرعلاوه بر سبزوار به نیشابور و تربت حیدریه نیز نزدیک بود و نمی توانست امتیاز خاصی برای یکی از این شهرها باشد

ث- شهرستان خلیل آباد که امروز از شهرهای نزدیک به سبزوار محسوب می شود هنوز تأسیس نشده بود.

ج- تنها بردسکن باقی می ماند . که آن هم می گویند با یک گل بهار نمی شود.

امروزاما دو شهرستان سبزوار و تربت حیدریه شهرستان های اقماری زیادی در اطراف خود دارند. مثلاً سبزوار در نقطه ی مرکزی شهرستان های جوین ، جغتای ، خوشاب و بردسکن و خلیل آباد قرار گرفته است. به این تعداد باید بخشهای ششتمد، داورزن و روداب را که احتمالاً به زودی مستقل می شوند ، افزود. حالا سبزوار حتی پیش از آنکه رسماً مرکز استان شناخته شود، در منطقه نوعی مرکزیت به دست آورده است. مرکزیت شهرهایی که نمی توان برای آنها مرکزی دیگر در نظر گرفت. درست برخلاف نیشابور که نه تنها درحال حاضردر نزدیکی خود به اندازه ی کافی شهرهای اقماری ندارد بلکه حتی اگر شهرستان هایی نیز تأسیس شوند ، الزاماً مرکزیتشان با نیشابور نیست. و می توانند مرکزیت تربت حیدریه ، یا مشهد ، یا سبزوار را هم بپذیرند.

4- فراهم شدن زیرساخت های صنعتی و اقتصادی : در طول سالهای اولیه ی دهه ی 80 واقعاً وضعیت زیرساخت های صنعتی و اقتصادی در سبزوار تأسف باربود. چرا که به جز چند مجتمع صنعتی آن هم با فاصله زیاد از سبزوار و در بخش جوین ویک کارخانه ی کابل خودرو مستقر در سبزوار که همه ی آنها روی هم درمقابل صنایع مستقر در بجنورد یا نیشابورچیززیادی به حساب نمی آمدند دیگر خبری از هیچ صنعت قابل بهره برداری یا در حال ساخت در سبزوار نبود. فرودگاه افتتاح نشده بود و پروژه ی راه آهن سبزوار تنها در شعارها مطرح بود.اما اینک به غیر از اینکه شهرستان جوین به پیشرفت های صنعتی خود به خوبی ادامه داده است و تبدیل به قطب صنعتی منطقه ی غرب خراسان شده است ، در شهرستان های جغتای و سبزوار نیز پروژه های صنعتی بزرگ بهره برداری شده اند و یا در حال احداث هستند.

یک پروژه ی زیرساختی مهم دیگر نیز که بنا بر شنیده ها داشت مانند راه آهن سراسری سبزواررا دور می زد تا این بار فواید و منافعش را به فاصله ای بسیار دورتر یعنی به استان خراسان شمالی ببرد ، اینک در سبزوار وجود دارد. طرح زیرساختی مذکور ، خط لوله ی 48 اینچ انتقال گاز است که اینک با حضورش در منطقه زمینه ی استقرار بسیاری از صنایع از جمله دو مجتمع پتروشیمی بزرگ درسبزوار که زمانی برای مردم این شهر در رویا هم نمی گنجید فراهم شده است.

از آنگذشته کارخانه های سیمان روداب و سیمان جغتای راه اندازی شده اند.کارخانه های سیمان فرجاد درخوشاب و فولاد جوین درحال پیگیری هستند. شهرک صنعتی شماره ی 2 سبزوار درحال راه اندازی است ، کارخانه های فروکروم و اسیدسیتریک در جوین و جغتای مستقر شده اند و ...

مجوز نیروگاه هزارمگاواتی برق در سبزوارگرفته شده است ، کلنگ زنی صورت گرفته و برای به نتیجه رسیدن نیازمندپیگیری بیشترمردم و مسئولان است.

همه ی اینها نشان دهنده ی یک رشد عظیم صنعتی در سبزوار و شهرهای اطراف است. که جزء ملاک های شایستگی برای تشکیل استانی مستقل محسوب می شوند.از طرفی این رشد صنعتی با استان شدن سبزوار، سرعت بیشتری خواهد گرفت.

5- موقعیت مناسب ارتباطی و مواصلاتی (برخورداری از فرودگاه بین المللی،آزادراه و بزرگراه های متعدد،اتصال قریب الوقوع به راه آهن سراسری) : سبزوار اگرچه در غربی ترین نقطه ی خراسان رضوی و دریکی از دورترین مسافت ها تا مرکز استان قرار دارد امااین به معنی غیرقابل دسترسی بودن و دورافتادگی این شهر از آبادی های گوناگون نیست. بلکه حتی خود دریکی از نقاط ثقل رفت و آمد استان واقع شده و یکی از قطب های مواصلاتی شرق کشور محسوب می شود.

فرودگاه بین المللی سبزوار با اینکه هنوز عملاً به چرخه ی سوددهی اقتصادی و نقش ارتباطی خود در منطقه وارد نشده است اما افتتاح شده و در حال بهره برداری است. به نظر می رسد فقط اندکی همت و خلاقیت بیشتر مسئولین را نیاز دارد.

پروژه ی اتصال سبزوار به راه آهن سراسری پس از سالها به مرحله ی اجرایی رسیده است طوری که طبق پیش بینی کارشناسان تا دوسال دیگر قطارهای مسافربری و باربری به سبزوار رفت و آمد خواهند کرد.

چند بزرگراه و آزادراه ملی یا بین المللی در منطقه ی سبزوار در حال احداث است.

6- مرکزیت مسلم فرهنگی و دانشگاهی سبزوار درشرق کشور : این ویژگی که در سالهای دهه ی 80 نیزجزء افتخارات سبزوار محسوب می شد امروز با شدت و قدرت بیشتری برقرار است . در دهه ی 80 علاوه بر دانشگاه های پیام نور ، آزاد و علمی کاربردی که دراغلب شهرهای کشور دایر هستند یک دانشگاه بزرگ دولتی به نام تربیت معلم سبزوار و چند دانشکده ی دولتی اما کوچک دیگر از جمله دانشکده ی علوم پزشکی و فنی در سبزوار وجود داشتند. امروز علاوه بر تربیت معلم سبزوار که با داشتن چندین دانشکده ی مهم از جمله دانشکده ی نفت وپتروشیمی درآستانه ی تبدیل شدن به دانشگاهی جامع در شرق کشور می باشد ، دانشکده ی علوم پزشکی این شهر به دانشگاه ارتقاء یافته و در رشته ی پزشکی که از اهمیت خاصی برخوردار است، دانشجو می پذیرد. دانشکده ی فنی سبزوار در حال گسترش بوده و دانشکده ی جدید علوم قرآنی نیزدراین شهر تأسیس شده است.مرکز علوم و تحقیقات نیز در دانشگاه آزاد سبزوار ایجاد گردیده است . همچنین دانشگاه های سبزوار به ویژه تربیت معلم و آزاد در زمینه ی تحصیلات تکمیلی یعنی جذب دانشجو در کارشناسی ارشد و دکترا حرکت خوبی داشته اند.

7- مرکزیت بهداشتی و درمانی سبزوار در غرب خراسان رضوی : یکی از پتانسیل های خوب سبزوار که درنتیجه ی مشاهده ی نیمه های خالی لیوان کمتر به آن توجه می شود این است که سبزوار از لحاظ بهداشتی ودرمانی درغرب خراسان رضوی بیشترین سطح پوشش و خدمات دهی را دارد. هرچند این شهرستان براساس نیاز و استانداردهای تعریف شده هنوزدر زمینه ی بهداشت و درمان از مشکلاتی رنج می برد ، اما به هرحال از سایر شهرستان های خراسان جلوتر است . همین باعث شده است که علاوه بر ارائه بسیاری از خدمات بهداشتی و درمانی به خود سبزواری ها، به شهروندانی از شهرستان های جوین ، جغتای ، خوشاب ، و حتی اسفراین و بردسکن و سایر شهرستان های همسایه نیز خدمات رسانی می کند.دانشگاه علوم پزشکی سبزوار در پیدا شدن این جایگاه برای شهرستان بسیار تأثیرگذار بوده است.

8-مرکزیت جمعیتی : سبزوار یکی از پرجمعیت ترین مراکز شهری خراسان رضوی بعد از مشهد مقدس و در رقابت تنگاتنگ با نیشابور است. ازاینرو گاهی دومین و گاهی سومین شهرپرجمعیت خراسان رضوی ذکر می شود که خود این مطلب یکی از ملاک های لازم برای استان شدن است. البته استان های کم جمعیتتری ازسبزوارهم داریم که بنابه برخی دلایل سیاسی یا اجتماعی پیش از این تأسیس شده اند.

9- مرکزیت بازرگانی سبزوار و حجم بالای سپرده های بانکی : یکی از نقش های سبزوار از دیرباز تا کنون نقش بازرگانی آن بوده است. بسیاری از مردم این شهر تاجرند. و گاه مشاهده می شود سبزوار مرکز خرید و فروش کالاهایی است که اصلاً بومی اینجا نیستند . اما به خاطر پتانسیل بالای این منطقه در امر بازرگانی در اینجا خرید و فروش می شوند. فکر احداث منطقه ی ویژه ی اقتصادی در سبزوار که براساس شنیده ها از مرحله تصویب و گرفتن مجوز گذشته است و به مرحله ی مکان یابی و شروع عملیات اجرایی رسیده است ، احتمالاً از همین نقش بازرگانی سبزوار نشأت گرفته است ومی تواند روی این نقش تأثیر مثبت هم بگذارد.

حجم بالای سپرده های بانکی نیز هرچند تا زمانی که فقط به صورت سپرده ی بانکی باشند عملاً سودی ندارد اما به عنوان یک توانمندی بالقوه برای برخی سرمایه گذاری های کلان صنعتی ، اقتصادی ، رفاهی و...محسوب می شود.

نویسنده: ضمیر سبز کویر

برای مطالعه قسمت دوم این مقاله روی اینجا کلیک کنید.
نظرت را بنویس
comments

محمد یک جوان بجستانی بدشانس )-:

شهر شما تو 4 سالی که من اونجا بودم خیلی متحول شد.از اول شهر بزرگی بود ولی اصلا جای جذابی نبود بهمن فارغ التحصیل شدم ترمای اخرکه هروقت مسیر شهر تا دانشکده مونو میرفتم می دیدم روزبه روز داره پیشرفت میکنه پارکای سرسبز شهربازی و دم و دستگاه و تشکیلات الان که برای کارای فارغ التحصیلیم اومدم میبینم تا یک سال دیگه کلا شاید یکجوری بشه که ادم اصلا نشناسه این همون جاده ایه که بود.و اینم از شانس ما بود. ای بخشکی شانس قبلشم ده سال تو نهبندان زندگی کردیم همین که ما دراومدیم و به شهرمون برگشتیم شنیدیم نهبندان کلی پیشرفت کرده مطمئنم همین دانشکده فنی هم سال دیگه من نباشم میشه دانشگاه بین المللی ولی .......... به شکل همه استاداش که هیچ چی بارشون نبود. ولی چندتا دوست سبزواری عالی دارم که تا همیشه با هم خواهیم بود محمد)-:

میترا و سمیه

همین امسال که هفتصدمین سال سربدارانه موقعیت خوبیه لطفا همه مسوولا و مردم تلاش کنن تا بالاخره این اتفاق بیافته من دانشگاه شیراز درس می خونم بهمن هم فارغ التحصیل میشم تو رو خدا تا اون موقع استانش کنید مام یک کم پیش دوستامون پز بدیم بگیم شهرمون مرکز استانه هههههههههه

جوان نیشابوری

همشهریای نیشابوری و هم استانی های سبزواری به جای دعوا با شهرای همسایه بیاید هرکدوم برای پیشرفت شهر خودتون کار کنید که اخر سر اگر استانم نشدید حداقل پیشرفت کرده باشید ضمنا من خودم تو دانشگاه تربیت معلم سبزوار درس خوندم و نسبت به این شهر احساس دین می کنم خیلی از جوونای نیشابوریم می شناسم که دوران قبل از کنکور یکی از دانشگاه های ایده الشون دانشگاه تربیت معلم سبزوار بوده یعنی بعد از دانشگاه های تهران و مشهد به اولین جایی که فکر میکردن دانشگاه های سبزوار بوده چون یک واقعیته که همونجور که نیشابور توی صنعت مطرحه سبزوار توی جنبه دانشگاهی و علمی مطرحه و علاوه بر اینها شخصیتایی مثل دکتر شریعتی و محمود دولت ابادی که از سبزوار حرکت کردن انقلابی در ادبیات و اندیشه ایران ایجاد کردن که خداییش قابل احترامن و به نظرمن چکیده همه بزرگان خراسانن و ارادت قلبی که من خودم و خیلی دیگه از جوونای نیشابوری به شریعتی داریم باور کنید حتی به خیام خودمون نداریم چون جایگاه ممتاز دیگه ای پیش همه جوونای ایرانی داره. نمونه بارزش اینکه من در سبزوار و خیلی دیگه از شهرهای کشور نگاه کردم ندیدم حتی یک خیابان یا میدان یا مکان عمومی به نام خیام باشه. اما در نیشابور و همه شهرهای ایران به نام دکتر شریعتی خیابان و میدان و کتابخانه و حتی بعضی وقتا همه اینا با هم هستند. و این نشانه ایست که ما پی ببریم عظمت فکری ان مرد بزرگ که از منطقه سبزوار بود تا چه حد است و حقیقت را باید گفت بدون انکار و کتمان پس دعوا کردن این مردم این دو شهر سر استان شدن اشتباست و من خودم هیچ وقت حس دشمنی با سبزوار نداشتم از اسرارنامه هم به خاطر صبوری و ادبی که درپاسخ به بعضی نظردهنده های هتاک داره ممنونم اما خواهش می کنم دوستان عزیز دیگه این بحثا رو تموم کنید

ما شهرای مناسب تر از سبزوار و نیشابورم تو کشور داریم که هنوز استان نشدن. دزفول ، کاشان و آبادان دو نمونه اش هستن شما بی خودی دارید انرزی هدر می کنید دولت بودجه تاسیس استانای جدیدو نداره

من به سبزاری بودن خودم افتخار میکنم و حاضرنیستم این شهرو با هیج جای دنیا عوض کنم البته الان دو ساله به خاطر کار اومدم کرج اما همیشه اولین تعطیلات دو سه روزه که میرسه همکارام دیگه میدونن اگهخواستن منو پیدا کنن سبزوارم جاهای تفریحیش شاید بهاندازه تهران و کرج نباشه ولی صفا و صمیمیتش هیچ جا پیدا نمیشه

فیض آّبادی

مقالتون که قدیمیه اما حرفش درسته سبزوار از اول انقلاب اماده استان شدن بود موقعیتشم همیشه نسبت به بقیه شهرای خراسان بهتر بود مرکزیت تجاری و سیاسی داشت و الانم که از لحاظ دانشگاهی و ورزشی حرف اولو میزنه بعد از مشهد ولی مسوولان شهر باید بیشتر دل بسوزونن تا حق این شهرو بگیرن

فرض محال

قابل توجه نیشابوری هایی که اینقدر ادعا دارند تصورکنید الان نیشابور استان شده به سبزواریای باغیرتم قرص بیهوشی دادن تو عالم بیهوشی سبزوار مثلا شده زیرمجموعه استان نیشابور بعد دیگه کار از کار گذشته و تموم حالا از فردا مردم استان نیشابور چه وضعیتی خواهند داشت؟ 1- جوانان از خودشهر نیشابور و دیگرشهرهای استان برای تحصیلات دانشگاهی راهی سبزوار خواهند شد. 2-بهمن ماه می شود موقع برگزاری کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه سراسری باز جوانان از خود شهر نیشابور و دیگر شهرهای استان برای ارائه کنکور یا به مشهد می روند یا به سبزوار می آیند 3- قرار است تعدادی از میهمانان بلندپایه سیاسی و یا چهره های علمی دانشگاهی فرهنگی و یا صنعتگران به نیشابور که مثلا مرکز استان است سفر کنند آن ها مجبورند بلیط هواپیمای مشهد یا سبزوار را تهیه کنند و به مشهد و یا سبزوار وارد شوند چون نیشابور فرودگاه ندارد 4- تعدادی توریست و گردشگر به استان می آیند شب برای خوب، چون نیشابور هتل ندارد ، باید ماشین بگیرند و به مشهد یا سبزوار بیایند تا در هتل های این شهرها اقامت کنند 5- یک مسابقه ورزشی قرار است در استان برگزار شود. چون نیشابور ورزشگاه بزرگی ندارد ، باید از ورزشگاه سربداران سبزوار و استادیوم 15 هزار نفری فوتبال این شهر که بزرگترین ورزشگاه استان خراسان رضوی بعد از مشهد است استفاده کنند 6- زمستان است. نیشابور مثل اکثر اوقات سردترین آب و هوای استان را دارد. کوه های صعب العبور بینالود در فاصله کمی از شمال نیشابور در برف و بوران اسیر شده اند و راه های ارتباطی منتهی به نیشابور یا کاملا بسته یا لغزنده و مه گرفته است. بیچاره مردم شهرهایی که مرکزشان نیشابور باشد اگر همان روزها با ادارات کل استان کار ضروری داشته باشند باید جانشان را به کف دست بگیرند و دل به جاده های مرگ بار نیشابور بدهند حال آنکه در همین روز جاده های سبزوار در دشتی گسترده و امن با افق دیدی وسیع از هر طرف (شمال ، جنوب ، غرب ، شرق و ...) آغوش خود را به سمت مسافران باز کرده اند. فوق فوقش در اطراف سبزوار باران نرمی درحال باریدن است.که آن هم زیبایی زمستان است 7- استان شدن نیشابور باعث شده رشد جمعیت این شهر افزایش یابد.و از دیگر نواحی استان هم به نیشابور مهاجرت کنند.همچنین مسافرت های اداری نیز از دیگر شهرهای استان به نیشابور افزایش یافته.تردد اتومبیل ها در خیابان ها زیاد شده . نیشابور از قبل هم شهری صنعتی بوده است. هر روز مجتمع های عظیم صنعتی نظیر مجتمع فولاد ، شهرک صنعتی خیام ، نیروگاه سیکل ترکیبی و .... منابع آبی دشت نیشابور را از دل زمین می مکند و به استفاده می رسانند و از بالا دود و آلودگی پس می دهند. روند تخریب طبیعت نیشابور بدین ترتیب سرعت می گیرد. آب دشت نیشابور به واسطه صنایع سنگینی که احداث شده همین الان هم افت زیادی پیدا کرده است.آن موقع به واسطه افزایش جمعیت شرایط بحرانی تر هم می شود. فرض می کنیم الان 50 سال گذشته است.صنایعی که در نیشابور ایجاد شد هرچند چندهزارنفری را مشغول به کار کرد . اما منابع طبیعی نیشابور را به باد فنا داد. چهره نیشابور مثل اراک و اهواز در دود و دم نشسته است و هر روز در اخبار صدا و سیما از نیشابور هم در کنار چندشهر آلوده ای یاد می شود که بهتر است نیمی از جمعیت زنده آن برای زنده ماندن بیشتر زندگی خود را در خانه ها محبوس کنند. * * * اما در ناامیدی بسی امید است. عده ای از مردم نیشابور با خوشحالی در جاده به سمت سبزوار حرکت می کنند زیرا منتظر مسافرانی هستند که قرار است از طریق فرودگاه سبزوار برسند و به همین بهانه برای چند ساعتی میهمان دیار سربدارانند. عده ای از جوانان نیشابور با خوشحالی در جاده به سمت سبزوار حرکت می کنند زیرا می خواهند تماشاچی رقابت حساس تیم هندبال یا کشتی یا والیبال یا ... استانشان که با اسم سبزوار و در ورزشگاه سبزوار برگزار می شود باشند.و با شوق و حرارتی جانانه همراه با ریتمی خاص فریاد بزنند دود دو دورود دو سبزوار دود دو دورود دو سبزوار ... عده ای دیگر از جوانان نیشابور با خوشحالی در جاده به سمت سبزوار می کنند زیرا در کنکور رتبه خوبی به دست آورده اند و افتخار دارند به مدت 4 سال در یکی از دانشگاه های معتبر دولتی و با سابقه سبزوار تحصیل کنند. گردشگرانی که با عجله از مزار خیام و عطار بازدید کرده اند در جاده با خوشحالی به سمت سبزوار حرکت می کنند زیرا قرار است شب را اقامتی آرام در زیر آسمان تمیز و پرستاره دکتر علی شریعتی و محمود دولت آبادی درهتلی مجلل در دارالمومنین سبزوار داشته باشند و به آلبوم موسیقی سربداران گوش کنند. تیتر یکی از نشریات صبح نیشابور نوشته است: به نام ما و به کام دیگران... * * * واییییییییییییییییییییییییییییی خدای من یعنی همه این ها را در خواب دیدم؟ چه خواب مسخره ای بود! آخر کدام قرص بیهوشی هست که بتواند این همه سبزواری با غیرت را در آن واحد به بیهوشی بکشاند تا نیشابور قبل از سبزوار استان شود و سبزوار را هم زیرمجموعه خود کند و سبزواری ها هم به راحتی اجازه بدهند؟ منبع:کتاب(((خواب های آشفته یک جوان نیشابوری))) / نویسنده آرمان پوچستانی / انتشارات : وَهم / فصل دست نیافتنی صفحه 1983244/

داوود

از مسئولین میخوام لحظه ای که سبزوار استان شد.نیشابور جزء یکی ازشهرستان های استان سربداران اعلام کنند.

کامران

آفرین مقاله تون خوب بود تحقیق دارم برای جغرافیمون ازش استفاده می کنم با اجازتون. اقای جغرافیمون به گروه ما گفته درباره تقسیمات سیاسی کشور ده تا موضوع مهمو از نظر خودتون انتخاب کنیم.منم استان شدن شهرا رو از تو سایت شما پیدا کردم که موضوع مهیمه مرسی دمتون گرم فقط درباره مرزبندی های کشور با کشورای دیگه یعنی مثلا مرز ایران وافغانستان یا بقیه همسایه ها چه طوری تنظیم شده ام اگه میشه یک مقاله بنویسید تو همین هفته یکی دیگه از موضوعات گروهمون اینه که میخوایم تو کلاس برای زنگ جغرافیمون ببریم مرسی خیلی ممنون

پروانه خانووووم

اخ دلم خنک شد اسرار نامه منو باز از اون جواب دندون شکنا ندی ولی خدایش ما سبزواریا فقط مغروریم اما نیشابوریا تبل تو خالین خروار خروار ادعا دارن که البته بی اساسه اصلا زیر بار نمیرن که پرچم سبزوار بالاتر از نیشابوره والاااااااااااااااا

ممنوعیت موسیقی در نیشابور

توقف کنسرت ها در نیشابور نیشابور که هم به لحاظ ورزشی و هم از لحاظ دانشگاهی وضعیت بدی داره و جوونای نیشابوری مجبورن برای ادامه تحصیل یا برای حضور در فعالیت های حرفه ای ورزشی به شهرهای دیگه از جمله مشهد و سبزوار مهاجرت کنن حالا دیگه از لحاظ برگزاری کنسرت موسیقی هم با ممنوعیت های جدی مواجه شد تا جوونای نیشابوری مصمم تر از قبل کوله بار مهاجرتو ببندن و به شهرهای آزادتری مثل سبزوار و تهران و شاهرود و بجنورد کوچ کنن. امیدوارم این دعواها و اختلافات بی دلیل بر سر استان شدن بین نیشابوری ها با سبزواری ها کنار گذشته بشه و ما بتونیم در شهرمون فضای خوبی برای میزبانی از این اهوان رمیده از دشت نیشابور فراهم کنیم که میهموان نوازی جزئی از خون ما سبزواری هاست اینم ادرس ممنوعیت موسیقی در نیشابور http://isna.ir/fa/news/92100301585/%D8%AA%D9%88%D9%82%D9%81-%DA%A9%D9%86%D8%B3%D8%B1%D8%AA-%D9%87%D8%A7-%D9%BE%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D9%86%DB%8C%D8%B4%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B1

محمد طالبی

مطلب خوبی بود آفرین فقط یک پیشنهاد دارم براتون سعی کنید به جای اینکه این همه وقبت برای جواب دادن به نظرات بگذارید مطالب جدیدتر بنویسید.اینطوری اثرش بهتره بازدیدای سایتتونم بیشتر میشه موفق باشید

طاهره-ع-

سلاماز مدیریت اسرارناممه که اینجور دلسوزانه مسئل مهم شهرمان را مد نظر قرارداده اید و مطلب خوبی نوشته اید تشکر می نمایم امیدوارم همیشه همینطوری فعال و هوشیار باشید در مسال مربوط به شهرمان.خداحافظ

شهرت سبزوار و گمنامي نيشابور

يکي از چيزايي که به نظر من مهمه اما کسي بهش توجه نمي کنه بحث شهرت و به خصوص شهرت مثبت شهرهاست که مثلا به چيزاي مثبتي شهرت عمومي داشته باشن . حالا اگر کسي اين موردو مد نظر بگيره خودش مي بينه که چه قدر سبزوار از نيشابور جلوتره و اصلا نيشابور توان رقابت با سبزوارو در اين زمينه نداره من از نيشابوري هايي که هر وقت اين بحثا ميشه پز ميدن که نيشابور دوبار پايتخت کل ايران شده و سبزوار يک بار بعد ادعا مي کنن به خاطر همون يک بار که نيشابور بيشتر پايتخت شده ميگن نيشابور مشهورتره ميپرسم به نظر شما حکومت سربداران که سبزوارو پايتخت خودشون کردن و واقعا افتخاري در تاريخ ايران ثبت کردن و در مقابل مغول هاي بيگانه قيام کرده بودن معروفتر و خوشنام تره در ايران يا مثلا سلسله سلجوقيان که نيشابورو پايتخت کرد که در اصل اقوام مهاجم غيرايراني بودن که از شمال شرق به مرزهاي ايران تاختند و کشورما رو تسخير کردن ؟ يا مثلا طاهريان که ديگه وصفشون روشنه ! که از دست نشاندگان مامون عباسي بودن که امام رضا رو شهيد کرد پس از جهت شهرت تاريخي که مي بينيم سبزوار خيلي از نيشابور خوشنام تره و شهرتشم بيشتره. الان با هر ايراني بري در مورد سربداران صحبت کني اين قيامو مي شناسن و مي دونن پايتختش سبزوار بوده اگر خود سربدارانم خيلي نشناسن اقلا سريال سربدارانو که از مشهورترين سريال هاي تاريخي ايرانه حتما ديدن و يک چيزايي يادشون مياد ولي حتي خيلي از خراساني ها نمي دونن سلجوقيان کي بودن و کجا پايتختشون بوده؟ طاهريانم که اصلا از همه گمنام ترن. اصلا در مقابل سلسله هايي مثل هخامنشيان و اشکانيان و ساسانيان و صفويه و قاجاريه و غزنويان کي طاهريانو مي شناسه؟ اصلا تاريخ نيشابور اونقدر شهرت و محبوبيت داره که يک فيلم براش بسازن؟ حالا اگه مثل سربداران سرياليم نشد حداقل يک فيلم سينمايي؟ واقعا نيشابور چنين ظرفيتي رو نداره اينکه از بحث تاريخي از بحث امروزي هم که اگه بخوايم نگاه کنيم واقعا نيشابور چه شهرتي درايران داره؟ کي نيشابورو مي شناسه؟ اگر به هرکدوم از مردم ايران بگي نيشابور اول ياد مشهد مي افتن و نيشابورو فقط همين اندازه مي شناسن که تو جاده مشهد وقتي بودن تابلوا رو مي خوندن اسم نيشابورو ديدن و چون نيشابور اخرين شهريه که بعدش ديگه به مشهد ميرسن خيلي دوست داشتن هرچه سريعتر به نيشابور برسن و ازين شهر عبور کنن تا مطمئن باشن ديگه نزديک مشهدالرضان. تازه اگه يکميم اطلاعاتشون از نيشابور بيشتر باشه ياد قدمگاه مي افتن که قدمگاهم خودش اصلا يک شهر جداست و چندکيلومتر با نيشابور فاصله داره و به زودي يک شهرستان مستقل ميشه. بعضي هاي ديگه هم ممکنه ياد فيروزه نيشابور بيافتن که ديگه البته فيروزه هم مال نيشابور نيست چون حالا ديگه شهر فيروزه که معدن سنگ فيروزه نزديک به اون شهره خودش يک شهرستان جداگانه شده و ربطي به نيشابور نداره. صنعت نيشابورم همونجور بيشترش توي شهرها و بخشاي اطراف نيشابوره. اما برعکس نيشابور ، شهر سبزوار از حسن شهرت واقعي خوبي در کشور برخورداره حتي اوازه سبزوار از ايران هم فراتر مي ره همين سال 91 بود که تيم هندبال سبزوار به عنوان نماينده ايران در جام هندبال آسيا حضور پيدا کرد و نام سبزوار در اين رقابت ها در سطح آسيا دائما مطرح شد. و بسياري از کشورهاي اسيايي بيشتر از قبل با اين شهر اشنا شدن. از اون گذشته دانشگاه هاي سبزوارم شهرت اين شهرو جهاني کرده دانشگاه حکيم سبزواري چندسال قبل همايش ريشته هاي مشترک ايران و افغانستانو برگزار کرد که کلي ميهمان خارجي به اين همايش آمدن ، به غير از اون همين سال قبل بود که بين اعضاي هيئت علمي و رئساي دانشگاه حکيم سبزواري و دانشگاه ملاکند پاکستان طي يک سفر و ديدار متقابل که انجام دادن تفاهم نامه همکاري امضا شد. و دانشگاه حکيم سبزواري براي برگزاري همايش هاي علمي بعدي بين چند کشور آسيايي انتخاب شد اما دانشگاه تازه تأسيس نيشابور که تازه دوساله راه اندازي شده کجاي کاره؟ چه قدر دانشگاه نيشابور با کمتر از 400 نفر دانشجو مي تونه با دانشگاه حکيم سبزواري با نزديک 8000هزاردانشجو رقابت کنه؟ هرسال دفترچه هاي انتخاب رشته دانشگاهي که منتشر ميشه و در همه کشور پخش ميشه و همه داوطلبان کنکور در همه شهرهاي ايران و خانواده هاشون اون دفترچه رو مو به مو برسي مي کنن هرکسي مي تونه خودش ببينيه که چه تفاوت اساسي اي بين سبزوار و نيشابور هست؟و اصلا نيشابور در مقابل غول دانشگاهي سبزوار مثل يک مورچه نه ببخشيد مثل لارو يک مورچه است. اينا همه نشون ميده نقش و کارکرد ملي و فراملي شهر سبزوار چه قدر بالاست و در نقطه مقابل نيشابور کلا فاقد اينجور نقش هاست و يک شهر اقماري براي مشهد محسوب ميشه که حتي از يک فرودگاه اختصاصي هم برخوردار نيست. ديگه از توضيح دادن در مورد فرودگاه بين المللي سبزوار مي گذرم که اسم زيباي سبزوارو در فرودگاه کشورهاي ديگه مطرح ميکنه و تا الان مرزهوايي بين سبزوار و بغداد و سبزوار و دمشق پايتخت سوريه برقرار شده و ان شاالله بقيه کشورها هم به ترتيب اضافه ميشن و لي نيشابور بايد از فرودگاه مشهد و سبزوار و تربت حيدريه استفاده کنه چون خودش هيچ وقت فرودگاه نمي تونه بسازه به خاطراينکه ساخت فرودگاه در نيشابور اصلا توجيه نداره و موقعيت جغرافيايي نيشابورم براي فرودگاه مناسب نيست حالا من اين چند قلمو گفتم که دوستان نيشابوري از توهم در بيان وبدونن اگه بخوان الکي هواي رقابت با سبزوار به سرشون بزنه جواباشون آماده است و با خاک يکسان ميشن

بلبل

نظرمو تایید نمی کنید؟

بلبل

تبریک میگم استان شدن سبزوار حتمی و نزدیکه.بابت نیشابورم نگران نباشید ملاک های واقعی استان شدن در نیشابور نیست. این فقط خ ودشونن که ادعای استان شدن دارن.اگه به صنعتی بودن باشه الان عسلویه و ابادان از نیشابور خیلی صنعتی ترن و اونا باید استان بشن . تو خراسان رضوی خودمونم سرخس به نسبت جمعیت کم و وسعت کمش با صنایع بزرگی مثل پالایشگاه گاز خانگیران که سومین میدان بزرگ گازی جهانه ، خیلی از نیشابور صنعتی تره . اما صنعت ملاک مهمی برای استان شدن نیست. چون تازه اونجاهایی که صنعتی هستند به اندازه کافی از امکانات برخوردار شدن و دیگه نیازی به استان شدن ندارن. فقط سبزواره که الان مجموعه شرایطو با هم داره. پس مطمئن باشید در دولت تدبیر و امید خبرهای خوبی از استان شدن سبزوار خواهیم شنید.

سینا

همین که اینقدر نیشابوری ها تلاش می کنند تا مورد تایید سبزوار قرار بگیرن ارزشمنده. مطمئنا نیشابوری ها اینو فهمیدن که بدون سبزوار نه در گذشته و در نه در حال حاضر قادر به ایفای نقش نبوده و نیستند به همین دلیل به اشکال مختلف سعی دارند به سبزواری ها ثابت کنند که نیشابور توانمندی های لازمو داره. اما این چیزی نیست که ما در واقعیت می بینیم.

ام البلاد خراسان

گل گفتی آقای روحی روستاهایی چون سبزوارو چه به استان شدن زمانی که ایران به پایتختی نیشابور از زیر نظر عربها بیرون شد و زمانی که به عنوان شهر پایدار ایران ثبت یونسکو شد سبزوار کجا بود همون بهتر که شما برین با امثال کاشمر و بردسکن وطبس و همون کویر مویرا استان شین زنده باد ابر شهر ام البلاد خراسان بزرگ نگین سبز خراسان

محسن

سلام لطفا در مورد استان شدن سبزوار بیشتر مطلب بنویسید تو اینترنت مطلب درباره استان شدن سبزوار خیلی کمه و فقط سایت شما چندتا مطلب خوب داره بقیه سرکاریه. ممنون

mehrdad soleymani

yani mozooe ostan shodan inghadr baraye shoma mohemeh ke in hame modat vaghtetoni talaf kardid ba in bahsa? man ke migam onghadra mohem nist. vali agar mohemem bashe ba yek modiriyate dorost mishe masaalaro hal kard. yek jori ke na haghe sabzevariha zayee beshe na neyshabooriha. masalan yek shahrake jadid dar hade fasele sabzevaro neyshaboor ijad beshe va ostsndari va baghiyeh edarate kol oonja ghara begiran. yani na sabzevar markaz beshe na neyshaboor v markaze ostan dorost beyneshon ba yek faseleh mosavi gharar begireh. fekram nemikonam ziyad hazineh dashteh bashe. v dowlat alan sharhaye jadide ziadi dar sar ta sare iran sakhte. mesle hamin shahre jadide pardis ya shahre jadide parand dar nazdiki tehran. be har hal fekr konam tanha rahe payan dadan be in dargiri beyne sabzevar v neyshaboor hamine

فرحناز

واقعا مقاله خوبی بود. اززمان انتشار این مقاله تا حالا بعضی اطلاعاتش تغییر کرده ولی هنوزم خیلی مقاله خوبیه و بیسی محسوب میشه برای نوشتن مطالب بعدی در اینباره.ولی چرا اینقدر لایک ها کمه! من خودم به افتخاراین مقاله یک لایک کردم امیدوارم بقیه سبزواریهای عزیزم با لایکای خودشون به محبوب تر شدن این بصفحه کمک کنند.اگر صفحه ای هم در فیسبوک دارید آدرسشو بگید تا اونجا هم ببینمتون.من بیشتر در فیسبوک هستم و از طریق فیسبوک بیشتر میتونم مطالبتونو پیگیری کنم

تأمل

دیدید جرأت نداشتید نظرم را تأیید کنید. چون حرف حساب زدم. برخلاف این آدم های ................ که فقط جنجال می کنند یک نفر اینجا یک حرف حساب زد که شما جرات تأییدش را نداشتید. از دوشنبه 4 شهریور تا امروز میشه سه روز که یک نظر براتون فرستادم و گفتم که اینجا فقط تعصب و بی خردی بیداد میکنه و هر دو گروه بحث فقط از سرتعصب نظر میدن و من به شخصه اصلا این فضا رو قبول ندارم. کاش جرأت می کردید نظرمو تأیید می کردید تا ببینید بقیه مخاطبانتون چه نظری دارند نه که بترسید و جلو بحثو بگیرید!!!

تأمل

فقط می تونم بگم یک مشت آدم عقده ای اینجا جمع شدن. یک مشت آدم به تمام معنی ....... هر دو طرف همینطورن هم نیشابوری ها که جنگو شروع کردن که سبزواری ها که تموم نمی کنن. همین شما ها دنیا رو به گند می کشید. هر جا باشید هر جور باشید با همین تعصباتتون دنیا رو خراب می کنید.

اسماعیل ملایجردی

بیشتر نظراتو خوندم به نظرمن حق با سبزواریاست. جایی باید استان بشه که محرومتر مونده.اگه وضعیت بخشای سبزوار با بخشای نیشابورو مقایسه کنید می بینید که بخشای نیشابور از جمله زبرخان توسعه یافته ترن . دلیلشم نزدیکی به مشهده الان بخش زبرخان نیشابور کلی صنعت و کشاورزی و جاده و نقطه شهری و همه جور ابادی و ابادانی داره دیگه جه نیازی به استان شدن نیشابور داره بخش فیروزه و سرولایتم هیمنجورن اما تو منطقه سبزوار جاهایی مثل جغتای و داورزن و حتی جوین با اینکه صنعتی شده اما هنوز از خلی امکانات محرومن و باید سبزوار استان بشه تا امکانات مناسب در غرب خراسا رضوی هم ایجاد بشه و مثلا جوینم همینجور که زبرخان به خ اطر نزدیکی به بمرکز استان توسعه بیدا کرده جوینم و جغتای وداورزن و خوشابم تو یک استان کوچیکتر با مدیریت منسجم تر توسعه پیدا کنن

پاشید جمع کنید بابا . خدا رو شکر که درسایتتون تخته شد سرنگون شدید یک مدت خوب شور برداشته بودید فکر می کردید می تونید با ابرشهر نیشابور رقابت کنید حالا دیدید اسرارنامه رو کلا کن فیکون کردیم! نمی دونم اصلا زنده اید یا مرده و این نظرو می خونید یا نه ولی اگه خوندید بدونید خیلی مسخره بودید همه مردم خراسان خدا رو شکر می کنن که شما کاسه کوزه تونو جمع کردید رفتید.

سمانه

سلام به همه مردم خوب خراسان به غیر از نیشابوری ها من نه سبزواریم نه نیشابوری اصلا خراسانی نیستم از تهران دارم پیام می گذارم آقا من 4 سال در اون مثلا دانشگاه نیشابور (بخونید .......... شده دانشگاه نیشابور) درس خوندم که اولش دانشگاه هم نبود و بعدا با زوری که زدن کردنش دانشگاه. اما بعد از این که اون 4 سال دانشجویی بهم مثل 40 سال گذشت. دانشگاهشون که هیچی نداشت بماند شهرشون و مردم .............. ، ............. فقط به فکر پول گرفتن هستن.من در اون مدت سفرایی به مشهد و اسفر این و کاشمر و سبزوارم داشتم ودوستان زیادی پیدا کردم به خدا همه شهرهای خراسان رضوی و مردمش عالی و با فرهنگ بودن ولی نمی دونم نسبت این نیشابوری های ............ با استان خراسان چیه؟ نه تو دانشگاهشون دوتا استاد درست وحسابی پیدا می کنی ، نه دانشجوهاش دانشجوهای درست و حسابین. بابا من اولش که این دانشگاه .............. انتخاب کردم فکر می کردم نیشابور خیلی شهر باکلاسیه چون نزدیک به مشهد و بجنورده و فکر می کردم دانشجوهاشم آدمن ولی بعد دیدم من از همه سرتر بودم ولی چه فایده؟! توی خیابونا و فرهنگ مردمشم که دیگه اصلا نگو فقط افتضاح. از سر چهارراه هاش که می خوای رد شی باید اشهدتو بخونی ازبس مردمش با چراغ راهنمایی نا آشنا هستن. پارتی بازی ، نامردی ، بی شخصیتی و بی فرهنگی هم بین مردمش بیداد می کنه. تکاتوکی اگر خوب پیدا شن از شهرهای دیگه به نیشابور رفتن و اصالتاا نیشابوری نیستن. کاش می شد این شهر ............. از روی نقشه خراسان پاک کرد. الان دارم برای کارشناسی ارشد می خونم امیدوارم زابل ، چابهار ، جلفا ، آبادان ، بانه ، سرخس و هر نقطه مرزی و کور دیگه ای قبول بشم ولی دیگه گذرم به شهر ............ نیشابور نیافته.با اون لهجه ..................

حمیدرضا سنگ سفیدی

با عرض سلام و تقدیم ارادت خالصانه خدمت همشهریان عزیز و تلاشگرم در مجله اینترنتی اسرارنامه. با توجه به اینکه شما حقیقتا در مدت کوتاه فعالیتتان پرچمدار اطلاع رسانی توانمندی های سبزوار و پیگیر واقعی مطالبات به حق مردم این شهر بودید از شما درخواست می کنم اکنون که در روزهای اخیر عمر دولت ................. دهم به پایان رسیده و احمدی نژاد برای همیشه به ............. تاریخ ایران انداخته شد ، و دولت تدبیر و امید دکتر روحانی روی کار آمد ، بهتر است درخواست به حق استان شدن سبزوار را در دولت جدید رسما پیگیری کنید و مثلا از طریق امضای طومار یا انتشار مطالب اینترنتی و فعالیت در شبکه های اجتماعی این خواسته به حق مردم سبزوار را به گوش دولت یازدهم برسانید و امیدوار باشید که انشاالله این بار نتیجه مناسبی حاصل شود. بازهم از همه تلاش هایتان تشکر می کنم و به پناه لطف خدای مهربان می سپارمتان. امضا : یک معلم عاشق سبزوار

اعظم ربیعی

یعنی واقعا در نیشابور سر یک مرغ یک همچین افتضاحی به راه افتاده ؟ یا شما سبزواری ها دارید پیاز داغشو زیاد می کنید؟ خوب خیلی چیزا الان در کشور گرونه علتشم معلومه تحریم های خارجی و سیاست های نادرست داخلی . اما دشمنم همینو می خواد که صدای مردمو دربیاره و ابروی نظامو ببره. اگه واقعا مردم بخوان این قدر کم صبر و بی حوصله باشن که زود بازی بخورن و با یک گرونی بریزن توی خیابون پس دیگه عزت و افتخار ایرانیمون چی میشه؟ پس خون شهدامون چی میشه؟ شهدامون آیا برای مرغ و برنج و نخود و لوبیا رفتن جنگیدن و جون دادن یا برای عزت ایران؟ من قلبا امیدوارم این خبر درست نباشه وگرنه هیهات من الذله !

روح افزا

من اصلا موندم چی شده که نیشابوری ها به فکر مرکز استان شدن افتادن؟ هر پروژه ای که آدم دنبال میکنه باید یک دلیل و یک منطقی داشته باشه یا نه؟ همینطوری الکی که نمیشه یک شهری بیاد بگه من می خوام استان بشم. اینطوری سنگ رو سنگ بند نمیشه بعد هر بخشی میگه من می خوام شهرستان شم هر روستاییم میگه من میخوام شهر شم. ولی اینطوری نمیشه که باید یک دلیل منطقی هم داشته باشن یا نه؟

ناگفته هایی از دل تاریخ

نیشابوری هایی که اینقدر با تعصب در موضوعات مربوط به سبزوار و نیشابور نظر می دهند یا اطلاعات تاریخی کمی دارند یا خود را به آن راه زده اند. اگرنه هرکسی که یک اندکی با تاریخ خراسان آشنایی داشته باشد می داند که قبل از اسلام اصلا نیشابور پایتخت نبوده و فقط یکی از شهرهای محسوب می شده و پایتخت ایران اکثرا در شیراز (تخت جمشید) و همدان (هگمتانه) و دیگر شهرهای در آن نواحی بوده است. بعد از اسلام هم که در سه دوره به پایتختی رسیده اصلی ترین دلیل اهمیت پیدا کردن نیشابور ، نزدیکی این شهر به بیهق (سبزوارامروزی) بوده. چون مردم سبزوار معروف به شیعه و طرفدار سرسخت اهل بیت پیامبر به خصوص حضرت علی بودند همواره در مقابل حکومت های فاسد شورش می کردند و قدرت زیادی هم داشتند چون نیرویشان نیروی ایمان بود. به همین دلیل حکومت ها برای اینکه به سبزوار نزدیک باشند ، و بتوانند این شهر را کنترل کنند ، پایتخت خود را در نیشابور قرار می دادند. اگرنه اگر به دلیل خوش آب و هوایی یا سرسبزی و ... بود ، به قول بعضی دوستان که در مباحث قبلی گفته بودند ، شهرهای شمالی ایران در ساحل دریای خزر از همه جا سرسبز تر هستند ، و اگر به کوهستانی بودن باشد آذربایجان و اردبیل و چهارمحال و بختیاری و کهکیلویه و بویراحمد و ... و حتی تهران در نزدیکی قله دماوند از همه جا کوهستانی ترند. در خراسان هم مناطق جوین وجغتای از نیشابور هم سرسبز تر هستند و قوچان پربارندگی و سرسبزترین شهر خراسان است. بنابراین اگر دوستان کمی مطالعات تاریخی داشته باشند به خوبی تشخیص می دهند دلیل بزرگ شدن نیشابور در بعضی دوره ها به خاطر خود نیشابور و توانمندی های طبیعی یا اجتماعی این شهر نیست بلکه به خاطر نزدیکی به سبزوار بوده که همواره مرکز توجه حاکمان و مورد هراس سلسله های پادشاهی بوده است. از دوران صفوی هم که دیگر تشیع مذهب رسمی ایران می شود، و در نتیجه دیگه قدرت سبزواری ها که همه شیعه بودند تهدیدی علیه حکومت ها محسوب نمی شده ، می بینیم که فشارها و محدودیت ها از روی سبزوار برداشته می شود و این شهر به رشد سریعتری از گذشته دست پیدا می کند و به جایگاه واقعی خودش در خراسان (اولین شهر مهم بعد از مشهد) دست پیدا می کند و در نقطه مقابل نیشابور دیگر هیچ وقت نمی تواند جایگاه مهمی مثل گذشته داشته باشد. چون در حکومت شیعیان در منطقه ای که شهرهای مهمی مثل مدینه الرضا مشهد مقدس و دارالمومنین سبزوار هستند ، برای شهری مثل نیشابور که پایتخت فرزندان طاهر ذوالیمینین ، فرمانده سپاه مأمون عباسی بوده ، جایگاهی وجود ندارد. بنده هیچ وقت فکر نمی کردم روزی مجبور شوم این واقعیت ها را این طور بی پرده در مورد نیشابور بیان کنم . اما از آنجایی که می بینم دوستان نیشابوری در شناخت حد و اندازه واقعی خود دچار مشکل هستند و همان موضوع توهم خود بزرگ بینی درمیان بعضی نیشابوری ها باعث شده ، شهر خود را بیشتر از آنچه واقعا هست ببینند و حساسیت ها و رقابت های ناسالمی با سبزوار راه بیاندازند که فقط به خودشان ضربه می زند مجبور شدم این حرف ها را مطرح کنم. بنده مدتی است پیگیر تمام مباحثی هستم که در سایت های مختلف در رابطه با جر و بحث میان سبزواری ها و نیشابوری ها راه افتاده است. و به خوبی طرز فکر و روش های مورداستفاده نیشابوریان را در این مدت شناخته ام. از آنجایی که رشته دانشگاهیم تاریخ بوده است اسناد و اطلاعات زیادی دارم که به تدریج به آنها خواهم پرداخت و به زودی وبلاگی راه اندازی خواهم کرد که این اسناد و مدارک را منتشر کنم. امیدوارم دوستان اسرارنامه هم در این کار به من یاری برسانند. قدردان حوصله مندیتان در خواندن این متن طولانی هستم

شرح فاجعه مرغ در نیشابور به روایت خبرنگار آزاد

درمردادماه 91 درحالی که کشورهای غربی به دلیل تحریم هایشان سعی می کردند کشور را به آشوب بکشانند وتوجه رسانه های غربی هم روی کوچکترین مسائل ایران جلب بود ، در نیشابور اتفاق بدی افتاد که ضربه ای بر حیثیت ایران زد. اعتراض گسترده خیابانی مردم برای مرغ!!! متأسفانه این جریان تا چند روز سوژه بحث و تحلیل رسانه های ضد ایران در خارج از کشور شد و به یک افتضاح بین المللی در رابطه با آبروی ایران تبدیل شد. یک خبرنگار آزاد نیشابوری هم که خود مخالف انجام چنین تجمعی بر سر یک موضوع پست شکمی بود ، فاجعه مرغ نیشابور را چنین تشریح کرده است : به نقل از سایت روزنه نیشابور 6 مرداد 91 : فتنه انگیزی به نام مرغ ... ساعت ۸ صبح تلفنم زنگ می خوره... الو خبرنگار نیشابور؟؟؟ الان توی میدان امام خمینی (ره) مردم جمع شدند... می گن امروز مرغ توزیع نمی شه... اینجا شلوغه...می شه شما هم برای پیگیری بیایید؟؟؟ ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه رفته رفته آفتاب بیشتر به سطح خیابان می تابه. توی پیاده رو زنان و مردان کهنسال و میانسال ایستادند و چندین جوان معترض مصر هستند که خیابان باید بسته بمونه... اون طرف تر سر و صداست... انگار بحث عرضه مرغ بحث داغ روزه... هر کسی یه نظری راجب این موضوع داره... از لابه لای جمعیت می شنوم که برخی مرغ فروش ها این حیوان زبون بسته رو تا دو برابر قیمت و کیلویی ۱۰ هزار تومن هم فروختند. انگار کمبود مرغ بهترین بهانه سودجویی برای بعضی هاست... عده ای هم پیشنهاداتشون رو برای کنترل بازار و عرضه مرغ با هم در میون می زارن... بعضی ها هم پچ پچ رو به صحبت کردن ترجیح می دن. اون طرف تر شلوغ شده... می رم جلو تا نگاهی بکنم... همون چند جوان معترض و یکی چند نفر دیگه با راننده خودرویی جدل می کنند. راننده که انگار خیلی هم عجله داره می خواد از گوشه جمعیت رد بشه و به میدان برسه... یکی از معترضان که انگار حسابی هم از بحث کردن با راننده کلافه شده با لگد به ماشین می زنه و چند مامور پلیس دوان دوان خودشون رو به ماشین می رسونند تا این بحث و جدل ها به کتک کاری راننده نرسه. ساعت ۹ چند نفری گوشه و کنار جمعیت برای مردم حرف می زنند... خیابون بسته مونده و چندتا معترض جلوی ماشین ها رو می گیرند و آرام آرام شعار دادن ها شروع می شه... انگار مهمترین خواسته مردم حضور فرماندار برای پاسخگویی یه... جمعیت به سمت چهار راه حرکتش رو آغاز کرده... پلیس هم جلوی مهدیه مانع میشه و همه رو به سمت میدان بر می گردونه... تیم رسانه ای خبرنگارهای نیشابور کامل شده... یکی از خبرنگاران سعی می کنه تا در دل جمعیت گزارش بگیره ولی انگار یه چند نفری سعی دارند نسبتی بین او و فرماندار یا یکی از مسئولین بتراشند و لابد بگویند که دیروز بدون مرغ روزه گرفتند... پلیس از مردم میخواد برای شنیدن توضیحات رئیس اداره بازرگانی یه جا جمع بشن. آقای رئیس بازرگانی حرف زدن رو هنوز آغاز نکرده که صدای هو هو کردن های توام با کف و سوت به گوش می رسه... جلو تر می رم تا صدای حرف هاشو بشنوم ولی انگار ازدحام جمعیت و همهمه ها از صدای حرف زدن آقای رییس خیلی بلندتر شده... صدای آمبولانس از ته جمعیت به گوش می رسه و معترضان بی اعتنا به آمبولانس دور میدان ایستادند... خودم رو به آمبولانس می رسونم و با زحمت سعی می کنم راهشو بازکنم...چند نفری به اعتراض جلو میان... متقاعدشون می کنم که از سر راه آمبولانس کنار برن. سه نفری که انگار منو شناختند جلو میان... چرا تصویر نمی گیرید؟ بهشون می گم من دیروز گزارش کاملی از کمبود مرغ و گرونی اش گرفتم و یه صبح تا ظهر رو به شنیدن حرف مردم و پیگیری همین موضوع مشغول بودم. وقتی بهشون می گم در بازرسی مشترک ما با اداره بازرگانی ۲۵۰ کیلو گرم مرغ از یه محتکر و گرون فروش صاحب یک واحد صنفی متخلف و البته بزرگ شهر توقیف شده و فرد خاطی به تعزیرات معرفی شده، با تعجب حرفم رو قبول می کنند. یکی دو نفری هم که انگار گوش هاشون به همه حرفهای ما تیز شده و حرفهامون رو شنیدند انگار خیلی باورشون نمی شه. یاد حرف زن جوونی می افتم که دیروز وقتی گزارش می گرفتم بهم گفت زن و بچه شما زیر کولر اند و همه چی دارن... کی به فکر ماست؟ روم نشد بهش بگم ... ماه بیشتره که خودم حقوقم رو نگرفتم و برای خرید مرغ با همون قیمت تعاونی اش هم مشکل دارم. فقط زیرلب به همین بسنده کردم که من هم برای پیگیری گرونی مرغ اینجام و نتونستم بگم که کسی هم برای این زیر آفتاب بودن ها و مسئولیت بی مزدم تشویقم نمی کنه... . رییس شورای اسلامی استان هم به جمع معترضان اومده... خودشو معرفی می کنه و هنوز چند جمله ای بیشتر نگفته که باز هو کردن ها شدت می گیره... آقای رییس شورا قول پیگیری موضوع از استان رو می ده و سعی داره تا با جایی تماس بگیره... این بار از دل جمعیت چند نفری فریاد می زنند " شورای بی کفایت..." و لحظه ای بعد همه با هم فریاد می زنند. طرف هم حرفشو گفته یا نگفته با عصبانیت از جمعیت کناره می گیره... ساعت ۱۱ حالا جمعیت کمتر شده... جمعیت به طرف چهار راه راه افتاده و توی این شلوغی انگار گرمای هوا برای همه هم فراموش شده است... تعداد جوون های گرداننده داره بیشتر می شه و از چهره های مسن تر خبری نیست... حالا چند نفری میدان داری رو به دست گرفتند و شعار می دهند... انگار از اون هایی که از سر صبح توی میدان ایستاده بودند به اندازه انگشتان دست هم کسی نیست. بعضی ها هم از اول صبح تا حالا کنار خیابون ایستادند و نظاره می کنند. شعار دادن ها بالا می گیره و چند زنی که صورت هاشون رو با روسری و شال گرفتند در کنار مردها فریاد می زنند: " نترسید نترسید ما همه با هم هستیم" ... " بسیجی... " و... صدای اذان از مسجد جامع به گوش می رسه اما انگار کسی از این جمعیت معترض روزه دار قصد نماز خوندن اول وقت نداره. ساعت ۱۳ حالا آفتاب از وسط آسمون هم گذشته و گرما و سرپا ایستادن کلافم کرده... کسی که کنارم ایستاده بهم می گه ببخشید شما گزارش ۵ اید؟ نگاهش می کنم.بهش می گم من خبرنگارم... با عصبانیت می گه چرا گزارش نمی گیرید؟ بهش نگاه می کنم و می گم از کی؟ از همین اوضاع و احوال؟ از همین شعارهایی که معلومه شعاردهنده هاش هیچ نسبتی با نظام و انقلاب ندارند؟ از این ... . مکث کرده... میگه آره خوب اینجوری هم خوب نیست. من راننده تاکسی ام راستش... . اون طرف تر کم کم کودکان هم انگار یه ده نفری هستند دست به دست جوون ها ایستادند تا راه رو برای ماشین ها ببندند... و من توی این فکرم که کی این چند تا بچه ساده و معصوم رو قاطی این بازی کثیف کرد؟ ساعت ۱۵ با همه خستگیم پای اینترنت نشستم... با همه اتفاقاتی که امروز دیدم سری به اینترنت می زنم و وقتی فیلمی رو که چند ثانیه قبل از همین تجمع روی اینترنت می بینم به خودم میگم کاش همه با دیدن این تصاویر به عمق فاجعه پی می بردند و می فهمیدند حرف پیرزنی رو که او هم روزه داشت اما بدون خوردن گوشت مرغ ... ساعت ۲۲ دوباره گوشیم زنگ خورد. الو... تصویر تجمع و اعتراض امروز رو توی شبکه ... ماهواره دیدی؟ و من حالا دوباره فکر می کنم که مرغ امروز بهانه ای برای اعتراض بود یا فتنه انگیزی... رضا داروغه خبرنگار آزاد نیشابور منبع : روزنه نیشابور http://www.rovzane.com/blog/show/%D9%81%D8%AA%D9%86%D9%87-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B1%D8%BA-....html

گل زیره

پاسخ به اونایی که هی میگن وضعیت آب و هوایی نیشابور خوبه و به این بهانه واهی میخوان بگن نیشابور باید استان بشه به جای سبزوار : بفرما اینم شاهد از غیب : نماینده نیشابور اخیرا در گفتگو با یکی از رسانه های محلی این شهر گفته : (((مشکل جدی نیشابور از گذشته تامین اب بوده است چه کشاورزی و چه مصرفی.))) نیشابوری ها فکر می کنن زرنگن این موضوعو تو سایتای خبریشون منتشر نکردن تا مردم بقیه شهرهای خراسان پی نبرن که نیشابورم همچین یک وضعیت متفاوتی نسبت به بقیه جاها نداره. کلا نیشابوری ها عادت دارن درباره توانمندی های نداشته شهرشون اغراق کنن. در مورد همین آب و هوا طوری صحبت می کنن که هرکس ندونه فکر می کنن نیشابور اونقدر آب داره که لب دریاست یا هواش مثل هوای سواحل مدیترانه است. اما دیگه ما خراسانیا که خودمون می دونیم نیشابور چی هست و چی نیست. فوقش به لحاظ میانگین دمایی دو سه درجه از سبزوار خنک تره و به لحاظ میانگین بارش هم چند میلیمتر در سال بارندگی بیشتر داره. این که دیگه این همه کلاس گذاشتن نداره. اینم بخش هایی از صحبت های آقای مروی نماینده نیشابور درباره بحران آب در نیشابور : (((مشکل جدی نیشابور از گذشته تامین اب بوده است چه کشاورزی و چه مصرفی. یادم هست که در گذشته صحبت بر سر بحران جدی اب بود که در ان زمان چند حلقه چاه جدید حفر شد و نتیجه مبارکی هم داشت امسال نیز در اولین جلسه ای که بعد از آغاز دوره نمایندگی در مشهد برگزار شد مدیران آب منطقه ای استان گفتند که نیشابور به زودی با بحران آب آشامیدنی مواجه می شود همین جا تاکید میکنم که حضور مشاوران زبده در هر حوزه ستادی راهگشاست))) تاریخ انتشارشم 5 / 1/ 92 است . اما از بس نیشابوری اصلا این مطلب را در سایت های خبریشان منعکس نکرده اند تا آبروی نیشابور نرود و امتیازات پوشالی که یک عمر به وسیله آنها برای نیشابور کلاس گذاشته اند حفظ شود.

صدای بینالود

وقتی که رفتم و تحقیق کردم و دیدم که چندین استان در کشور هستند که مرکزشان بسیار کمتر از سبزوار ونیشابور جمعیت داره و چه بسا چه امکاناتی کمتر ازاین دو شهر آنوقت فهمیدم که چه ظلمی را مردم این دو شهر تحمل می کنند.یا حداقل از دست این مشهدی ها. شما اصفهان را نگاه کنید که چقدر به شهرستانهای خود می رسد و تمام را به استاندارد کشوری حتی فراتر رسانده (از نظر جاده ای ،بیمارستانی و..). اما در استان ما انگار همه بودجه صرف مشهد می شود.بابا ما می خواهیم برای خودمان تصمیم بگیریم این اشکال داره؟؟ شما بیرجند و بجنورد رو نگاه کنید بعد از جدایی چه پیشرفتی کردند. بالآخره نوبت ما هم میشه.البته اگه جلوی پای همدیگه سنگ نندازیم و خودمون به ارتقا نیافتن خودمون کمک نکنیم.

حامی استان سربداران

آره خودم اون مطلبو دیده بودم و براتون همون موقع نظر هم فرستاده بودم.بااسم دیگه. این فقط محض اطلاع خوانندگان این صفحه بود. چون دیدم بیچاره نیشابوری ها این همه وقت سر کار بودن تا به زور ثابت کنن اول نیشابور استان میشه بعد سبزوار ، به همین وسیله به همه عزیزان نیشابوری اعلام می کنم که هرچی بافتید تموم شد رفت. هیچ کس هیچ جای کشور قبول نداره که نیشابور بتونه به این زودی ها استان بشه. و در عوض استان سربداران به مرکزیت سبزوار دیگه چیزی تا تشکیلش نمونده. خدارو شکر همه امکاناتشم هست. به نظرم این بهترین نتیجه گیری از این بحث باشه.

حامی استان سربداران

سلام سال نو بر همه خوانندگان این نظر مبارک باشه. آقا بالاخره بعد از این همه مدت چک و چانه زدن و دعوای نیشابوری ها با سبزوار سر مرکز استان شدن شاهد از غیب رسید دیگه فکر کنم بعد از این هیچ حرف و حدیث اضافه ای جایز نباشه. سایت های کشور یک مطلب مهم درباره استان های جدید کشور منتشر کردن که در منطقه شمال شرق کشور فقط یک استان تشکیل خواهد شد اونم استان سربداران به مرکزیت سبزوار و نیشابوری ها فعلاً باید منتظر باقی بمانند.شاید ده سال دیگه نوبت به نیشابورم برسه تا اون زمان نیشابوری ها وقت دارند فرودگاه بسازن ، دانشگاه ملی ایجاد کنن ، شهرستان های جدید تأسیس کنن ، به وضعیت شهرشون برسن و یک کم رنگ و بوی مرکزاستان شدن بدن به شهر شون ، تیم ورزشی قدرتمند ایجاد کنن ، اوضاع بهداشتی و درمانی شهرشونو ارتقاء بدن و ... ولی وقتی این مطلبو خوندم خیلی حال کردم فهمیدم توی بقیه کشورم سبزوارو برای استان شدن شایسته تر می دونن از نیشابور توصیه می کنم بقیه هم بخونن: http://jahannews.com/vdcfcvd0xw6deta.igiw.html

صرفاً جهت اطلاع

سبزواری ها در جریان این مناظره ناعادلانه و جنگ جویانه از طرف نیشابوری ها ، در وبلاگ خوزستان شمالی ، فقط به معرفی آدرس های مجله اسرارنامه اکتفا نکرده اند ، بلکه در همان سایت به ادعاهای مطرح شده توسط نشابوریان پرداخته اند : مثلاً یکی از پاسخ های زیبای سبزواری ها این بوده است : یک سلام دیگر این بار چندکلمه حرف حساب با این دو نظر دهنده به نام های حسامی و رضا دارم که هرچه خواسته اند وهرجور خواسته اند ، گفته و هیچ نگاهی به پس و پیش حرف هایشان نیانداخته اند. من نمی دانم این دودوست عزیز چند ساله اند ، چه سطح تحصیلاتی دارند ، و دردشان دقیقاً چیست که فکر می کنند با جنگ جویی و توهین و پرخاش به سایر نواحی کشور می توانند برتری شهر خود را اثبات کنند. فقط چند جواب کوتاه به بعضی از ادعاهای مضحکی که مطرح کرده اند می دهم. البته اگر خواستید جواب های مفصل وبا منبع ومدرک بنده را بخوانید حتماً به آدرس هایی که در نظرات قبلی برایتان ارسال کردم مراجعه کنید.امااگر حوصله نداشتید این جواب های کوتاه را بخوانید : 1- بعضی از نیشابوری ها می گویند ، در منطقه سبزوار بین شهرها و روستاها اختلاف است. زهی خیال باطل !!! اتفاقاً اختلاف و خوددرگیری درمیان نیشابوری هاست. مگر نمی بینید سبزوار با چه آرامش و وفاری به ترتیب همه بخش های خود را به شهرستان های جدید ارتقاء داده است . درحالی که همه شهرستان های تازه تأسیس سبزوار از بخش زبرخان نیشابور (قدمگاه) کم جمعیت ترند. اما نیشابوری ها از بس درگیر دعوا و اختلافات درون گروهی هستند سالهاست نتوانسته اند بخش زبرخان را شهرسان کنند. اما سبزوار اگر درگیر اختلاف بود به این راحتی همه بخش هایش شهرستان نمی شدند. حالا نیشابوری ها اگر خودشان با خودشان درگیر نیستند وجنگ و دعوا ندارند ، اقلاً همین یک بخش زبرخان را شهرستان کنند. 2- هیچ کدام از شهرهای خراسان حاضرنیستند به مرکزیت نیشابوردربیایند چون علاوه برآنکه نیشابوری ها به دلیل روحیه جنگجویی و سلطه خوییشان از شهرت خوبی برخوردار نیستند، هیچ پیوندی هم در زمان فعلی بین شهرهای خراسان با نیشابورنیست. حتی کاشمرهم که نیشابوری ها خیلی دلشان را به آن خوش کرده اند رفته است و دارد با تربت حیدریه مناسبات اقتصادی و اجتماعی برقرار می کند وفاصله اش هم با تربت کمتر است تا نیشابور. نمونه پیوند کاشمر وتربت حیدریه این است که این دو شهر دارند فرودگاه مشترکی بین خودمی سازند که در حدفاصل دو شهر تربت وکاشمر است. (فرودگاه درحال ساخت شهید مدرس) حالا اگر کاشمری ها دلشان با نیشابور بود ،چرا فرودگاهشان را در حد فاصل کاشمر و نیشابور ایجادنکردند و رفتند با تربت وارد همکاری شدند؟ حالا سبزوار حداقل هیچ کجا را نداشته باشد خودش 6 شهرستان دارد که درچندسال اخیر از بخش به شهرستان ارتقاء یافته اند و بردسکن هم تازه با سبزوار است. چون در غربی ترین نقطه استان قرار گرفته . 3- بعضی از نیشابوری ها می گویند نیشابور صنعت قوی دارد. اما حالا که می بینیم صنعت نیشابور افت کرده و جای آن را در خراسان شهرستان چناران گرفته است. با داشتن بزرگترین شهرک صنعتی شمال شرق کشور . وتازه سبزوار و جوین و سرخس وبینالود هم دارند سریع پیشرفت می کنند و فاصله خود را با نیشابور در زمینه صنعتی کم می کنند. 4- نیشابوری ها می گویند فرودگاه سبزوار پروازهای کمی دارد. باشد قبول.اولاً اگر میتوانند همین یک فرودگاه با همین مقدار پرواز را درنیشابور ایجاد کنند. ثانیاً راه آهن برای یک شهر مرکزیت نمی آورد اما فرودگاه مرکزیت می آورد. چون همان راه آهنی که از نیشابور می گذرد ، اگرچه از سبزوار نگذشته اما با فاصله کم از روستاهای سبزوار گذشته و در هر روستایی ایستگاه دارد و سبزواری ها مجبورنیستند برای استفاده از راه آهن به نیشابور بروند امانیشابوری ها و بقیه شهرهای اطراف سبزوار مجبورند برای استفاده از فرودگاه به سبزوار بیایند. تازه سبزواری ها دارندراه آهن شهرشان را هم می سازند تا دقیقاًخودسبزوار هم به راه آهن وصل شود. 5- بعضی ازنیشابوری های می گویند ، تاریخ نیشابور به دلیل سه بار پایتختی درزمان های گذشته از تاریخ سبزوار ارزشمند تر است. اما این فکر اشتباهی است. حکومت هایی که نیشابور را پایتخت خودکردند ، همه حکومت های شاهنشاهی بودند که بعد از وقوع انقلاب اسلامی ایران به طور کل طومار 2500 ساله همه حکومت های شاهنشاهی درایران برچیده شد. و تازه حکومت هایی که در نیشابور بودند خیلی هم خوشنام و قدرتمندنبودند حداقل به اندازه زندیه و صفویه هم خوشنام نبودند ... چه برسد به حکومت هایی مثل هخامنشیان که شیراز را پایتخت خودکرده بودند وواقعاً شکوه وجلال و عظمت خیره کننده ای داشتند و قدرت های جهان آن زمان محسوب می شدند.وپایتختی نیشابوروحکومت های این شهر اصلاً قابل مقایسه با هخامنشیان واشکانیان و صفویه و زندیه و ...نیست. اما سبزوار پایتخت سربداران شد.حکومتی که شاهنشاهی نبود.انقلابی بود و توسط مردم ایجاد شد و به نمادآزادگی و غیرت درایران تبدیل شده است. 6- در موردوضعیت دانشگاهی که کلاً از سرتاپا آمار اشتباه ومغالطه کارانه داده اید.معلوم نیست این آمار را از کجایتان در آورده اید.یعنی کدام عقل سلیم باور می کند که شهری که تا سال 89 یک دانشگاه دولتی نداشت و دانشکده های کوچک این شهر همه زیر نظر دانشگاه های مشهد اداره می شدند ، حالا یک دفعه بیاید آمار دانشجوهایش با سبزوار برابر شود! ادعا آسان است. اگرمی توانید اثبات کنید. کدام دانشگاه نیشابور به پای دانشگاه حکیم سبزواری با نام سابق تربیت معلم می رسد؟ این دانشگاه (حکیم سبزواری) نزدیک به 30 سال قدمت دارد وحالا دارد پردیس بین المللی راه اندازی می کند و دانشگاه نیشابور تازه درسال 89 تأسیس شده است. 7- لطفاً درمورد شریعتی و حکومت سربداران و ... تعلق داشتن این موارد به سبزوار یا به جای دیگر حرف های صدتا به یک غاز نزنید. اگر راست می گویید بروید عطار را دوباره به نام خود سند بزنید. چون زادگاه عطار اصلاً شهر نیشابورنبوده ودر شهر کدکن متعلق به شهرستان تربت حیدریه متولد شده است و فقط درنیشابور کشته شده و به خاک سپرده شده است. کمال الملک هم که به نیشابور تبعیدشده و چندسال آخر عمر را درنیشابور وبه قول خودش درگوشه ای از بیابان به سختی سپری کرده و مرده است.درنتیجه افتخاری برای نیشابور ندارد. فقط می ماندیک خیام. پس اینقدر به مشاهیر وافتخارات نداشته و جعلی نیشابور ننازید. 8- نیشابورهیچ مرز مشترکی با هیچ استانی ازکشور ندارد. اما سبزوار ازسه طرف شمال ،شرق و جنوب با چند استان کشورمرز دارد. (حتی داورزن هم که بین سبزوار و شاهرود شهرستان شده بازهم فرقی نمی کند. بالاخره داورزن وقتی در استان سربداران قرار بگیرد یعنی می شود مرز سربداران با استان سمنان . اما نیشابوراز غرب به سبزوار می رسد که خودش می خواهد استان شود ، از جنوب به تربت حیدریه می رسد که خودش می خواهد استان شود ، از شرق به مشهد می رسد که وضعیتش مشخص است و ازشمال به کوه های سربه فلک کشیده بینالود می رسد که عملاً ارتباط این شهر را با شهرستان های شمال خراسان قطع کرده و شهرهایی نظیرقوچان ودرگز و چناران با فاصله کم و بزرگراه مناسبی که تا مشهد دارند ، هرگز زیرمجموعه نیشابور نخواهند شد که یک کوهستان صعب العبور هم مانع ارتباط خوب و دائمی آنها با شهرمرکز استانشان بشود. درنتیجه عملاًنیشابور از هر طرف دریک بن بست گیرافتاده است و هرزمان سبزوار استان شود،نیشابور حداقل از طرف غرب از بن بست خارج می شود. 9--بقیه اطلاعاتی هم که ارائه می دهید،همه به کل اشتباه و مغالطه کارانه است.مثلاًوقتی از محصولات زیادکشاورزی نیشابور صحبت می کنید، دلیلش بزرگ بودن وسعت شهرستان است. چون نیشابور نتوانسته بخش هایش را به شهرستان ارتقاء دهد در زمینه کشاورزی و جمعیتی و ... آمارهایش زیاد به نظر می رسد،اما عملاً فایده ای ندارد.چون اگر نیشابور بخواهد استان شود باید بخش هایش را شهرستان کندتا اقلاً چند شهرستان اقماری داشته باشد . آن موقع آمارهای جمعیتی وکشاورزی و رفاهی و صنعتی ودانشگاهی نیشابور و... همه با هم افت پیدا خواهندکرد.ودر بسیاری ازموارد یا با سبزوار برابر می شود یا حتی از سبزوارعقب می افتد. درکل آقایان حسامی ورضا بدانندکه نظراتشان خیلی بچه گانه و نسنجیده وفقط براساس تعصب کور قومی و گروهی است.که فایده ای برایشان ندارد. بهتر است واقع بین باشند. از سایت خوزستان شمالی ومدیریت محترم آن هم سپاسگزاری می کنم. با تشکر مجدد. منبع : وبلاگ خوزستان شمالی http://dezrud.blogfa.com/comments/?blogid=dezrud&postid=621&timezone=12600&p=1

صرفاً جهت اطلاع

توجه ، توجه ، صرفاً جهت اطلاع : شماری از مردم نیشابور که اخیراً با احساس ضعف شدید درمقابل سبزواری ها ، و کم آوردن دلایل منطقی در بحث ، احساس کرده اند دستشان حسابی خالی است و به این زودی ها هیچ ا میدی برای استان شدن ندارند ، شروع کرده اند به تخریب کردن شهر عزیز سبزوار در دیگر نقاط کشور. نیشابوری ها ، مثلاً در یکی از سایت های متعلق به خوزستان شمالی در آدرس زیر : http://dezrud.blogfa.com/comments/?blogid=dezrud&postid=621&timezone=12600&p=1 مطالب نامربوطی را درمورد دارالمومنین سبزوار منتشر کرده اند که با پاسخ های کوبنده ، همشهریان سبزواری مواجه شده است. از جمله اینکه سبزواری ها گفته اند : اگر به دنبال شناخت واقعی منطقه شمال شرق کشور به ویژه دو شهر سبزوار و نیشابور هستید حتماً همه مطالب زیر را بخوانید تا از جنبه های مختلف بااین شهرها آشنا شوید : سیاسی و اجتماعی : http://www.asrarnameh.com/essays.php?id=555 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=1199 http://www.asrarnameh.com/interviews.php?id=58 http://www.asrarnameh.com/essays.php?id=62 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=592 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=490 دانشگاهی : http://www.asrarnameh.com/news.php?id=636 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=1211 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=1156 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=793 http://www.asrarnameh.com/sabzevar.php?id=102 تاریخی و فرهنگی : http://www.asrarnameh.com/news.php?id=1280 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=1157 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=866 http://www.asrarnameh.com/essays.php?id=598 http://www.asrarnameh.com/notes.php?id=732 http://www.asrarnameh.com/notes.php?id=527 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=711 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=641 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=590 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=548 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=542 صنعتی و اقتصادی : http://www.asrarnameh.com/essays.php?id=1201 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=1200 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=1160 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=717 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=495 فرودگاهی : http://www.asrarnameh.com/news.php?id=1206 http://www.asrarnameh.com/essays.php?id=539 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=752 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=535 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=194 مواصلاتی (راه های زمینی) http://www.asrarnameh.com/news.php?id=1227 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=1031 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=165 http://www.asrarnameh.com/interviews.php?id=412 ورزشی : http://www.asrarnameh.com/news.php?id=1158 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=168 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=170 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=720 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=716 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=551 http://www.asrarnameh.com/essays.php?id=719 مشاهیر : 1- محمود دولت آبادی http://www.asrarnameh.com/news.php?id=1226 2- دکتر علی شریعتی http://www.asrarnameh.com/essays.php?id=813 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=882 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=730 3- حکیم حاج ملاهادی اسرار سبزواری http://www.asrarnameh.com/news.php?id=791 4- استاد حمید سبزواری http://www.asrarnameh.com/news.php?id=703 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=215 5- خواجه ابوالفضل بیهقی http://www.asrarnameh.com/news.php?id=707 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=656 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=709 6- ملاحسین واعظ کاشفی http://www.asrarnameh.com/essays.php?id=843 7- ابن ابی طیب http://www.asrarnameh.com/notes.php?id=445 8- سایر مشاهیر (دکتر بسکی پدر طبیعت ایران ، دکتر علوی مقدم چهره ماندگار ادبیات فارسی ایران ، آیت الله سیدعبدالاعلی سبزواری ، پروفسور سید حسن امین و ...) http://www.asrarnameh.com/news.php?id=590 http://www.asrarnameh.com/news.php?id=1205 http://www.asrarnameh.com/notes.php?id=1278

از استان سهند

سلام. انگار بحث های استان شدن انگار در همه مناطق کشور خیلی داغه. بسیاری از مطالبتونو خوندم. چه قدرم پرنظر شده. کاش نظرات تاریخ می داشت تا میدیدیم کی ارسال شدن. و آیا هنوز ادامه داره یا نه؟ ایشاالله همه استان بشیم. (مراغه ، دزفول ، سبزوار ، نیشابور ، تربت حیدریه ، کاشان ، شاهرود ، جیرفت ، بروجرد ، تنکابن و ...) نکته با دعوا و اختلاف هم مشکلی حل نمیشه.

حسینی

ولی پاسخ گل زیره دندان شکن و هوشمندانه بود. دم همه بر و بچه های با حال و با صفای این سایت گرم. زنده باد استان سربداران

یکی از همین ها

آقای سام شما فک کنم از اون دسته افرادی که چشم بسته غیب می گن. خوب مشخصه که هم نظردهنده ای که با اسم سجاد مطلب ارسال کرده نیشابوریه و هم گل زیره سبزواریه .فقط هردو به شکل ناشیانه ای خواستن وانمود کنن نیشابوری و سبزواری نیستن. اسرارنامه هم اینو فهمیده و به هردوشون جواب داده . برو بخون.

سام

گل زیره از اسمت مشخصه کاملا سبزواری نیستی!!!!!!

گل زیره

پاسخ به سجاد این سناریو را جور دیگری هم می توان نوشت. // مثلاً این طوری // خوشبختانه مطالب روشنگرانه خوبی در این سایت فراهم امده است که نمونه آن در هیچ سایت دیگری مشاهده نمی شود. این بحث های مفصل که بین دو گروه سر گرفته است با اینکه بعضی وقتا خیلی متعصبانه می شود ولی جذابیت زیادی دارد. از اینکه مردم سبزوار چنین فضایی را برای مباحثه آزاد فراهم آورده اند خیلی قابل تقدیر است. من خراسانی نیستم اما حدود 11 سالی در سبزوار و نیشابور زندگی کرده ام. چندسالی برای کار در یکی از کارخانه های نیشابور در آن شهر با تعداد دیگری از کارگران نیشابوری هم خانه شدم و چندسال در آن شهر زندگی کردم ، چندسالی هم در دانشگاه های سبزوار درس خواندم و به همین خاطر در سبزوار ساکن بودم. سکونت در هر دو شهر خاطرات خوبی برایم داشت به خصوص نیشابور که در آنجا در یک فضای ساده کارگری اما سرشار از صمیمیت با همه سختی هایی که داشت دور هم خوش بودیم. در کل با روحیات مردم دو شهر خوب اشنا شدم. یک چیزی که برایم مسلم شد این بود که عقده خود بزرگ بینی و نژاد پرستی نیشابوری ها که باعث می شود فکر کنند از همه مردم دنیا عاقل تر و بالغ تر و فهیم ترند و به غیر از خودشان هیچ کس را قبول ندارند باعث شده نیشابور امروز این قدر ضعیف و عقب افتاده شود. اگر همین 4 تا کارخانه هم که سرمایه داران سبزواری و مشهدی و تهرانی در نیشابور زده اند نمی بود ، الآن نیشابور واقعاً هیچ حرف دیگری برای گفتن نداشت. ولی خوب نیشابوری ها خیلی گرفتار توهمند و بدون هیچ دلیلی فکر می کنند شهرشان مرکز دنیاست و خیلی روی این ادعا پافشاری می کنند ولی نمی دانند که همین رفتارهایشان باعث شده مردم شهرهای دیگر از نیشابور بدشان بیاید و فاصله بگیرند چون هیچ کس افراد متکبر و فخرفروش را دوست ندارد. این راه آهن که نیشابوری ها اینقدر به آن پز می دهند ، یک چیز واقعاً مسخره است. چون همه شهرها و روستاهای منطقه شمالی سبزوار راه آهن دارند درنتیجه اگر راه آهن ملاک ارزش یک شهر باشد ، شهر سلطان آباد وجوین و جغتای وحتی روستاهای آزادوار و حکم آباد و ... با نیشابور برابرند چون همان راه اهن نیشابور از این شهرها وروستاهای هم می گذرد. مهم فرودگاه است که واقعاً به یک شهر درمنطقه مرکزیت می دهد که سبزوار دارد و نیشابور ندارد. تازه من هماان مدت که در نیشابور بودم فهمیدم آن ها خیلی روی فاصله زیاد شهرهای غرب خراسان رضوی حساب کرده اند و فکر می کنند چون فاصله این شهرها از هم زیاد است حاضر نیستند در استان سربدران تحت مرکزیت سبزوار درآیند ولی نیشابوری ها خیلی ساده اند چون اصلاً به این فکر نمی کنند که مثلاً اگر فاصله جغتای تا سبزوار زیاد است این فاصله برای جغتایی ها تا نیشابور دو برابر و تا مشهد سه برابر است درنتیجه بازهم مردم شهرهای غرب خراسان به نفعشان است که استان جدیدی به مرکزیت سبزوار شکل بگیرد.اماشهرهای اطراف نیشابور از جمله قدمگاه چون همسایه مستقیم مشهد هستند مسلماً تا وقتی مشهد باشد با ان همه جاذبه های مختلف قبول نمی کنند جزاستانی به مرکزیت نیشابور با این همه ادعا در بیایند. خلاصه درنیشابور اینقدر حرف سبزوار بود که گاهی حالم از خودم و از نیشابور واز سبزوار به هم می خورد. در سبزوار که بودم اما برعکس اصلاً کسی زیاد از نیشابور حرفی نمی زد. سبزواری ها نیشابور را عددی حساب نمی کردند. برای آنها نیشابور به یک شهر خنثی تبدیل شده بود که به دلیل فاصله کم تا کلان شهر مشهد قدرت ایفای هیچ نقشی را در منطقه نداشت و حتی مانع سبزوار برای استان شدن هم نبود. من دوست دارم اگر دوباره فرصتی دست بدهدو به نیشابور برگردم به نیشابوری ها بگویم بفهمانم که باید کمی واقع نگر تر باشند. این حساسیت و دعوای ابلهانه که نیشابوری ها راه انداخته اند باعث شده وجهه نیشابور در نظر همه به عنوان یک شهر جنگجو و حسود شناخته شود. دوست دارم نیشابوری ها بفهمند استان شدن خیلی مهم نیست. انسان بودن مهم است. حالا گیرم که نیشابور استان هم بشود تا وقتی سطح فکر و انسانیت مردم آن به این شکل پایین است از این استان شدن چه فایده؟ کدام شهرها حاضر خواهند شد از چنین شهری و چنین مردمی تبعیت کنند؟ فقط اسباب خنده مردم شهرهای اطراف را فراهم می آورند با این ادعاهای بی خردانه وکورکورانه. من که واقعاً دلم برای نیشابوری ها می سوزد. کاش حد واندازه خود را می فهمیدند. و دست از این لجبازی بچه گانه بر می داشتند.

حسین خسروجردی

سر دبیر ومسول محترم اسرار نامه با سلام و احترام و اهتمامی که همیشه سازنده و گشاینده است بحث گیرا ومتنوع و پر شور شما را در رابطه با مرکز استان شدن سبزوار یا نیشابور را خواندم و بر دامنه جانبدارانه و احساسات بی شایبه هردو شهر کهنسال واقف شدم. بی گمان اگر بحث روال منطقی و خونسردانه خودش را حفظ کند بی شک سازنده و روشنگرانه خواهد بود و انسان که پانزده سال پیش در دامننه بحث مرکز شدن سبزوار نیز چنین شد و این دو شهر در جنجال و هیاهوی تمام و بی انکه شان و منش دو. شهر حفظ شود کار را به جاهای باریکی رساندند که مطلبی که به ایمیل شما خواهد امد در ان زمان گویای وخامت چنان اوضاعی بود که خوشبختانه هفته نامه صبح نیشابور در دو شماره ان را به جاپ رساندند که من هنوزم که هنوز است ممنون صداقت مطبوعاتی ان سردبیر عبقری وشریف هستم . یاری و همتش همواره باد . ضمنا ایمیل خودتان را برایم ارسال دارید تا مطلب دو شهر و دو تاریخ همجند را برایتان ارسال کنم . باسپاس مجدد حسین خسروجردی حسین خسروجردی

این سناریو را یک جور دیگر هم می توان نوشت که جذاب تر باشد.

سجاد

با سلام خدمت تمامی دوستان عزیز متاسفانه همه افرادی که دراین سایت مطلب می نویسند یا نظر می دهند، افرادی هستند به شدت متعصب به شهر و دیار خود، چه سبزوار و چه نیشابور، من خراسانی نیستم اما مدت ده سالی در سبزوار و نیشابور و مشهد زندگی کرده ام و بیشترین خاطرات شیرینم از سبزوار است، آنچه مسلم است این است که همین تعصبات بی جا و افراطی سبزواری ها روی شهرخودشان و قبول نداشتن هیچ شهر و مردم دیگری، چه نیشابور، چه مشهد و...، عامل ضعف و عقب ماندگی این شهر است. تمامی صحبت هایی که در مورد استقلال شهرهای اطراف نیشابور و عدم تبعیت احتمالی آنها در آینده از مرکزیت نیشابور بیان کردید، با احتمال بسیار قوی تر برای سبزوار مطرح است چراکه تمام صنعت سبزوار، راه اهن و زمین های حاصلخیز سبزوار در این شهرستان های تازه تاسیس قرار دارد،و خود سبزوار دست خالی است، حداقلش این است که نیشابور خود مرکزیت راه اهن شهرستان است، بسیاری از صنایع مولدش را در خود جای داده و چیز دندان گیری در شهرستان های اطرافش نیست، درست نمی گویم؟ من امیدوارم که ایتدا مردم سبزوار افکارشان ترقی یابد و ازین تعصبات و لجاجت های قومی دست بردارد، آنگاه به استان ارتقا یابد که حق این شهرستان است، در غیر اینصورت با این مدل تفکر خود دوستی و سایه دیگری را با تیر زدنی که ازشما سبزواری ها سراغ دارم، اگر استان شوید خیرتان به هیچ کس نمی رسد حتی به شهر و دیار خودتان!

منوچهر

آق ممد اتفاقاً شما دارید خودتان را به آن راه می زنید. ووقتی می خواهند ملاک جمعیت در نظر بگیرند فقط جمعیت شهری که قرار است مرکز استان بشود را حساب نمی کنند همه استان را با هم در نظر می گیرند.حالا اگر باهم حساب کنید نیشابور فقط یک شهرستان فیروزه و یک شهرستان تازه تأسیس زبرخان رضوی را دارد در نتیجه باجمعیت کمتر از 500 هزارنفر واقعا صلاحیت استان شدن را ندارد. ولی سبزوار با شهرستان های بردسکن و خلیل آباد و خوشاب و جوین و جغتای و داورزن و ششتمد و احتمالاً میامی از شاهرود جمعیت بالای 530 هزارنفری دارد. پس جمعیت استان سبزوار از استان نیشابور بیشتر و در نتیجه منطقی تر است که اول سبزوار استان شود.

محمد

یکم فکر کنم یا خودتون رو به اون راه می زنید یا محاسبات شما ضعیفه جمعیت نیشابور طبق آخرین آمار هم در شهر و هم شهرستان دوم در استان خراسان رضوی و هم در کل استان عای خراسان می باشد هست و همچنین با توجه به شرایطی گفتم باز هم دومین شهرستان باقی خواهد ماند حالا شما دوستان چه بخواهید چه نخواهید اما توصیه می کنم مطالعات خود رو آفزایش دهید.اصل حجر نیست که یک مطلب واقعی رو سخت میپذیرید.

حمید فروزان

پس چرا توهین آقای محترم قبلی که حتی در تیتر هم هست منتشر کردید....

محمد

قابل توجه شما دوم استانی ها: مشهد ۳,۰۶۹,۹۴۱ نفر ۲-نیشابور ۴۳۳,۱۰۵ نفر ۳-سبزوار ۳۱۹,۸۹۳ نفر ۴-تربت جام۲۶۲,۷۱۲ نفر ۵- تربت حیدریه ۲۱۰,۳۹۰ نفر ۶-قوچان ۱۷۹,۷۱۴ نفر ۷-کاشمر ۱۵۷,۱۴۹ نفر ضمنا زبرخان و میا ن جلگه هم که شهرستان بشوند جمعیت نیشابور 328 نفر میشه بازم بیشتر هست ثانیا جمعیت ششتمد و داورزن هم اگه از سبزوار کم بشه میشه شهر 4 یا 5 (به نظرتون دروغ گویی کافی نیست)

حمید فروزان

آقای عزیز اسرار نامه چرا ....

حمید فروزان

بنده سر حرفی که زدم هستم

قابل توجه نیشابوری ها/ شکمو ها استان نمی شوند!!!

ضمناً ما که می گوییم همه افتخارات نیشابور مال تاریخ است. همین 2000 شهیدکه پُز آن را می دهید مال اقلاً 20 سال قبل نیشابور است اما افسوس که حالا راه یکی از آنها را هم نمی روید.اگرنه زودتر از بقیه همه شهرهای کشور صدای اعتراضتان در نمی آمد. این همه کم صبری و پرخاشگری که در رفتارهای اجتماعی شما نهفته است والبته گاهی هم چنین مفتضحانه سربرمی آورد و زینت بخش آرشیو خبرهای سایت ها و رسانه های استکباری می شود ، واقعاً در شأن مردم خراسان نیست. ای کاش نیشابور در یکی از نقاط مرزی استان خراسان با دیگر استان های کشور بود تا همه مردم سبزوار ، تربت، کاشمر ، قوچان ، بردسکن و... به صورت گروهی اعتراض می کردیم شما از خراسان جدا شوید و به یک استان دیگر بپیوندید. تا یکدستی و یکپارچگی خراسان حفظ شود. افسوس که به لحاظ جغرافیایی در وسط خراسانید وحالا حالا ها سرجهازی این استان هستید. در مورد تظاهرات سال 83 نیشابوری ها هم بله خوب به خاطر داریم که شما با همین رفتارهای ستیزه خویانه وحسدورزانه تان مانع پیشرفت مناسب سبزوار شدید. زنگوله پای تابوت که می گویند همین است دیگر . نه خودتان می توانید به تنهایی ازاین بن بست بیرون بیایید . نه می گذارید دیگران اول بیرون بروند تا جا برای شما باز شود. اما شما فکر می کنید با کاری که در سال 83 کردید موفق شده اید . شما در واقع بیشتر خودتان ضرر کردید.اگر در دهه 80 سبزوار استان شده بود ، حالا بعد از گذشت یک دهه نیشابور هیچ رقیبی در خراسان نداشت. -چون تربت هنوز از خیلی بابت ها از نیشابور عقب تر است و اختلافاتی که در منطقه تربت هست بین کاشمر وگناباد و تربت این شهر را ضعیف می کند. امانیشابور اگر سبزوار نبود هیچ رقیبی هم نداشت .حالا شما با آن کارتان باعث شدید تربت فرصت کافی را به دست بیاورد دراین سالها فرودگاه بسازد و راه آهن توسعه دهد و شهراقماری اضافه کند و به رقیب محکم شما تبدیل شود. لابد بعد از تربت هم باز با این رفتارهایتان رقبای جدیدی پیدا خواهید کرد. یادتان باشد هرچه فاصله بین تأسیس شهرستان های جدید با مرکز استان شدن یک شهر زیاد شود ، ممکن است شهرهای جدید التأسیس دیگر قرار گرفتن در استان جدید را نپذیرند. حالا مسئله اینجاست که اگر ده ، پانزده سال دیگر بگذرد وشهرستان قدمگاه رضوی در مجاورت مشهد آنقدر رشد کند و مستقل شود که دیگر هیچ احساس نیازی به نیشابور نکند ، فکر کنید شما بازهم چه فرصت های طلایی زیادی را از دست داده اید!!! قدمگاه همین حالا هم شهر بزرگ وصنعتی است. چه معلوم که تا 15 سال دیگر رقیب نیشابور نباشد؟ برای همین گفتم شکموها استان نمی شوند. چون شما تا وقتی به فکر شکم هستید نمی توانید درست فکر کنید و تصمیم منطقی بگیرید.از حرفم ناراحت نشوید. فکر کنید.

قابل توجه نیشابوری ها/ شکمو ها استان نمی شوند!!!

حمید آقا شما که این قدر بلند فکرید قضاوت کنید یعنی درست است سرمرغ آبروی انقلاب را ببریم. اصلاً ما سبزواری ها هیچی ! همان مردم عاقل ومسئولان شهر خودتان هم از این اقدام تعداد زیادی از مردم نیشابور شرمنده و خجالت زده اند. ببینید این حرف های حجت الاسلام موسوی دادستان عمومی و انقلاب نیشابور است که در جمع مردم به خیال شما شجاع و معترض نیشابور و به نظر ما مردم کم صبر ، ساده و ............... نیشابور بیان کرده است : حجت الاسلام موسوی : ...من خیلی عذرخواهی میکنم برای یک یا دو عدد مرغ بیایم در خیابان ها راه برویم، شعار بدهیم، یک عده ای از گوشه و کنار سوء استفاده بکنند، حقیقتا اگر کسی این حرف ها را بشنود باید از این مصیبت گریه بکند، ما انقلاب نکردیم برای نان و آب، ما الآن تحمل زحمت نمی کنیم برای نان و آب یا احیانا اگر مشکلی ایجاد شود. وی خطاب به معترضین گفت: آقایان و خانم هایی که از گوشه و کنار آمدند و به این غائله پیوستند و شعارها و حرف هایی را زدند همه این ها ثبت شده است و شناسایی شده است، ما بنایمان بر مدارا است، این که شهروندان نیشابور خواهران و برادران ما هستند و ما هم به عنوان مسئولین در کنار شما با شما در تعامل هستیم و با شما مدارا می کنیم اما خدا نکند روزی برسد که در شعار و عمل بخواهید حرکاتی را انجام دهید که در مقابل نظام و مسئولین عالی نظام قرار بگیرد، می شود با صحبت و مکاتبه و اعزام نماینده به فرمانداری و مراجع مربوطه در بازرگانی این مشکلات بدون هیچ دغدغه ای رفع شود، چند ساعت تردد در همین خیابان امام، میدان امام، چهارراه انقلاب اخلال ایجاد شده است. منبع سایت انتخاب http://www.entekhab.ir/fa/news/70737/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6-%D9%86%DB%8C%D8%B4%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B1%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%88-%D8%B9%D8%AF%D8%AF-%D9%85%D8%B1%D8%BA-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%DB%8C%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7

حمید فروزان

از شما دوست محترم سبزواری بعید مثل بعضی ها اینقدر کوته فکر باشید و حرمت شهر و مردم عزیزتان را زیر پا بگذارید. مردم نیشابور هم همیشه جزاولین هستند چه زمانی که اولین پایتخت مستقل ایران پس از اسلام بودند چه از نظر تعداد شهید که رتبه اول شهرستان های استان را دارند و چه الان که اولین شهری هستند که صدای مردم ایران بابت گرانی و وضع بد اقتصادی رو به گوش مسئولین رساندند مردم نیشابور اهل تظاهرات بی مورد نیستند اما زمانی که احساس کنند کاستی یا تضعییع حقی در میان باشد از همه پیشرو تر هستند حالا چه به واسطه گرانی و کمبو اقلام غذایی باشد یا مسائل دیگر که شما سبزواری های عزیز سال 83 رو به خوبی به یاد دارید که با تظاهرات بزرگ مردم نیشابور خواب هایی که دیده بودید تعبیر نشد .ضمنا رسانه های معاند نظام این اولین بار نیست که از نیشابور می گویند در مناسبت های گوناگون جز شهرهای تراز اول کشور است و خبر ها سریع در رسانه خارجی پخش می شود ولی مردم نیشابور در عمل با تعداد شهدایی که تقدیم انقلاب و ایران کردند در عمل بار ها پابت کرده اند چقدر پای این انقلاب هستند و مثل بعضی ها اهل شعار و حق خوری دیگر شهرها نبوده نیستند و با این تفاسیر ادعای دارالمومنین رو هم ندارند.

قابل توجه نیشابوری های/ شکمو ها استان نمی شوند!!!

واقعاً که رفتار این مردم شهر به اصطلاح با فرهنگ و تاریخی نیشابور جای تأسف دارد. کاری کرده اند که به قول مقام معظم رهبری رسانه های غربی نظیر BBC و ... که سالهاست خط و مشی استکباریشان بر همه روشن شده ، برای آنها کف و سوت زده اند و از این اعتراض نیشابوری ها در راستای مسائل شکمی به نفع خود و علیه جمهوری اسلامی ایران سوء استفاده کرده اند. حالا بدتر اینکه بعضی از رسانه های متعصب و بی فکرشان افتخار هم می کننند که نامشان را در فلان سایت خارجی وفلان شبکه استعماری آورده اند!!! یادش به خیر نیشابوری 1000سال قبل . حالا با این کارهایشان می خواهند مرکز استان هم بشوند! خوب حالا مرغ گران است یک مدت نخورید. از دیگر منابع غذایی استفاده کنید. مرغ گران شده قحطی که نیامده !!! کاش در کنار این دغدغه های شکمی ، کمی هم دغدغه فرهنگی داشتند. مثلاً برای کتاب و کتاب خوانی تجمع می کردند. که اینقدر آمار مطالعه در شهرشان پایین است. خدا به داد روزی برسد که خدای ناکرده نیشابور استان شود و بعضی شهرها زیرمجموعه اش قرار بگیرند. این نیشابوری ها همه را به جای مرغ و گوسفند می خورند!!! در ضمن اسرارنامه حالا که آنها اینقدر از خبرها و مطالب بعضی سایت های محلی سبزوار مثل سلام سبزوار سوء استفاده می کنند شما هم این مطالب سایت های نیاشبور را بد نیست انعکاس دهید. برای آگاهی به این آدرس ها مراجعه کنید : 1- شبکه های بیگانه از شبکه های داخلی جلوترند!!! http://neynews.blogfa.com/post-124.aspx 2-اعتراض مردم نیشابور به گرانی / تیتر یک العربیه فارسی http://neynews.blogfa.com/post-123.aspx

کشاورز زاده

با توجه به دبی آب رود کارون یعنی 250 متر مکعب بر ثانیه و وجود 605 حلقه چاه عمیق و 740 حلقه چاه نیمه عمیق در سطح شهرستان سبزوار می توان گفت که خروجی این چاه ها 25برابر دبی رود کارون می باشد . در حالی که رود کارون جلگه پهناور خوزستان را آبیاری می کند و محصول آن نه تنها سراسر ایران بلکه کشور های حوزه خلیج فارس را نیز تامین می کند . چه خوب می شد اگر آب خروجی همه این چاه ها و قنوات در سبزوار تجمیع می شد و به کمک متد جدید آبیاری یعنی قطره ای و بارانی و وجود خاک غنی که از نظر املاح معدنی بی نظیر می باشد کشاورزی گسترده ای را ایجاد می کردیم. در نتیجه نه تنها کل کشور بلکه با صدور این محصولات متنوع بدپه دیگر کشورهای همسایه تحولی عظیم در اقتصاد سبزوار بوجود می آمد. به گفته اکثریت کشاورزان سبزواری تنها 20 درصد از آب این چاهها که به طور شبانه روزی داری خروجی هستند به مصرف بهینه ی کشاورزی می رسد و بقیه یعنی 80 درصد آب پرت شده و از دسترس خارج می گردد. این در حالی است که اداره کشاورزی با کمک بانک کشاورزی تسهیلات بلاعوض در اختیار کشاورزان سبزواری قرار می دهد ولی متاسفانه مدیریتی دلسوز و کارآمد در این زمینه فعال نمی باشد.

ظریف بین

من تا حدودی با نظر خانم یا آقای « نکته سنج » موافقم اما فکر می کنم پاسخی که شما دادید کامل تر و قابل قبول تره . مشاهده این همه خدمات مهمی که بخش خصوصی در سبزوار کرده و به رشد و توسعه سریع این شهر انجامیده واقعاً نشان از اون داره که نباید نسبت به وجود موسسه های مالی و اعتباری و صندوق های قرض الحسنه در شهرسبزوار بدبین بود. هرچی باشه بالاخره پول یک قدرته . هرچی حساب های بانکی مردم یک جامعه پرتر باشه نشون میده اونها آمادگی برای خیلی از سرمایه گزاری ها رو دارن . همین نیشابور رو که این دوست نکته سنجمون مثال زده و گفته سالها پُز صنعتش رو به سبزوار داده نگاه کنید. همه امکانات نیشابور دولتی است . یعنی دولت ها در این شهر سرمایه گزاری کردند و مردمش چندان نقش مشارکت جویانه ای در پیشرفت نیشابور نداشتن. خوب حالا هم که در سالهای اخیر دولت ها از سرمایه گزاری های مستقیم ممنوع شدن و به خصوص در صنعت دیگه سرمایه گزاری نمی کنن صنعت نیشابور در حال خوابیدنه اما صنعت سبزوار تازه در حال رشد و شکوفایی . فقط یک مجتمع پتروشیمی و پالایشگاهی ستاره خراسان کافیه تا در چندسال آینده سبزوار در کنار نیشابور قطب صنعتی استان بشه. حالا به غیر از این مجتمع پتروشیمی ، سرمایه گزاری های صنعتی فراوان دیگه ای انجام شده که همه به جای خود خبر از یک جهش عظیم صنعتی در سبزوار اون هم به همت خود مردم این شهر میده...

نکته سنج

با این همه بانک و موسسه های مالی و اعتباری و صندوق های قرض الحسنه که در شهر سبزوار وجود داره و خدا میدونه چه سرمایه ای رو در مجموع در دست دارند چه کارهای قشنگی که می شد انجام داد. اگر چند تا سرمایه دار دلسوز و با ایمان با این سرمایه های میلیاردی و سرگردان به ایجاد مراکز تولیدی و صنعتی متمرکز اقدام می کردند هم ریشه ی بیکاری رو توی شهر ما برای همیشه می خشکاندند و هم رضای خداوند متعال رو جلب می کردند و باقی الصالحاتی برای خود و خانوادشون منظور می شد. بدون شک این مراکز تولیدی صنعتی شرایط مساعدی رو برای مرکز استان شدن شهر سبزوار فراهم می کرد و شهرهای همسایه هم اینقدر پز کارخانه هاشونو به ما نمی دادند. ولی حیف که این شرایط هنوز مهیا نیست. ولی خدا کنه بشه.

فراموش شده

شما را به خدا سری به کانون فرهنگیان بازنشسته ی سبزوار درون ساختمانی به جای مانده از جوانی هایمان در دبیرستان اسرار بزنید. چند میز مندرس و زوار درفته درون اتاقی تاریک و نمور بدون هیچ رنگی بر دیوار و گلدان گلی تا شاید روحیه ی ما فراموش شدگان را نوازش دهد، نه آیینه ای بر دیوار تا زلف پریشانمان را لااقل در اینجا مرتب کنیم ، نه مبل ساده ای بر کف تا لحظه ای خستگی های آرتروز پای فرتوتمان را به آن سپاریم و سپس به دنبال فیش های حقوقی مان که از بسته های الفبایش خارج شده و هر کدام در گوشه ای پنهان شده اند بگردیم و خنده کنان با مبالغ اندکش دلمان را خوش داریم که آری امشب می توانیم از خجالت فرزندان و نوه هایمان در آمده و یک شب سفره ای بیاراییم از برای دیدارشان که شاید پسین روز قلب مریضمان فرصتی برای دیدار مجددشان فراهم نسازد. شما را به خدا سری به کانون ما بازنشستگان فرهنگی که روزی معلم شما بودیم و افتخار خدمتگذاریتان شادمان می ساخت بزنید و ببینید که چگونه فراموشمان کرده اند مسئولین اموزش و پرورش سبزوار که هر کدام اتاق مجللی را برای رفع خستگی و افسردگی خود به گل و گلدان مزین نموده اند و ما هزاران بازنشسته را در فراموشخانه ای تاریک و بی روح رها کرده اند تا شاید شب اول مرگ خود را بهتر تصور کنبم و از عقوبت گناهان کرده و نکرده ی خود مغفرت جوییم . با تشکر جمعی از بازنشستگان فراموش شده ی فرهنگی در سبزوار دارالمومنین.

رها

من قصد خدای نکرده توهین به شهر سبزوار را نداشتم حرف من گلایه هایی بود از وضع موجود در شهر مان تا مسئولین صدای ما را بشنوند و فکری برای حل این معضلات بنمایند. ترافیک های پر تنش در اصلی ترین خیابان های شهر مثل بیهق ، کاشفی ، مدرس و عبور کامیون های ترانزیتی از خیابان چهل متری و آسیب های احتمالی به شهر وندان ما به دلیل عدم وجود یک کمریندی مناسب ،پاارک کردن تریلی و کامیون ها در کوچه ها وخیابان های شهر و بی توجهی مسئولین راهنمایی ورانندگی در کنترل این موضوع همه و همه از دغدغه های شهروندانی است که در صف نانوایی و ایستگاه های اتوبوس بیان می کنند. ایا ما نباید اول از همه به رفع این مشکلات بپردازیم و باید منتظر بمانیم تا شهر ما مرکز استان شود و اگر نشود با این مشکلات دست و پنجه نرم کنیم . اقای اسرار نامه چرا چشم خود را به روی واقعیت ها می بندید این شهر و خیابان های قدیم جوابگوی جمعیت امروزی سبزوار نیست کدام خیابان شیک داریم به جز بولوار سپاه که سر وتهش به دو کیلومتر هم نمی رسد ویا سونا لوکس که در ادامه ی همین خیابان است لطفا سری هم به جهل متری دوم با کال پر از فاضلابش بزنید و آنگاه نظر بدهید که باید اول استان بشویم بعد به فکر حل معضلات شهر مان بیفتیم یا بر عکس ابتدا به فکر حل مشکلات شهری باشیم تا شرایط برای استان شدن سبزوارفراهم شود. با تشکر از حسن توجه شما دوست صدیق و دلسوز که می دانم هدف اصلی شما ارتقای سطح کیفی شهر سبزوار برای شهر وندان محترمش می باشد.

سید یوسف آزاد

در جواب رها دوست ارجمندم باید بگویم که از چهره های شاخص علمی و فرهنگی سبزوار فراموش کرده اید که اینگونه ملاک های غیر قابل استنادی مانند طول و عرض خیابان ها را برای استان شدن یک شهر مطرح می کنید. دوست عزیز هر چند طی 20 سال اخیر محدوده ی جدیدی برای شهر سبزوار به دلایل نا معلومی تعریف نشده ولی بدون شک با استان شدن سرزمین علم وادب یعنی سبزوار احساس نیاز به اماکن فرهنگی، تفریحی و گردشگری افزایش یافته و با تغییر کاربری های جدید شهری نقشه های تفصیلی متناسب با رشد چشمگیر جمعیت و حجم فزاینده ی وسایل نقلیه به اجرا گذاشته خواهد شد. فراموش نشود که سبزوار بعد از مشهد دارای بزرگترین ناوگان سازمان اتوبوسرانی شهری یا همان شرکت واحدمی باشد. دانشگاه حکیم سبزواری در مقایسه با دانشگاه فردوسی مشهد از سطح علمی برابری برخوردار است و متاسفانه قیمت مسکن در برخی محله های شهر ما از مشهد و تهران گوی سبقت را ربوده است که صد البته این موارد تاییدی برای استان شده شهر ما نخواهد بود و همان پیشینه علمی و فرهنگی سبزوار کفایت اکمل می کند برای استان شدن دیار سربداران ، سرزمین فرهیختگان و عارفان ، به امید آن روز.

محسن

با سلام به همشهریای عزیزم همه مطالب خوبتونو خوندم جالب بود اما قبول دارید سوای اینا اسم سبزوار هم قشنگه وهم باکلاس دم همتون گرم نظز بدبن

رها

سبزوار با این خیابانهای تنگ و بی ریخت و بافت فرسوه و در حال تخریبش چطور می تونه مرکز استان بشه بد نیست سفری به شهر بیرجند داشته باشید تا ببینید در چند سال اخیر چه بولوارهای عریض و طویلی احداث شده و چه شهر تمیز و با کلاسی شده من که واقعا لذت بردم از این همه سلیقه و توجه مسئولین بیرجندی . سطل های آشغال به وفور و در مناطق مناسبی تعبیه شده بود و هیچ جا زباله ی انباشته شده ای دیده نمی شد. بد نیست آقای شهردار بازدیدی از این شهر داشته باشند و از نقطه نظرات مسئولین شهری بیرجند در تغییرات زیر بنایی سبزوار استفاده کنند هر چند ایشان خوب شروع کرده اکه امید واریم خدمت بی منتشان ادامه داشته باشد. خواهش می کنم محدوده شهری رو هم افزایش بدید تا کمی از انفجار جمعیت در بخش های مرکزی سبزوار کاسته بشه و شهر ما یه نفسی بکشه توحید شهر که دردی از ترافیک و شلوغی شهر دوا نکرد و سر ریز جمعیت در ساعت های پیک شلوغی شهر رو چند برابر می کنه.

پوریا

سلام می خواستم یک نکته رو بگم اینکه گفتید اگه سبزوار استان بشه دانش آموزان سبزواری باید با منطقه یکی ها به رقابت بپردازند در خالی که این غلطه و سهمیه یک فقط شامل شهرهای تهران،مشهد،اصفهان،تبریز و شیراز میشه و سایر مراکز استان منطقه دو هستند. به امید اینکه فریاد شادی سبزواری ها هرچه زودتر بلند بشه تا " کور شود هرآنکه نتواند دید"

سید یوسف آزاد

با سلام : اگر به همت نمایندگان محترم و پی گیری اساتید دانشگاهی و فرهنگیان فرهیخته ، سبزوار استان بشه بسیاری از مشکلات جوانان این شهرستان از جمله بی کاری ، اعتیاد خانمان سوز و آواره ی شهر های بزرگ شدن با ایجاد مراکز صنعتی و کارخانه های جدید حل خواهد شد ، به خصوص با سرمایه ای که در شهر ما وجود داره و هدایت آن در بخش های تولیدی شعار رهبر عزیزمان هم در سال تولید ملی وحمایت از کار و سرمایه ی ایرانی محقق خواهد شد. به امید آن روز که انشالله نزدیک هم خواهد بود.

عشق سبزوار

سبزوار حیفه که تا حالا استان نشده شهری با این وسعت وشهری که باعث نجات ایران وایرانی از دست سلطه مغولها شده باید پایتخت بشه صد افسوس و حیف که در حق این مردم مظلوم وزحمتکش حاشیه کویر کوتاهی شده .هر کسی که کمی به عظمت ودلاوری این مردم سربدار فکر کنه این حقیقت ومی فهمه که سبزوار مرکز غرب خراسان سالها پیش باید استان می شده. سر بلند باشی و سر فراز سبزواری سربدار...

حمید بروغنی

سلام . با این حساب میشه از حالا متصور شد که اولین استان جدید که در کشور ایجاد بشه ، استان خراسان غربی یا سربداران به مرکزیت سبزواره. چون با تجمیع این ملاک ها که گفتید ، هیچ چیز باقی نموند که این استان تشکیل نشه. فقط کاش به این هم اشاره می کردید که نیشابور سالهاست داره با سبزوار رقابت میکنه و به خصوص در مرکز استان شدن ، خیلی تعصب ورزی می کنه. من بعضی از نیشابوری ها را دیدم که اصلاً نمیتونند قبول کنن سبزوار زودترمرکز استان شه. فکر کنم این سماجت نیشابور یک مانع اساسی برای توسعه و انجام صحیح تقسیمات سیاسی در شمال شرق کشورشده. اگر به موضوع مزاحمت نیشابورم بپردازید خوب است.

رباط سرپوشی

مقاله خوبی بود . تشکر. بحث هایی که بین سبزواری ها و نیشابوری ها راه افتاده اما شیرین تره. فقط اگر جنبه داشته باشند و بحث ها را دو طرف به دعوا نکشانند.اطلاعات خیلی خوبی را منتقل می کند. اما بعضی ها بی جنبه اند.

سبزوار شهر دیرینه های پایدار

آزاد راه بین المللی حرم تا حرم و بزرگراه آسیای میانه که از مسیر سبزوار و سلطان آباد عبور میکند در قسمت توانمندی های مواصلاتی سبزوار خیلی مهم می باشند اما شما در این مقاله خیلی راحت از کنار آن گذشته اید. آزادراه ها خیلی در توسعه یک منطقه مهم هستند. از آن گذشته در بحث دانشگاه ها هم خیلی کمتر از توانمندی واقعی سبزوار نوشته اید. دانشگاه های سبزوار سالهاست مورد حسرت شهرهمسایه شرقی هستند.و واقعاً به جز فواید فرهنگی و اجتماعی که می توانند به بار آوردند به یکی از منابع در آمد پایدار برای سبزواری ها تبدیل شده اند.چون بسیاری از دانشجویان خوابگاه ندارند و خانه اجاره می کنند و به سبزواری ها پول می دهند . تازه خورد و خوراک وحمل و نقلشان هم در این شهر است.که همه اینها درآمد زایی برای سبزوار است. صنعت سبزوار هم امروز به جایگاه سوم استان رسیده . درحالی که همه فکر می کنند خیلی سبزوار از لحاظ صنعتی عقب است. این ها را باید خیلی بیشتر مورد بررسی قرار می دادید. ولی کلاً مقاله خوبی بود.فقط خوب است مقالات دیگری بنویسید تا ایرادات گفته شده در آنها حل شود. خداقوت.

آرزو

سلام. آرزو بر جوانان عیب نیست. به نظر من جوانان باید به دو تا چیز بیشتر دقت کنن: 1. وقتی مطلبی در سطح تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی برای یک منطقه می‌نویسن. حتما با مطالعه بنویسن و اگر با مطالعه نوشتن، منابع و مستنداتشان رو هم در مقاله‌شون بیارن. اگه همینطوری یه چیزی نوشتن، بدونن که حتی در حالت مستندش، حقی براشون ایجاد نمیکنه. چه برسه به همینطوری نوشتن. کار مملکت‌داری با کار تمرین نویسندگی و نام‌جویی و آینده‌سازی خیلی فرق میکنه، آخه میدونین که وضعیت اقتصادی یه کم خرابه، کار یه کم کمه و باید به فکر آینده بود. 2. سعی کنن، پشت سیاستمدارایی قرار بگیرن که هویتشون به این راحتیا رو نشه. تابلو نباشه اونم نزدیک انتخابات. مردم باهوشن و میفهمن که هیچ گربه‌ای بهر رضای خدا، موش نمیگیره. سرافراز باد سبزوار

احسان

در جواب نظردهنده ی قبلی جلال مگه چه توهینی به بقیه ی شهرها شده بود؟ اینجا فقط از حق سبزوار و آمادگی این شهر برای استان شد سخن گفته شده است. چرا بی خودی شلوغش می کنید!

جلال

سلام و خسته نباشید . فقط می تونم بگم از نظراتی که در مورد سایر شهرهای خراسان داشتید متاسفم . به امید روزی که این تنگ نظری ها در خراسان و شهرهای آن ازبین برود. برای ساختن آینده باید به گذشته خود رجوع کنید کاری که درمملکت ما همیشه فراموش شده است.

محسن

میتونیم فقط امیدوار باشیم

حسن پورحكمت

با سلام و با تشكر از مقاله .با تلاش همدلي و توكل به خداوند قادربين مردم و مسئولين ميتوان آينده اي درخشان پيش رو داشت.منطقه ولايتمدار سبزوار استحقاق استان شدن را دارد به شرط اينكه ما بخواهيم....به اميد آنروز.

عباس

سلام سبزوار از نظر جمعیت و وسعت ازهمه شهرستانهای استان بزرگتر است پس برای استان شدن سبزوار بهترین شهرستان است

نازنین

اگه سبزوار استان بشه چی میشه

غلامعلی

دردسر بزرگی میشه برای سبزواری ها
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما