کدام کنش به اندیشه و قلب مردم این دیار کهن سربلند نزدیک است
نشان ملی لیاقت یا نشان شوالیه، نشان هنر و ادب، نشان افسر یا آفیسر و … نشانهایی هستند که دولت فرانسه در مقاطع مختلف به اهالی فرهنگ و هنر یا فعالین سیاسی اهدا می کند. نشان شوالیه شاید نام آشناترین این نشانها باشد که تا کنون چند باری هم نصیب شخصیتهای علمی، فرهنگی و هنری کشورمان شده است.
و البته چندی پیش از این برای هنرمندان تراز اول کشور از سوی دولت فرانسه نشان شوالیه اهدا شد که برای ما ازجهاتی مهم جلوه می کرد نخست آنکه به نویسنده نام آشنای این مرز بوم ، محمود دولت آبادی که اصالتی سبزواری دارد از سوی دولت فرانسه نشان شوالیه اهدا شد و از سوی وی نیز پذیرفته شد و پس از آن برای حسین علیزاده هنرمند برجسته موسیقی نشان شوالیه در نظر گرفته شد که وی از دریافت آن سرباز زد. با نگاهی به برخی رسانه ها خلاصه این خبرها چنین آمده است که:
...نام حسین علیزاده در حیطه موسیقی همهگاه با حرمت و احترام همراه است.اگر بخشی از این حرمت را به تلاش چندین دههای او در عرصه آموزش و تدریس و خلاقیت و آهنگسازی نسبت دهیم، بخشی دیگر را باید به منش و رفتاری مربوط بدانیم که او در تمامی این ایام در پیش گرفته بود....
حسین علیزاده آهنگساز و نوازنده نامدار کشورمان در نامه ای موضع خود را نسبت به اهدای نشان شوالیه از سوی دولت فرانسه اعلام و از دریافت این نشان انصراف داد. علیزاده در این نامه چنین آورده که به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهد افزود.
سازنده آلبوم « نینوا» از نوشتن این نامه به عنوان دشوار ترین و در عین حال زیباترین لحظه عمر نام برده و گفته است:«سالهاست به پاس حقشناسیشان دل مینوازم و چه بزرگ مردمی که دل میدهند، میسازند و میپرورانند هنرمندشان را. هنر فراتر از هر مرزی حکایتی است آشنا برای هر انسان. پیامآور عشق، صلح، دوستی، برادری و برابری. نقشی است تا ابد برای هر دلی که میتپد در دیار من و دیاری دگر. هنرمند در دیار خود ساخته میشود تا بپروراند جهانی را. موسیقی کهن ایران، طنین تاریخ مردمی است باشکوه. عشق، شجاعت و ایثار از تک تک نغمههایش جاری است و افتخار واژهیی است که مردم به هنرمند هدیه میدهند»
آهنگساز «دلشدگان» در این نامه ضمن تشکر از نظر مساعد اهداکنندگان این جایزه و تبریک به تمام بزرگانی که این نشان را دریافت کرده اند، خود را بینیاز از دریافت هر نشانی دانسته و گفته که« همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهد ایستاد»
همچنین:
به گزارش «ایسنا»، ابتدا سفیر فرانسه در ایران ضمن خوشامدگویی خطابهای را درباره زندگی و اهمیت آثار دولتآبادی بیان کرد و در ضمن آن گفت از زمانی که آثار دولتآبادی در فرانسه منتشر شد جامعه روشنفکری و کتابخوان فرانسه با او بیشتر آشنا شد.
برونو فوشه سپس از ویژگیهای هنری دولتآبادی در زمینه تئاتر و داستاننویسی و رماننویسی مطالبی بیان کرد.
پس از آن دکتر داریوش شایگان خطابه خود را ابتدا به زبان فرانسه و سپس به فارسی خواند.
شایگان چنین گفت: «دولتآبادی بیشک یکی از بزرگترین رماننویسان ایران معاصر است. او برخلاف اونوره دو بالزاک، پنجاههزار فنجان قهوه ننوشید تا طی بیست سال و به بهای زندگیاش بزرگترین شاهکار ادبی قرن نوزدهم، یعنی کمدی انسانی، را خلق کند. دولتآبادی اما موفق شد در عرض پانزده سال و با گذر از نشیبوفرازهای بسیار، یکی از جذابترین و بزرگترین حماسههای روستایی ایران مدرن را بیافریند، «کلیدر» را. دولتآبادی اهل خراسان است، زادگاه پرآوازه حکمت و ادب ایران. او، هم بزرگیِ این سرزمین را در خود متبلور ساخته است، هم زخمهای آن را.
* اما سوالی که برای نگارنده مطرح است - که البته حتما اشتباه می کنم ولی حقیقتا ذهن این کمترین را همچنان پر کرده است - اینست که کدامیک از کنش های فوق عدم پذیرش نشان شوالیه توسط موسیقیدان برجسته کشور و پذیرش نشان شوالیه توسط نویسنده شهیر کشور اهدایی از سوی کشور فرانسه ،اندیشه و قلب مردم این دیار کهن سربلند را، بیشتر به خود معطوف کرده است ؟
سید حسین سبریزی