محمد ابراهیم اکبری:

هفت سین دانایی

مقدمه: حین گشت وگذار در کوچه باغ نوروز یکهزار و سیصد و نود و پنج از روز اول گرفته تا سیزده به در خارهایی خشک و محکم فوراً می چسبند به دامن خاطراتم.
 
خار بی اعتنایی اکبر آقا روز اول. زخم زبان کبری خانم موقع شام شب سوم، خار نیامدن اصغرآقا سر سفره در روز سیزده و ... خارهایی که دامن را رد کرده، پوست بدنم را خراش داده و می دهند. یادآوری آن درد و سوزش زیادی به همراه دارد. بدتر اینکه در طول سال به زعم خودم برای علاج زخم های سال نود و پنج، دارم برای نوروز نود و شش نقشه می کشم. نقشه هایی همراه با استرس، ترس و عذاب روحی. در کنار سفره ی زیبای هفت سین باستانی که بس زیباست، من و امثال من که مار دو سره ی رنج آن ها را به نیش گذشته و آینده زخم می زند، گویا نیاز به هفت سین دانایی داریم. سفره ی هفت سینی که با پهن کردن آن بر روی روزها، لحظه هایی سرشار از خرسندی و آرامش را برایمان به ارمغان آورد:
 
سین اول سلام: سلام پنجره ی زیبایی که رو به هر گونه رابطه ی سرد و تاریک که باز شود، فضای آن رابطه را صمیمی و آفتابی می کند. به فرموده ی آیه ی نورانی 63 از سوره ی مبارکه ی فرقان چنانچه از چله ی دهان یک جاهل تیری پرتاب شود سلام بهترین و کارساز ترین سپر دفاعی برای انسان است.
و سلام بذری است که از دل سنگ روییده خارزاری را به گل باغ آشنایی تبدیل می کند.
 
2- سین دوم سکوت: عالی ترین مفاهیم معرفتی در سکوت است که از کسی به کس دیگر منتقل می شود. قیل و قال مدرسه و مباحث لفظی ظروفی نیستند که بتوانند بار عظیم معناها را در خود جای دهند. به قول حضرت مولانا: 
ما درون را بنگیریم و حال را  /  نی برون را بنگریم و قال را 
مقدمه تفکر، تعقل و تدبر هم که این همه در قرآن کریم به آن سفارش شده است، سکوت است.
اگر بتوانیم ساکت ساکت باشیم چه بسا صدای خدا را بشنویم چرا که خدا به زبان سکوت با ما حرف می زند.
 
سین سوم : ساده باز بودن. خستگی های روزمره ی ما از نقش هایی است که بازی می کنیم. نقاب های مختلف در زمان ها و مکان های مختلف. گرسنه ایم اما به انواع دنبه ها (دنبه ی عناوین اجتماعی، مشاغل اعتباری، موقعیت های اکتسابی و ...) سبیل خود را چرب می کنیم و چه بسا بر خلاف داستان مولوی تا پایان عمر هیچ گربه ای و هیچ کودک صادقی جلو پای زندگی ما سبز نشده و ما تا لب گور درد گرسنگی را تحمل می کنیم.
در حقیقت پیشرفته ترین، پیچیده ترین و قدرتمندترین نوع بازی  ساده باز بودن است.
 
سین چهارم: ستایش. ستایش مخلوق پرستش خالق است. به قول استاد سخن سعدی (ره) :
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست / عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
در این دنیا هر چه چیزهای بیشتری را دوست بداریم ستایشگر خوبی ها باشیم، عاشق ترین بیشترین ها باشیم، به خدا نزدیکتریم.
 
سین پنجم: سپاس. آن کس که هنر لذت بردن از داشتن یک دوچرخه را ندارد، اگر جدیدترین خودرو بهترین کمپانی جهان را در اختیارش بگذارید، باز هم نمی تواند از داشتن آن لذت ببرد. سپاسگزاری از داشته ها، از زندگی با تمام داشته های زیبایش و سپاس از هستی شاه راهی است که شما را به آسانی به کلبه آرامش می رساند.
 
سین ششم: سلامت جسم و روح: مرغ باغ ملکوت هم که باشی و بخواهی به هوای سرکویش پر و بال بزنی، به ناچار باید آشیانه ای داشته باشی. تن انسان آشیانه پرواز است. معبدی است برای پرورش روح. اگر روح انسان شریف است، تن انسان هم که لیاقت میزبانی از این روح را داشته و دارد، قابل احترام است. 
 
سین هفتم: سلطان بودن. هم نوع عزیز! پادشاه عالم! سلطان کیهنان آفرینش! برای تو، در اختیار تو! تحت امر تو! لشکری از غم ها، سپاهی از شادی ها! کاخ هایی از دانایی، کوخ هایی از جهل! دریایی از برکت ها، سنگلاخی از پوچی ها! برج هایی از رفاه و آبادانی، قلعه هایی از فلاکت و ویرانی! بهشتی از کامرانی ها، جهنمی از ناکامی ها! و درنهایت شهرهایی با دروازه های طلایی که مرزهای آن به فراسوی عالم مرئی گسترش می یابد همه و همه بی شمار در اختیار توست! برای همین است که عرفای بزرگ از اینکه تو شاهباز طریقت! به مقام مگش قانع شده ای به تو نهیب ها 
 
Image result for ‫محمد ابراهیم اکبری‬‎
 
زده اند. تو همای عالیقدر را از حرص استخوان بر حذر داشته اند. شجرطوبی را برایت یادآور شده اند و ... چه حقارت بار است که تو پادشاه عالم! برای یک میز، دو میز، یک خانه، دو خانه ... رنج می بری! تو که باید شیرشکار کنی خود شکار پشِّه شده ای!
 
برای مطالعه نوشته های بیشتر به قلم محمد ابراهیم اکبری هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.
 
 
 
 
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما