چراغ و گونه های آن درفرهنگ سبزوار

ابوالفضل بروغنی/ مجله اینترنتی اسرارنامه
 
در فرهنگ ایران آتش بسیار سپنتایی ومقدس است.دراوستا آتش پسر اهوراست و زرتشت همیشه باخودآتش همراه داشته.
 
دراوستا اگرچه واژه چراغ نیامده اما برابر آن "سو" به کاررفته . سو به معنای روشنی وسوگ نیز درمعنای سوختن درعزاداری به کار می رود.
 
معنای البرز: ال به معنای نور و روشنایی است. درسبزوار الو به معنای آتش کاربرد فراوانی دارد. برز به معنای کوه است، پس البرز یعنی کوه نور.
 
دراوستا البرز را "هرابرزییتی " می گویند.
 
هرا به غلط درعربی گفته می شود "حرا".
 
کوه حرا درست به معنای البرز است که از فارسی گرفته شده یعنی کوه نور .
 
معنای الو درقاموس چوپانان بروغن، چوپانان بروغن هنگام روشن کردن آتش می گویند:
 
الو،الو،الو،بیابالا، بیابالا، بیابالا. این عبارت درست ترجمه آیه ازاوستا است که می گوید:
 
براوخته باد آتش ، پیوسته برافروخته باد آتش.
 
معنای چراغ:
 
چراغ واژه ای است فارسی که درعربی تبدیل به سراج شده است و در زبان پهلوی چیراغ گفته می شده.
 
سوخت چراغ:
 
درگذشته سوخت چراغ ازروغن کرچک، کنجداستفاده می شده سپس از پیه و پس ازآن ازنفت و الکل و برف و جریان الکتریسیته.
 
 
انواع چراغ ازگذشته تا امروز:
 
1_هجرو، 2_پیه سوز، 3_موشی، 4_چراغ دستی یافانوس، 5_چراغ لامپا، 6_گردسوز، 7_چهارآینه ،8_چراغ توری یازنبوری، 9_دیوارکوب، 10_چراغ روسی، 11_پریموس. 12_چراغ فریافش، فشو یا چراغ کله. 13_چراغ والور، 14_علاالدین، 15_چراغ سه پلیته، 16_چراغ غلیان.
 
 
توضیح:
 
اگرچراغ ازسقف آویزان باشد و نیاز به وسیله ای باشد که چراغ را در درون آن بگذارند، آن وسیله را "قندیل" می گویند.
 
اگر روی زمین قرار بگیرد آن را روی وسیله ای می گذاشتند؛ به آن وسیله "چراغپا" می گفتند.
 
اگربه بیرون برده می شد برای اینکه باد خاموش نکند، آن را داخل وسیله ای قرارمی دادند تا هم باد خاموش نکند و هم روشنایی آن به همه جابرسد آن وسیله را "چهارآینه"می گفتند.
 
 
درباره انواع چراغها:
 
هجرو:
قدیمی ترین چراغی است که در روستای چنار از ششتمد به کار می رفته و تاکنون کسی ازاین چراغ درهیچ کجا نامی نبرده است.
 
وسیله ای بوده سفالین و استوانه ای شبیه گلدانی که تهی نسبتا پهن وگلویی تنگ دارد، مانند کوزه. بدنه آن سوراخ سوراخ است و درون آن را با پلوک شتر روشن می کرده اند. هجرو هم گرمایشی بوده و هم روشنایی داشته است.
 
 
پیه سوز:
چراغی بوده چدنی و مسی پایه دار که درسرآن چند جاشمعی وجای پیه داشته.
 
نوع دیگرآن شبیه موش بوده که با روغن منداب و بادانجیر می سوخته، فتیله را در آن می کرپه اند و سر دیگرآنرا از لوله چراغ بیرون می برده اند تا آتش همه فتیله را نگیرد. این چراغ درحمام و قنات و چاه ها استفاده می شده است.
 
 
چراغ موشی یا ملوک:
این چراغ شبیه به یک قندان بوده که سرداشته .سرآن را سوراخ می کرده اند و نخی را از آن بیرون می داده اند و مخزن آن را با روغن کرچک پر می کرده اند و سپس با سنگ چخماق روشن می کرده اند.
 
درروستای قاسمی و اریان و محمدآباد به آن ملوک می گویند.
 
 
چراغ فانوس:
دارای دسته ای بوده و مخزنی نفتی.با اهرمی فتیله بالا و پایین می رفت.این چراغ درمعابر،سردرخانه ها و صحرا وکنارآب رفتن کار برد داشت.
 
 
گردسوز:
چراغی است پایه دار و برنجی ودارای گلویی تنگ که سوخت آن نفت است. فتیله آن با اهرمی بالا و پایین می رفت.چون گرد می سوخت می گفتند گردسوز.
 
 
لامپا:
چراغی است شبیه گردسوز که سر آن با پیچ محکم می شد ودارای چرخ دنده بود.انواع آن لامپای نمره 7و10بود.
 
 
چراغ کله:
چراغ نفتی بزرگ و پرزور و پرشعله ابتدا در نانوایی ها به کارمی رفت و سپس برای داغ کردن آب و درست کردن رب و...
 
 
پریموس:
چراغ خوراک پزی سه پایه ای برنجی بودکه بانفت کارمی کردوتلمبه ای بود. نوع صنعتی آن درچراغ سازی به کار می رفت وساخت آلمان و سوئد وانگلیس بود.
 
 
چراغ سه فتیله ای:
چراغی گردوآبی باسوخت نفت بودکه درخوراک پزی به کارمی رفت.
 
 
والور و علاالدین:
کاربردخوراک پزی داشته .والورساخت انگلیس بود ولی علاالدین ساخت ایران _تبریز وازشرکت عالی نسب بودکه آقای میرمصطفی عالی نسب موسس آن بود.ایشان متولد1298خورشیدی بودند
 
 
چراغ غلیان:
این چراغ درشیره کش خانه ها ومنازل استفاده می شد وهمه اجزای آن عبارت بوداز،سینی کوچک برنجی وپیه سوز ولامپ فانوس.این چراغ با پیه کارمی کردوکاربردروشنایی نداشته است.
 
 
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما