در کویر بهمن آباد منزل کن و از مردمان صبورش درس بیاموز

قاسم ملا بهمن آبادی که یکی از وبلاگ نویسان با سابقه و پرتلاش شهرستان داورزن و منطقه سبزواربزرگ است، در یکی از جدیدترین دلنوشته های خود به یاد کویر زیبای روستای زادگاه خود بهمن آباد افتاده است و در پایان با دل خود نجوا کرده است که در بهمن آباد منزل کن و از مردمان صبورش درس بیاموز.
 
اسرارنامه در ادامه متن کامل جدیدترین دلنوشته قاسم ملا را به نقل از وبلاگ بهمن آباد خبر منتشر می کند:
سلام برکویر و مردان و زنانِ صبور کویر

دلم در شوره زار کویر خیمه زد تا دمی تنهایی را تجربه کنداما او ندانسته نمک کویر خورد و نمک گیرش شد دل بی قرارم با نگاه به قلب کویر از همراه شدن با من سرباز می زند و  چندی است در زیر سقف آسمان پرستاره روزگار می گذراند، کویر را دوست دارم با مردمان صبورش و بهمن آباد را با خانه های گنبدی اش،کویر را دوست دارم با هوای گرم و سوزانش که گویی از دل پرمهر مردمانش برمی خیزد شب های کویر را دوست دارم با همه ی ستاره های ساکن و در حرکتش و زنان و مردانِ کویر را دوست دارم که با ستاره ها خو گرفته اند و هرشبِ تابستان بربالای بام خانه ها شان،چشم به آسمان صاف می دوزند و به خواب خوش می روند،می خواهم همراه با دلم به قلب کویر بروم من مهمان ناخوانده کویر نیستم با او بوده ام و رشد کرده ام ستاره هایش مرا خوب می شناسند و با هم خو گرفته ایم از بُرده ی عَشَقو(بلندی و تپه ی عاشقان،عاشقانه ها)که چشم به دنیای کویر می دوزم هرچه نگاه را تیزترمی کنم شوره زار و سراب، می بینم باید راه نه چندان درازی را طی کنم تا خودم را به کال نمک برسانم اینجا چه خبراست؟هیچ خبری نیست تنها باید گام ها را شمرده شمرده  برداشت و مراقب بود راه را گم نکنی که اگر چنین شد ...نمی دانم چه خواهدشد.

می خواهم کمی با دلم که سکونت در کویر را ترجیح داده سخن بگویم او که در عالم کودکی عاشقانه پرواز کودکانه دارد و بر پشت بام های گنبدی به سوی آسمان چشم می دوزد و به خیال خود ستاره می چیند او که از من فاصله می گیرد و می رود تا خودش را به نهایی ترین نقطه کویر برساند آری می خواهم با او سخن بگویم که کویر منطقه ای است که تاکنون ناشناخته مانده و حتی مردمان از رفتن و دیدن این نقطه خود داری می کنند کسی به جز کویری چه می داند گز و تاق چیست؟ من می گویم مردمان کویر مظهر صبوری اند  و درختان گز نیز با وجود خساست کویر و آسمان و بی آبی و تشنگی،صبور و مقاوم ایستادگی می کنند و خم به ابرو نمی آورند این درختان که گویی ناز پروردگی را برنمی تابند در گذشته عالی ترین چوب برای تهیه ی آتش و ذغال بوده انداینک این من هستم و یک دنیا خاطره ی کویر و نمک گیر شدن دلم،من هستم و زندگی در تبعیدِخود خواسته،من هستم و دنیایی جدا از دنیایی که با آن انس گرفته بودم و این من هستم و دوری و جدایی با دلم.می خواهم چیزی بنویسم از درد فراق تو ای کویر آبادِ ناشناخته ای که آن همه آبادی ات مستور مانده،اما نمی دانم چه و چگونه باید نوشت حتی مرا تاب نوشتن هم نیست ولی من به دلم حق می دهم تا آزاد و رها تو را با همه ی زیبایی هایت ببیند و باز دوبار و چند باره به نقطه ای دورتر سفرکند جایی که دستش به ستاره ها نزدیک تر می شود و خود را از بالاتر ابرها می بیند آری دل من،دل خوبم به تو حق می دهم برو در کویر آباد بهمن آباد منزل کن و از مردمان صبورش درس بیاموز.

منبع: بهمن آباد خبر

برای مطالعه نوشته های بیشتر از قاسم ملا بهمن آبادی هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

گزارشی از روستای بهمن آباد در روزگار کم آبی دشت های خراسان

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما