آيا مسئولان ميراث فرهنگي در حق سبزوار خيانت خواهند کرد؟/ آثار کشف شده از تپه باستاني سبزوار کدام موزه ها را پر خواهد کرد؟

* علي نورآبادي / مجله اینترنتی اسرارنامه

فصل کاوش تپه باستاني سبزوار که به پايان رسيد تازه نگراني ها آغاز شد. نگراني از چگونگی نگهداري آثار کشف شده؟ نگراني از خروج اين اشياء از شهرستان؟ نگراني از حفاظت از کاوش هاي صورت گرفته در تپه؟ قبلا در مطلبي با عنوان "تپه سبزواري ها را ابتر رها نکنيم؟" درباره همه اين نگراني ها به مسئولان ميراث فرهنگي هشدار داده بوديم، اما هنوز يک ماه از پايان کاوش نگذشته اين نگراني ها جدي تر شده است و انگار آن هشدارها دارد به تحقق مي پيوندد. در صحبت هاي غير رسمي با مسئولان شهر و ميراث فرهنگي شنيده شده است که آقاي طالبي شهردار به شدت موافق حفظ آثار در شهرستان است، آقاي گاراژيان سرپرست گروه کاوش چندان موافق نگهداري آثار کشف شده از تپه در سبزوار نيست و آقاي سليماني رئيس اداره ميراث نيز در اين باره مردد است. اگر اين مطلب درست باشد خيلي جاي تامل دارد؛ آقاي سليماني به عنوان مسئول اصلي و رئيس ميراق فرهنگي که بايد مدافع اصلي نگهداري آثار در شهرستان باشد مي خواهد اين اشياء را به استان يا تهران منتقل کند!  در اين باره چند نکته به ذهن مي رسد:

1- نگراني اول اين بود که تپه بعد از پايان کاوش به حال خود رها شود و کاوش هاي صورت گرفته بر اثر عوامل طبيعي مانند برف و باران همه از بين برود. همچنين نگراني ديگر از تخريب کاوش ها و يا سرقت آثار در محل تپه بود. گزارشي که پايگاه رصد چندي پيش با عنوان "تپه سبزواري ها 10 روز پس از بازديدها" منتشر کرد، بيانگر آن است که ظاهرا تپه به حال خود رها شده است و واقعا وضعش نگران کننده است. عکس ها گوياي وضع آشفته تپه بود. حتي آشغال هاي روز بازديد هم جمع آوري نشده بود و باد آنها را به درون مکان هاي کاوش ريخته بود. آيا اين گونه مي خواهيم از اثر چند هزار ساله که سند هويت شهرستان است نگهداري کنيم؟

مسئولان ميراث و شهرداري قول ايجاد سايت موزه در اين تپه را داده بودند اما يک ماه نگذشته وضع تپه به اين روز افتاده است. اگر همين وضع ادامه يابد تا بهار آينده همه کاوش و آثارش زير خاک و گل دفن خواهند شد و همه زحمات به باد خواهد رفت. حالا که فصل کاوش به پايان رسيد و آثار مهم و ارزشمندي کشف شد؛ مهم ترين و فوري ترين وظيفه اداره ميراث فرهنگي سبزوار حفاظت از اين آثار و کشفيات است. حفاظت از اين آثار بايد چند برابر شود تا مبادا خداي نکرده اتفاق ناگواري مثل تخريب يا سرقت رخ دهد.

2- نگراني عمده بعدي درباره نحوه نگهداري از آثار کشف شده از تپه بود. ظاهرا آقاي سليماني هم نه به دليل مطالعه و تحقيق بلکه براي حفاظت از آنها موافق انتقال آثار به استان و يا تهران است. چرا مسئولان ميراث و شهرداري قبلا براي اين مسئله فکري نکردند؟ چرا قبلا مکان و شرايط مناسبي را براي نگهداري اشياء کشف شده در نظر نگرفتند تا حالا به چه کنم چه کنم نيفتند؟ آيا هميشه بايد يک جاي کارمان بلنگد؟ به هر حال هيچ کدام از دلايل بالا بهانه خوبي براي انتقال آثار از شهرستان نيست.

آثار کشف شده به هيچ وجه نبايد از شهرستان خارج شوند. وقتي شهرداري و ميراث براي آوردن گروه 30 نفر کاوش و کارهاي ديگر اين همه هزينه مي کنند چرا براي تهيه مکان مناسب و حفاظت از آثار کشف شده هزينه نکنند؟ ميراث و شهرداري هر چقدر لازم است بايد فراهم کردن مکان و شرايط مناسب براي نگهداري آثار هزينه کنند. اگر موزه سبزوار نقايصي دارد آماده کردن آن کاري ندارد. شهرداري و ميراث فرهنگي از اعتبارات خودشان و يا خيران و يا هر جاي ديگر بايد هر طور شده ،‌ موزه را براي نگهداري اين آثار آماده کنند. مسئولان ميراث بايد همزمان با کاوش ها براي موزه و محل نگهداري آثار هم فکري مي کردند اما الان هم دير نشده است و آماده کردن آن کار سختي نيست.

قطعا آماده کردن موزه از کاوش ها سخت تر نيست. و مسئولان مطمئن باشند اگر آثار را ببرند موزه هم هيچ وقت ساخته نخواهد شد. بودن آثار همه مسئولان و نهادها را مجبور مي کند که آن را به شکل مناسبي آماده و تجهيز کنند. اگر قرار بود موزه بدون آثار ساخته شود که در ده سال گذشته ساخته مي شد. بر فرض که موزه هم ساخته و آماده شود اما وقتي آثار را برده اند و چيزي باقي نمانده است به چه کار مي آيد. موزه خالي به چه دردي مي خورد؟

3- آثار کشف شده حتي براي مطالعه و تحقيق هم نبايد از شهرستان خارج شوند تا چه رسد به اين که بهانه خروج آنها نگهداري آثار باشد. وقتي ميراث فرهنگي، شهرداري،‌ شوراي شهر و فرمانداري با همکاري و تعامل خوب با يکديگر توانستند گروه 30 نفر کاوش را سه ماه به سبزوار بياورند قطعا آوردن چند کارشناس براي مطالعه و تحقيق روي آثار کار سختي نيست. از اين که بگذريم، انتقال آثار به بهانه حفاظت و نگهداري از آنها نوعي خودزني است. مشابه کاري که رئيس دانشگاه علوم پزشکي در جلسه معارفه اش جلو وزير بهداشت کرد و گفت ما دانشکده هاي دندان بزشکي، داروسازي و طب سنتي را نمي خواهيم. حالا مسئولان ميراث دارند همين کار را مي کنند. اين که آثار تاريخي خودمان را دو دستي تقديم ديگران کنيم نوعي کسر شان و تحقير خودمان (مجموعه شهرستان) نيز هست. در واقع با اين کار نشان مي دهيم که هنر و عرضه نگهداري آثارمان را نداريم و ديگران بايد آنها را براي ما حفاظت کنند؟ وقتي آثار ارزشمندي را که با اين همه زحمت و هزينه بدست آورده ايم دو دستي تقديم مي کنيم آيا معنايي غير از اين دارد؟

اين اقدام تاثير بدي هم در کارهاي آينده دارد چون از اين به بعد هر وقت بخواهيم برنامه خوب و بزرگي در حوزه ميراث فرهنگي و گردشگري انجام دهيم نخواهند گذاشت و خواهند گفت شما که توانايي نگهداري آثار خودتان را نداريد چطور مي خواهيد فلان برنامه را اجرا کنيد. چرا خودمان را دست کم بگيريم و تحقير کنيم؟ اتفاقا بايد با اعتماد به نفس کامل وارد ميدان شويم و آثار را نگهداريم. اتفاقها بايد با آماده کردن شرايط مناسب براي حفظ آثار و تجهيز موزه اي آبرومند نشان دهيم که مي توانيم. بنابراين حتي اگر آنها خواستند نبايد بگذاريم آثار را ببرند.

حفظ اين آثار اولين گام جدي در حوزه گردشگري سبزوار است اگر نتوانيم اولين قدم را محکم و استوار برداريم چگونه مي توانيم طرح ها و ايده هاي بزرگ ديگر را اجرايي کنيم. چنانکه مسئولان ميراث و ديگر مسئولان گفته اند سبزوار قرار است ان شاء الله در آينده به "شهر مقصد گردشگري" تبديل شود و قرار است گردشگري هم به اقتصاد شهري وارد شود. و قرار است... گفتن "شهر مقصد گردشگري" در حرف راحت است اما اگر تصوري از آن داشته باشيم و به الزامات آن توجه کنيم مي فهميم که اين ايده و هدف بزرگ به اين راحتي ها بدست نمي آيد.

طرح ايده ها و آرزوهاي بزرگ راحت است اما عملي کردن آنها خيلي سخت است. بايد نشان دهيم که نه تنها مي توانيم آثارمان را نگهداريم بلکه کارهاي بزرگ ديگري هم مي توانيم اجرا کنيم. بنابراين نه تنها ميراث فرهنگي بلکه ديگر مسئولان و به طور کلي مديريت شهري با چنگ و دندان هم که شده است بايد اين آثار را در شهرستان نگهدارند چون با اين کار ظرفيت، توانايي و قابل اعتماد بودن خود را نشان مي دهند. اگر اين گام نخست را خوب و محکم بردارند راه براي کارهاي بزرگ بعدي باز و هموار خواهد شد. به هر حال ظلم بزرگي در حق شهرستان و منطقه است که آثار را که با هزار زحمت و هزينه کشف کرده ايم دو دستي تقديم موزه ها و شهرهاي ديگر کنيم. ظلمي که هيچ وقت جبران نخواهد شد چون آثار را پس نخواهند داد.

4- ممکن است برخي بگويند اصرار بر نگهداري اين آثار ارزشمند در شهرستان نوعي "امل بازي" است و يا با اين بهانه که عصر موزه داري گذشته است موافق انتقال اشياي کشف شده باشند. اما اين استدلال واقعا مضحک است چون اگر نگهداري آثار، امل بازي است و يا عصر موزه داري گذشته باشد چرا موزه هاي معتبر دنيا مانند لوور پاريس، موزه ملي بريتانيا، نيويورک و صدها موزه ديگر در کشورهاي مختلف ميليون ها دلار براي نگهداري اين موزه ها هزينه مي کنند؟ و چرا اين موزه ها هنوز هم ميليون ها دلار براي جمع آوري و خريد آثار باستاني و تاريخي از سراسر جهان خرج مي کنند؟ اگر عصر موزه داري گذشته است چرا موزه هاي کشورهاي غربي آثار کشورهاي هاي مختلف از جمله ايران را پس نمي دهند؟ مگر غير از اين است که اين موزه از آثار کشورهاي ديگر پر شده است؟

اگر موزه داري و اصرار بر نگهداري آثار در موزه هاي خودمان امل بازي است چرا ايران و ديگر کشورها سالها پيگيري و ميليون ها دلار هزينه مي کنند تا آثارشان را به کشور خودشان برگردانند؟ آيا اين دوستان مي دانند يونان سال هاست پيگيري مي کند تا فرانسه را از نظر حقوقي محکوم کند و چند اثري را که باستان شناسان فرانسوي از آنجا به سرقت برده اند به کشورشان برگردانند. آيا اين دوستان مي دانند که بخش عمده اي از درامد گردشگري فرانسه و انگليس و آمريکا از طريق موزه هاي معتبرشان مانند لوور و موزه ملي بريتانيا و موزه نيويورک است؟ با وجود اين موزه هاي بزرگ و معتبر جهاني يا املند و يا ديوانه که اين همه هزينه مي کنند! براي همين مي گوييم اين دليل ها واقعا مضحک است و به هيچ وجه پذيرفتني نيست. نبايد گول اين دلايل مضحک را خورد. نمايش آثار باستاني و تاريخي در کشورها يا شهرهاي ديگر امر رايجي است و کسي مخالف آن نيست. اما در اين برنامه ها هم، آثار با ميليون ها تومان بيمه و با حفاظت هاي سنگين به آن کشور امانت داده مي شود و پس از نمايش دوباره به مکان اصلي بازگردانده مي شود.

اين کار در ايران هم بارها اتفاق افتاده است و ما هم مخالف آن نيستيم که آثار تپه باستاني در شهرهاي ديگر به نمايش گذاشته شوند؛‌ اتفاقا اين کار موجب معرفي و شناسايي بهتر آنها مي شود. اما اين اشياء مانند همه جا بايد به صورت امانت و موقتي به نمايش دهنده داده شود. روشن است که انتقال آثار يک چيز است و به امانت دادن آنها براي نمايش موقت چيز ديگر؛‌ مردم ما دست کم تفاوت اين دو را به خوبي مي دانند.



5- آثار کشف شده به هيچ وجه نبايد از سبزوار خارج شوند؛ چون اگر آثار به هر بهانه اي از شهرستان خارج شود ديگر به باز نخواهد گشت. بر فرض هم که آثاري را پس بدهند قطعا آثار درجه يک و ارزشمند نخواهد بود. حتي اگر شده آثار و اشياء کشف شده در انباري نگهداري شوند نبايد از شهرستان خارج شوند. بارها تجربه شده است که آثاري حتي با قول قطعي و قسم و آيه از شهرهاي مختلف به تهران يا استان برده شده اند اما ديگر به آن شهر بازگردانده نشده اند. نسخ خطي کتابخانه ناوي سبزوار در مشهد نگهداري مي شود، آيا آنها را پس خواهند داد؟ قطعا خير. چرا مي خواهيم از يک سوراخ براي چندمين بار گزيده شويم. چرا بايد موزه هاي استان و تهران از آثار تاريخي و باستاني شهرستان ها پر شود اما اين شهرها حتي يک موزه هم نداشته باشند و يا موزه هاي شان خالي بماند؟

6- رفتار مسئولان ميراث در اين زمينه کاملا متناقض است. آقاي سليماني وقتي رئيس موزه شهر بود در اقدامي خوب براي جمع آوري آثار تاريخي در دست مردم، فراخوان عمومي داد و طبق گفته خودش استقبال خوبي از اين فراخوان شد و مردم آثار زيادي را به موزه تحويل دادند. اما حالا او مي خواهد آثار ارزشمند کشف شده از تپه را دو دستي تقديم موزه هاي استان يا تهران کند! آقاي سليماني در آغاز فصل کاوش تاکيد کرده بود که هيچ اثري از شهرستان خارج نخواهد شد اما حالا خودش مي خواهد آثار را به استان يا تهران ببرد! مسئولان ميراث از طرفي مي خواهند سبزوار را به شهر مقصد گردشگري تبديل کنند اما از سوي ديگر ارزشمندترين آثار تاريخي شهرستان را مي خواهند به شهرهاي ديگر منتقل کنند. مسئولان ميراث و شهرداري قول ايجاد سايت موزه در اين تپه داده بودند اما حالا که آثاري کشف شده است مي خواهند آنها را به جاي ديگر ببرند و خود تپه و شهرستان را از اين آثار محروم کنند؛ سايت موزه بدون آثار به چه کار مي آيد؟

درست در روزهاي کاوش تپه باستاني سبزوار بود که آقاي کرامت رئيس شوراي شهر تاکيد کرد بايد هر طور شده آثار سبزوار که در شهرها و موزه هاي ديگر هستند، برگردانيم. يعني حالا آثار کشف شده را دو دستي تقديم مي کنيم ببرند تا چند سال بعد دوباره اين در و آن در بزنيم و براي گرفتارشان کلي دوندگي بکنيم؛ تازه معلوم هم نيست بتوانيم پس بگيريم يا نه. عنوان برنامه بازديد از تپه، "ريشه در خاک" بود اما حالا که اين ريشه با هزينه و تلاش و پيگيري زياد از زير خاک درآمده است مسئولان محترم مي خواهند اين ريشه را به جاي ديگر منتقل کنند! آيا درخت بدون ريشه زنده خواهد ماند؟ اين رفتار و گفتار متناقض را چگونه بايد توجيه کرد؟ و مسئولان محترم چه پاسخي براي اين رفتار متناقض خود دارند؟

7- تپه باستاني سبزوار زماني ملي و جهاني مي شود و گردشگران براي ديدن آن خواهند آمد که آثار ارزشمندي داشته باشد. تپه بدون آثار به چه دردي مي خورد. اگر قرار است سبزوار هزينه کند و زحمت بکشد اما آثار و استفاده اش را کس ديگري ببرد پس اين همه تلاش و پيگيري براي چه بود؟ ميراث استان اگر مي خواهد آثار ببرد لااقل خودش هزينه مي کرد و گروه کاوش مي آورد. تپه باستاني سبزوار سال 82 به ثبت رسيده است اما تا کنون به حال خود رها شده بود و به خاطر همين بي توجهي ها قسمتي از آن تخريب شده است؛ چرا ميراث استان تا حالا به فکر حفاظت از تپه نيفتاده بود؟ حالا که همه چيز به همت و تلاش مسئولان شهرستان انجام شده است مي خواهد لقمه آماده را ببرد. به هر حال اگر خداي نکرده بر اثر اشتباه و غفلت مسئولان ميراث و شهرداري، آثار به شهرهاي ديگر منتقل شوند همه زحمت ها به باد خواهد رفت.

رفتن آثار و بازنگرداندن آنها خيانت در حق شهرستان و مردم خواهد بود، مسئولان ميراث چه پاسخي براي اين خيانت شان خواهند داشت؟ اگر اين اتفاق رخ دهد هيچ توضيحي از مسئولان امر پذيرفته نخواهد شد.

8- اين آثار متعلق به يک شخص يا اداره نيست که اگر خواست آنها را به جاي ديگر ببرد و يا در آنها دخل و تصرف کند؛ بلکه ميراث تاريخي يک شهرستان و منطقه است. بنابراين پيشنهاد مي شود براي حفاظت و نگهداري آثار کشف شده از تپه، کميته يا شورايي متشکل از رئيس ميراث، شهردار، فرماندار، رئيس شوراي شهر، يکي دو کارشناس و احيانا افراد ديگري که لازم است، تشکيل شود.

هر تصميمي قرار است درباره آثار گرفته شود بايد در اين شورا به تصويب برسد. اين شورا هم بايد به طور منظم و شفاف براي مردم اطلاع رساني کند. اگر آثار به هر بهانه اي به استان يا تهران منتقل شوند همه مسئولان از نمايندگان گرفته تا شهردار، فرماندار،‌ اعضاي شوراي شهر و ديگران بايد پاسخگو باشند چون همه آنها اهميت اين آثار را به خوبي مي دانند و از اين انتقال خبر دارند.

9- جالب است که مسئولان ميراث بعد از پايان کاوش ها هنوز هيچ گزارشي دقيق و روشني درباره آثار و اشياء کشف شده به مردم نداده اند. مسئولان ميراث بايد يک گزارش جمع بندي از کاوش ها و آثار ارائه مي دادند. اشياء کشف شده از تپه شامل چه چيزها و چقدر بوده اند؟ اين آثار را به کجا برده اند؟ وضع نگهداري آثار هم اکنون چگونه است؟ آيا آثاري به استان يا تهران منتقل شده است؟ اگر جواب مثبت است،‌ اين کار با چه استدلالي و با چه مجوزي صورت گرفته است؟ برنامه اداره ميراث براي آينده اين آثار و تپه باستاني چيست؟ برنامه ميراث براي معرفي اين تپه و آثار کشف شده در سطح ملي و بين المللي چيست؟ ميراث براي مطالعه و تحقيق بر روي آثار کشف شده چه برنامه اي دارد؟ آيا مسئولان ميراث براي حفظ و نگهداري مناسب اين اشياء فکر اساسي کرده اند؟ چرا مسئولان کاري براي ارتقاي شرايط موزه سبزوار براي نگهداري اين آثار نمي کنند؟ اين ها و دهها سوال ديگر از جمله ابهاماتي است که مسئولان ميراث بايد به آنها پاسخ دهند.

10- مبادا ترديد و اختلاف نظر مسئولان مختلف در نهايت موجب انتقال آثار به شهرهاي ديگر شود؛ که اگر اين اتفاق بيفتد خطاي بزرگي مرتکب شديم. الان بر سر بزنگاه مهمي هستيم و اگر خداي نکرده مسئولان در اين باره کوتاهي و غفلت کنند چند سال بعد که آثار از دست مان رفت تنها حسرت خواهيم خورد. آن موقع حسرت خوردن و لب گزيدن هيچ فايده اي نخواهد داشت و خود کرده را تدبير نيست. ما بارها سر بزنگاه ها غفلت کرديم و چوبش را الان داريم مي خوريم بنابراين بايد از اشتباهات و غفلت هاي گذشته مان عبرت بگيريم.

مسئولان و مديريت شهري الان بر سر يکي از همان بزنگاه هاست، اگر خداي نکرده کوتاهي و غفلت کنند مطمئن باشند مردم هيچ وقت اين خيانت شان را نخواهند بخشيد. اگر مردم براي بازديد از تپه آمدند به خاطر آثار ارزشمند آن بود وقتي آثاري نباشد حتي خود مردم شهر هم به تپه نخواهند آمد تا چه برسد به گردشگران ديگر. از همه کساني که به تپه آمدند و حتي همه مردم شهر بپرسيد، هيچ کس موافق انتقال آثار به شهرهاي ديگر نيست. قطعا اگر مردم از انتقال اين آثار مطلع شوند قطعا اجازه خروج آنها را نخواهند داد.

11- شکي نيست که آثار و اشياء از تپه باستاني سبزوار کشف شده و مالِ سبزوار است و بايد در همين شهر بمانند. جالب اين که گاهي امري آنقدر بديهي و واضح است که خودمان هم به اشتباه مي افتيم. اشتباه نشود اصل بر ماندن آثار در سبزوار است و انتقال آنها دليل مي خواهد. کساني که موافق بردن آثار هستند بايد دلايل محکم و قانع کننده بياورند که چنين دلايلي ندارند. دلايل آنها بيشتر توجيه است تا دليل. بنابراين آثار تپه باستاني قطعا بايد در سبزوار نگهداري شوند و به هيچ جاي ديگر منتقل نخواهند شد.

 
برای مطالعه یادداشت های بیشتر به قلم علی نورآبادی هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.
 
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:

نظرت را بنویس
comments

حسن هشدارهای اقای نورابادی دقیق و بجا و به موقع است و سوالات شان منطقی است. مسولان میراث فرهنگی باید این هشدارها را جدی بگیرند و به سوالات منطقی پاسخ قانع کننده دهند.

این نورآبادی کاری به جز گیر به این و به آن ندارد ؟ چقدر غرغر می کند ایشان !!!!!!

سلام اين اثار مال ميراث و شهرداري يا کس ديگري نيست که بخواهند جاي ديگري ببرند. اين اثار، ميراث سبزوار است و به صورت امانت دست اداره ميراث فرهنگي است و اگر جاي ديگر بفرستند و در امانت خيانت کرده اند. ميراث بايد امانتدار باشد نه اين که در امانت خيانت کند آن هم امانت يک شهرستان.
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما