استاد محمود دولت آبادی را بشناسیم و بشناسانیم


مشاهیر و بزرگان هر جامعه ، به عنوان یکی از مهمترین سرمایه های معنوی و میراث فرهنگی آن جامعه محسوب می شوند.
ایران اسلامی سرشار از وجود چنین سرمایه های ارزشمندی است و در این میان شهرهایی نظیر اصفهان ، کاشان، یزد ، شیراز ، تبریز ، مشهد ، نیشابور و سبزوار از جمله شهرها و مناطقی هستند که شمار زیادی از شخصیت های برجسته و اثرگذار را به تاریخ ایران و جهان هدیه کرده اند.
در این میان دارالمومنین سبزوار در رشد و پرورش شخصیت های بزرگ و اثرگذار تاریخی ، فرهنگی ، علمی ، هنری و ... دارای چنان جایگاه والایی است که این شهر کهن خراسان در گذر زمان ، به "شهر دانشوران بیدار" معروف شده است.
مرحوم محمود بیهقی ، نویسنده وپژوهشگر توانمند معاصر سبزوار نیز کتاب ارزشمندی در خصوص معرفی مشاهیر سبزوار به رشته تحریر در آورد و آن کتاب را به همین نام ، "سبزوار شهر دانشوران بیدار" نامگذاری کرد.
حکیم حاج ملاهادی اسرار سبزواری(منبع) ، خواجه ابوالفضل بیهقی پدرنثر داستانی فارسی (منبع) ، خواجه نظام الملک توسی دانشمند بزرگ سبزواری الاصل و وزیر مقتدر ایرانی (منبع) ، ملاحسین واعظ کاشفی صاحب کتاب مشهور روضه الشهدا (منبع) ، ابن یمین فریومدی از بزرگترین شاعران قطعه سرای زبان فارسی (منبع1) (منبع2)، استاد حمید سبزواری شاعر آرمانگرای انقلاب (منبع) ، دکتر علی شریعتی اندیشمند مذهبی و روشنفکر معاصر ، ابوالحسن زید بیهقی معروف به فرید خراسان و صاحب کتاب ارزشمند تاریخ بیهق ، دکتر قاسم غنی مرد علم و فرهنگ و سیاست معاصر ایران (منبع) ، دکتر سیادتی پدر طب اطفال ایران (منبع) ، دکتر بسکی پدر طبیعت ایران (منبع) ، عطاملک جوینی یکی از بزرگترین سیاست مداران مورخ ایرانی و صاحب کتاب معتبر تاریخ جهانگشای جوینی (منبع1) (منبع2) ، (منبع3) ، هلالی جغتایی (منبع) از بزرگترین شاعران قرن نهم هجری و البته استاد محمود دولت آبادی نویسنده کلیدر ، بزرگترین رمان زبان و ادبیات فارسی و ...همه این بزرگان ، تنها تعدادی از مشاهیر برجسته ومفاخر منطقه سبزواربزرگ هستند که نام این مادرشهر فرهنگی خراسان را در سرتاسر ایران و جهان به خوشنامی مشهور کرده اند.
اما دریغ و صد دریغ که در سال های گذشته ، از جانب برخی از متولیان ناخلف امور فرهنگی در شهرستان سبزوار ، در حق این سرمایه های واقعی و میراث های اصیل فرهنگی خطه سربداران ، کم لطفی ها و کم توجهی های بی شماری صورت گرفته است.
البته در همه این مدت ها تا به اکنون ، همواره وجود داشته اند آن دسته از مسوولان دولتی یا شخصیت های مردمی که به صورت دلسوزانه ای در عمل و نه فقط در لفظ و شعار پیگیر امور فرهنگی سبزوار بوده و برای پاسداشت مفاخر این شهر تلاش کرده اند . لیکن متأسفانه به صورت کلی باید اعتراف کرد ، در خطه پرافتخار سربداران با همه شهرستان های شش گانه و بخش های متعددش ، چنان که توانمندی این منطقه است هیچ گاه عزم گروهی و تلاش همگانی و موثری از جانب تمام مسوولان امر برای پرداختن به میراث فرهنگی و سرمایه های ارزشمند تاریخی وجود نداشته است.
یکی از شخصیت هایی که به گونه ای عجیب و غیرقابل درکی در سبزوار و خراسان ، مورد غفلت قرار گرفته ، استاد محمود دولت آبادی ، نویسنده توانمند معاصر است که پس از نوشتن کتاب ده جلدی "کلیدر" رکورد نوشتن طولانی ترین رمان زبان و ادبیات فارسی را به نام خود کرد.
کلیدر محمود دولت آبادی نه فقط به دلیل طولانی بودن ، بلکه به لحاظ قدرت نویسندگی و هنر داستان نویسی نیز از ارزش های بالایی برخوردار است ، به طوری که برخی منتقدان و صاحب نظران عرصه ادبیات فارسی در مورد کتاب کلیدر گفته اند : "با وجود همه‌ انتقاد‌ها، رمان كلیدر را می‌توان یكی از نقاط اوج نثر معاصر دانست. كتابی كه تنها برای ادیبان نوشته نشده‌است،‌ بلكه مخاطب آن همه‌ مردم ایران هستند."(منبع)
محمود دولت آبادی زاده روستای دولت آباد در ده کیلومتری جنوب دارالمومنین سبزوار است. ودوران کودکی و نوجوانی را در آن زمان که ارتش روس بر نواحی شمالی ایران تسلط یافته بود ، در سختی و فقر سپری کرد و درهمان دوران کودکی و نوجوانی در شهر زادگاهش سبزوار انواع مشاغل سخت  را تجربه کرد و در جوانی برای برخورداری از امکانات موجود در پایتخت ، به تهران رفت.
وی در تهران بعد از دیدن آموزش های لازم ، مدتی بازیگری تئاتر و نمایشنامه نویسی را تجربه کرد و سرانجام راه مناسب خود را در داستان نویسی حرفه ای یافت.
برخی از آثار محمود دولت آبادی جزء بهترین داستان ها و رمان های معاصر فارسی هستند.
در این زمینه صاحب نظران ادبیات فارسی نوشته اند :
محمود دولت‎آبادی بی‎نیاز از معرفی‎ست، نویسنده‎ای که لااقل کلیدر او (و ایضا جای خالی سلوچ)، فخر ادبیات داستانی معاصر بوده ...(منبع)

آثار او در جایگاهی ویژه قرار دارد، آثاری که همگی و هر یک در بخشی زبان فرهنگ و حال مردمان این سرزمین و بیش از همه فرهنگی است که او از آن برخاسته است؛ زبانی غنی و قوی که زمان و مکان بخشی از تاریخ ایران در رمان هایی همچون رمان سه جلدی "روزگار سپری شده ی مردم سالخورده" را نیز به تصویر می کشد و زبانی سرشار از توصیف های زیبا و هوشمندانه و ظریفی که از وصف چهره ها گرفته تا وصف اوضاع و شرایط یک شهر و روستا بیانگر قوت کلام اوست، کلامی که به خوبی در پیوند میان تاریخ و فرهنگ و ادبیات خالق نیرومند اثرهایی با فضاهایی ایرانی است که ارزش خواندن داستان های او را دو چندان می کند. (منبع)
البته محمود دولت آبادی ، به لحاظ دیدگاه های سیاسی و عقیدتی در سال های پس از انقلاب رویکردهایی را برای خود برگزید که انتقاداتی را برایش به همراه آورد لذا ، حمایتی که اسرارنامه در اینجا از شخصیت هنری و نویسندگی محمود دولت آبادی انجام می دهد ، هرگز به معنای حمایت از دیدگاه های سیاسی وی نیست.اما از آنجایی که شرط انصاف و عدالت از ما می خواهد که هرموضوعی را به جای خود مورد بحث و بررسی قرار دهیم ، لذا عقل سلیم و روح ایمان حکم می کند ، هرگز انتقادات سیاسی بر اندیشه و رفتار یک انسان را دلیلی برای بی توجهی و بی حرمتی به توانمندی های علمی ، هنری یا فرهنگی و اجتماعی او قرار ندهیم.
لذا به نظر می رسد ، این همه بی توجهی و بی تفاوتی نسبت به برخاستن نویسنده ای توانمند چون دولت آبادی از خاک انسان ساز سرزمین سربداران ، با هیچ منطق عقلی و آموزه دینی و روحیه انسانی ، جور در نمی آید.
با همه آنچه گفته شد ، آیا رواست بزرگانی چون محمود دولت آبادی در شهر و دیار زادگاه خود چنین ناشناخته و ناپیدا باشند؟
اینجاست که باید پرسید ، فلسفه وجود اداراتی نظیر میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری ، و نیز اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در منطقه پراستعدادی مانند سبزواربزرگ چیست ؟ که این ادارات در بیشتر دوره های کاریشان گویی در خواب غفلتی چند هزارساله فرورفته بوده اند و در نظر شهروندان سبزواری بیشتر اداراتی تجملی به نظر می رسند برای رد کردن گزارش های سالانه از اجرای چند مراسم پیش پاافتاده در طول سال!!!
اما بی انصافی است اگر در قبال همه غفلت های فرهنگی و تاریخی صورت گرفته در سبزوار ، فقط دو اداره نام برده را مقصر بدانیم ، چرا که پرداختن به چنین موضوعات مهمی هرچند شاید وظیفه اولیه ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی و میراث فرهنگی باشد ، اما نهادهای دیگری نظیر شورای شهر ، شهرداری ، دانشگاه ها ، رسانه ها ، موسسات خصوصی فرهنگی و ... همگی وظایف خاص خود را در قبال چنین موضوعات مهمی دارند که خوشبختانه به نظر می رسد ، در برخی از دستگاه های اداری شهرستان اخیراً توجه خوبی به موضوعات فرهنگی و تاریخی سبزواربزرگ شکل گرفته است ، که امیدواریم ادامه دار باشد و به نتایج نهایی دست یابد.
در رأس همه ادارات و ارگان هایی که می توان از آنها انتظار داشت در موضوعات مهم منطقه ایفای نقش کنند ، بی شک فرمانداری سبزوار است که سالهاست نام پرابهت معاونت استانداری و فرمانداری ویژه را بر دوش می کشد ، اما شهروندان سبزواری در عمل کمتر نشانه مشخصی از این جایگاه معاونت استانداری و فرمانداری ویژه در شهر خود مشاهده می کنند و یا اگر هست در اثر ضعف رسانه ای موجود در فرمانداری سبزوار و نداشتن رسانه مستقل ، این نقش و جایگاه برای مردم شهرستان توضیح داده نشده است.
متأسفانه چنان که گفتیم ، حتی رسانه های محلی نیز در زمینه پرداختن به موضوعات اساسی فرهنگی و میراثی سبزوار بزرگ بسیار ضعیف عمل کرده اند و روند کار اکثر این رسانه ها در انتشار اخبار کم تأثیر از رویدادهای روزمره محدود شده است.
و از آن ناراحت کننده تر وقتی است که یکی از رسانه های محلی ، در اقدامی که درک دلیل واقعی آن واقعاً مشکل بود در میان انبوه موضوعات فرهنگی و سیاسی مهم که هنوز در سبزوار مورد غفلت قرار گرفته اند ، انگشت روی جنبه های منفی شخصیت سیاسی محمود دولت آبادی گذاشت و اقدام به انتشار مطلبی کرد ، که به صورت مشخصی فقط یک مطلب سیاسی بود و به طور کل هنر نویسندگی وعظمت ادبی دولت آبادی را در یکی از رسانه های شهر زادگاهش از یاد برده و حتی کار به جایی رسید که او را در حد یک فتنه گر معرفی کرد!!!
این اقدام غیر قابل قبول رسانه ای ، احساسات بسیاری از همشهریان غیرتمند و هنرشناس سبزواری را جریحه دار کرد و مطمئناً انگیزه دفاع و حمایت بیشتر از دولت آبادی را در ذهن و قلب مخاطبان برانگیخت.
اسرارنامه در اینجا به دلیل رعایت احترام همکاران رسانه ای خود در دارالمومنین سبزوار ، از بیان آدرس و ذکر نام آن وبسایت محلی خود داری می کند.
شاید به دلیل همین روحیه بی تفاوتی در عده ای از همشهریان ماست که گروهی از افراد کم اطلاع  یا مغرض آزادانه به خود جرأت می دهند ، مشاهیر برجسته سبزواربزرگ را مورد توهین قرار دهند یا گمان کنند که منطقه غرب خراسان رضوی فاقد شخصیت های برجسته و اثرگذار است.
نمونه هایی از این توهین های تأسف بار به مشاهیر برجسته ایران نظیر حکیم حاج ملاهادی سبزواری ، ملاحسین واعظ کاشفی و ... در نظرات برخی مخاطبان که پایین مطالب اسرارنامه ارسال کرده اند ، قابل مشاهده است که البته همه با استدلال های قانع کننده از طرف سایر مخاطبان یا تحریریه اسرارنامه ، پاسخ داده شده اند.
به طور مثال می توانید به آدرس های زیر مراجعه کرده و سیر نظرات مخاطبان گرامی  و پرسش و پاسخ های آنان را مشاهده کرده و از عمق غفلت سبزواری ها در معرفی صحیح مشاهیر برجسته خود با خبر شوید :

http://www.asrarnameh.com/news.php?id=866



http://www.asrarnameh.com/essays.php?id=843


http://www.asrarnameh.com/essays.php?id=555


متأسفانه رفتار ناپسند توهین به مشاهیر و ارزش های محلی  و حتی توهین به مردم شریف سبزوار در برخی از رسانه های شهرستان نیشابور ، نیز به کراّت مشاهده شده و حتی در حال حاضر نیز ادامه دارد که دراینجا اسرارنامه جهت جلوگیری از بروز جنجال ها و درگیری های بی فایده رسانه ای از انتشار نام و آدرس وبسایت های موهن نیشابوری خودداری می کند و البته انتظارداریم ومطمئنیم که قطعاً عقلا و فرهیختگان شهر عزیز نیشابور خودشان این رفتار زننده و ستیزه خویانه برخی از رسانه های آن شهر را محکوم می نمایند.

در چنین شرایطی است که به نظر می رسد ، دردمندان و دغدغه داران عرصه فرهنگ ، هنر و تاریخ پربار خطه سربداران باید بیش از پیش دست به دست هم دهند و به معرفی و احیای مفاخر ارزشمند شهر و دیار خود بپردازند.
برخی از شهرهای خراسان در این زمینه حرکت موفقیت آمیزی داشته اند و می توانند الگوهای خوبی باشند. به عنوان مثال همین شهر نیشابور که پیش از این به رفتارخصمانه بعضی از اصحاب رسانه این شهر نسبت به مردم نجیب سبزوار  اشاره کردیم ، در دهه های اخیر با انجام چند اقدام ساده به معرفی خوبی از چند شخصیت بزرگ مدفون در این شهر پرداخته است.
به عنوان مثال استاد کمال الملک ، نقاش بزرگ معاصر ایران که درکاشان متولد شده و بیشتر عمر خود را در تهران و حتی در خارج از کشور گذرانیده است ، در آخرین سال های عمر توسط حکومت پهلوی ، مورد غضب قرار گرفت و به شهر نیشابور تبعید شد و در آنجا مُرد!
کمال الملک در نیشابور درنامه ای به یکی از دوستانش از رفتار بعضی از مردم آن نواحی گله کرده واعلام داشته با همه کس قطع مراوده و معاشرت نموده است.(منبع) البته کمال الملک در آن دوران چند مرتبه با دکتر قاسم غنی پزشک و سیاستمدار بزرگ سبزواری و افرادی مانند او به نامه نگاری پرداخته است.
 آزردگی های کمال الملک در نیشابور تا به آنجا پیش رفت ، که وی حتی در یک درگیری خونین که بین مردم آن شهر پیش آمد ، ضربه ای برسرش وارد شد و بینایی خود را از دست داد و برخی صاحبنظران نابینا شدن کمال الملک در نیشابور را فاجعه ای غم بار در زندگی این استاد بزرگ نقاشی ایران دانسته اند. (همان منبع)
کمال الملک البته به گفته خود در گوشه ای از بیابان -نیشابور- فرصت یافت ، که آخرین سال های عمر را در سکوت و انزوا بگذراند. لذا درسالهای حضور درنیشابور و قبل از نابینا شدنش حتی به جز یک تابلو ، هیچ اثر هنری دیگری خلق نکرد تا اینکه در سال 1319 در همان شهر درگذشت. پس از درگذشت استاد کمال الملک نیشابوری ها به وصیت او عمل نکردند و به جای اینکه بدن این استاد را طبق وصیتش در روستای حسین آباد در خانه سالهای تبعید و انزوایش به خاک بسپارند ، علی رغم میل مرحوم کمال الملک پیکر وی را به شهر نیشابور انتقال دادند تا هرچند این استاد برجسته نقاشی ایران در زمان حیاتش دل خوشی از حضور در آن شهر نداشت ، اما پس از فوتش ، مقبره او وسیله ای برای جذب گردشگر به نیشابور شود. (همان منبع)
البته اقدام نیشابوری ها در زیرپا گذشتن وصیت یک فرد فوت شده که دستش از دنیا کوتاه است ، به لحاظ اخلاقی قابل قبول نیست، اما به لحاظ دیدگاه ایجاد هویت فرهنگی وگردشگری برای نیشابور، اقدام مثبتی بوده است. زیرا امروز مقبره کمال الملک کاشانی در شهر نیشابور واقعاً یکی از جاذبه های گردشگری این شهر است و عوام ممکن است حتی به اشتباه گمان کنند کمال الملک خود یکی از مشاهیر نیشابور بوده است.
نیشابوری ها در مورد عطار هم با همین دیدگاه ، وارد عمل شده اند. به طوری که شهر زادگاه عطار در واقع شهر کدکن از توابع شهرستان تربت حیدریه است و خانواده او از جمله پدر عطار در شهر کدکن به خاک سپرده شده اند. (منبع)
اماازآنجایی که نیشابور در برخی دوره ها مرکز برخی حکومت ها در خراسان بود و امکانات متعددی در این شهر جمع شده بود ، عطار و بسیاری از دانشمندان دیگر نیز به این شهر مهاجرت کردند.
عطار در نهایت درنیشابور در اثر حمله مغول کشته شد ودرهمان شهر به خاک سپرده شد و امروز در نتیجه ساخت آرامگاه و باغی زیبا دراطراف مزار عطار ، آرامگاه او به یکی از هویت های فرهنگی و گردشگری نیشابور تبدیل شده است.
مردمان عزیز نیشابور برای اینکه یک هویت فرهنگی و تاریخی قابل قبول برای خود بسازند در ارتباط با بسیاری دیگر از شخصیت های برجسته که امروز به عنوان مشاهیر نیشابور شناخته می شوند ، همین ترفند ها را به کار برده اند. که توضیح همه آنها از حوصله این بحث خارج است.
اگر سبزواری ها در این زمینه اندکی به رفتار هم استانی های نیشابوری نظر داشته باشند ، بدون تردید پی خواهند برد که تا کنون در جهت پاسداشت فرهنگ و تاریخ ارزشمند و سرشار از افتخار خود تا چه اندازه کم کاری کرده اند؟
تاریخ و فرهنگی که بدون استفاده از هیچ مبالغه و ترفندی ، زیبا و با شکوه و غرورآفرین است ، اما افسوس که در پرده غفلت ، پنهان مانده است.
اما اینک که به لطف خدا سبزوار توانسته است در اکثر زمینه های توسعه ای نظیر توسعه دانشگاهی ، فرودگاهی ، اقتصادی ، ورزشی ، اجتماعی و ... به قطب اول شمال شرق کشور پس از مشهد مقدس تبدیل شود ، و حتی به لحاظ صنعتی هم در حال تبدیل شدن به یکی از قطب های اصلی خراسان است (منبع1) ، (منبع2) ، باید به لحاظ ارزشگذاری برای مفاخر فرهنگی و تاریخی این شهر نیز اقداماتی اساسی صورت گیرد.
اسرارنامه و برخی دیگر از نهادهای فرهنگی سطح شهر سبزوار به نوبه خود این حرکت را از مدت ها قبل با معرفی تدریجی مشاهیری چون دکتر علی شریعتی ، ملاحسین واعظ کاشفی ، حکیم حاج ملاهادی سبزواری، خواجه ابوالفضل بیهقی و ... آغاز کرده اند.
اینک وقت آن است که در اسرارنامه با همت و همکاری مخاطبان گرامی و علاقه مندان به عرصه زبان و ادب فارسی ، پرونده جدیدی برای استاد محمود دولت آبادی باز کنیم ، که بی شک نه فقط از روی احساسات متعصبانه همشهری گری ، بلکه از روی مشاهده واقعیت های موجود در سطح کشور ، او نه تنها یکی از مشاهیر سبزوار ، بلکه از افتخارات خراسان و بزرگان ادبیات ایران است.
تحریریه اسرارنامه هم اکنون در یکی از اولین اقدامات که در این مجله برای معرفی بیشتر استاد دولت آبادی انجام داده است ، بخش ویژه گالری عکس های این نویسنده برجسته را ، راه اندازی کرده است.
برای مشاهده این گالری به آدرس زیر مراجعه نمایید :

گالری تصاویر استاد محمود دولت آبادی

شما مخاطبان گرامی می توانید جهت تکمیل گالری مورد نظر آن دسته از عکس های مناسب که از استاد محمود دولت آبادی در سایت های مختلف مشاهده کرده اید و یا احیاناً به صورت شخصی در اختیار دارید ، به اسرارنامه پیشنهاد دهید تا در گالری استاد دولت آبادی به انتشار این عکس ها بپردازیم.

کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
نقدی بر مدیریت اجرایی سبزوار در عرصه مسائل فرهنگی ، تاریخی و گردشگری

نظرت را بنویس
comments

سوده

از لطف شما بسیار سپاسگذارم. امیدوارم پاینده باشید.

سوده

سلام. من یکی از طرفداران استاد دولت آبادی هستم خیلی دوس دارم ایشون رو ملاقات کنم ولی هیچ جوری نمیتونم آدرسی ازشون پیدا کنم.به نظر من تا زمانی که بزرگی مثل استاد زنده هستن باید گرامی داشته بشن.اگه شما میتونید در این زمینه کمکی به بنده کنید ازتون تقاضا دارم دریغ نکنید.

سمیرا بانو

چندروز دیر شده اما تولد استاد دولت آبادی رو که 10 مرداد متولد شدن تبریک میگم. استاد ایشاالله صد ساله بشید. اسرارنامه جان لطفا شما هم نظرمو زودتر تأیید کنید. به اندازه کافی واسه تبریک گفتن به استاد دیر شده شما هم که باز بخواید چندروز تو نوبتمون بگذارید دیگه خیلی دیرمیشه

سارا دختر باران

من فقط همینو می تونم بگم که چندماه با کلیدر زندگی کردم.و احساسات مارال ، بلقیس ، زیور و شیرو برام واقعا قابل درک و قابل حس بود.اگر نویسنده رو نمی شناختم بی شک فکر می کردم نویسنده یک خانمه که به این زیبایی تونسته احساسات زنانه رو در شخصیت های داستان به نمایش بگذاره. من ارادت خاصی نسبت به استاد دولت آبادی و به خصوص کتاب عزیزش کلیدر دارم. حالا هرکی هرچی میخواد بگه. دولت آبادی یک نویسنده و هنرمنده بی نظیره.

rahil

khanomha & aghayan lotfan dar inja az gerayesh haye siyasi ostad dowlat abadi harf nazanid. inja faghat bahs honaere ishoon dar nevisandegi matrahe. na hashiyehaue zendegi ostad! vaghean ham khate siyasi yek honarmand harchi bashe rabti be honaresh nadare. pas lotfan mataleb ro ba ham ghati nakonig.mamnoon ke nazaramo ta enteha khoondid.

مرتضی کلمیشی

مجله محترم اسرارنامه بنده از دو روز قبل در تاریخ 9 مردادماه نظری در ارتباط با استاد محمد دولت آبادی نوشتم که هنوز نمی بینم تایید شده باشد در حالی که هیچ توهین و دروغی در ان نبود.پس بی صبرانه منتظر می مانم تا نظراتم تایید شود و بعد در اختیار سایر مخاطبان عزیز و گرانقدر این سایت قرارگیرد.

مرتضی کلمیشی

بزرگان و مفاخر سبزوار هر یک به نوبه خود منحصر به فرد و در منتها درجه از انچه می توانستند باشند ، هستند. اما افسوس که تا وقتی در قید حیاتند کسی قدرشان را نمی داند و حتی به آنان ظلم می شود. اشکال بزرگان سبزوار این است که زیادی فرزند زمان خودشان هستند و حرف ها و تفکراتشان دقیقا مسائل روز مردم ایران و روش های مناسب برای اداره اینده انان را مد نظر قرار می دهد همین باعث شده حرفهایشان جریان های حاکم را به وحشت بیاندازد و انان در صدد حذف یا کمرنگ کردن بزرگان و مشاهیر سبزوار باشند. انگار قسمت سبزواری ها این است که از ازل تا به ابد سربدار باشند و از طرح حرف حق نترسند و این روحیه بسیار قابل ستایش و تقدیر است و حد والای ان در دوره معاصر در رفتار و کتب و اندیشه های دکتر علی شریعتی و استاد محمود دولت ابادی مشاهده می شود. برای استاد محموددولت ابادی عزیز که هنوز در قید حیاتند طول عمر همراه با عزت جاودانه را ارزو دارم.

علیرضا رمضانی

استاد دولت آبادی نویسنده خوبیه. منم قبول دارم . ولی خیلی هم اغراق نکنید در بزرگ کردنش چون کتاب کلیدرش که بزرگترین و مهمترین اثر ادبی دولت آبادی محسوب میشه ، قشنگ می تونست در نصف تعداد صفحات کنونی خلاصه بشه و خیلی توصیفات اضافه در این رمان هست که اگر نباشه به اصل داستان لطمه ای وارد نمیشه. تعریفات شما هم اگه کمی ازش کم بشه ، مشکلی پیش نمیاد.

رضا

من اصالتا سبزواریم.خیلی کشورای دنیا رو هم رفتم و انعکاس اثار استاد دولت ابادیم دیدم.شناسنامه ما اونجا اینان نه ............................متاسفم واسه ایرانیایی که اینجوری میبینن امثال استاد رو ومتاسف ترم واسه سبزواریایی که تو فقر فرهنگی عوض حمایت تخریب میکنند اسطوره هاشونو که سرامدشون دکتر شریعتی.و از خدا میخوام بهتون صبر بده تا بتونین تحمل کنین این ادمارو.نگران نباشین این عقاید و رسوم و خرافات تو گذر زمان حل میشن واز یاد میرن ونوه های ما حتی به یاد نمیارن این ایام را.اما ما فدا خواهیم شد.

فاطمه فسنقری

بله من حرف شما رو قبول دارم ، مدارا و احترام گذاشتن به عقاید دیگران واقعاً ضروری است. اما هرچیزی دو طرفه اش خوبه.نه اینکه در این چند سال گذشته من فقط خبرهای حاکی از بی مهری و بی محبتی با دولت آبادی رو شنیدم.حتی خبری به گوشم رسید که نمی دانم چه قدر درست باشد گفتند منزل پدری استاد در دولت آباد را هم خراب کرده اند! در حالی که در کشورهای خارجی این جور مکان ها را سریع به موزه تبدیل می کنند و قدر مفاخر و بزرگان خود را می دانند. گیرم که یک عده به دلیل گرایش های سیاسی با دولت آبادی مخالفند ، دیگر نباید همه چیزهای مربوط به دولت آبادی را بد ببینند و بخواهند همه را از بین ببرند!بالاخره استاد دولت آبادی ابعاد هنری و فرهنگی هم دارند.فقط که جنبه سیاسی نیست. مگر غیر از این است؟

فاطمه فسنقری

یعنی واقعاً آدم تا این حد ................... هم تو دنیا پیدا میشه؟ یعنی چه قدر باید کم شعور باشن که یک هنرمندی مثل دولت ابادی را به خاطر گرایش های سیاسیش نادیده بگیرند یا رد کنند؟ اینایی که آمدن گفتن دولت آبادی توده ای است و هزارجور حرف دیگه بهش چسبوندن واقعاً درک هنری ندارند اگرنه بین شخصیت هنری استاد و شخصیت سیاسیش تفکیک قائل می شدن

محمد

دوستان گرایشهای سیاسی هر کس به خودش مربوطه ...اونم تو کشوری که همه ادعای ازادی بیان و عقیده داریم ...پس این استاد عزیز و پیر ادبیات فارسی را به چوب گرایشهای سیاسی اش سیاه تر نکنیم ..کمی منصف باشیم اگر دولت ابادی در جایی به جز دولت اباد سبزوار زاده می شد الان این جوری باهاش برخود نمی کردیم

سعید

عادت ما ایرانیان نابودی مشاهیر و نابغه هایمان است .لعنت بر این خشک ................. که مارا هم که تر هستیم در آتشی که به پا می کنند می سوزانند.کاش بتوانم تا دیر نشده استاد را از نزدیک ببینم.

ابرشهر ایران نیشابور

چرا پای نیشابور را وسط کشیدید؟ شما می خواهید مفاخر سبزوار را مطرح کنید ، چرا از آبروی بقیه جاها مایه می گذارید؟ به شما چه ربطی دارد که کمال الملک در نیشابور اذیت شده یا با مردم قطع رابطه کرده و به روستاهای خلوت حاشیه بیابان پناه برده. با گفتن این حرف ها این ملاهادی یا آن ملاحسینتان بزرگ نمی شوند. همین که اوباش هایی مثل .................................. و ................................ را سعی دارید به عنوان بزرگان سبزوار معرفی کنید ، معلوم است که دیگر چه قدر پیش نیشابور کم آورده اید.

بچه محل

از اینکه بعد یه هفته نظر بنده رو منتشر کردید متشکرم!!!!

رضا

دولت ابادی یه توده ای پیر بیش نیست. جایی تو دارالمومنین سبزوار نداره

emir

این ملک همیشه برای بزرگانش بد بوده است. مجسمه شریعتی را می سازند باید دنبال سندی باشند تا ...................... دست از تخریب آن بردارند ؛ گرچه دوستانی هستند که با ریختن قوطی رنگ خودشان را راحت کنند و تکلیفشان را به جای آورند. ما چه کار داریم که بیهقی پدر نثر نوین پارسیست؟ اصلاً کاشفی کیست؟ دولت آبادی که جای خود دارد با آن کتابهایش...

بچه محل

اقا اینکه نمیشه شما بگی من به محتوای کار و افکار نویسنده کاری ندارم وفقط به قدرت نویسندگی می خوام بپردازم. پس اگر اینجوری مثلا ما باید به اون خواننده کثیف که علیه امام هادی خونده هم احترام بذاریم و بگیم ما افکارشو قبول نداریم ولی چون ادم خوش صدائیه باید بهش احترام بذاریم. من با اینکه سبزواریم حالم از امثال دولت ابادی بهم می خوره صرف سبزواری بودن که نمی شه از کسی دفاع کرد.

علی

من به قیام پروانه ، به شکستن سکوت، به قلمی که در دستت چرخید و صفحه ی عمر زمین را نگاشت مشکوکم. شک من به تو نیست به قیام پروانه در آتش شمع است. چگونه مینگاری بر تنه ی درختی که ریشه اش را میزنند؟ چطور تکیه بر باد مینهی ؟ در پس کدام کوچه ی بن بست ، در پی راهی؟ یا به کدام آسمان آفتابی،منتظر بارانی! تو به نگارش کتابی آمده ای که کودکیه یتیمانه ی سکوت را با ظلم ویران کننده دژخیم آویخته اند و بر آن کاخ هایی ساخته اند که مردمان آن را کوخ هم نمیدانند. آگاهی ز باران نداری ؟ که بی چتر ، تن برین راه نهده ای ؟ یا به دنبال نشانه های گم شده ی باران بر تن مردمی هستی که هر روز زخم های خود را میپوشانند . آری باران. باران میشوید ولی درد ها را نمایان میسازد. به نگار بر تن رنجور تاریخ با فصاحت ادبیت ، که زمانه نیازمند گفتار مردمانی از جنس توست تا بخوانند و آگاه باشند در زمان تو برین جهان چه گذشت. آری بنگار که در این خاک مردمانی قبل از تو ثبت کردند ، آنچه برین جهان گذشت و اینک نوبت توست آزاد کنی کلامت را بر زبانت و برقصانی قلمت را بر صفحه ی بی آلایش ورق دفترت تا باز سازی طرحی نو ز افکارت تا مجذوب آن شوند خفته گان این تاریخ . میدانم که کاسه ی نا بخردان گنجایش افکارت را ندارد ، ولی تو به خرد خود بیآفرین آنچه سزاوار این بخت تیره است تا شاید پرتوی از نور ، گرما بخش رنجوران تاریخ شود. (استادان : این کویر به نام مردمانی از جنس شما مفتخر است)

محسن

سلام و خداقوت با تشكر از زحمات شما. مطالب ارزشمندي را در خصوص مشاهير سبزواري مطرح نموده ايد و اقدام شما بعنوان تذكري به متوليان فرهنگي شهر ومردم فرهنگ دوست وعزيز سبزواري است . وظيفه اي كه به دوش متوليان فرهنگي است معرفي والگو سازي مشاهير شهر به دانش آموزان است. وظيفه آموزش وپرورش و دانشگاه ها بيش از ساير متوليان است. اعضاي شوراي شهر بايد در عرصه فرهنگي شهر كارهاي روزمره و كليشه اي كشوري را انجام ندهند. ازاقدام شما در معرفي مشاهير مجددتشكر مي كنم ولي اين كافي نيست .

یک نفر شاهد

محمود دولت آبادی !متولد 1319در روستای دولت آباد سبزوار!تاکید میکنم دولت آباد سبزوار! ایشان نه در دولت آباد نانوایی دارد و نه مشغول کشاورزی و احیانا پسته کاری است! در ادارات سبزوار مشغول کار نبوده و بازنشسته اداره ثبت هم نمیباشد!ایشان سالهاست به همراه ابراو و عباس و مرگان برای بدرقه گل ممد و خان عمو و بیگ ممد از خانه و کاشانه بیرون زده و تاکنون به زادگاهش سبزوار بازنگشته است.میگویند خالق کلیدر است اما خیلی از همشهریانش نام آن را هم نشنیده اند.شنیده ها حکایت از آن دارد که زوال کلنل نوشته ایشان جایزه ای جهانی برده و به چند زبان ترجمه شده هر چند در کشور خودمان هنوز مجوز انتشار نگرفته است لابد ارزشی نداشته وگرنه مسولین ما دور از جانشان مریض نیستند که به یک اثر جهانی مجوز ندهند! به هر حال از مسولین فرهنگی سبزوار عاجزانه استدعا داریم این بنده خدا را که اصلا به اندازه حمید سبزواری مشهور نیست!!! تا جاییکه ویراستار عبری کتابش تا آخر ویراستاری اشک میریزد و ....هر چه زودتر پیدا کنند و حداقل به همشهریانش معرفی کنند.به خدا قسم اگر دولت آبادی به جای دولت آباد در مارسی فرانسه یا استکهلم سوئد به دنیا آمده بود تمام دنیا آثارش را حلوا حلوا میکرد و کل اروپا را تندیسهایش پر میکرد این مطلب برگرفته از دست نوشته های همشهری گرام در کانون هواداران شهردار سبزوار اشت

کسری

من بعضی از کتابای دولت آبادی را خواندم. به لحاظ هنر نویسندگی واقعاً به قول شما آثار قوی دارد اما دولت ابادی خودش ، خودش را به دردسر انداخته و خراب کرده است. و جای دفاع باقی نگذاشته است. در آثارش هم نقاط ضعف زیادی هست.نباید یک طرفه به قاضی بروید. او واقعاً رعایت بعضی از ارزش ها را نمی کند. لطفاً حرفم را تأیید کنید چون چیز بدی نگذاشتم.

همشهری

باسلام.استادحق زیادی به گردن تمام مردم اهل مطاله دارند.الحق ایشون دقیقاشدند مثل مرحوم دکترشریعتی(البته ایشون 100سال زنده وسلامت باشند) .مظلوم موندی ولی همشهریهات قلبشون به عشق شما بزرگان می تپه.هنوزخاطرات قشنگ دوران غربتمم درخارج کشوروبا طعم نوشته ها اعجازانگیزت به یادمیارم.ازدیده هاشایدرفته باشین استاد ولی اسمتون ویادتون توی قلب ایرانی ها علی الخصوس همشهریهاتون باقی مونده.هرجاهستی سلامت باشی وسربلندمثل سربداران
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما