متن اولین سخنرانی امام خمینی (ره) در فرودگاه مهرآباد پس از بازگشت به وطن از تبعید 15 ساله

نخستین سخنرانی امام در خاک ایران پس از پانزده سال تبعید
 
من از طبقه روحانیون که در این قضایاى گذشته جانفشانى کردند، تحمل زحمات کردند، از طبقه دانشجویان که در این مسائل مصایب دیدند، از طبقه بازرگانان و کسبه که در زحمت واقع شدند، از جوانان بازار و دانشگاه و مدارس علمى که در این مسائل خون دادند، از اساتید دانشگاه، از دادگسترى، قضات دادگسترى، وکلاى دادگسترى، از همه طبقات، از کارمندان، از کارگران، از دهقانان، از همه طبقات ملت تشکر مى کنم.
 
 
حضرت امام خمینی صبح روز 12 بهمن 57 بدو ورود به ایران در فرودگاه مهرآباد نخستین سخنان خود را پس از پانزده سال تبعید در خاک میهن بیان فرمودند. ایشان در این سخنان که در ازدحام انبوه مردم مشتاق ایراد شد، به بیان چگونگى جریان انقلاب  اسلامی پرداختند.
 
پیش از بیانات امام خمینى، یک دانشجو[1] ورود رهبر انقلاب را شادباش گفت. متن سخنان وى بقرار زیر است: 
 
بسم اللّه  الرحمن الرحیم. قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا الا انّ حزب اللّه  هم الغالبون. اى روح خدا و اى ابراهیم بت شکن اسلام. اى بنده پاک باز حق. و اى جان عزیز ملت ایران اجازه مى خواهم از جانب فرد فرد ملت ایران بعرض برسانم که رواق منظر چشم من آشیانه توست. کرم نما و فرود آى که خانه خانه توست. ملت ایران چه چیزى از جان عزیزتر دارد که نثار مقدم فرخنده رهبر فداکار و روشن بین اش نماید و چه ثنایى بالاتر از این سراغ دارد که او را بنده پاک باز حق بخواند. اى بنده پاک باز خدا، اى مسلمان محمدى، اى شیعه صادق، اى آیت خدا. ملت ایران در شخصیت شما و از تجربه زندگى شما بالاخص در پانزده سال اخیر زعامت امت که به شما سپرده شد مصداق عینى وعده خدا به رزمندگان و پویندگان راهش را مشهود مى کند که «اگر به یارى خدا بشتابید به یارى شما مى شتابد و شما را ثابت قدم نگه مى دارد». «و هر کسى از آن خدا باشد، خدا از آن اوست». هجرت شما از وطن عزیز در 14 سال پیش تحت فشار و اجبار سمبل هاى استبداد و استعمار یادآور هجرت جد مکرمتان رسول خدا و یاران بزرگوار اوست که به گناه خواستارى جامعه توحیدى از شهر و دیار خود رانده شدند ـ الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الى ان یقولوا ربنا اللّه  ـ و بازگشت امروزتان یادآور فتح مبین و عظیم مکه است که سمبل هاى زر و زور و بت هاى فلزى و گوشتى یکى پس از دیگرى از مقر حکمرانى به زیر آورده شدند و حکومت خدایى جایگزین حکومت طاغوتى گردید. لقد صدق اللّه  رسوله الرؤیا بالحق لتدخلن المسجد الحرام انشاءاللّه  امنین.
 
ملت ایران جان بر کف در انتظار فرمان، رهبر عظیم الشأن خویش است و تا برقرارى جامعه توحیدى، جامعه اى که در آن انسان از قید بندگى انسان آزاد باشد، بهره کشى انسان از انسان ملغى گردد، از ناهمواریها و نابرابرى هاى مصنوعى اثر نماند، بت هاى سیاسى و اقتصادى و اجتماعى یکسره سرنگون گردند، مساوات، برابرى و برادرى بمعناى واقعى کلمه برقرار شود، آثار استبداد دو هزار و پانصد ساله و استعمار چهار صد ساله محو گردد و در یک کلمه بندگى از آن خدا و حکومت، حکومت الهى باشد از پاى نخواهد نشست.
 
جاى چندین هزار شهید، شهداى 15 ساله اخیر که حرکت انقلاب مقدس اسلامى ما را با خون خود سرعت بخشیدند، خالى است، که بازگشت مظفرانه رهبر خود و شکوفه هاى به ثمر رسیده نهال انقلاب را به چشم خود ببینند. اگر امروز در میان ما نیستند ارواح پاکشان ناظر و شاهد خواهد بود.
 
السلام علیک و على الارواح التى حلت بفنائک و رحمة اللّه  و برکاته. برقرار باد جامعه توحیدى و جمهورى اسلامى به رهبرى امام خمینى.[2]] (کوثر، ج3، ص 12 و 13)
 
سپس حضرت امام چنین آغاز کردند:
 
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
 
تشکر از همه طبقات
 
من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر مى کنم. عواطف ملت ایران به دوش من بار گرانى است که نمى توانم جبران کنم. من از طبقه روحانیون که در این قضایاى گذشته جانفشانى کردند، تحمل زحمات کردند، از طبقه دانشجویان که در این مسائل مصایب دیدند، از طبقه بازرگانان و کسبه که در زحمت واقع شدند، از جوانان بازار و دانشگاه و مدارس علمى که در این مسائل خون دادند، از اساتید دانشگاه، از دادگسترى، قضات دادگسترى، وکلاى دادگسترى، از همه طبقات، از کارمندان، از کارگران، از دهقانان، از همه طبقات ملت تشکر مى کنم.
 
گام نخست پیروزى
 
آن زحمتهاى فوق العاده شماست که با وحدت کلمه پیروز شدید؛ البته در قدم اول، پیروزى شما ... الآن [در مرحله اول است ] و آن اینکه خائن اصلى را که محمد رضا نام دارد، از صحنه کنار زدید. گرچه گفته مى شود که در خارج از کشور به دست و پا افتاده است؛ و حالا که اربابها هم دست رد بر سینه او زده اند و او را راه نمى دهند، حالا متوسل شده به بعضى همجنسهاى خودش، شاید بتواند باز راهى پیدا کند. و این یک خیال خامى است که بعد از پنجاه سال خیانتهاى این سلسله و بعد از سى و چند سال جنایات و خیاناتِ این شخص خائن به این مملکت، که مملکت ما را به عقب راند، مملکت ما را- فرهنگش  را فرهنگ استعمارى کرد، زراعتش را به باد فنا داد، خزاینش را به باد فنا داد، مملکت را ویران کرد، و جُندىِ او و ارتش او را تابع ارتش غیر کرد، تابع مستشاران غیر کرد و اینها تأسفاتى است که ما داریم و ملت ما دارند، [بار دیگر بتواند به قدرت بازگردد].
 
به امید پیروزى نهایى
 
ما پیروزى مان وقتى است که دست این اجانب از مملکتمان کوتاه شود و تمام ریشه هاى رژیم سلطنتى از این مرز و بوم بیرون برود و همه رانده بشوند. و این کارها و این چیزهایى که اخیراً واقع مى شود و دست و پا مى زنند عمال اجانب که یا شاه را برگردانند- یعنى شاه سابق- و یا رژیم دیگرى و یا رژیم سلطنتى را حفظ کنند، این مطلب را باید بدانند که گذشته است مطلب؛ و این طور مسائلى که شما پیش مى آورید دست و پایى بیش نیست. و اگر تسلیم ملت نشوید، ملت شما را به جاى خودش مى نشاند.
 
ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزى تا اینجا به واسطه وحدت کلمه بوده است. وحدت کلمه مسلمین- همه، وحدت کلمه اقلیتهاى مذهبى با مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسه علمى، وحدت طبقه روحانى و جناح سیاسى. باید همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزى است؛ و این رمز پیروزى را از دست ندهیم و- خداى نخواسته- شیاطین بین صفوف شما تفرقه نیندازند. من از همه شما تشکر مى کنم و از خداى تبارک و تعالى سلامت و عزت همه شما را طالب، و از خداى تبارک و تعالى قطع دست اجانب و ایادىِ بسته به آنها را خواهان هستم.
 
(صحیفه امام، ج 6، ص: 8 و 9)
 
 
 
[1]. آقاى نصراللّه‏ شادنوش. [2]. کیهان و اطلاعات 12 بهمن 57، ص 3 و 8 .
 
 
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
 
 

 

نظرت را بنویس
comments

دوستدار امام

خجالت بکشید نام قرائت کننده پیام ملت به امام را سانسور می کنید
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما