گزارشی از مراسم جشن امضا و رونمایی از آلبوم اسب و آتش آرش کامور در سبزوار

شهناز دیواندری/ مجله اینترنتی اسرارنامه
 
وعده‌گاه بسیاری از هنرمندان بعدازظهر روز جمعه ساعت7:30 در تالار اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان سبزوار بود.
بسیاری از چهره‌ها آشنا بود و تعدادی نیز جزو میهمانان هنرمندی بودند که از نیشابور و سایرشهرستان‌ها در این جمع حاضرشده بودند.
گروه موسیقی داروگ به سرپرستی حمیدرضا سید نیا این بار هم در پی خلق اتفاق هنری بسیار ارزشمندی در حوزهٔ موسیقی در دیار سربداران بود.
برنامه هر چند با تأخیر بسیار خوب آغاز شد. مهمانان ویژهٔ زیادی در جمع حضور داشتند. هنرمندانی که هنرشان مایهٔ فخر و مباهات ایران‌زمین است که ناگفته نماند ما زنده به هنریم چراکه اگر روح هنر در ما جاری نباشد و شور عشق در وجود ما جوشش نکند به کدامین احساس می‌توان در لابه‌لای روزگار روزها را به سر برد.
مجید نقیب زاده یکی از اعضای گروه کوبه‌ای داروگ و یادگار استاد نقیب زادهٔ بزرگ و افتخارآفرین شهرمان درزمینهٔ ضرب زورخانه‌ای برای حضار هنرنمایی کرد.
آن‌چنان ضربات انگشتانش به روی ضرب خوش آهنگ بود که انگار تمام ذرات موجود دراو و سازش با او یکدیگر هم‌نوا شده بودند. علاوه بر اینها اشعار پهلوانی که خواند ما را به یاد جوانمردی و عزت و شرفی انداخت که شاید در این روزگار همانند بسیاری از موضوعات دیگر دُر کم یاب و یابهتر است بگویم نایاب شده است.
آرش کامور  در وصف وی گفت: که شوریدگی مجید نقیب زاده به ایشان آموخته است که باید در نواختن سازشوریده‌ تر بود چه‌بسا که همهٔ ما باید بیاموزیم قدری شوریده‌تر زندگی کنیم و ساز زندگی را باشیدایی بنوازیم.
حمیدرضاسیدنیا در این مراسم به تعدادی از دانش‌آموختگانش میدان داده بود تا برای اولین بار صحنه را تجربه کنند و هنرشان را در عرصهٔ عموم به رخ  بکشند. 
در ادامهٔ این برنامه گروه «مهر بانو» متشکل از تعدادی از بانوان شهرمان بود که برای اولین بار در عرصهٔ سازهای کوبه‌ای به روی صحنه می‌آمدند و توانستند باهنر انگشتانشان و ندای «تم و بک»‌های مکرر احساس و هنر وجودی‌شان را به روی صحنه فریاد بزنند و اثبات کنند که در مقام انسانیت حضور مرد یا زن برای عرضهٔ هنر بر روی صحنه هیچ تفاوتی ندارد.
همچنین در این برنامه هنرمندان دیگری از شهرستان های نیشابور و سبزوار نیز هنرنمایی کردند و صدای زیبای سنتور آقایان بشیرمسلمی و حسین نوروزی نوازشگر روح انسان شده بود آن‌چنان‌که ذرات وجودت را می‌تکاند و انگار تمام تن متبلور و همچون آب و آینه شفاف و روان شده بود.
رونمایی از آلبوم آب‌وآتش آرش کامور هنرمند جوان و برجسته موسیقی کشورمان در یک دهه اخیر، و نوازندهٔ چیره دست کمانچه، بانواختن قطعاتی از این آلبوم رسماً در سبزوار آغاز شد. صدا و نوای کمانچه به همراه سایر سازهاتمام خطوط کتاب تگرگ تاتارِ حسین خسروجردی نویسندهٔ بزرگ سبزواری و قسمتی از قلم آقای رمان ایران محمود دولت‌آبادی را در خاطرم تداعی می‌کرد.
آنجا که رزاق یکی از دلاور مردان قیام سربداران فریاد می‌زد: دنیا به هم آمده است، دنیا به هم آمده است...
و آنجا که حمله قوم مغول و تاتارسایه‌ای از خفقان و ویرانی را بر گسترهٔ خراسان کشیده بود و کودکان وزن‌ها ضجه زنان از حمله و حرمت‌شکنی این قوم طغیان گر بی‌امان نمانده بودند و زمانی که فرماندهٔ سپاه سربداران فریاد می‌زد«قامت برافرازید و پذیرای تقدیر خداوند شوید. عنان به دست‌گیرید و بدانید اگر زرهتان چاک‌چاک شود بهتر از آن است که اسیر مفسده‌ها و ستم‌های ایلغار مغول گردیم.» و این‌چنین بود که اسب‌ها از میان آتش گذشتند و چه سرافرازانه تن به ذلت ندادند.
آرش کامور با نوا و ریتم سازهای گروهش(گروه سروشان) و با احساسی که در وجود انسان ایجاد می‌کرد تمام این خطوط را با موسیقی نواخت و انگار نوا و صدای ساز او قلمی بود که این سطرها و تاریخ را در ذهن به تصویر می‌کشید.
در پایان برنامه جشن امضاء این آلبوم در خارج از سالن برگزار شد.
و به‌راستی‌که بازهم باید این جمله را نوشت و تکرار کرد که: « زمانی که زبان از سخن گفتن می‌ماند موسیقی آغاز می‌شود.
 
 
 
 
 
   نویسنده : "شهناز دیواندری"
 
برای مطالعه نوشته های بیشتر به قلم این نویسنده افتخاری اسرارنامه هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.
 
 
کوچه پس کوچه پیوندها
 
 
 

 

نظرت را بنویس
comments

دیار سربدار

کنسرت بسیار عالی ومخصوصا باهنر نمایی آرش کامور
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما