«سازندگي» و «پيشرفت» مطالبه مردم از نمايندگان/ آغاز شمارش معکوس فرصت چهار ساله

جدیدترین شماره نشریه ستاره شرق به سردبیری علی ششتمدی و مدیرمسئولی مهدی مقصودی در حالی منتشر شده است، که با تصویر و طراحی جذابی در صفحه اول، تمام توجه مخاطبان را به مهمترین موضوع روز سبزوار در حوزه سیاسی و مدیریتی جلب می کند.

به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه به راستی شاید در این ایام مهمترین موضوع روز سبزوار در حوزه سیاسی و مدیریتی مسئله آغاز به کار مجلس دهم و رفتار و منشی است که دو نماینده منتخب غرب خراسان رضوی در 4 سال پیش رو نسبت به یکدیگر انتخاب خواهند کرد.

مسلما اگر دو نماینده کنونی سبزوار که به لحاظ خط مشی فکری و سیاسی یکی از جناح اصلاح طلبان و نامزد مورد تأیید لیست امید و دیگری نماینده ای مستقل است، بتوانند فارغ از بعضی جهت گیری متفاوت در امور سیاسی کشور، در امور منطقه ای با یکدیگر اتحاد و همدلی لازم را داشته باشند، با توجه به پشتوانه بالایی که هریک ازاین نمایندگان با مجموع 175 هزاررأی مردم سبزوار دارند، خواهند توانست به سازندگی و پیشرفت دیار سربداران یاری رسانند.

یکی از یادداشت های تحلیلی نیز که در بیست و ششمین شماره نشریه ستاره شرق به قلم علی نورآبادی منتشر شده، ناظر بر همین موضوع است، که اولویت و نیاز مردم غرب خراسان رضوی بیش از درگیر شدن نمایندگان در مسائل سیاسی، پرداختن به مسائل حوزه توسعه سازندگی این دیار پر ظرفیت اما مظلوم است که تا کنون بسیاری از استعدادهایش قربانی بعضی اختلافات سیاسی بین مدیران ونمایندگان شده است.

اسرارنامه در ادامه به انتشارمتن کامل جدیدترین یادداشت علی نورآبادی می پردازد و البته تأکید می کند که انتشار این مطلب به معنای موافقت اسرارنامه با تمام دیدگاه های مطرح شده در آن نیست:

 

"سازندگي" و "پيشرفت" مطالبه مردم از نمايندگان/ آغاز شمارش معکوس فرصت چهار ساله

* علي نورآبادي

دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي هفتم خرداد افتتاح و دوره نمايندگي نمايندگان محترم به صورت رسمي آغاز شد. به عبارتي شمارش معکس چهار ساله خدمت نمايندگان از هم اکنوت شروع شده و به سرعت در حال طي شدن است. در همين آغاز راه تذکر چند نکته بجاست:

 

1- مردم سبزوار فارغ از همه جوسازي ها، تبليغات و هياهوهاي سياسي و جناحي و گروهي، راي معناداري دادند. مردم به افراد، جناح ها و گروه هاي سياسي راي ندادند که اگر مي خواستند بر اساس وابستگي هاي سياسي و جناحي راي بدهند بايد کسان ديگري را انتخاب مي کردند. مردم يک خواسته بيشتر ندارند: "سازندگي" و "پيشرفت" سبزوار. آنها خواسته ها و نيازهايي داشتند که احساس کردند دو نماينده انتخاب شده بهتر مي توانند اين خواسته ها و نيازها را برآورده کنند. مردم ممکن است در مصداق ها اشتباه کنند اما در خواسته ها و نيازهاي شان قطعا اشتباه نمي کنند چون به خوبي مي دانند چه مي خواهند. به هر حال مردم خيلي روشن، شفاف و محکم حرف شان را زدند و وظيفه شان را به خوبي انجام دادند حالا نوبت نمايندگاه محترم است. نمايندگان وظيفه سنگيني دارند بايد ديد آيا مي توانند به خوبي مردم وظيفه شان را انجام دهند؟

 

2- آقايان مقصودي و سبحاني فر حالا نمايندگان همه منطقه سبزوار هستند. آنها حالا نمايندگان سبزوار، جوين، جغتاي، خوشاب، داورزن و ششتمد هستند همچنان که نامزد همه شهرها و مناطق بودند و مردم همه اين شهرها و مناطق به آنها راي دادند . متاسفانه يکي از زشتي ها و تلخي هاي انتخابات هفتم اسفند 94، دامن زدن به برخي تعصبات و تمايلات کور و پوچ قومي و منطقه اي بود. برخي ها تنها به خاطر تمايلات نفساني و منافع زودگذرشان در اين تعصبات قومي و منطقه اي دميدند. اين اقدام وقتي زشت تر و تلخ تر است که مسئولان، مديران و نمايندگان به آن دامن بزنند؛ مسئولان و نمايندگان که بايد محور و حامي وحدت و همدلي و تعامل باشند

به خاطر دامن زدن به تعصبات قومي و منطقه اي است که حتي گاه شاهد هستيم دست از سر مشاهير و بزرگان هم برنمي دارند و آنها را به اين شهر و آن روستا و منطقه منسوب مي کنند و کشمکش هاي بيهوده راه مي اندازند

دامن زدن به اين گونه تعصبات قومي و منطقه اي جز بيشتر شدن شکاف ها، اختلاف ها، کدورت ها و لجاجت هاي پوچ و بيهوده هيچ فايده اي ندارد. کساني که به هر نوعي به تعصبات قومي و منطقه اي دامن مي زنند خواسته يا ناخواسته و آگاهانه يا ناآگاهانه هيزم براي اين اختلاف ها و لجاجت ها فراهم مي آورند. روشن است که با اختلاف و دعوا هيچ کس به جايي نرسيده است و ما هم نخواهيم رسيد. اين افراد حتي اگر پيشرفت و آباداني شهر و منطقه خودشان را هم مي خواهند نبايد به اين تعصبات بيهوده و بي منطق دامن بزنند. دامن زدن به اين گونه تعصبات، اختلاف ها، کدورت ها و لجاجت ها را بيشتر مي کند و مانع بزرگي بر سر راه تعامل و همکاري و در نهايت پيشرفت است. دميدن در کوره تعصبات قومي و منطقه اي و ايجاد اختلاف، خيانت بزرگي است چون مانع پيشرفت مي شود. ما در سال ها و دهه هاي گذشته خسارت هاي زيادي از اين اختلاف ها و دعواها ديديم و تجربه هاي تلخي در اين زمينه داريم؛ آيا مي خواهيم آن خسارت ها و تجربه هاي تلخ را دوباره تکرار کنيم؟ مگر نه اين که يکي از علل عقب ماندگي هاي منطقه سبزوار در برخي حوزه ها همين دعواها و اختلاف ها بوده است؛ آيا مي خواهيم از اين سوراخ باز هم براي چندين و چندمين بار گزيده شويم؟

يادمان باشد که ارتقاي بخش ها به شهر، مقدمه اي براي استان شدن است نه زمينه اي براي اختلاف و دعوا. اگر قرار است افزايش شهرها موجب تشديد اختلاف ها، کدورت ها و لجاجت ها شود آيا بهتر نبود که اين اتفاق نمي افتاد؟ آيا اين همه پيگيري و تلاش براي ارتقاي بخش ها به شهر براي افزايش تفرقه، اختلاف و دور شدن از همديگر بود؟ آيا با اين کار براي خودمان دعوا خريديم؟ افزايش شهرها نقطه قوت و مزيت ماست چرا بايد اين نقطه قوت را به نقطه ضعف و کشمکش بيهوده تبديل کنيم؟‌ آيا نهايت کژانديشي، کج سليقگي و بي تدبيري نيست که مشاهير و بزرگاني که عامل وحدت و همبستگي ملي هستند براي همشهري هاي شان عامل تفرقه، اختلاف و دعوا شوند؟ آيا نهايت کژانديشي و کج سليقگي نيست که مشاهيري که مي توانند مهم ترين عامل يکپارچگي و همدلي و اتحاد سبزوار بزرگ باشند آنها را به عامل تفرقه و اختلاف و دعوا تبديل کنيم؟ کدام آدم عاقلي چنين کاري مي کند؟ به خاطر همين کج سليقگي ها و بي تدبيري هاست که گاه ديده مي شود که برخي شهرهاي همسايه دايه مهربان تر از مادر مي شوند و با شيطنت تلاش مي کنند که شهرهايي مانند خوشاب و جوين را به نحوي به خودشان پيوند بزنند. مطمئن باشيم که اين کارها از روي خيرخواهي و دلسوزي براي ما نيست. اين منطقه از قرنها پيش با عنوان "ناحيه بيهق" يا "ربع بيهق" شناخته مي شده است و حالا نيز با همه شهرها، مناطق و روستاهايش با نام "سبزوار بزرگ" يا "منطقه سبزوار" شناخته مي شود. بدون شک شهر مادر همه اين مناطق، بيهق قديم و "سبزوار" کنوني است بنابراين به رغم همه اين خناسي ها و شيطنت ها پيوند و ارتباط شهرهاي جديد و ديگر بخش ها و روستا با مادرشان شهر سبزوار ناگسستني است. خيلي بايد هوشيار باشيم تا در دام اين خناسان نيفتيم. آباداني و پيشرفت همه اين مناطق هم تنها با وحدت و همدلي و تعامل بدست مي آيد نه با جنجال و دعوا. ما اگر به جايي برسيم با هم مي رسيم و اگر اختلاف داشته باشيم و دعوا کنيم هيچ کدام مان به جايي نمي رسيم. فراموش کنيم که شهر دوم و سوم يک استان بودن قطعا بسيار بهتر است از شهر 27 يا 28 يک استان بزرگ؛ و استان شدن نيز با دعوا و لجاجت و اختلاف بدست نمي آيد. بنابراين آقايان مقصودي و سبحاني فر حالا نمايندگان همه منطقه سبزوار بزرگ هستند و بايد براي کل منطقه تلاش کنند. مگر تا حالا که با هم و در کنار هم بوده ايم و کار کرده ايم چه مشکلي پيش آمده است که حالا مي خواهيم اين وحدت و همدلي را بدست خودمان بر هم بزنيم و همه رشته ها را پنبه کنيم

 

3- "حاشيه ها" و "حاشيه سازي ها" سم مهلک براي مسئولان، مديران و دستگاه هاي اجرايي و از جمله نمايندگان است. گرفتار شدن در حاشيه ها مانند افتادن در دامي است که هر چه بيشتر دست و پا بزنيم بندها محکم تر مي شود. گرفتار شدن در حاشيه ها مانند شکار شدن در تارهاي عنکبوت است که خلاصي ندارد و گرفتار به آرامي خونش مکيده مي شود و از بين مي رود. مسئولان و نمايندگان خيلي بايد حواس شان جمع باشد که در دام و تار حاشيه هاي سياسي و غير سياسي نيفتند. حتي ممکن است کساني عمدا حاشيه سازي کنند تا آنها را از مسائل اصلي دور کنند بنابراين خيلي بايد حواس شان جمع باشد که اسير اين حاشيه سازي ها نشوند. آن قدر کار زمين مانده و انجام نشده هست که اگر همه شبانه روز هم کار کنيم وقت کم مي آوريم. اگر مسئولان و نمايندگان واقعا به فکر جبران کمبودها و حل مسائل اصلي منطقه باشند لحظه اي هم فرصت براي حاشيه سازي ها و يا پرداختن به حاشيه ها پيدا نمي کنند. به هر حال حاشيه سازي و گرفتار شدن در حاشيه ها در واقع کفران نعمت راي و اعتماد مردم است و کفران نعمت آن نعمت را از انسان سلب مي کند. اگر بخواهيم مثالي بزنيم، يکي از حاشيه هاي پرنگ نمايندگان در دو سه دهه گذشته دخالت هاي بيجا و غير لازم آنها در جزئي ترين مسائل شهرستان بوده که متاسفانه اين مسئله به يک رويه و سنت رايج تبديل شده است اما سنتي غلط. نمايندگان به جاي پيگيري منافع منطقه و شکار فرصت ها و جبران کمبودها، خودشان را درگير مسائل جزئي و حاشيه اي در شهرستان مي کنند. وقتي همه دغدغه جناب نماينده برکناري يا جابجايي فلان مدير باشد چگونه مي تواند و کي وقتي مي کند که مسائل کلي شهرستان و منطقه را پيگيري کند

 

 

4- آفت ديگر آن است که نمايندگان در دام "سياست زدگي" و "جناح بازي" گرفتار شوند. گروه گرايي و جناح بازي در بهترين حالت دست و بال نمايندگان را مي بندد و آنها وام دار جناح شان مي کند. بارها شاهد بوديم و تجربه کرديم که متاسفانه نمايندگان يا مسئولاني که جناحي بودند و هستند منافع جناحي و گروهي شان را بر منافع مردم و شهرستان ترجيح دادند. نماينده بايد سياست را بفهمد اما استقلال خودش را نيز حفظ کند. نماينده تنها وقتي مي تواند بدون زد و بندهاي پشت پرده و با جسارت و شجاعت از منافع مردم و منطقه دفاع کند که هيچ وابستگي اي و خورد و بردي از هيچ فرد يا گروه و جناحي نداشته باشد. هر گونه جناح بازي و وابستگي، زبان نماينده الکن و پاي او را براي اقدام کند مي کند.

 

5- منطقه سبزوار براي آباداني و پيشرفت هنوز برخي زيرساخت ها و زيربناها را کم دارد مانند راه آهن، نيروگاه برق، کتابخانه مرکزي، زيرساخت هاي گردشگري، بازسازي و ساماندهي کوي گلستان، سر و سامان دادن به شهرک هاي صنعتي، رفع موانع ساختاري و اداري براي جذب سرمايه و سرمايه گذاران، منطقه ويژه اقتصادي و غيره. اين ها اولويت هاي کاري نمايندگان محترم است و آنها بايد هر چه در توان دارند براي تکميل و به نتيجه رساندن اين زير ساخت ها بکار گيرند

 

6- منطقه سبزوار ظرفيت هاي زيادي در زمينه هاي علمي، فرهنگي، تجاري، کشاورزي، گردشگري و صنعتي دارد. مسئولان و نمايندگان بايد همه همت خود را براي استفاده از فرصت ها و فعال سازي اين ظرفيت ها بگذارند. همچنين سبزوار، نخبگان و سرمايه هاي انساني زيادي در سطوح مختلف مديريتي کشور دارد که هر کدام در حوزه کاري خودشان موفق و پيشروند. هنر مسئولان و نمايندگان آن است که اين سرمايه هاي انساني پنهان را شناسايي و جذب کنند. چرا بايد نخبه سبزواري در شهر و منطقه ديگري سرمايه گذاري کلاني کرده باشد اما شهر خودش بيشترين بيکاري را داشته باشد و جوانانش براي کارگري آواره شهرهاي ديگر شوند؟ و چرا بايد سبزواري که اين همه سرمايه و نيروهاي انساني دارد از شهرهاي هم سطح خودش و حتي از برخي شهرهاي کوچک تر عقب بيفتد؟ بدون شک اگر تنها بتوانيم نخبگان (در حوزه هاي مختلف) و سبزواري هايي که در شهرها و مناطق ديگر هستند جذب کنيم کل منطقه آباد خواهد شد

 

7- مردم توقع زيادي از نمايندگان شان ندارند؛ تنها مي خواهند به عهد و پيماني که آنها بسته اند وفادار بمانند و به قول ها، شعارها و وعده هايي که داده اند عمل کنند. آيا عمل به قول ها و شعارها که خود نمايندگان محترم داده اند انتظار زيادي است؟‌ اگر نمي خواهند و يا نمي توانند به آن قول ها و وعده ها عمل کنند چرا دادند؟ شمارش معکوس چهار ساله شما شروع شده است و به سرعت مي گذرد. مطمئن باشيد که اگر با مردم نباشيد و براي مردم کار نکنيد موج آرايي که شما را به بالا برد به راحتي برمي گردد و غرق تان مي کند

 

8- خلاصه اين که سازندگي و پيشرفت هم خواسته مردم است و هم نياز شديد منطقه سبزوار. حال که "پيشرفت"، گفتمان اصلي مردم و منطقه شده است بايد اين فرصت را قدر بدانيم. اگر خداي نکرده نمايندگان يا مسئولان ديگر با هر گونه حاشيه سازي، سياست زدگي، کم کاري، اختلاف و غفلت اين فرصت کم نظير را از دست بدهند مردم آنها را نخواهند بخشيد. و بالاخره اين که وحدت و همدلي، همفکري و تعامل و کار و تلاش سه عامل رونق و پيشرفت منطقه سبزوار است؛ البته با کمي چاشني صبر و حوصله. نمايندگان بايد اين سه عامل را هميشه، همه جا و در همه فعاليت هاي شان نصب العين خود داشته باشند

منبعستاره شرق

 

برای مطالعه نوشته های بیشتر به قلم علی نورآبادی هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

 تحلیلی بر نتایج انتخابات مجلس دهم در سبزوار 

 

اگر با خدا نجنگیم(کلیک کنید)

نظرت را بنویس
comments

علی

خیلی بی انصافید اقای نورابادی شما خبرنگاری هستید که نظرات خودتونو تحمیل میکنید و واقعیت ها رو بیان نمی کنید درسته که مردم سبزوار خواهان توسعه و پیشرفت شهرشون هستن ولی رای سیاسی هم دارن نمی دونم شما با چه دلیلی میگید رای مردم سبزوار به لیست ها و جناح های سیاسی نبود در حالی که یکی ازنمایندگان منتخب نماینده ای بودکه اسمش در لیست امید اومده بود و اگر قرار بود فقط رای قومی بیاره عمرا به 75هزارنمیرسید

فرهاد به نظر من هم درسته، اگر راي به آقاي سبحاني از نظر جناح سياسي اش بود بايد نفر ديگر ليست اميد يعني آقاي راه چمني يا ديگر افراد به اصطلاح اصلاح طلب هم راي مي آوردند. چرا مردم به آنها راي ندادند؟ بخش بسيار بسيار کوچکي از مردم آنقدر سياسي هستند که فقط به خاطر سياسي افراد راي بدهند که تعداد اندک حاميان اين جناح ها هستند. علاوه بر اين بسياري از مردم عادي بويژه در روستاها اصلا اين اصطلاح ها و جناح ها را نشنيدند و نمي دانند چيست؟ اگر قدمي در بين مردم بزنيد کاملا اين را مي فهيمد. به نظر من هم راي به سبحاني از آن جهت بود که مردم احساس کردند که کارهايي براي شهرستان کرده است و يا حداقل تلاش مي کند که کاري بکند.

سلام - بله خواندني است بويژه اين قسمت هايش: "يادمان باشد که ارتقاي بخش ها به شهر، مقدمه اي براي استان شدن است نه زمينه اي براي اختلاف و دعوا. اگر قرار است افزايش شهرها موجب تشديد اختلاف ها، کدورت ها و لجاجت ها شود آيا بهتر نبود که اين اتفاق نمي افتاد؟ آباداني و پيشرفت همه اين مناطق هم تنها با وحدت و همدلي و تعامل بدست مي آيد نه با جنجال و دعوا. ما اگر به جايي برسيم با هم مي رسيم و اگر اختلاف داشته باشيم و دعوا کنيم هيچ کدام مان به جايي نمي رسيم. فراموش کنيم که شهر دوم و سوم يک استان بودن قطعا بسيار بهتر است از شهر 27 يا 28 يک استان بزرگ؛ و استان شدن نيز با دعوا و لجاجت و اختلاف بدست نمي آيد. بنابراين آقايان مقصودي و سبحاني فر حالا نمايندگان همه منطقه سبزوار بزرگ هستند و بايد براي کل منطقه تلاش کنند. مگر تا حالا که با هم و در کنار هم بوده ايم و کار کرده ايم چه مشکلي پيش آمده است که حالا مي خواهيم اين وحدت و همدلي را بدست خودمان بر هم بزنيم و همه رشته ها را پنبه کنيم.

سلام عیسی بند دوم مطلب بسیار خواندنی است. اقای نوابادی خیلی صریح و شفاف و منطقی یکی از مشکلات دو سه دهه اخیر شهرستان رو بدون رودربایستی اسیب شناسی کردند. ان شا الله که همه به ان عمل کنیم بویژه مسولان محترم.
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما