پایان مدیریت دهه شصتی در سبزوار

انتشار مطلب پیش رو به معنای موافقت یا مخالفت اسرارنامه با دیدگاه های مطرح شده در آن نیست.
 
سعید نورآبادی / مجله اینترنتی اسرارنامه شهر سبزوار معمولا در فضایی متأثر از تفکر مدیریتی، مدیران دهه 60 اداره شده است. مدیرانی که گرچه آن زمان خود جوان و انقلابی بودند اما به مرور زمان که سنشان بالاتر رفت برای اظهار نظر جوانان جایی قائل نشدند. هرچند تحولات 3 دهه بعد از آن (دهه  های 70، 80 و 90) باعث ایجاد تغییراتی  در پوسته ظاهری رفتار برخی از مدیران دهه شصتی شد، اما جنس تفکرات آن ها همچنان در فضای دهه شصتی باقی ماند. در انتخابات دوره چهارم شورای اسلامی شهر با ورود تعدادی از جوانان به پارلمان شهری امید آن بود که بتوانند تاثیر گذار باشند ولی در انتخاب شهردار انتخاب ها به سمت تفکرات دهه ی شصت رفت که یکی از لیدرهای آن دکتر طالبی بود.
 
شورای شهر چهارم بعد از شش ماه کش و قوس های طولانی توانست به یکی از شعارهای خود مبنی بر اینکه «سبزوار، شهرداری در تراز ملی می خواهد» در روند انتخاب شهردار جامه ی عمل بپوشاند.انتخاب دکتر محمدعلی طالبی به عنوان شهردار و یک چهره ی ملی انتخابی اصلح بود. آقای شهردار با ارائه برنامه هایش نوید روزهای خوشی را می داد که بتوان با "ترن های"شهری مسافرت درون شهری داشت.اما آن چه قرار بود و نشد!:
 
 
اول:ارائه بودجه شهرداری به شورای شهر در قالب جدید و ارائه آن به رسانه ها.
ایشان برای اولین بار اقدام به ارائه بودجه شهرداری به صورت مدون و مشخص نمودن هزینه های پروژه ها در بودجه کار خوبی بود.اما ایشان بودجه یکصدو پنج میلیاردی شهرداری را به یکباره به مبلغ دویست و هفتاد میلیارد تومان رساند.این بودجه با توجه به شایعاتی که در دوره های گذشته مبنی بر این که بودجه یکصد میلیاردی محقق نشده با چه عقل سلیمی بسته می شود و در شورای شهر هم مصوب می گردد؟ اکر نگاهی گذرا داشته باشیم می بینیم که در پایان سال برای ارائه بودجه سال بعد بدون ارائه گزارش که آیا بودجه دویست میلیارد تومانی سال گذشته محقق شده است بودجه سیصد میلیارد تومانی را مصوبه گرفت. کسی نمی پرسید که آیا بودجه قبل محقق شده است که به یکباره توهم شما را گرفته و بودجه با این مبلغ ارائه می دهید.
 
 
دوم:رعایت شایسته سالاری در ابلاغ های مدیران شهرداری:
دکتر طالبی اقدام به تشکیل کمیته ی نقل و انتقالات نمود که پرسنل شهرداری نسبت به تشکیل آن از این جهت که ابلاغ ها حاصل کار گروهی ست، خرسند بودند.اما تمامی تصمیم ها در این خصوص با دخالت مستقیم حراست وقت بود و کسی روی نظر ایشان نظر نمی داد. ابلاغ ها بیشتر در جهت رشد افکار دهه ی شصت بود که چندان چنگی به دل نمی زد. با اولین ابلاغ ها پرسنل شهرداری از روند برنامه های ایشان ابراز نگرانی و دلسردی کردند.
 
 
سوم.ایشان قول داد که:هیچ نیرویی چه به صورت شرکتی و یا قراردادی وارد شهرداری نخواهد کرد :
وی در اولین اقدام مدیر حراست را از بازنشسته های اداره ی اطلاعات انتخاب کرد. توجیه به کارگیری یک فرد اطلاعاتی در سیستمی اجتماعی، منهدم کردن باندهای مافیای قدرت و فسادهای مالی درشهرداری بود اما این گونه نشد.حراست در بدو ورود کمیته ی انظباطی را فعال نمود و اقدام به اخراج تعدادی از پرسنل کارگری کرد. فضای حاکم در بین پرسنل شهرداری که دوستانه بود، به سمت رعب و وحشت رفت و تبدیل به فضای امنیتی گردید. نیروهای انسانی که به صورت شرکتی وارد سازمان های مختلف شهرداری شدند.
 
 
چهارم.شهرداری و شخص بنده وارد مسائل سیاسی نخواهد شد :
ایشان علی رغم قول هایی که در مسائل مختلف از جمله مسائل سیاسی که آن را آفت برای شهرداری قلمداد می کرد، داده بود اما در زمان انتخابات مجلس وی وارد هیات نظارت بر تائید صلاحیت نمایندگان گردید. ورود ایشان به این هیات در حقیقت دخالت در سیاست و به کار گیری منابع مختلف دولتی برای انتخابات بود ، چیزی که نباید علی رغم خرده گرفتن دیگران اتفاق می افتاد. 
اما چطور شد که دکتر طالبی به همین راحتی به قول های خود عمل نکرد؟ 
باید گفت که ورود نیروی بازنشسته اطلاعات به شهرداری سبزوار تنها برای اخراج چند نفر کارگر که به نان شب محتاجند نبود .همانطور که بر کسی پوشیده نیست باید ادعا کرد که همه ی این سیاه نمایی ها برای پرونده سازی بر علیه اعضای محترم شورای شهربود تا بتواند شورا را از رسمیت بیندازد و خود را برای دوره ی چهار ساله در سمت شهردار ابقا کند.دومین هدف پرونده سازی بر علیه شهردارسابق با توجه به محبوبیتی بود که در بین پرسنل شهرداری و از همه مهمتر مردم داشت. به زعم آن ها می خواستند کاری کنند که شهردار سابق از رسیدن به کسوت نماینده مجلس که در حقیقت وکیل ملت بودن است نه وکیل الدوله بودن باز بماند. باید گفت هر پرونده ای که برعلیه شهردارسابق ارائه می شد تعداد آرای وی بالا می رفت. دیدیم که مردم با 104000رأی به مقصودی مهر ابطالی بر تمام ادعاهای علیه او زدند.
 
 
پنجم. ایده ی پروژه محوری پرسنل:
دکتر طالبی در بدو ورود به شهرداری اقدام به تعریف پروژهای مختلف در شهر و برای پرسنل شهرداری نمود.اعتقاد داشت که هر نیرو باید در کنار کار روزانه ی اداری ، پروژه ای را پی گیری کند و به سرانجام برساند. ایشان بیش از یکصد پروژه تعریف و درهمین راستا ابلاغ صادر نمود. بعد از جلسات فراوانی که در سالن جلسات در بعدظهر ها برگزار شد نتیجه ای عاید شهرداری نشد. تعریف پروژه بدون بودجه، نداشتن اختیارات کافی جهت ادامه پروژه و دیگر معایب آن وقت و انرژی از پرسنل را گرفت و هیچ کدام از آنها به انتها نرسید که بماند بلکه در شروع با مشکل مواجه گردید.
 
 
ششم. راه اندازی و افتتاح شهرداری منطقه ی سه(بافت فرسوده)،دفترسرمایه گذاری و مشارکت های مردمی، نواحی دو گانه مناطق شهرداری،خانه ی هنرمندان(خانه ی مرحوم اسلامی) و دفتر سرمایه گذاری مشهد و تهران:
راه اندازی همه ی موارد و دیگر موارد فی نفسه عالی بود اما اگر بخواهیم درباره تک تک آنها سخن بگوئیم و بنویسیم می شود، مثنوی هفتاد من! اجرای تمامی این ایده ها که در نیمه راه ماند نشان از بی برنامگی و از روی احساسات عمل کردن است.اگر قرار است کاری انجام بگیرد یک سال فکر برای اجرای آن بهتر از این است که یک شبه اجرایی و در عرض یک سال جمع و یا تعطیل گردد. دفتر سرمایه گذاری چه شد؟ بازخوردش کجاست ؟ شهرداری که قرار بود در اتاق شیشه ای بنشیند بیشتر مواقع در دفتر سرمایه گذاری بود و سکان شهر و شهرداری را به دیگران سپرده بود.هزینه یکصد و هشتاد میلیون تومانی برای زیبا سازی و گستردن فرش قرمز برای سرمایه گذاران دردفتر سرمایه گذاری چه نتیجه ای داشت؟ راه اندازی دفتر تهران و مشهد در این راستا چه کمکی برای دستیابی به هدف داشت؟ آیا جلسه ای و سرمایه گذاری جذب شد؟ دفاتر در حقیقت خوابگاهی برای مهمانان و استراحتگاهی برای بعضی دوستان دم دستی بود. اجاره ماهانه دفتر تهران و مشهد رقم چشمگیری است،  اما خروجی صفر است.
*اجاره خانه مرحوم اسلامی برای افتتاح خانه ی هنرمندان که درابتدا ساختمان تعمیر و بازسازی شد که برای افتتاح آن چند میلیون تومان تومان هزینه شد .اما بعد از افتتاح ورثه ی ایشان از اجاره منزل سرباز زد و تمام پنبه ها رشته شد.
 
 
هفتم.تشکیل کارگروه های تخصصی:
ایشان در بدو ورود برای این که به قولی دل دوستان هم سلک خویش را نشکسته و از طرفی به دست آورد، اقدام به تشکیل کارگروه های تخصصی کرد. کارگروه خدمات شهری، عمران، حقوقی و املاک، فرهنگی و هنری و دیگر کارگروه ها .کارگروه ها در بدو شروع جلسات منظمی داشت اما بعد از مدتی که اعضای کارگروه با عدم اجرای مصوبات خود را بازیچه شهردار دیدند ،چندان پای بند به جلسات آن نماندند. به همین منظور با بی اعتنایی شهردار کم کم کارگروه ها از رونق افتاد وبساط آن ها خود به خود برچیده شد.چندان که یارغار های دکتر طالبی دست از همراهی وی برداشتند و تمام امیدهای آن مرد هزار چهره نقش بر آب شد.
 
 
هشتم. تشکیل و راه اندازی شورا یاری محلات:
آقای طالبی با هدف رسیدگی به محلات از طریق شورا یاران و رفع مشکلات محلات به واسطه ی آن ها اقدام به این کار کرد. اکثر فعالیت ها در آغاز شروع خوبی داشت. اما در ادامه به خاطر عدم حمایت از سوی شهردار علی رغم این که برنامه های خودش بود ولی مورد بی مهری قرار گرفت. شاید در این قضیه ارتباط بعضی از کاندیداهای شورای شهر که از ورود به پارلمان شهر باز مانند، دخیل بود. فعالیت این افراد می توانست آنها را در بین مردم شهر و محلات تا انتخابات بعدی نگه داشته و بتوانند از پتانسیل خود در جهت رفع مشکلات محلات استفاده کرده و بلکه از اعضای شورا پیشی بگیرند. دلیل دیگر می تواند بحث مالی باشد.افرادی که با این عنوان وقت می گذاشتند و به شهر و شهرداری خدمت رسانی می کردند ، باید از آنها بابت وقت گذاشتن و زحماتشان تقدیر شود که شهرداری در شرایط مناسبی به لحاظ مال نبود. شورا یاری محلات بعد چند ماه از آغاز به کار تعطیل گردید.
 
 
نهم. اجرای کمربند شرق و شمال و شمال غرب:
با شروع به کار دکتر طالبی جدای از این که هر شهرداری در بدو ورود به شهرداری به خیابان عظمیان از هر لحاظ رسیدگی می کند برای وی اجرای کمربند شرق و شمال شهر مساله ای حیاتی شده بود. به طوری که وی اکثر زنگ های تفریحش را به کمربند شرق و شمال می رفت و از نزدیک پی گیر امور بود و سیگاری دود می کرد و پکی می زد و انرژی می گرفت.
 
به گونه ای که داماد خود را به خاطرعدم اجرای فرامینش و عدم تسریع در اجرای پروژه از اداره عمران کنار گذاشت که البته باید گفت که مدیر عمران قائل به آن بود که زیر سازی و خاک برداری نیاز به هزینه و وقت دارد و نمی شود همین طور و فقط برای افتتاح پروژه کار کرد. ولی با همه ی دغدغه ای که طالبی برای کمربند شرق داشت، متاسفانه به سرانجام نرسید.
 
 
پروژه های نیم بند:
سایت دائمی نمایشگاه های سبزوار: اگر دوری در داخل شهر بزنید متوجه می شوید که در ورودی شهر جنب پایانه های مسافربری، اگر هم جانمایی درستی نداشت، باز هم شروع خوبی بود اما با اذیت کردن مسئول پروژه که اگر پای درد دلش بنشینی غصه ات می گیرد و خواهی گفت آیا پهن کردن فرش قرمز برای سرمایه گذار همین بود؟ چند سال است که پول شخصی مسئول پروژه محل دائمی نمایشگاه به حال خود رها شده است. اخیراً هم این سرمایه گذار با دستان تاول زده و چهره ای نه آفتاب سوخته، بلکه سیلی خورده از همشهری و کسانی که ادعای توسعه شهر داشتند و ادعای کارشناس سرمابه گذاری داشتند، کاسه ی صبرش لبریز شده و عطایش را به لقایش بخشید و به دیگری وا گذار کرد.
 
 سری به بیهق بزنیم و نگاهی به پروژه جواهر سنتر بیاندازیم که با بوق و کرنایی که گوش فلک را کر می کرد شروع شد و در مرحله گود برداری ماند. دیگر خبری از اجرای آن نیست. پروژه امیریه که با فروش اوراق مشارکت هفتاد میلیاردی آغاز شد. مدتی مانده بودند که پیمانکار مشخص گردد و دیگر مسائل مربوط به آن و پول اوراق مشارکت در بانک خاک می خورد و اقساط و پرداخت سود سهام آن رسیده بود و الی آخر که در جای خودش نیاز به تفسیر و توضیح دارد.

پروژه پارکینگ طبقاتی:  از دور اول شورای اسلامی شهر هم چنان مطرح است ولی ره به جایی نبرده است و حالا شهر با وجود هفتاد هزار خودرو در حال انفجار است. قرار بود که پارکینگ طبقاتی در دو نقطه از شهر کلنگ زنی و اجرایی گردد که در حد حرف و شعار ماند.
 
پروژه باغ ایرانی: در این باغ از دوران شهرداراسبق (مقصودی) به بعد هیچ کار انجام نگرفت که نیمه کاره رها شد.در حقیقت موزه اسباب و ادوات قدیمی تبدیل شد.
تفسیر و توضیح دارد.
 
ورودی شهر: تخریب اطراف میدان سربداران به خوبی انجام گرفت. در دوره تصدی دکتر طالبی قرار بود ساخت دروازه ولایت آغاز و از این بلاتکلیفی نجات یابد ولی خبری نشد.
 
پروژه باغ بازار : قسمتی از خرید املاک در ادوار گذشته انجام گرفت ولی هنوز بلاتکلیف مانده است.
 
(یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون.ای اهل ایمان نگوئید ان چه را نمی توانید عمل کنید.)کدامین پروژه به پایان رسید که بتوان از آن دفاع کرد .شاید بتوان به جرات گفت که تنها فعالیت مثبت ایشان، پایان دادن به بعضی از مدیریت های ده ساله آبا و اجدادی بود.
 
در نهایت طالبی به قدری محتاطانه وابسته به نیروهای کنشگر (حراست،حقوقی)خویش بود که بدون اجازه آنها آب نمی خورد و تصمیم های آن ها را با چشم بسته قبول می کرد.
 
قضیه استیضاح را آن قدر کش و قوس داد که در نهایت با شرمندگی از شهرداری خداحافظی کرد و قبل از خود ایشان نیروهایی که آورده بود و به آن ها وابسته بود، رفتند و پشت سرشان را هم نگاه نکرده و آن ها وی را با خاک یکسان کردند.این گونه بود که با رفتن دکتر طالبی به عنوان "چهره ملی "، تفکرات کمیته ای دهه شصتی در مدیریت شهری سبزوار نیز برای همیشه به دست فراموشی سپرده شد.
 
 در پایان باید گفت که چقدر خوب است که بزرگان ما همانطور که راه و رسم زندگی را به تدریج به جوان تر ها می آموزند، تجربیات مدیریتی خود را نیز کم کم به جوانان منتقل کرده و به نسل های بعدی نیز میدان بدهند. . رهبر معظم انقلاب می فرمایند:اگر می خواهیم کشور پیشرفت کند و راه انقلاب مستدام بماند و مردم به نظام امیدوار باشند،باید مدیریت را به جوانان بسپاریم.فرمایش رهبر فرزانه باید فصل الخطاب ما باشد و انتقال مدیریت به جوانان به آرامی صورت بگیرد.به امید روزی که بزرگان سیاسی به جوانان اعتماد کنند ،همانطور که ما به آنها احترام گذاشته و به آنها اعتماد می کنیم.
برای مطالعه یادداشت های بیشتر به قلم سعید نورآبادی هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

سبزوار برای پیشرفت باید پوست اندازی کند!

نظرت را بنویس
comments

سعيد نورابادي

سلام به اقاي انتخاات 88. بنده مطلبي كه نوشته ام در قالب نقد بوده نه مناظره.معمولا مناظره دو طرف سر ميز مذاكره حاضر شده و در باب مسئله اي شروع به مناظره مي كنند.دست نوشته بنده فقط نقد سازنده نسبت به فرصت دهي ه جوانان شهر است نه فرصت سوزي.مخالف فرصت سوزي هستم و قائل به شايسته سالاري نه بايسته سالاريوقائل به مردم سالاري نه مردم سواري.قائل به اطلاع رساني نه غوغا سالاري.

انتخابات 88

سلام جالبه واقعا یاد مناظره احمدی نژاد با موسوی افتادم... ولی اقای نورآبادی، مردم به احمدی نژاد ها اعتماد نمیکنند...تاربخ مصرفش گذشت

مدافع حرم

آقای نورآبادی خواهشا خودتو قاطی مدافعان حرم نکن شما الان تو جبهه های. جنگ سوریه ای یا انتخابات شورا؟

سعيد نورابادي

دوست عزيز سلام.بنده و امثال بنده جزيي از جوانان اين مرز و بوم هستيم .زماني عده اي به عنوان مدافع حرم و عده اي در سنگر خدمت و هر كسي در هركجا و در هر جبهه اي كه اين مملكت خدمت كند بسيجي و دغدغه مند كشورش است.مگر ما و امثال ما اسرائيلي و يا امريكايي و يا كارند؟خير اقا.ما هم مسلمانيم ،ما هم معتقديم ، ما هم به چيزي كه شما مي پرستيد ،اعتقادمان راسخ تر است نه افراطي.

سعید نورابادی

دهه ی شصتی تمام نشده بلکه باید به عنوان مشاور جوانان این مرز و بوم در کنار انها به قول قدیمی راه و چاه را نشان دهد نه این که ...باشد.دوباره تاکید می کنم به فرموده مقام معظم رهبری رمز موفقیت این است که کارها را به جوانان بسپاریم.پس جوانان می توانند امروز در سنگرهای خدمت حضور داشتهدباشند.

ناشناس

جناب اقای نورابادی با سلام من حداقل از انجایکه خودم اهل قلم هستم خود بارا شما نزدیک می بینم ولی دوست عزیز مواردی در مقاله شما امده است که لازم دیدم واکنش نشان دهم rمن- تقسیم بندی تایخی شما را قبول ندارم گویا از مدل ماشین سخن می گویید که دهه شصت وهمه را باهم می گیرید این ده شصتی هما ن ها بودند که جنگ را اداره کردند ودر شهر شما دانشگاه ها را پایه گذاری کردند فرودگاه را با گرفتاری انبوه ساختند بنیان را ه اهن را گذاشتند سیمان را ایجاد کردند برای ایجاد استان شدن سبزوار تا حد مایه گذاشتن از ابرو وسرمایه اندک وقت خویش خالصانه تلاش کردند واکنون هم برای توسعه سبزوار جان می کنند هر چند شما خبر ندارید شما که اهل قلم هستید اصلا می دانید هما دهه شصتی هایی که به انها ناسزا می گویید چه قلم ها زدند بهتر به ارشیو ها ودانشگا هها مراجعه کنید دکتر طالبی اگر هر عیب دیگری داشته با شد دوست ودشمن به سالم بودن او گواهی می دهند او در همین دوره شهرداری اخیر کار های بزرگی ازجمله کمربند شهر انجام داد که هر چند نا تمام ماند ولی خود می تواند تحول شگرفی در توسعه شهری ایجاد نمایید هر چند شما ودوستان وهم فکرانتان نپسندید من اهل اینگونه جدل ها در محیط مجازی نیستم وحوصله این کارها را هم ندارم به همین دلیل نامم را ناشناس نوشنتم اما خود را کارشنا س توسعه شهر می دانم حضورا اگر فرصتی دست داد با مدرک وسند با شما سخن می گویم ضمنا اطمینان داشته باشید که دهه شصتی ها جا ی شما را تنگ نمی کنند ولی شما خوب است کمی حرمت نگه داریددوست عزیز جوان من

سعيد نورابادي

با سلام به دوست ناشناس در نقدي كه اگر بشود گفت نقد عارضم كه در زمان جنگ اگر ماا هم در آن دوران بوديم ما هم قطعا شركت مي كرديم. و جوانان امروز به عنوان مدافعين حرم د جنگ شركت كرده و مي كنند.اين كه در جنگ شركت كرده اند يك تكليف الهي بوده كه بر هر فرد مسلماني واجب است.در گفتار ي امده است كه اقايان دانشگاه ساخته ،فرودگاه،راه اهن و..منتي نيست.اقايان از جيبشان كه نياورده اند ،حق مردم بوده و از پول مردم بوده و در ثاني ^حقوقش را گرفته اند و پداش ان را هم گرفته اند و منت بر ما روا نيست.در بحث احداث سيمان كه مفصلا مقاله در حال نگارش است كه در اينده نزديك به سمع و نظر خواهد رسيد ،سهامي عام است كه از پول مردم اين شهر ساخته شده است كه با بي دقتي همين مسيولين جانمايي بسيار ضعيفي داشته اند.كه سيمان حالا بايد دچار هزينهتن هنگفتي به لحاظ ترابري قرار دارد. در ماجراي استانن شدن كه اقاي راه چمني بايد در زمان نمايندگي مجلس عوض پي گيري شهر براي استان شده باشد به دنبال دهستان و بخش بود وو بعد هم غايله سال 80 كه كلي خسارت براي شهر و مردمم داشت وشايد سالها استان شده را به تعويق انداخت.اما در خصوص دكتر طالبي بايد گفت كه ايشان يك دروغگوي بزرگ در تاريخ سبزوار شناخته شد و اين جمله توسط دوستان همفكرشان بود.كمربند شرق در زمان مهندس عيدي شروع شد و قسمتي هم در زمان اقاي مقصودي ووبعد توسط طالبي ادامه يافت و شهردار بعدي نيز بايد پرو‍ژ هاي نيمه تمام شهر را ادامه ده.ما حاضريم مستندا به صورت رسانه اي مناظره اي در باب دهه ي شصتي ها كه تمامي امور را به نفع خود مصادره به مطلوب كرده اند و جوانان را كه ردحقيقت فرزندان خودشان و انقلاب مي باشند را نامطلوب جلوه مي دهند.ارداتمند.سعيد نورابادي

اسماعيل تدين

سلام اين آقاي نورآبادي كاملا يك طرفه به قاضي رفته و بدون در نظر گرفتن شرايط اقتصادي كشور قضاوت كرده و مشخص است كه بيشتر سياسي است تا انتقادي

طرفدار

نه دوست من یک طرفه نرفته ایم تا وقتی ماجوانان را جدی نگیرید اوضاع شهر درست نمیشود مگر نور ابادی چه چیزی کم دارد از شهردار فعلی که واطرافیانش که حتی نباید معاون خدمات شهری شود ویا مدیر عامل نباشد ایا باید اورا به ارامستان تبعید نمود وزیر دست کسی که تا دیروز در شهرداری کارگری میکرده کرد ایا این انصاف است که این فرد اینگونه باشد
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما