دو روی سکه ی ناکارآمدی ها

تأخیر و تعلل ، دستپاچگی و عجله / ادامه فرصت سوزی مسئولان سبزوار در ارتباط با پدر شعر انقلاب

مطلب زیر توسط یکی از مخاطبان گرامی اسرارنامه برای انتشار در بخش صدای مردم این مجله ارسال شده است، اما با توجه به اهمیت موضوع مورد اشاره، اسرارنامه به انتشار این مطلب در بخش اصلی رویدادها می پردازد:
 
سلام
دهه فجر هم تمام شد و مسئولان شهري هيچ کاري براي پدر شعر انقلاب اسلامي نکردند. دهه فجر گذشت باز هم فرصت سوزي کرديم و باز هم فرصت بي نظير ديگري از دست شهرستان رفت. 
 
و چقدر ناشيانه و زشت بود حرکت مسئولان شهري (از جمله شهردار و رئيس شوراي شهر و ديگر مسئولان) که با دستپاچگي به مزار استاد سبزواري رفتند.چند ماه از فوت استاد گذشته است و هيچ کاري نکردند و حالا يکباره به سر قبر او مي روند و با بردن يک گل، خيال خودشان را راحت مي کنند. 
 
همه مسئولان از جمله شهردار و شوراي شهر وعده دادند و تصويب کردند که موزه آثار استاد را راه اندازي کنند، موزه چه شد؟ قول دادند و وعده دادند که يادماني زيبا و ملي براي مزار او بسازند؛‌ چه شد؟ قول دادند که 200 ميليون تومان براي ساماندهي مزار استاد اختصاص دهند و تصويب کردند؛ چه شد؟ چند ماه ديگر اولين سالگرد رحلت استاد است، مسئولان براي آن موقع چه کردند؟ 
 
مسئولان و مديريت شهري سبزوار نه تنها کاري نکردند و بلکه اصلا به اين فکرها نيستند. چون خبر ثبت ملي سرود "خميني اي امام" در رسانه ها منتشر شد حضرات با دستپاچگي و عجله گلي از باغچه اي کندند و به مزار استاد رفتند. به مزار استاد رفتند و با ژست عکس انداختند و در شبکه هاي مجازي پخش کردند. اين رفتن هم فقط براي همين عکس انداختن بود نه چيز ديگر. گل بردن و عکس انداختن چه فايده اي دارد وقتي هيچ کاري براي مزار و بزرگداشت استاد نکردند؟
 
مسئولان سبزوار اصلا از ثبت ملي اين سرود خبردار نبودند و اصلا در چنين روزهايي به اين فکرها نبودند. آيا حقش نبود که سبزوار هم در مراسم رونمايي سهمي داشت؟ متاسفانه سرود، ثبت شد بدون اين که حتي اسمي از استاد سبزواري و يا سبزوار برده شود. اگر مسئولان و مديريت شهري ما واقعا هنر داشتند و کارشان را بلد بودند، يک مراسم ملي در سبزوار براي رونمايي از لوح ثبت اين اثر برگزار مي کردند. 
 
مديريت شهري سبزوار نه تنها هنر فرصت سازي براي شهر ندارد بلکه فرصت هاي بي نظيري مانند اين را هم با غفلت و کوتاهي از دست مي دهد. ثبت اين سرود فرصت بي نظير ديگري براي شهرستان بود که متاسفانه مسئولان باز هم به علت غفلت و کوتاهي "فرصت سوزي" کردند. 
 
چقدر کار نا بلد و بي هنرند مسئولان ما که هيچ کاري نمي کنند. شهرداري به جاي اين که اين کارهاي اساسي را انجام دهد، مثل چند سال پيش به زيبا سازي (بخوانيد ظاهرسازي) شهر و خط کشي خيابانها روي آورده است؛ نقاشي هايي که با يک باران شسته و از بين مي رود. البته در حوالي انتخابات و از يک شهردار ده ماهه انتظاري بيش از اين نداريم. اما لااقل با اين ظاهر سازي ها فکر نکنند ملت چیزی نمي فهمند. مسئولان اگر چنين فکري مي کنند سخت در اشتباهند. واقعا چقدر زشت و ناشيانه بود اين عوامفريبي ناشيانه مسئولان.
 
اگر  شهرداري و شوراي شهر واقعا راست مي گويند و دغدغه استاد سبزواري را دارند پاسخ دهند که بعد از گذشت چند ماه از درگذشت او براي يادمان و مزارش چه کردند؟ براي موزه چه کردند؟ 
 
حداقل براي قول ها و وعده هايي که خودشان دادند چه کردند؟ در خانه اگر کس است يک حرف بس است.
 
ارسال شده توسط: ناشناس
 
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
 
نظرت را بنویس
comments

اصغر بزرگان و مشاهير هر شهر و منطقه اي از ظرفيت هاي آن شهر به حساب مي آيند. وقتي با بزرگان و مشاهيرمان اين گونه برخورد مي کنيم چگونه انتظار داريم که آنها به شهرشان برگردند و يا ارتباط شان را به زادگاه شان حفظ کنند. يا چگونه انتظار داريم که براي شهرشان کاري کنند. با اين عملکرد فشل مديريت شهر، بزرگان و نخبگان نه تنها زنده و مرده شان بلکه تا هفت پشت شان هم به سبزوار برنخواهند گشت. همچنان که تا حالا اين گونه بوده است. بزرگان ما وقتي از دنيا مي روند تا مي فهميم که همشهري مان بوده اند. پس براي چه فکر مي کنيد بسياري از مشاهير و بزرگان ما در شهر خودشان سبزوار نماندند و حتي پيکرشان را هم در زادگاه شان دفن نکردند. مگر مسئولان شهري قول ندادند که براي طراحي و ساخت يادمان استاد سبزواري فراخواني ملي منتشر کنند و تا سالگردش آن را بسازند، پس چه شد؟ مگر قول ندادند موزه و منزل پدري استان را بعنوان مرکز فرهنگي بسازند پس چه شد؟ آيا از بدقولي و دروغ گويي خودشان خجالت نمي کشند؟ آيا از مردم خجالت نمي کشند؟ اصلا همه اين ها به کنار، فردا که خانواده استاد به سبزوار آمدند و اين وضع را ديدند ايا روي شان مي شود به آنها نگاه کنند؟ به آنها چه خواهند گفت؟ مي خواهند بگويند ما يک شاخه گل برديم سر قبرش. قرار بود دفن استاد سبزواري آغازي براي بازگشت مشاهير و بزرگان شهرستان به زادگاه شان باشد. حضور آنها حتي دفن پيکرشان در سبزوار، فرصت بزرگي براي پيشرفت و رشد فرهنگي و اقتصادي شهرستان است. مگر در اخبار نخوانديد که طرح دادند که مسئولان شهر بافق بعد چند قرن طرح دادند که نبش قبر کنند و پيکر وحشي بافقي شاعر را از يزد به بافق ببرند و به شدت پيگير هستند که مجوز اين انتقال را بگيرند. آنها براي چه اين همه تلاش مي کنند؟ مسئولان خلاصه کاري نکنيم که ديگر بزرگان و مشاهير را بازگشت به سبزوار پشيمان شوند.

h@mid.h@shemi

کدوم کار مسیولین شهرما درست و به جا و به موقع بوده که این دومیش باشه؟ راستی کاش یگ گزارشم از نمایشگاه بین المللی کتاب سبزوار تهیه میکردید!!!! میگن تو ملتهای منطقه خیلی صدا کرده.جهانیانم حیرت زده شدن ((((((((((((: خخخخخخخخخخخخخ

سلام باور کنيد آقايون مثل قبل هيچ کاري نمي کردند بهتر بود. اين کارشان بسيار زشت بود که يه گل بردارند، ژست بگيرند و عکس بيندازند و در فضاي مجازي پخش کنند. بديش اين است که هم عوامفريبي مي کنند و هم به اصطلاح خيال خودشان را راحت مي کنند که مثلا کاري کردند. در حالي که اين همه قول و وعده دادند و عمل نکردند. سه چهار ماه ديگر سالگرد استاد است آن وقت چه مي خواهند به مردم و شاعراني ملي که احتمالا به سبزوار بيايند، بگويند. آيا فکرش را کردند؟ آيا آن وقت اين گل بردن و عکس انداختن به درد مي خورد؟

رفتن سر خاک و فاتحه خوندن که کار مردم عادیه مسئولان محترم باید در این چندماهی که فرصت داشتن المان آرامگاه استاد سبزواری رو میساختن یا برای ایامی مثل دهه فجر برنامه ریزی خاصی با محوریت وجود پدر شعر انقلاب در این شهر انجام میدادن برنامه های عادی و روتین مثل گلبارون تمثال حضرت امام در 12 بهمن یا راهپیمایی مردمی 22 بهمن که هرسال داره توی همه شهرهای بزرگ و کوچیک انجام میشه اگه ادعا میکنیم اینجا سبزوار و زادگاه پدر شعر انقلابه و شهردارالمومنینه و مسئولانمون خیلی با هوش و ذکاوتن باید با استفاده از ظرفیتهای منحصربه فردی که هست علاوه برکارهای رایج ، برنامه های منحصر به فردی در سبزوار اجرا میشد و یا دست کم بعد از 7 ماه از فوت استاد سبزواری المان ارامگاهش نصب میشد ودر ایام دهه فجر رونمایی میشد

سلام حسن واقعا خجالت آور است. مسئولان محترم اگر توان و عرضه کار ندارند لااقل قول ندهند و وقتي مصاحبه مي کنند جوگير نشوند و وعده هاي سر خرمن ندهند. اگر قول هم مي دهند هنر و عرضه عملي کردن قول هايش را داشته باشند. اگر عرضه کار را هم ندارند لااقل با اين گونه کارهاي نمايشي و عوامفريبانه به شعور مردم توهين نکنند. واقعا اين گونه کارها توهين به شعور مردم است. اي کاش شهرداري به جاي رنگ آميزي در و ديوار، يادمان استاد را مي ساخت تا چند ماه بعد که سالگرد استاد است شرمنده نشود و آبروي شهر را نبرد. اي کاش رئيس و اعضاي شوراي شهر به جاي دست و پا زدن براي انتخابات بعدي کمي هم به فکر عملي کردن قولهايي باشند که زمان انتخابات قبلي يا بعد آن داده اند. اي ... و اي کاش...
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما