چگونه «چهارشنبه سوری» به یک تهدید تبدیل شد؟

مهران صولتی، جامعه شناس سبزوار در جدیدترین پست تلگرامی خود، به مناسبت آیین باستانی چهارشنبه سوری، چگونگی تبدیل فرصت برپایی یک جشن ملی به یک تهدید را مورد تحلیل قرار داده است.
 
اسرارنامه در ادامه به انتشار متن کامل یادداشت این تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی سبزوار و ایران می پردازد:
 
خوشایندترین دروغی که در عمرم گفته ام به حدود سی سال پیش باز می گردد. چهارشنبه سوری بود و ما در کشاکش تعقیب و گریز با نیروهای کمیته ای آن زمان! به محض هجوم ماموران، با سایر بچه ها فرار را بر قرار ترجیح می دادیم و مجدداً پس از احساس امنیت آتش دوباره ای می افروختیم!
 
در همان زمان بود که به ذهنم رسید که در جایگاه یک قهرمان ظاهر شده و به همه بگویم که در یک تعقیب و گریز گرفتار شده و سپس شجاعانه فرار کرده ام! جایتان خالی!  جوانان من را به عنوان یک قهرمان کوچک می نگریستند و همین مرا سخت خرسند می ساخت! داستان را طوری با مهارت روایت کرده بودم که حتی خودم هم کم کم داشت باورم می شد!بگذریم دروغی شیرین و خوشایند بود!
 
این خاطره را گفتم تا از حیاتی بودن برگزاری این مراسم برای نوجوانان آن دوران سخن بگویم و از دلایل خطرخیز شدن این آیین کهن در روزگار کنونی پرسش کنم.
 
در جهان امروز، شادی های گروهی و آیین های جمعی زیادی از سوی شهروندان برگزار می شود. فرصت هایی برای باهم بودن و از تعامل با یکدیگر لذت بردن! اما متاسفانه در ایران جریانی از همان ابتدا کوشید تا با مصادره کردن ایرانیت به نفع اسلامیت، هر گونه تظاهر به آیین پیش از اسلام را  از عرصه عمومی بزداید!
 
اقدامی که در برهه هایی چهره عریان کنترل اجتماعی به خود گرفته و حتی کوشید تا از قوه قهریه در این مسیر استفاده کند. اما از آن رو که به تعبیر فوکو؛ "هرجا که قدرت هست مقاومت هم هست." جامعه  در مقابل این کنترل سخت افزاری مقاومت کرده و صحنه هر چه بیشتر به خشونت آمیخته شد.
 
نوجوانان برای ابراز وجود و مقاومت هر چه بیشتر به دامان وسایل محترقه و انفجاری پناه بردند و قدرت هم هر چه بیشتر کوشید تا با امنیتی کردن فضای این مراسم و متوسل شدن به مراجع مذهبی از آن مشروعیت زدایی کند( تلاشی که همزمان دوقطبی ایرانیت- اسلامیت را پررنگ و موجبات فرسایش دینی را فراهم آورد!).
 
نوجوانان نیز هر چه بیشتر به سمت تلقی  سیاسی از این مراسم پیش رفته و کوشیدند تا از این مجال برای ابراز وجود و مبارزه جویی خود بهره برند. بنابراین مراسمی که می توانست به عرصه ای برای هم نشینی مسالمت آمیز دو رکن فرهنگی این سرزمین(ملیت و مذهب) مبدل شود، به پهنه ای از منازعات بی حاصل و خسارت آفرین فروکاسته شد! تجارت مواد محترقه رونق یافت و جامعه و خانواده ها روزهایی پر اضطراب را در آستانه عید نوروز تجربه کردند.
 
فرصتی که می توانست همچون نوروز و سیزده بدر؛ آشتی جویانه، شورآفرین و در خدمت افزایش سرمایه اجتماعی  باشد به تهدیدی تبدیل شد که هر روز زیان های بیشتری را بر جامعه تحمیل می کند. آیا زمانی فرا می رسد که قدرت بپذیرد باید تنظیم جامعه را به خود جامعه واگذار کند؟ متاسفانه هنوز شواهد چندان امیدبخشی در اختیار نداریم...
 
برای مطالعه نوشته های بیشتر به قلم مهران صولتی هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما