در واکنش به اظهارات رئیس میراث فرهنگی سبزوار درباره محوطه باستانی دامغانی / دلایل انتقال آثار کشف شده در سبزوار به مشهد قانع کننده نیست

پس از انتشار مصاحبه دکتر محمودرضا سلیمانی رئیس اداره میراث فرهنگی سبزوار در بخش چای داغ اسرارنامه درباره آخرین وضعیت تپه دامغانی سبزوار (برای مطالعه هم اکنون روی اینجا کلیک کنید)، یکی از مخاطبان گرامی این مجله بدون ذکر نام، در واکنش به اظهارات دکتر سلیمانی مطلب زیر را به بخش نظرات اسرارنامه ارسال کرده است.

اسرارنامه در ادامه بدون تایید یا رد دیدگاه های مطرح شده در این مطلب و فقط به قصد انجام بی طرفانه رسالت رسانه ای خود، به انتشار دغدغه های این شهروند گرامی در خصوص تپه دامغانی سبزوار می پردازد:

با سلام و خسته نباشيد خدمت آقاي سليماني

کسي در اهميت فوق العاده تپه باستاني شکي ندارد و اساساً به خاطر همين اهميت آن است که علاقه مندان و کساني که دغدغه تپه و آثارش و شهرستان را دارند اينقدر پيگيري و سماجت مي کنند. باز هم از زحمات آقاي سليماني و دوستانش در احياي تپه باستاني تشکر مي کنيم اما بايد بگوييم که پاسخ هاي او درباره انتقال آثار قانع کننده نيست.

 

1-      او گفته است: "تفکر اشياء محوري و اشياء مداري را کمي از ذهنمان دور کنيم. اينطور طرز فکر بسيار جهان سومي است." گفتن اين جمله از سوي فردي که در حوزه ميراث فرهنگي کار مي کند واقعا جاي تعجب دارد. يعني موزه هاي بزرگ مثل لوور پاريس، متروپوليتن نيويورک يا آرميتاژ روسيه که اشيا تاريخي را از سراسر دنيا جمع کرده اند، تفکر جهان سومي دارند؟ يعني اروپايي ها تفکر جهان سومي داشتند که باستان شناسان خود را به کشورهاي مختلف فرستادند و کاوش کردند و اشيا ارزشمند کشورهاي ديگر را غارت کردند و موزه هاي شان را پر کردند؟ يعني آنها تفکر جهان سومي دارند که هنوز هم که هنوز است هزينه هاي ميلياردي مي کنند که آثار تاريخي را از سراسر دنيا جمع کنند و يا بخرند؟  کار به جايي رسيده است که بسياري از کشورها براي ديدن يا تحقيق درباره گذشته و تاريخ خودشان هم مجبورند به فرانسه، انگليس و آمريکا بروند چون آثارشان در موزه هاي اين کشورها نگهداري مي شود؟ واقعا چقدر اين کشورها تفکر جهان سومي داشتند که اين آثار را غارت و جمع کردند. اگر جمع آوري و نگهداري آثار تاريخي در موزه، به زعم آقاي سليماني تفکر جهان سومي است پس چرا اين کشورها آثار غارت شده را به کشورهاي شان پس نمي دهند؟ مگر آنها مدرن و پيشرفته نيستند پس چرا تفکر جهان سومي دارند؟

 آقاي سليماني بايد خيلي از اين کشورها به اصطلاح مدرن تر و يا سوپر مدرن باشد که نگهداري اشيايي و آثاري که از سبزوار کشف شده و متعلق به مردم اين شهرستان است، تفکر جهان سومي مي داند؟ آقاي سليماني حتما مي دانند که موزه لوور که بخش بيشتر آثارش، غارت شده از کشورهاي ديگر است بيشتر بازديد کننده را در سال دارد و سالانه بيش از 50 ميليون گردشگر از دنيا براي ديدن آن مي روند. اگر اين چنين است پس زنده باد تفکر جهان سومي. زنده باد چنين تفکر جهان سومي که با جمع آوري آثار و اشيا تاريخي سالانه اين همه گردشگر و درآمد دارد.

 

2-      از همه اينها که بگذريم اي کاش آقاي سليماني لااقل به حرف ها و قول هاي خودش احترام مي گذاشت. انگار او يادش رفته است که زمان کاوش تپه، بارها قول داد و گفت که آثار کشف شده در شهرستان نگهداري خواهد شد و به هيچ جا فرستاده نخواهد شد. علاوه بر آقاي سليماني ديگر مسئولان هم بارها گفتند و وعده دادند. آيا آن حرفها و وعده ها باد هوا بود؟ آيا مسئولان محترم از جمله آقاي سليماني حرفها و مصاحبه ها و وعده هاي خودشان را فراموش کرده اند؟

 

3-      شکي نيست که فرستادن اشياء به مشهد و تهران خطا بوده است. چون وقتي اشيا رفت ديگر ما آنها را نخواهيم ديد يعني ديگر به شهرستان بازگردانده نخواهد شد. تجربه اين را مي گويد. اي کاش آقاي سليماني به جاي اعتراف به اشتباه خود، اينطور سخن نمي گفتند که "تفکر نگهداري اشيا، تفکر جهان سومي است". علاوه بر اين آقاي آقاي سليماني به اين سوال هم پاسخ روشن نداده اند که فرستادن آثار به مشهد - با همه آن تاکيدها که آثار در شهرستان حفظ خواهد شد- با اجازه چه کسي يا کساني يا چه نهادي صورت گرفته است؟ ارسال آثار کي و چگونه اتفاق افتاده است؟ چرا آثار تپه باستاني سبزوار را پنهاني و بي خبر به مشهد فرستاده اند؟ چرا موقع ارسال آثار به رسانه ها خبر ندادند؟ آيا نمي توانستند موقع ارسال آثار از رسانه ها هم دعوت کنند تاحضور داشته باشند و همه خبردار شوند که آثار تپه باستاني به موزه خراسان تحويل داده شد.

حضور رسانه ها به نوعي موجب مستند سازي اين اقدام بود و رسانه ها لااقل حرف هاي مسئولان موزه خراسان را ثبت و ضبط و منتشر مي کردند که آنها قول داده اند که آثار را به سبزوار برگردانند؟ اگر اين اقدام رسانه اي مي شد لااقل چند سال بعد که مي خواستيم آنها را پس بگيريم مستندي محکم و آشکار داشتيم اما حالا چه داريم؟ اگر موزه خراسان بعدا دبه درآورد و آثار را پس نداد ما چه سندي داريم؟ جناب سليماني حتي اينقدر تدبير و هوشمندي و درايت به خرج نداده اند که لااقل به چند رسانه خبر مي دادند که موقع تحويل آثار حضور داشته باشند و اين اقدام و وعده پس دادن آثار را ثبت و ضبط مي کردند. واقعا آدم از اين همه بي تدبيري، غفلت و کوتاهي مسئولان تعجب مي کند.

 

4-      جناب سليماني در ادامه مي گويد: "نمي خواهم منکر اهميت و ارزش اشياء تاريخي بشوم  ولي هيچ جاي دنيا به اين شکل به اشيا و آثار تاريخي نگاه نمي کنند." آقاي سليماني توضيح نداده است که دنيا به آثار تاريخي اش چطور نگاه مي کند تا مردم شهرستان بدانند و ياد بگيرند و از اين به بعد آنطور به آثار تاريخي اش که ديگر نيست نگاه کند؟ مردم شايد ندانند که دنيا به آثار تاريخي خود چطور نگاه مي کنند اما لااقل اين را مي دانند که هيچ جاي دنيا آثار و اشيا تاريخي خود را اين چنين راحت به جاي ديگر نمي فرستند؟ اين چنين ساده و راحت اشيا تاريخي خود را از دست نمي دهند؟ مردم قطعا اين را مي فهمند که ديگر آثار تاريخي اي نيست که بخواهند به نگاه کنند و يا چطوري نگاه کنند؟ اين را قطعا مي فهمند.

 

5-      "هر شهرستاني در موزه بزرگ خراسان يک انبار ويژه دارد که تمام امکانات نگهداري در آنجا موجود است." يعني از اين به بعد اگر بخواهيم آثار خودمان را ببينيم بايد به مشهد برويم؟ هر کس ديگر هم بخواهد آثار تاريخي استان بزرگ خراسان را ببيند بايد به مشهد برود. اين گونه است که شهرهاي ديگر سرشان بي کلاه مي ماند. همين گونه است که برخي شهرها به تدريج "کلان شهر" مي شوند و برخي شهرها عقب مي مانند.

اساسا يکي از علل پيشرفت نامتوازن در کشور ما همين مسئله است که همه چيز به پايتخت،  شهرهاي بزرگ و مراکز استانها مي رود. چون همه چيزها به شهرهاي بزرگ مي رود بيشترين بودجه را هم اين شهرها مي بلعند. اين يعني تمرکزگرايي و اين يعني شکاف و تبعيض عميقي که هم اکنون بين شهرها و مناطق مختلف کشور وجود دارد؟

آقاي سليماني و ديگر مسئولان بارها اين شعار را تکرار کرده اند که "سبزوار بايد از معبر به مقصد تبديل شود"؛ شعار خوبي است اما چگونه؟ وقتي ارزشمندترين و کهن ترين آثار تاريخي شهرستان را به مشهد مي فرستيد مشهد مقصد مي شود نه سبزوار؟ وقتي تپه باستاني را از آثارش تهي مي کنيد ديگر کسي براي ديدن تپه اي که هيچ آثاري ندارد در سبزوار نمي ماند. آيا اين تناقض نيست؟ آيا آن شعار با اين عملکرد همخواني دارد؟ آيا مسئولان محترم اين گونه مي خواهند گردشگري سبزوار را رونق ببشخند؟

موزه لوور که غني و پر شده است از آثار غارت شده کشورهاي ديگر از جمله کشورهاي جهان سوم است؛ اما آيا آقاي سليماني مي داند که فرانسوي ها آثار و اتفاقات جنگ هاي جهاني اول و دوم کشورشان را به پاريس و لوور نياورده اند. يعني اگر حادثه اي در فلان روستا اتفاق افتاده است آن اتفاق را در همان روستا احيا کرده اند و آثاري که از جنگ بدست آمده در خانه اي (موزه اي کوچک) در همان روستا نگهداري مي کنند؟ براي همين در مناطق مهم جنگي فرانسه با بسياري روستاها هستند که خانه اي را به اشيا جنگ اختصاص داده و خود اهالي روستا متولي آن هستند. اين روستاها به خاطر حفط و نگهداري اين آثار در محل حادثه، سالانه گردشگران زيادي دارند. آيا فرانسوي ها نمي توانستند به بهانه نگهداري بهتر آثار -بهانه اي که آقاي سليماني براي از دست دادن آثار مي آورد- همه آنها را به موزه لوور يا موزه اي ديگر در پاريس بياورند؟

 

6-      او گفته است: "آثار تپه دامغاني فقط جهت نگهداري مناسب به مشهد منتقل شده است، تا زماني که سايت موزه فضاي باز اجرا شود و آثار به محل کشف شده باز گردد." چه تضميني وجود دارد که آثار فرستاده شده دوباره به شهرستان برگردد؟ مگر موزه آستان قدس يا ديگر موزه هاي تهران و مشهد آثار قبلي شهرستان ها از جمله کتابهاي خطي سبزوار را پس داده اند که اين آثار را برگردانند؟ وقتي آثاري به اسم موزه اي يا جايي ثبت و ضبط شد گرفتن آنها به اين راحتي ها نيست. آقاي سليماني آيا تضمين ويژه اي از موزه خراسان يا سازمان ميراث فرهنگي گرفته است که آثار دوباره به شهرستان برگردد؟ در کشور ما که با رفتن و آمدن يک مدير، از بالا تا پايين کارمندان و مسئولان عوض مي شوند چه تضميني وجود دارد که با عوض شدن - اميدواريم که اين اتفاق نيفتد- آقاي سليماني، موزه خراسان آثار تپه باستاني سبزوار را پس بدهد؟ آن وقت آقاي سليماني کجاست که آثار را پس بگيرد؟ اصلا که به حرف شهرستان گوش خواهد داد؟

آقاي سليماني با فرستادن آثار تپه باستاني به مشهد، براي آينده شهرستان را هم به خطر انداخته است چون اين آثار ديگر به سبزوار باز نخواهد گشت. آقاي سليماني با اين کار نه تنها ميراث فرهنگي و گردشگري شهرستان را به خطر انداخته بلکه پيشرفت و رونق کل منطقه شهرستان را به خطر انداخته است و به قول بعضي ها به شهرستان خيانت کرده است. حتي اگر روزي موزه در محل تپه يا جاي ديگر ساخته شود باز هم مطمئن باشند که آثار ارسال شده را پس نخواهند داد.

 

7-       تنها دليل و يا بهتر است بهانه جناب سليماني براي فرستادن آثار تپه باستاني به مشهد، نداشتن موزه يا مکان مناسب عنوان شده است. اول اين که هم آقاي سليماني و هم ديگر مسئولان قول داده بودند که سايت موزه تپه در شهرستان ساخته شود. دوم اين که آيا چون موزه نداريم پس بايد آثار ارزشمند شهرستان را از دست بدهيم؟ جناب سليماني و مسئولان شهرستان مانند هميشه به اين که مشکل را حل کنند صورت مسئله را پاک کردند. اين شيوه مديريتي ما در همه زمينه هاست. به جاي اين که فکر و تلاش کنيم که مشکل را حل کنيم صورت مسئله را پاک و خيال خودمان را راحت مي کنيم. آنها به جاي اين که شبانه روز پيگير ساخت سايت موزه باشند آثار را فرستادند به موزه خراسان و خيال خودشان را راحت کردند و راحت خوابيدند.

 

8-       جناب سليماني در تناقضي آشکار مي گويد: "در موزه لوور پاريس شما با هزاران برنامه فرهنگي در طول هر سال مواجهيد، در موزه ارميتاژ روسيه و در مترو پوليتن نيويورک و ساير موزه هاي بزرگ دنيا در کنار اشياء در واقع فرهنگ آن کشور ها بازخواني شده و نشان داده مي شود." درست است موزه ها فقط براي ديدن آثار و اشيا نيست اما آيا اين بهانه مي شود که اصل آثار را به جاي ديگر بفرستيم و شهرستان را محروم کنيم؟ مگر کسي گفته است که موزه ها برنامه اي نداشته باشند؟ اين به هنر و عرضه مسئولان موزه ها برمي گردد که برنامه هاي فرهنگي داشته باشند. آقاي سليماني و ديگر مسئولان اگر خيلي هنر دارند موزه اي فعال و زنده در سبزوار راه اندازي کنند تا هم گردشگر داشته باشد و هم آثار شهرستان حفط شود، نه اين که چون موزه نداريم و يا موزه هاي ما برنامه هاي فرهنگي ندارند پس خود آثار را به جاي ديگر بفرستيم. متاسفانه اين نيز پاک کردن صورت مسئله است.

 آقاي سليماني به جاي اين که موزه اش را فعال کند آثار را به مشهد فرستاده و خيال خودش را راحت کرده است و اين يعني پاک کردن صورت مسئله به جاي حل مشکل. آيا اين حرف قانع کننده است؟ آيا اين حرف از کسي که کارش رونق بخشي به  گردشگري شهرستان است قابل قبول است؟ آيا اين حرف از کسي که کارش ميراث فرهنگي است تعجب آور و خنده دار نيست؟

 

9-      ظاهرا آقاي سليماني اين نکته بديهي و روشن را دقت نکردند که لوور پاريس، ارميتاژ روسيه و مترو پوليتن نيويورک اگر معروف و جهانی شدند به خاطر آثار ارزشمندي است که در آنها نگهداري مي شود. اگر آثار و اشيايي نبود اين موزه ها هم اينقدر معروف نمي شدند. تا آثار نباشد موزه اي نخواهد بود. جناب سليماني انگار اين اصل بديهي را نمي داند که اگر آثار و اشيايي باشد به پشتوانه اين آثار مي شود با نهادها و سازمانها و مسئولان رده بالاي کشور چانه زني کرد که بودجه اي براي ساخت موزه بدهند. اما وقتي آثاري نباشد کسي اعتباري براي ساخت موزه نخواهد داد. روشن است که وقتي آثار تاريخي ارزشمند باشد به پشتوانه آن مي توان به مسئولان و نهادها فشار آورد و بودجه گرفت اما وقتي آثاري نباشد چه؟

اگر آقاي سليماني حتي از خود سازمان ميراث فرهنگي درخواست اعتبار براي ساخت موزه کند اولين سوال شان اين است که شما که آثار و اشيايي نداريد براي چه مي خواهيد موزه بسازيد؟ پاسخ مسئولان شهرستان به اين سوال منطقي چه خواهد بود؟ وقتي آثاري نباشد چگونه مي خواهند به اين سوال پاسخ دهند و از درخواست شان دفاع کنند؟ جناب سليماني مطمئن باشند حتي اگر موزه اي ساخته شود وقتي آثاري نيست موزه خالي خواهد بود.

 

10-   باز هم از زحمات بي دريغ جناب سليماني تشکر مي کنيم اما روشن است که با اين عملکرد، سبزوار از معبر به مقصد تبديل نخواهد شد. و با اين عملکرد، گردشگري سبزوار رونق نخواهد يافت. جناب سليماني بايد بداند که با اين کارها سبزوار به جايگاه واقعي اش نخواهد رسيد.

وقتي رئيس اداره ميراث فرهنگي شهرستان با تفکرات به اصطلاح مدرن و غير جهان سومي اش، نگهداري آثار و اشيا تاريخي را "تفکر جهان سومي"  مي داند چگونه انتظار داريم که موزه و گردشگري سبزوار رونق يابد؟ اما بد نيست جناب سليماني بداند که با  اين گونه حرفها به جايي نخواهيم رسيد چون اين گونه حرفها براي ما آثار و اشيا تاريخي نمي شود. و اين گونه حرفها موزه و گردشگري سبزوار رونق نخواهد يافت.

شما وقتي دست تان پر است مي توانيد حرفي بزنيد و کاري بکنيد يا چيزي بخواهيد اما وقتي دست تان خالي است کسي به شما گوش نخواهد داد و حرف تان هم خريدار نخواهد داشت. حتي مسئولان موزه و ميراث فرهنگي خراسان هم وقتي آثار و اشياي تاريخي شما را گر فت ديگر گوش شنوايي براي حرفها و درخواست هاي شما نخواهد داشت. اي کاش اين سوالات هم از آقاي سليماني پرسيده مي شد و او به اين دغدغه ها پاسخ روشن و  قانع کننده مي داد.

ارسال شده توسط یک مخاطب

نظرت را بنویس
comments

حسن در مثل مناقشه نیست اما با این مصاحبه سلیمانی فهمیدیم که او گوشت را داده دست گربه و حالا باید دنبالش بدویم. کی می خواهد بدود و گوشت را بگیرد؟ آیا آقای سلیمانی که گوشت را داده است یا مسئولان دیگر حاضرند بدوند؟ آیا هر چه بدوند می توانند گوشت را از دست گربه بگیرند؟

س آقای سلیمانی باز هم ادعا کرده و قول داده است که آثار به سبزوار برمی گرده (ان شا الله) اما اگر آثار تپه باستانی به سبزور برنگردد او برای همیشه شرمنده مردم سبزوار خواهد بود و باید پاسخگو باشد.
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما