سایه ی فراموشی مردم و مسئولین بر سر کتابخانه ناوی سبزوار

هیچ ترسی مانند ترس از دست دادن، نمیتواند روان آرام آدمی را پریشان کند. از دست دادن عزیزان، از دست دادن سلامت، از دست دادن جان، از دست دادن آرامش و ...
 
چند هفته قبل که بعد از مدتها به سبزوار برگشته بودم، به سراغ تنها پناهگاهم در این شهر رفتم، تنها جایی که همیشه هزاران دوست در آن مشتاقانه انتظارم را میکشیدند، هزاران کودک، هزاران جوان، هزاران حیات، هزاران جهان و مرا چنان به آغوش عمیق و آرام خود فرا میخواندند که اگر هم میخواستم، راه خروج نمی یافتم. کتابخانه ی مرحوم ناوی، تنها مامن من و بسیاری از دوستانم در این شهر است. چه برای امثال منی که گه گاه در وطن خود مهمانم و چه برای آنانکه همواره در معیت دوستان خموش به هزاران زبان در سخن این خانه اند.
 
اما آنچه قرار بود پس از مدت ها دوری، خستگی را از تنم بمکد و جان دوباره به رگهام بدمد، آنچنان موجب ترس و دل آزردگی ام شد، که ساعت ها مرا مغموم و مشوش کرد. تمام مدت با خود فکر میکردم، در شهری با این فرهنگ و تاریخ و تمدن چرا کتاب این چنین مورد بی اعتنایی ست؟
 
متاسفانه در یک گفتگوی کوتاه با کتابدار کتابخانه ی ناوی، متوجه شدم این مجموعه ی عظیم انگار از خاطر همه ی مسئولین و غیر مسئولین، رد خود را شسته و گویا تا کاملن به یک سالن مطالعه ی کنکوری! تغییر کاربری ندهد، سایه ی قهر و نسیان مردم و مسئولین از سرش کم نخواهد شد!
 
کتابخانه ی ناوی به علت کمبود بودجه و بی توجهی مسئولین شهرداری، نتوانسته است مانند سایر کتابخانه های شهر به سیستم وب متصل باشد. این کتابخانه پس از سالها همچنان از سیستم "نمایه" جهت حفظ و جستجوی اطلاعات و موجودی خود استفاده میکند که به علل مختلف، در کارهای کوچکی مثل جستجوی موجودی یک کتاب، یا بررسی اعتبار کارت عضویت و... دچار مشکلات جدی ست.
 
وقتی که از کتابدار کتابخانه پرسیدم که چرا نرم افزارتان را عوض نمیکنید توضیح داد که خرید این برنامه ی تازه چند میلیون تومان هزینه دارد که نه شهرداری حاضر است این مبلغ را پرداخت کند و نه کتابخانه قادر است چنین هزینه ای بپردازد، چرا که کتابخانه چندین سال است که با مشکل جدی کمبود بودجه های بسیار خرد تر دست به گریبان است.
 
کتابخانه ی ناوی حالا سه سال است که به علت کمبود بودجه نتوانسته مثل برنامه ی هرساله، از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، خرید کند و این مسئله کتابخانه را به شدت به کمک های مردمی و اهدای کتاب نیازمند کرده است. این درحالی ست که مسئولین این کتابخانه، آنچنان بادقت و دلسوزانه مجموعه را مدیریت میکنند، که کتابخانه ی ناوی توانسته است کمترین تعداد کتاب گمشده ی سالانه، در میان کل کتابخانه های شهر را دارا باشد.
 
عجیب این است که منبع غنی و پرباری مانند کتابخانه ی ناوی، در شهری که تعداد کتاب فروشی هایش روز به روز کمتر می شود و به لوازم التحریر و اسباب بازی فروشی تغییر کاربری می دهد، اینچنین مظلوم و خاموش زیر فشار بی مسئولیتی ها و خودخواهی ها کمر خم کرده اما خم به ابروی هیچکس نیامده است.
 
این روزها، کتابهای کتابخانه ی ناوی، ورق ورق به باد می روند و ما بی هیچ نگرانی، مرگ مهمترین منبع دانش و آگاهی شهرمان را تماشاگریم.
 
نویسنده: رضوان معین پور

با سپاس از همکاری علی شادان در تهیه این مطلب
 
عکس های این گزارش از اینترنت گرفته شده است.
 
 
 
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما