تئاتر سبزوار در مرز / صعود یا سقوط ؟

مجله اینترنتی اسرارنامه سبزوار که از ابتدای شروع به کار خود دائماً در تلاش برای ایجاد یک فضای آزاد ، مبتنی بر احترام و حفظ ارزش های ملی و محلی و البته نقد و بررسی عادلانه و واقع بینانه مسائل روز خطه پرافتخار سربداران بوده است به لطف خدا و به مرور توانسته برخلاف برخی عنادورزی ها و مخالفت های مغرضین جایگاه ویژه خود را بین همشهریان عزیز سبزواری به دست بیاورد.
چنین است که اخیراً شاهد این هستیم که مخاطبان گرامیمان ضمن اعتماد کامل به اسرارنامه اولین مجله اینترنتی سبزوار برخی مطالب خود را که شامل دیدگاه های شخصی ، انتقادات و پیشنهادات سازنده اجتماعی و فرهنگی است برایمان ارسال می کنند تا از طریق این رسانه بی طرف و پرمخاطب محلی سخن خود را به گوش مردم و مسئولان برسانند.
مانیز طبق قول همیشگی خود تمامی مطالب شما مخاطبان گرامی را که برای ما ارسال کنید به شرطی که حاوی توهین به اشخاص و ارزش های مذهبی ، ملی و محلی نباشد ، در همین مکان انتشار می دهیم.
اینک به پیروی از همین سیاست ذکرشده اقدام به انتشار مطلب ارسال شده از سوی یکی از همشهریان ارجمندمان می کنیم که موضوع مهمی را حوزه فرهنگ و هنر شهرستان  مد نظر قرار داده اند.

*      *      *

چندی قبل در شهرستان سبزوار شاهد اجرای دو تئاتر به نام های «ستایش» و «قفس» توسط هنرمندان همشهریمان بودیم که هردوی این تئاتر ها تحت نظر و حمایت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سبزوار به اجرا درآمد و در جای خود قابل تقدیر و تشکر بود.
اما درروند برگزاری تئاترهای نامبرده از لحاظ ارزش و کیفیت هنری هریک ازآن ها برای برخی از هنردوستان و تماشاگران نکته سنج سبزواری ابهامات و انتقاداتی مطرح شد که برخی از این انتقادات با قلم شیوای همشهری عزیزمان سرکارخانم خسروآبادی به رشته تحریر درآمده است و اینک در قالب یک نامه سرگشاده برای ریاست محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سبزوار ، تقدیم مخاطبان گرامی اسرارنامه می گردد.
نکته ضروری درباره انتشار مطلب پیش رو این است که بدانیم دیدگاه های مطرح شده در آن به هیچ وجه بیان کننده دیدگاه های هیئت تحریریه اسرارنامه سبزوار نیست. بلکه دیدگاه های گروهی از همشهریان عزیزمان است و ما با توجه به رعایت اصول صحیح نقد ایرانی و اسلامی در ا ین مطلب اقدام به انتشار آن می نماییم.
در نوشته خانم خسرو آبادی نه به کسی توهین شده و نه جنبه های مثبت و منفی موضوع مورد بحث بیش از حد دچاربزرگنمایی یا کوچک نمایی شده است.
این متنی معتدل و واقع بینانه است که اگر مورد دقت و توجه مسئولین  و همشهریان عزیز قرار بگیرد می تواند ارزش خاص خود را در اصلاح امور فرهنگی و هنری شهرستان داشته باشد.
با سپاس
کد: 5715
به نام خدا
حضور محترم ریاست اداره فرهنگ وارشاد اسلامی سبزوار
 جناب آقای عسکری
با عرض سلام و خسته نباشید به جنابعالی و همکاران محترمتان و با تشکر از حضور مفیدتان در اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی که ثمره ی حضور مفیدتان را نیز با تئاتری زیبا بنام «قفس» نشان دادید . در درجه ی اول لازم است از این نمایش که به واسطه ی حضور شما به روی صحنه رفت تشکر کنم و با توجه به شناختی که از جنابعالی دارم چیزی غیر از این نیز انتظار نمی رفت.
بنده چند وقت پیش به اتفاق خانواده به دیدن این نمایش رفتیم و با توجه به اینکه اینجانب در خانواده ی خود دقیقاً همین مورد را دارم خیلی بهتر توانستم با این نمایش ارتباط برقرار کنم. در پایان نمایش آنقدر گریستم که قدرت رفتن از سالن را نداشتم ولی بعد از ترک سالن حال خوشی داشتم که مدتها بود انتظارش را می کشیدم . از قضا بعد از دو شب به واسطه ی یکی از دوستان به دیدن به اصطلاح نمایش «ستایش» رفتیم . جناب عسکری با دیدن این نمایش آنقدر ابراز پشیمانی کردم و اینقدر خود را به خاطر آوردن فرزندانم به این نمایش سرزنش کردم که نهایت نداشت.
جناب عسکری بنده از شما به عنوان کسی که نیروی آموزشی و پرورشی نیز هستید این سوال را دارم که در درجه ی اول در شهری که اینقدر کمبود کارهای هنری وجود دارد علت بردن دوکار همزمان بر روی صحنه چیست بخصوص زمانی که مطلع شدیم عوامل تئاتر قفس نیز از این حرکت شما ناراحت بوده اند.
و دوم اینکه علت مجوز دادن به تئاتری که جز به سُخره کردن شعور مردم کاری انجام نمی دهد چیست و بخصوص اینکه وقتی آقای رضا شجاع یکی از نیروهای اداره ی محترم شما مجری این کار کوچک    می شود شما عملاً در این کار سهم دارید.
آقای عسکری شما دوباره می خواهید متولی جُنگ هایی شوید که هدفی جز خنداندن مردم ندارند و آن هم به هر قیمتی. شما تئاتر قفس را به روی صحنه می برید و تحسین همکاران را بر می انگیزید و بعد به یک کار کوچک برای خنثی کردن آن مجوز می دهید؟
جناب عسکری اگر از ناراضی بودن بچه های تئاتر قفس مطلع نمی شدم شاید این نامه را نمی نوشتم و با توجه به صحبتی که باعوامل این کار شد و اینکه چهار ماه بخاطر این کار تمرین کردند و شما به کاری با یک هفته تمرین مجوز می دهید که به روی صحنه برود آن هم زمانی که تئاتری مفهومی به نام قفس بر روی صحنه رفته است.
جناب عسکری از شما به عنوان یکی از متولیان فرهنگ و هنر شهرستان توقعی خیلی فراتر از این می رود و این توقع نیز با توجه به شناختی که از جنابعالی داریم توقع بیجائی نیست. 
با تشکر خسروآبادی






نظرت را بنویس
comments

برادر مسکنی

متاسفانه گروه نمایش ستایش هیچگونه رعایت مسائل خانواده هارانمیکند وهرچی به دهنشون میاد روی سن تئاتر میگویند جالبه آنهم باحضور نماینده اداره ارشاد ایوالله

آهنگری رفق مسگری

اگر ادعای رسانه ی درست دارین نظر آدمیو بذارین که بشه در موردش فکر کرد... این خانم خسرو آبادی کی هستن؟ زندن؟ والا ما که عمریه تو تئاتریم یه بارم اسمشونو نشنیدم.. متاسفم برای همچین نقد سطحی و مذخرفی.. ستایش هر چند بد در همان سطح قفس.. قفس کتاری بود که نشان داد نسلی که مدتها فراری از تئاتر بودند هیچ نیستند.. تئاتر به زور گریاندن مردم نیست.. نیست بخدا..

مسگری رفق عسگری

سلام مجدد..قبل از بررسی به ظاهر جوابیه شما،راجع به کامنت این نگارنده،عارضم که گویا جنابعالی ......................

مسگری رفق عسگری

سلام در عجبم چرا در عرصهء مطول و غیر مقروض ،و معروض با فرض برغیر مغروض بودن هنر هر کس اظهار نظر آنهم از نوع فاخر آن کرده، آنگاه با اسرار بر عرائض بی غرض و مرض اما پوک و تو خالی خود موجبات طنز و فکاهی صاحبان و مالکان اصلی این عرصه پر عَرضه را فراهم کرده است..واقعا" چرا ؟ روی صحبتم در ابتدا به این مخاطب گرامی سبزواری به عنوان نماینده قشری از همین ِقسم مخاطبین( عوام ) ودر ادامه و انتها به تمامی دوستان و علاقمندان صاحب نظر ( خواص ) می باشد. پس اول از ابتدا میگوییم : 1) خانوم و سیتی زن گرامی ،بگذارید مردمان خود راجع به پسند و آنچه که سلیقه شان می پسندد ،نظر دهند..چرا شما بدون هیچ گو نه تخصص و آشنایی با هنر تئاتر اینگونه له و علیه یک کار نمایشی صحبت میکنید..فکر کنم سرکار علیه، سایت فوق رابا محل جمع شدن و هم صحبتی چند تن از زنان همسایه که عصرها گرد هم جمع می شوند و حین سبزی پاک کردن از جهاز دختر بقال سر کوچه تا ماشین خریدن پسر چقال ته کوچه اختلاط می کنند،اشتباه گرفته اید..خانوم جان به کار خود مشغول باشید و امور را به اهلش( راجع به این اهل نیز سخن ها دارم ) واگذارید. 2)بنده به مصداق های ذکر شده در این مطلب کاری ندارم هر دو کار ارائه شده در جایگاه خود و از منظر خود قابل نقد می باشند غایت صحبت من به این خانوم و امثالهم، اینست که شما چگونه پی به افتراق چگالی این دو نمایش از منظر فقر و فخر بردید ،اما هیچ گاه از خود نپرسیدید چرا کار به این جا کشیده است که یک هنر مند چه در " ستایش " چه در " قفس " اینگونه درگیر ظواهر امر شده و تن خفیف و سخیف ترین افعال ،یکی برای خنداندن و دیگری برای گریاندن می دهد.اشکال در کجاست؟ آیا این دو به عنوان هنرمند رسالت خود را در قبال آنچه موجبات تمیز دادن آنها از دیگران شده است که همانا دردانهء هنر است ،انجام داده اند..؟آیا خوشایند یک سلیقه بالا نشین (در یکی با سبقه و عقبه سیاسی" ستایش" و در دیگری با منشاء و منبعی مذهبی وبه شدت ایدئولوژیک " قفس " ) می تواند بازی گردان و برده رقصان من هنر مند به عنوان بک نخبه در جامعه باشد؟ مگر صحنه محل برگزاری میتینگ و شوی سیاسی ( ستایش) یا تریبون اعلام و اعلان یک تفکر و نحله ءمتحجرانه و دگماتیسم ( قفس ) است ؟ خانوم عزیز شما با تمام ریز بینی دانه درشتها را ندیده اید،لطفا" تئوری توهم توطئه ، از جانب راقم این سطور را در ذهن کنجکاو خود دیلیت کرده و کمی با تاءمل و تحمل بیشتر به اطراف خود بنگرید. 3) اما اهل هنر.!!! اهلی که با آمدن نا اهلی، مدتیست سر در جیب،یا به گوشه عزلت خود خزیده و یا با انتخاب راههای کم هزینه تر هنر خود را حتی اگر شده برای اهل خانواده به معرض دید میگذارند رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند /چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند فقط یک نکته،و آنهم اینکه همه میدانیم ،خوب هم میدانیم که متولی نااهل و نا خلف هنر این شهرستان ( اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی) چگونه در این مدت بستری را که می توانست حتی باعث ارتقای این شهرستان تا حد استان باشد را با لج بازی و بی فکری هایش ،تبدیل به ننو یی در حد نگهداری از کودکان و بچگان رانده شده از همه جا کرده است و این دردانه را به قهقهرا کشانده است اما باز هم در سکوتیم...نمیدانم..؟؟چرا دم نمیزنیم، نمیدانم؟ لطفا" یکی مرا توجیه کند.. 4) و............بماند.

حسین

اینجا چه خبره با مداد رنگی هات نقاشی کردی که اینقدر رنگارنگ شده

عرفان

کاش به جای این همه دعوا با هم دیگه یکی یک راه کار می داد که باید چی کار کرد. از طرفی ستایش هم طرفداران خودش رو داشت . قفس هم محبوبیت و طرفداران خاص خودش رو. پس باید چه کار کرد؟ یک نفر این را بگوید لطفاً !

جانا سخن از زبان مامیگوئی

نمایش قفس اگرچه بابه اصطلاحا نمایش ستایش همراه بود و لی تماشاچی زیادی داشت وجالب بود که یک کار جدی تونست این همه تماشاچی رو به سالن بکشونه واین همه واکنش مثبت داشته باشه من فکر میکنم عوامل تاتر قفس از نوع حمایت ناراحت بوده اند و احتمالا منظور خانم خسروابادی هم همین بوده. مجوز همزمان دادن به ستایش با یکهفته تمرین نوعی بی احترامی به عوامل تاتر قفس بود که زحمت زیادی کشیده بودندوکار زیبائی هم به روی صحنه بردند.

آرش فسنقری

اون جور که ما شنیدیم تو 10 شب اجرای نمایش ستایش که بیش از 15 اجرا داشتنند 3میلیون فروش داشته و این خیلی خوبه.بعدم اگه واقعا کاره بدی بود چرای آقای محسنی توی ویژه نامه مجلس روزنامه قدس از آقای شمس ابادی تشکر کرده.من که حال کردم با اجراشون

عرفان

بابا هدف چیز دیگه ای بوده . خیلی دارید سخت می گیرید. اصلاً چرا فکر می کنید اداره ارشاد عمدی این دو تا تئاتر رو همزمان مجوز اجرا داده ! بابا اون بندگان خدا کارشون همینه . اگرم به تئاتر ستایش اجازه نمی دادن باز همه می گفتن اداره ارشاد جلو فعالیت های هنری رو میگیره. ستایش هم به هرحال کار هنری بود دیگه ! حالا با سلیقه یک عده جور در نیومده .ولی مثلاً کار سیاسی که نبود. اتفاقاً یک عده دیگه هم خیلی خوششون اومد. من خودم از تماشاچی های ستایش بودم . شما به ایام برگزاری هم نگاه کنید. ایام اعیاد ذی الحجه بود. و هدف این بود که با برنامه های هنری شاد فضای شادی تو جامعه به وجود بیاد. کی مخالفه ؟ تازه بعد از اون هم می خورد به ماه محرم و دیگه عملاً ستایش نمی تونست اجرا شه.پس ارشاد مجبور بود جهت حمایت از هنرمندان به ستایش هم مجوز بده. بابا چرا فکر می کنید همیشه باید تک تاز باشید؟ سبزوار خود شهر سبزوار بیشتر از 250 هزار نفر جمعیت داره. و توی اون مدتی که ستایش و قفس در حال اجرا بودن اگر مشتریان خودشون رو هر کدوم جمع می کردن هیچ شب سالن ها خالی نمی موند. منتها حرف اینجاست که اگر برو بچه های تئاتر قفس از فروش کم بلیط یا دیده نشدن هنرشون ناراحت شدن باید ببینن کارشون چه قدر با مردم ارتباط برقرار کرده . یعنی بعضی از همشهریا فکر می کنن باید اداره ارشاد بیاد هنرمندانی رو که آثارشون از نظر ما ضعیفه تبیه کنه و مجوز نده تا اونها افسرده شن یا باید حمایت کنه و مورد تشویق قرار بده تا دفعه بعد کارشون بهتر شه. از نظر شما نظردهنده ها یعنی اداره ارشاد باید بیاد با هنرمندا سخت گیری کنه و دعوا راه بندازه ؟ تازه ستایش هم اونقدر ها ضعیف نبود. باید از خود دست اندرکاراش پرسید که اون ها هم چه مکافاتی از سر باز نکردن!

فکر کن یه همشهری هنر دوست

با سلام من فقط میتونم از خانم خسروآبادی تشکر کنم به خاطر اینکه این مطلبو نوشتند و باعث شد مردم ما بیشتر با مسائل حاشیه ای اداره ارشاد آشنا بشن و در جریان یاشن که شروع یک نمایش و گذراندن مراحل تمرین و بازبینی هلی مختلف به این سادگی ها نیست و تازه با کلی بدبختی که پروانه نمایش صادر میشه ؛ میبینید کارتون در مقابل یک کار یه هفته تمرین با فروش بلیط 500 تومان قرار میگیره!!!!!!!! من واقعا به بچه های نمایش قفس خسته نباشید میگم و از آقای عسکری میخوام یه خورده بیشتر به بچه های هنری بها بده... در هنر آنان که میفهمند عذاب میکشند و آنان که نمیفهمند عذاب میدهند ...

جانفزا

سلام من زياد به تاتر علاقه اي نداشتم اما تاتر قفس باعث شد نظرم عوض بشه . با تشكر از بازي خوب ا بروجردي و خ حلاجيان . پر توان باشيد..

روزگار غريبي ست نازنين...

سلام نليكم خسته نبيشه موگوم خدمت بر و بچ با صفاي تاتر قفس كا ر خيله قيشنگه بي ما كه لذت بوردم ده كنار كارگردان كار ايمشالا هميشه برقرار بيشه . اميدوارم از اي جور كارا با اي موضوعايه تماشاچي پسند زياد ببينم .حق يارتا بيشه

اين نيز بگذرد...

با اهداي سلام با اين كه سه بار به ديدن تاتر قفس آمدم اما در هر سه بار تحت تاثير قرار گرفتم ودر هر بار ديدن تاتر تلنگري در درونم ايجاد ميشد و زحمات كارگردان و بازيگران و...بي نتيجه نماند اميدوارم هميشه پايدار بمانند.

محمدم

قابل توجه آقای رضا شجاع که به خاطر مسایل مادی هر کاری را قبول نکنند

جلال اصغری

ای کاش خانم خسرو ابادی با خود بچه گروه نمایشی ستایش هم صحبت میکرد .ولی شاد کر دن مردم در این دوره زمونه سخته حالا به هر قیمتی.دم طنز پردازای سبزوار ی گرم.

یک هنردوست مخالف با ابتذال هنری

متأسفم جناب روانشناس . فرق کمدی و تراژدی که معلومه . اگر خودتون نمی دونید برید مطالعه کنید. اماشما میشه لطف کنید و بگید از نظرشما فرق کمدی با لودگی چیه ؟ اینکه شکلک در بیاوریم و جلف بازی کنیم و با لهجه محلی شوخی کنیم و فرهنگ و آداب و رسوم شهرمان را به سطحی ترین شکل ممکن نشان دهیم این کمدی است؟ مجموعه آثار چارلی چاپلین را دیده اید؟ کمدی به آن گونه آثار می گویند. البته بسیاری از بازیگران و عوامل تئاتر ستایش را می شناسم و به آنها ارادت دارم و قبلاً کارهای خوبی از آنها دیده ام اما این کار واقعاً ضعیف بود. این نقد هم نقد تئاتر ستایش است نه بازیگران و عوامل این کار. پس چه خوب است همه به جای اینهمه تعصب ورزی کمی بیاندیشیم...

روانشناس

سلام اولا ستایش تئاتر نبود جنگ هنری بود بعدم باید یکی به این خانم خسرو ابادی بگه فرق کمدی با تراژدی چیست.و اگر این نمایش ستایش بد بود چرا مردم این قدر استقبال کردند.

ali

سرکار خانم خسر وابادی ضمن تشکر کاش به جای این همه ....................آقای عسکری تشکری از کارکردان نمایش قفس میکردید که با تمام مشکلاتی که همین متولیان هنر برای ایشان فراهم آوردند با پشتکار و به عشق هنر وطنش ادامه داد و این تئاتر زیبا را با هنر خویش به روی صحنه برد کاش یکی از شما کنار درد دل این بزرگ مرد می نشست جناب آقای بروجردی دست مریزاد که موجبات سرفرازی جناب عسکری را فراهم کردید .خسته نباشید ولی کاش صدای دردهایت را میشنیدند که هنر و صبوری شما را لیاقت ................ و امثالش ندانند . اگر شما هنرمندان نباشید ................ پز چه چیزی را خواهد داد .خیلی خوش شانس

سهیل

سلام من از نوشته فوق خوشم آمد چرا که صادقانه صحبت نموده وقصدتوهین نداشته واقعامنهم مخالف باخنده مردم نیستم ولی به چه قیمت حرکات بدآموزی این افراد آنهم درمقابل مجری این نمایش که خود نماینده اداره ارشاد میباشد آیا صحیح است چراواقعیت راقبول نمیکنید یک فکری اساسی انجام باید داد

کویر

خدایا : به مذهبی ها بفهمان که اگر مذهب پیش از مرگ به کار نیاید پس از مرگ به هیچ کاری نخواهد آمد دکتر علی شریعتی

رها

الف

17..............0915

چرا سخت می گیرید .هرتئاتری و هر هنری باید خودش با مخاطبینش ارتباط برقرار کند . نه اینکه بقیه به زور با گرفتن و بستن جلوی دیگران بخواهند مخاطبین و تماشاچیان یک هنر دیگر را زیاد کنند. شما خودتان ببینید اگر تئاتر قفس خیلی خوب می بود ، مردم که مجبور نبودند ستایش را بروند و قفس را نروند ، خوب همه می آمدند قفس . اما خوب هرکدام ازاین هنرها مخاطبین خاص خود را دارد. مگر هنر نباید زبان مردم باشد ؟ خوب ستایش آنقدرخودمانی بود که همه مردم حتی مردم ساده کوچه و خیابان هم می توانستند با آن ارتباط برقرار کنند . اما قفس البته کار خوبی بود ولی خیلی فاخر بود. فقط خواص می توانستند آن را بفهمند. همین باعث شد شاید کمی از سوی مخاطبان استقبالش پایین بیاید. اما باید وقتی می خواهیم کار فاخر بکنیم اول سلیقه مردم را بالا ببریم. بعد کار فاخر را تحویلشان دهیم . اگرنه صد هم که یک چیز خوب باشد ، جایگاه و مشتری خود را پیدا نمی کند.

آرام

سلام تاتر طنز از جایگاه بسیار ارزشمندی برخوردار است ام آیا به هر تاتری می توان تاتر طنز گفت؟ البته که چنین نیست باید به شدت با برخی تاترهای خلق الساعه برخورد کرد و از اجرای آن جلوگیری کرد زیرا چیزی جز تخریب اخلاق در جامعه ندارد. به این خانم محترم باید حق داد ارشاد وظیفه دارد از تاترهای فاخر نه تنها حمایت کند بلکه در ترویج آن نیز باید کوشا باشد به ویژه آنکه سبزوار برای جذب مخاطب آن هم جهت تاترهای فاخر بدلیل کمبود اجراها، عدم وجود ساختار سالم وبسیار سختی های فرارو ،مشکلات فراوانی دارد حال چرا ارشاد همزمان بجای حمایت از یک اثر ارزشمند به اثری کم بنیه از نظر شاخصه های تاتری نیز اجازه اجرا می دهد جای سئوال دارد ؟ زیرا باید قبول فاصله بسیار است بین کاری که چندین ماه گروه زحمت می کشد با کاری ظرف چند شب آماده می شود . امیدوارم آقایان ارشادی پاسخ خوبی برای آن داشته باشند.

سروش

یعنی چی این حرف ها آقا ! مگه مردم سبزوار حق ندارن بخندن. خوب کسی نیست بگه خانم محترم شما اگر می خواین گریه کنید که از این خوشتون اومده که آخر تئاتر قفس گریه کردید ، این همه روضه و مجلس عزا بریدشرکت کنید و گریه کنید. تئاتر ستایش رو من دیدم از خنده هم روده بُر شدم . مگه دیگه بایدچی جوری باشه که خوب باشه؟
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما