عجیب ترین آدم ربایی سبزوار(طنز)


بعد از همه تهدید ها و تهمت ها حالا شروع کرده اند به آدم ربایی .
دیدید چند روز نبودیم !
و حتی نتوانستیم بسیاری از نظرات خوانندگان عزیز را که برایمان گذاشته اند تأیید کنیم . این به خاطر آن بود که در به در داشتیم همه جا را کوچه به کوچه ، خانه به خانه زیر و رو می کردیم.
حالا بعضی ها می گویند چرا خودتان را معرفی نمی کنید !
آخر اگر ما خودمان را معرفی کنیم از دست بعضی از این حسودهای داخلی و خارجی امنیت جانی برایمان نمی ماند.
آنهایی که نه چشم دیدن پیشرفت های سرزمین سربداران را دارند و نه تحمل آن را که رسانه ای مثل اسرارنامه از افتخارات این سرزمین را بیان کند. همان ها حالا کمر به کارهای وحشتناکی علیه اسرارنامه بسته اند.
آدم ربایی مسلحانه (با چاقو) آن هم ربودن چه کسی ؟
5715 را نربوده اند . آنکه بامتن های تند و تیزش تا کنون چوب لای چرخ خیلی ها گذاشته است.
ضمیر سبز کویر را نربوده اند که آن مقاله بحث برانگیز و جنجالی را در مورد استان شدن سبزوار نوشت و باعث شد این بحث ها تا هنوز... ادامه  داشته باشد...
قاسم بهمن آبادی را ندزدیده اند که مانند همشهری بزرگوارش – دکتر شریعتی – در همین وبسایت از کویر های زیبای سبزوار گفت و تصور کلیشه ای همه را به هم زد که بابا فقط کوه و کوهپایه نیستند که زیبایی دارند. کویر هم عظمت و زیبایی خود را دارد ...
رها را نربودند که از عظمت معلم بزرگ کویر گفت و با این گفته خود بسیاری از متعصبین را برآشفت.
این بیچاره ها زورشان به مظلوم ترین عضو اسرارنامه رسید .
آقای خبرکش
خبرکش مظلوم تنها کسی که چهره اش در این مجله اینترنتی فاش شد...
اما بیچاره مگر چه گناهی کرده بود؟
تنها یک بار آمد و یک دقیقه هنرنمایی کرد و اسم چهار خیابان سبزوار را آورد و چهار شهر عزیز منطقه سربداران را مطرح نمود ... این کار بدی بود ؟
پس چراعده ای از حسودان نتوانستند تحمل کنند. به فکر سربه نیست کردنش افتادند!
حتماً برایتان سئوال شده است ، قضیه از چه قرار است ؟
جانمان برایتان بگوید
خبرکش عزیز چند روز قبل در راه یکی از استدیوهای ضبط اسرارنامه بود تا قسمتی دیگر از مجموعه محبوب سبزوار کجست را فیلم برداری کند اما ...
عده ای ناشناس با جوراب هایی که آخرین تاریخ شست و شویشان ظاهراً مربوط به ده سال قبل بود به قصد «خبرکش ربایی» از راه رسیدند . نه اشتباه نکنید آن جوراب ها را به سرشان نکشیده بودند ، نامردها یک راست آمدند و گرفتند جلوی بینی خبرکش بیچاره و چنان بیهوش شد که ما گفتیم لابد مرد.
حالا چنین است که چندروز پیاپی کارمان گشتن و گشتن و گشتن شده است.
هی گشتم و گشتم همه دنیا رو گشتم
چه حرف هایی که شنیدم چه چیزایی که ندیدم ...
ای وای ببخشید ، حالا معلوم نیست این ترانه های مبتذل از کجا به ذهن ما می رسد . ما که اصلاً ترانه گوش نمی دهیم !
اما طبیعتاً درگیرو دار این حادثه ناگوار حتی برای هیئت تحریریه اسرارنامه هم هوش و حواس نمی ماند.
نمی خواهیم بگوییم شاید کار مسئولین باشد ویا کسانی که کاندیداشده اند برای پذیرفتن مسئولیت شاید ترسیده اند خبرهایی ازآنها انتشار یابد.
البته به استحضار برسانیم که مامورین گشت نامحسوس اسرارنامه به سرنخ هایی رسیده اند وبه افرادی مظنون شده اند(مظنون ها رایکی یکی معرفی خواهیم کرد)

نظرت را بنویس
comments

...

میگم این دوست ما چقدر فسفر سوزونده که فهمیده این متن واقعی نیست!!! خوب همون اول که نوشته شده: (طنز)!!! البته قسمت دوم حرفشون کاملاً درسته...

موسی

سلام - کاملا واضح است که این آدم ربایی یک ترفند هنری است برای ادامه دادن این برنامه و احتمالا یا بازیگر کاری داشته و نبوده ویا دیگر عوامل ولی به این ایده کارگردان کار باید تبریک گفت که حرفه ای عمل شده است.
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما