شاگرد اول های انقلاب در سبزوار(2)

محسن تدینی ثانی/ مجله اینترنتی اسرارنامه
(قسمت دوم)
 
به آتش کشیدن ساختمان حزب رستاخیز و سینما آریا
 
برخی از نیروهای انقلابی که از اقدام های رژیم بسیار ناراحت بودند مخفیانه ساختمان حزب رستاخیز واقع در میدان نادر کنونی در سبزوار را به آتش کشیدند. همچنین اواخر اردیبهشت ۱۳۵۷ سینما سعدی سبزوار به کشیده شد.
 
شدت آتش به طوری بود که خاموش کردن آن تا صبح به طول انجامید و سینما کاملا از بین رفت.
 
 
استعفای فرماندار و رئیس آموزش و پرورش در حمایت از فرهنگیان
 
در ۷ آبان ۱۳۵۷ فرهنگیان سبزوار که در محوطه دبیرستان اسرار اجتماع کرده بودند پس از اقامت نماز ظهر به امامت آیت الله علوی در حالی که عکس هایی از دکتر علی شریعتی و امام در دست داشتند از دبیرستان اسرار خارج شدند و در خیابان های شهر راهپیمایی کردند.
 
این در حالی بود که عده ای از کسبه،کشاورزان و افراد طرفدار رژیم با حمل عکس محمدرضاشاه و پرچم سه رنگ ایران در فلکه دروازه عراق اجتماع کرده بودند. مواجهه این دو گروه باهم باعث ایجاد درگیری شد که یک معلم و یک دانش آموز صدمه دیدند و به علت جراحت های وارده در بیمارستان فوت کردند.
 
در گزارش روزنامه کیهان آمده است: پلیس در سبزوار به پنج هزار تظاهرکننده حمله کرد و آنها را که هیچ گونه شعاری نمی دادند با باتوم متفرق کرد. در این جریان عده ای چماق به دست هم که با وانت به محل تظاهرات آمده بودند به تظاهرات کنندگان حمله کردند و آنها را مصدوم کردند.
 
حمله عده ای چماق به دست ناشناس به دانش آموزان و فرهنگیان که اولین بار بود در شهرستان سبزوار رخ داد،اعتراض های شدید مردم را به دنبال داشت.
 
دو روز بعد عده ای از دانش آموزان و دبیران مدارس در دبیرستان ابن یمین اجتماع کردند و با نزدیک شدن ظهور درحالی که عکس های امام و دکتر شریعتی را داشتند به سمت خیابان بیهق تظاهرات کردند. در جریان این راهپیمایی تعدادی مجروح شدند که به بیمارستان امدادی منتقل شدند اما دکتر معمار مسئول بیمارستان به بهانه ی اینکه آنان را شهربانی معرفی نکرده است از مداوای آنان خودداری کرد.
 
بنا بر گزارش روزنامه اطلاعات در این حادثه چهل نفر به شدت زخمی شدند. بعداز ظهر روز مذکور معلمان سبزوار در خانه فرهنگ اعتصاب عمومی کردند و با صدور اعلامیه ای گفتند به مدت ده روز از حضور در کلاس های درس خودداری خواهند کرد و خواسته های خود را به این شرح اعلام کردند:
 
۱- تامین امنیت مدارس
۲- مجازات اوباش و اراذل
۳- آزادی زندانیان سیاسی از جمله مهدی غنی
۴- لغو حکومت نظامی
۵- برکناری رئیس شهربانی و تنی چند از ماموران خاطی
 
با اعتصاب فرهنگیان سبزوار در خانه فرهنگ سیدمجتبی اشکان،فرماندار سبزوار در جمع آنان حضور یافت. وی در سخنانی از تحصن کنندگان حمایت و اعلام کرد از استاندار خراسان  خواسته است سرهنگ جعفر شمس رئیس شهربانی و عامل اصلی درگیری ها را برکنار کند و درصورت اجرانشدن این خواسته از سمت خود استعفا می دهد.
 
با تساهل و تسامح استاندار خراسان در عزل رئیس شهربانی سبزوار و ادامه اعتصاب فرهنگیان در خانه فرهنگ در ۲۹ آبان ۱۳۵۷ اشکان فرماندار سبزوار با  ارسال تلگراف هایی به نخست وزیر، جعفر شریف امامی، وزیر کشور و استاندار خراسان به علت اهانت ماموران به مردم، روحانیان و همچنین ضرب و شتم فرهنگیان از سمت خود استعفا داد.
 
با استعفای فرماندار،نورالدین رزاق پور،رئیس آموزش و پرورش سبزوار نیز با ارسال تلگرافی به وزیر آموزش و پرورش و مدیر کل آموزش و پرورش خراسان به دلیل اهانت پلیس به معلمان از سمت خود استعفا داد.
 
به دنبال استعفای فرماندار و رئیس آموزش و پرورش، حدود دو هزار نفر از فرهنگیان با مخابره ی تلگراف هایی به وزارت کشور و آموزش و پرورش تقاضا کردند این دو مامور وطن پرست در سمت های پیشین خود ابقا شوند. همچنین تهدید کردند در غیر این صورت همه فرهنگیان استعفا خواهند داد.
 
بیست و دو نفر از روسای اداره های دولتی سبزوار هم در حمایت از فرهنگیان و اعتراض به رفتار ماموران شهربانی در دفتر کار دادستان تجمع کردند. از خواسته های موکد آنان ابقای مجدد فرماندار و رئیس آموزش و پرورش شهرستان بود.
 
 
جرقه انقلاب در سبزوار
 
اوج گیری حرکت های انقلابی در سبزوار پس از درج مقاله روزنامه اطلاعات بود. جلسات مذهبی مخفیانه که قبلا برگزار می شد رونق و چهره سیاسی به خود گرفت.
 
رفت و آمدهای مبارزان و طلاب علوم دینی به بیوت علمای شهر بیشتر شد.
 
 
بانوی انقلابی
 
جهانتاج پور هاشم از جمله زنان فرهنگی و انقلابی بود که نقش مهمی در آگاه سازی دانش آموزان دختر داشت. وی دبیر انگلیسی دبیرستان ششم بهمن(هفدهم شهریور) سبزوار بود. با ورود ایشان در سال ۱۳۵۶ به سبزوار تحولی در دانش آموزان دبیرستان ایجاد شد.
 
علت اقامت وی در سبزوار،شروع به کار همسرش به عنوان داروساز در بیمارستان حشمتیه بود.
او از محدود معلمان با حجاب بود که دانش آموزان دختر را تشویق می کرد تا حجاب اسلامی را رعایت کنند.
 
دانش آموزان را تشویق به مطالعه آثار جلال آل احمد،استاد مطهری و دکتر علی شریعتی می کرد.
در بین درس به بیان نکات اخلاقی می پرداخت. درج مقاله رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات وی را به شدت عصبانی کرد.
 
چون دختر سرهنگ شمس رئیس شهربانی سبزوار در کلاس وی حضور داشت حرف های پورهاشم بر روی دختر وی تاثیر گذاشت. سرهنگ شمس تحقیق کرد بعد از مدتی از حضور خانم پور هاشم در کلاس درس جلوگیری کرد.
 
بازتاب سخنان پورهاشم و تاثیر وی روی دانش آموزان موجی از نگرانی ها را برای مسئولین طرفدار رژیم بوجود آورد.
 
روزی مدیر کل از مشهد به سبزوار برای بازدید آمده بود، در کلاس خانم پورهاشم حضور یافت. به قیافه پورهاشم نگاه کرد و چون اغلب دانش آموزان محجبه بودند تعجب کرد و گفت:این لباس ها را می  پوشید دنیا مسخرتان می کند،مدهای خارجی را برای شما تولید می کنند،در دنیا چیزی برای حجاب نیامده مسخرتان کرده اند! یکی از دانش آموزان گفت:در چهار ده آیه قرآن به حجاب اشاره کرده است. فردای آن روز وی را ممنوع التدریس کردند .
 
با اخراج وی از دبیرستان همه دانش آموزان از ورود به کلاس خودداری کردند. ارتباط ایشان با دانش آموزان قطع نشد. وی می گفت:شما وظیفه خودتان را انجام دهید و کلاس راتعطیل نکنید.
 
در پنجم آذرماه ۱۳۵۷ بازاریان،کارکنان بانک ها و ادارات دولتی تحصن و تجمع عظیمی در مسجد جامع علیه اقدامات رژیم کردند.
 
 
تظاهرات بانوان سبزوار همزمان با روز کشف حجاب
 
در روز ۱۷ دی ۱۳۵۷ مصادف با کشف حجاب رضاخانی پنج هزار نفر از بانوان سبزوار در حالی که عکس هایی از شهدا با خود حمل می کردند تظاهرات پرشوری از مقابل مکتب نرجس واقع در خیابان پهلوی(اسدآبادی)آغاز کردند.
 
 
تشکیل گروه های نامنظم از افراد انقلابی سبزوار
 
 گروهی از جوانان انقلابی و متعهد سبزوار در هفدهم آذر ۱۳۵۷ تصمیم گرفتند گروه های نامنظم برای مقابله با اقدامات رژیم تشکیل دهند. آنان تظاهرات پراکنده ای در خیابان ها به راه انداختند و در این تعقیب و گریز،افراد ناشناس یک مغازه مشروب فروشی و اتاق اصناف را به آتش کشیدند.
 
 
اولین شهدای سبزوار
 
هجدهم آذر ۱۳۵۷ مصادف با شب تاسوعای حسینی،بر اثر تیراندازی ماموران به جمعیت تظاهر کننده در مقابل مسجد جامع سبزوار،محمد صانع زرنگ(دانشجوی دانشگاه تهران) و صفرعلی برغمدی به شهادت رسیدند. شهادت این دو آغازی برای تظاهرات پرشورتر بعدی بود.
 
 
استعفای نمایندگان سبزوار در مجلس شورای ملی
 
به دنبال غیرقانونی خواندن مجلس شورای ملی توسط امام و انتقاد ایشان از نمایندگان به تدریج برخی از نمایندگان استعفا دادند.
نمایندگان سبزوار در مجلس شورای ملی،حسن متولی و کاظم اسکویی نیز به همراه یازده تن از نمایندگان در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ استعفا دادند و با امام ملاقات و در خصوص اوضاع سیاسی کشور گفت و گو کردند.

 

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما