حسین آزادمنجیری
ساختار شکنی یا تقلب
حسین آزادمنجیری فعال رسانه ای سبزواری و مدیر سابق دفتر خبرگزاری ایرنا در غرب خراسان رضوی و مدیر کنونی دفتر خبرگزاری ایرنا در جزیره قشم، به تازگی طی مقاله ای مفصل به برخی به هم ریختگی های زبانی و ساختاری در شعر و ادبیات معاصر ایران پرداخته و از این مسیر پلی هم به آشفتگی دنیای خبر زده است.
مجله اینترنتی اسرارنامه در ادامه متن کامل مقاله آزادمنجیری را که نخستین بار با عنوان «ساختار شکنی یا تقلب» در خبرگزاری فارس منتشر شده است، منتشر می کند که مطالعه آن برای علاقه مندان حوزه ادبیات و نیز اصحاب رسانه سبزوار خالی از لطف نیست.
ساختار شکنی یا تقلب
خبرگزاری فارس؛ استان هرمزگان، حسین آزادمنجیری نوشت: به تازگی رخدادهایی در عرصه خبر و همچنین روابط عمومی دستگاههای مختلف و البته دیری است که در انجمنهای شعر و ادب زیر پوشش نوآوری و ساختارشکنی رخ داده است که بحث پست مدرنیسم (postmodernism) را به مبتذلترین شکل ممکن، رسانده است.
از سوی دیگر دکتر شفیعی کدکنی در نوشتهای با عنوان «شعر جدولی» نسبت به فروپاشی خانواده کلمات، به خصوص در شعر سهراب خرده میگیرد. این نوشته پاسخی به آن مطلب از سوی یکی از به قول ایشان «مدرنهای اُمل و افراطی» است که لابد متاسفانه!! به بیماری دچار شده است!
اگرچه دکتر شفیعی شخصیتی قابل احترام و شاعری دوست داشتنی است، اما ادبیات ایشان در آن مطلب، به گونهای است که هر کس بخواهد از در پاسخ درآید از پیش به نگاه بیمارگونه، مدرنِ اُمّل و امثال این اصطلاحات شریعتی گونه!! متهم شده است.
وانگهی دکتر شفیعی به مساله بیشتر از لحاظ زبانی پرداختهاند؛ در این مقاله سعی میشود از نظر تاثراتی که تفکر ایرانی از مکتبهای مختلف به خصوص مدرنیسم و پست مدرنیسم داشته است، تحلیل شود.
باید توجه داشت که همراهی با کسانی همچون سهراب سپهری که به زعم دکتر شفیعی یکی از پیشتازان عرصه شعر جدولی است، در ابتدا راحت است. اما هر چه در کار خود اوج میگیرد افراد بیشتری از او باز می مانند.
این مساله را می توان در شعر اخوان یا فروغ نیز مشاهده کرد. اخوان هرچه در سبک خود پیش میرود، جز بر اعجاب دیگران نمیافزاید، تا حدی که در برخی مواقع واقعا به جای احساس شاعرانگی، حس تعجب به انسان دست میدهد که نشان از پختگی کار او دارد.
در فروغ به خصوص در ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، دیگر آن فروغ قبلی نیست و پختگی کار او به وضوح قابل مشاهده است. همین مساله در شعر سهراب نیز رخ میدهد و هر چه به پیش میرود، زبان او شکل خود را تکامل میبخشد، هر چند برخی نتوانند «وضو گرفتن با تپش پنجرهها» را برتابند، حتی اگر (با تجدید احترام) دکتر شفیعی کدکنی باشد!
در این مجال سعی بر این است که بین گسست خانوادگی کلمات بر اساس تصادم فکری با آنچه بازی زبانی بیمعنا تعبیر میشود، تفاوت قائل شویم. هر چند شفیعی خود نیز سعی کرده است چنین مرزی قائل شود اما در ادامه مطلب خود این گسستها را فقط از حلاج و بسطامی و بزرگوارانه اندکی از برخی شعرهای سهراب قابل قبول دانسته است! البته که هر طرح نویی که درانداخته شود، آسیبهایی خواهد داشت.
اما اصل ماجرا، به خصوص در شعر سهراب، خِردگُریزی نیز آگاهانه شکل میگیرد! اما ارتباط دادن آنچه شفیعی شعر جدولی مینامد به خردگریزی جمعی، تحولات غرب و تاثیرات فرهنگی آن در فرهنگ و ادبیات ایران را نادیده میگیرد.
اگرچه چندی است که از آغاز فصلی جدید به نام ترنس مدرنیسم(Trance Modernism) میگذرد اما در شرق با توجه به عقبماندگی موجود، هنوز اصطلاح «پست مدرنیسم» طبقه به اصطلاح روشنفکر را به تعبیر حافظ «مدامش مست میدارد»؛ این مکتب گرچه از همان ابتدا به شکل ناقص درک شده بود، اما هم اکنون این نقص به شکل مضحکی عینیت پیدا کردهاست.
این مساله تا حدی مبتذل شده است که فرد بدون داشتن اطلاعات و بدون آنکه در واقع حتی خود بداند در چه مسیری گام برمیدارد، هر ایدهای را اجرا میکند و در پاسخ به انتقادات به اصطلاحاتی به ظاهر موجه از قبیل مدرنیسم، پست مدرنیسم، و پساپست مدرنیسم پناه میبرد.
مساله به صورت خلاصه این است که مدرنیسم در غرب به عنوان اعتراض به تحجر کلیسا آغاز شد و پست مدرنیسم نیز به عنوان ساختارشکنی قالبهایی بود که از دوره رنسانس به بعد و تحت عنوان مدرنیسم شکل گرفته بود. و البته ترنس مدرنیسم به عنوان بازگشت به برخی سنتهاست.
حال ببینیم در ایران چه اتفاقی رخ داده است. اولین اختلاف ایران با فرهنگ غرب به وضوح موضوعی است که مانع شکلگیری مدرنیسم به عنوان اعتراض به مذهب در این فرهنگ می شود.
اسلام و مسیحیت! با توجه به اینکه انجیل در زمان حکومت تفکر ارسطویی به لاتین ترجمه شده بود و در بسیاری از مسائل، ترجمهها رنگ و بوی فلسفه ارسطویی به خود گرفته بود، با گذشت زمان و ارتقاء دانش بشری، اشتباهات این فلسفه و به خصوص اشتباهات علمی در بحث فیزیک توسط افرادی همچون گالیله، کپلر و کپرنیک نمایان شد که در اثر آن بی اعتمادی مطلقی نسبت به انجیل به عنوان کتاب مقدس و البته دستگاه مبلغ آن یعنی کلیسا شکل گرفت.
این در حالی است که هر چه علم تکامل پیدا میکند، حقانیت قرآن روز افزون میشود و بشر هر چه در وادی فلسفه و علم فربهتر میشود، به طور اعجاز آمیزی خود را و نیازهای خود را منطبقتر بر قرآن و اسلام میبیند.
هرچند برخی اعتراضات سیاسی که اکنون شکل گرفته است و برخی آن را به سوی ضدیت با دین میکشانند، بیشتر سیاسی است و قابل فهم نیز هست که چون دینداران در مسند قدرت هستند، کوتاهیها نه به نام مسوولان بلکه به پای آبشخور فکری آنان نوشته میشود.
اما در باطن هیچگونه تضادی بین نصوص دینی و علم شکل نگرفت و لذا بحث اول یعنی اعتراض به دین که باعث شکل گیری مدرنیسم بود اصلا و اولا در ایران رخ نداد.
وقتی پله نخست یعنی مدرنیسم در ایران شکل نگرفت، چگونه میتوان بر پله دوم یعنی پست مدرنیسم گام نهاد؟ اصولا هرچه تحت عنوان پست مدرنیسم در ایران شکل گرفته است به نوعی دچار مشکلات ساختاری است.
زیرا در خوشبینانهترین حالت ما در دوره رنسانس ماندهایم! چرا که نمیدانیم به چه میخواهیم اعتراض کنیم! اصلا ماهیت اعتراض برای ما زیر سوال است! اینکه اعتراض علیه چه؟ مشخص است که وقتی نسخه کپی شده در دست انسان باشد و نیاز باشد که حتما باید اعتراض کند، در نهایت به آنجایی ختم میشود که هم اکنون به آن رسیدهایم! سرنوشت مشابه روشنفکرانی که صادقانه برخورد کردند و در ابتدا سر ناسازگاری با دین داشتند از جمله مرحوم جلال و شریعتی و شهید آوینی و سپس صادقانه دیدند که نمیتوان نسخه بدلی مدرنیسم را در ایران پیاده کرد، نشان دهنده این موضوع است. پس تا اینجا مشخص شد که اصل مطرح شدن پست مدرنیسم در ایران جایگاه چندانی ندارد.
اما مساله دیگری وجود دارد و آن تاثیر و تاثر فرهنگها (و نه البته تقلید) است. به هر حال مدرنیسم و پست مدرنیسم (و البته نه ترنس مدرنیسم، چرا که ما نباید به سنتهای خودمان بازگردیم! چون خطرات مختلفی برای منافع برخی دارد!!) بر بسیاری از وجوه زندگی ما تاثیر گذاشته است! حقیقت این است که فرهنگ ما ملغمهای از زندگی لیبرال، سکولار، با اعتقادات مدرن و پست مدرن و البته اگزیستانسیالیسم است که هیچکدام نزد عوامالناس به درستی فهم نشده و سخن سردمداران این مکاتب از مجامع دانشگاهی درست به داخل جامعه انتقال نیافته است؛ و البته این ترکیبات به گونهی عجیبی با اعتقادات مذهبی گره خورده است! که دلیلش در فوق بیان شد.
یک چنین آش فکری-فرهنگی است که شامه تیز کسانی همچون مهران مدیری بوی گند آن را استشمام میکند و در انتقاد به آن، افراد را با متن زیر در سریال مرد هزار چهره به چالش میکشد:
(پوتین برای سربازان جدید
اسلحه به تعداد کافی
اتاق بازجویی نم کشیده
دست بند ۱۰ عدد
پول آب را باید بدهیم، پول برق را جدا
پول گاز را باید بدهیم
دوبله پارک نکنیم
و دیگر هیچ)
این متن نسبت به بسیاری از متونی که تا کنون شنیده یا دیدهام قویتر است و نسبت به آنها میتوان نام شعر سپید بر وی نهاد. مهران مدیری به نوعی با این متن این سوال را در برابر هنرمندان واقعی و قلابی قرار داده است که چه مرزی بین شعر و دیگر متون وجود دارد؟
شکلگیری شعر نو و سپید از جمله تاثیراتی است که از برخورد فرهنگ ایرانی با فرهنگ غربی شکل گرفت. و البته هر چه جلوتر آمد از عمق آن کاسته و ابتذال آن بیشتر شد. اما اشعاری میتوان یافت که در بیان نظرات خود از مدرنیسم و پست مدرنیسم تاثیراتی گرفته اند! که با مثالی در ادامه ان را توضیح خواهم داد.
اما این مسائل، بستری فراهم آورد تا کسانی که هنر شاعری نمیدانند و حتی با شعر سنتی آشنا نیستند و علت شکستن وزن و قافیه را درنیافتهاند، بنا به مُد روز شعر روشنفکری بسُرایند! عِرض خود میبرند و زحمت دیگران میدارند!
کسی که نگاه شاعرانه ندارد، و تا کنون زحمت نکشیده است ذوق خود را موزون کند، چگونه میتواند درک کند که برخی سخنها در چارچوب سنتی و محدود وزن درنمیگنجد و نیاز به شکستن قالبهای سنتی است!
این متون که در بهترین حالت میتوان نام آنها را متون ادبی نامید که متاسفانه به شدت هم حمایت، چاپ و منتشر میشود و به افراد توهم شاعری میدهد، در حقیقت همچون قرصهای روانگردانی است که ذهن و عقل و احساس افراد را مختل و سرابی است که صاحب اثر را تشنهتر میکند و به ورطه نابودی میکشاند! و کسانی نیز اگرچه ذوق و قریحه بالایی دارند متاسفانه فریب ظاهر این مهملات را خوردند و چه فرصتها که از دست و چه قریحهها و ذوق هایی که بر باد رفت!
نگارنده هرچه تلاش کرد وجدان خود را راضی کند که از این دست شعرها!! یکی را نقد کند، چون مستلزم آن می شد که فردی ناراحت شود، نتوانست!
به جای آن قسمتی از یک شعر سپید تحلیل و در انتها نیز روش پخت شعر پست مدرن! افشا میشود تا همه با این شیوه آشنا شوند و امید آنکه سره از ناسره شناخته شود!
(آن روز
که در امتداد تبعید
خدا متر میکردیم
پس چرا تازیانه نخوردیم)
در اینجا شاعر در یک نگاه اعتراضی به سنت دینی، بحث اعتقاد به خدا و هبوط را مطرح کرده است. البته برخی موارد اضافی است. کلماتی (مانند: آن روز، که، پس و حتی در) را اگر حذف کنیم قدرت انتزاع شعر بالاتر میرود.
اما در امتداد تبعید اشاره به هبوط دارد و خدا متر کردن و تازیانه نخوردن نشان از بیمعنایی اعتقاد به خدا دارد! بنابراین شعر از نظر محتوایی متاثر از مکتب مدرنیسم است. یعنی مقابله با سنتها! از سوی دیگر استعارهها و افعال متاثر از پست مدرنیسم، به صورت ساختارشکنانه انتخاب شده و در کنار هم قرار گرفته شدهاند! چرا که هیچوقت خدا را متر نمیکنند! و این اصطلاح در کنار تبعید و تازیانه خوردن در روال معمول سخن کنار یکدیگر قرار نمی گیرند! یا به عبارت روشنتر! ارتباط خانوادگی واژگان از هم گسسته شده است(deconstruction) البته در نشست جدید به گونهای به یکدیگر وابسته شده اند که کاملا معنایی جدید ارائه میکنند!
گسست کلمات از یکدیگر نقطه آشیل شاعرنُمایانی است که قصد شعر سپید کردهاند! برای آشنایی با روش ساخت اینگونه متنها خبری از صفحه ایرنا قشم را در اینجا می آوریم:
(رونمایی از جت «یاسین» بیانگر ناکارآمدی تحریم است
قشم- ایرنا- رونمایی از جت پیشرفته «یاسین» در شرایط تحریم از ناکارآمدی تحریم و کارشکنیهای دشمن نشان دارد و شعار «ما میتوانیم» را تجلی دادهاست.
به گزارش ایرنا، امام جمعه قشم در خطبههای نمازجمعه این هفته قشم با بیان این مطلب گفت: جمهوری اسلامی دوست حقیقی کشورهای اسلامی است.
حجتالاسلام میثم تارم افزود: اقدامات حمایتی از کشورهای دوست نیز بر اساس اصول و عقاید اسلامی و به دور از هرگونه چشم داشتی انجام میشود.
وی ادامه داد: ایران اسلامی قادر است با اتحاد کشورهای اسلامی امنیت را در منطقه حکم فرما کند.
امام جمعه قشم تصریحکرد: آن دسته از کشورهای اسلامی که خود فروخته آمریکا و اسرائیل هستند بدانند که عهد و پیمان در منطق آمریکایی هیچ جایگاهی ندارد.
وی افزود: دشمن از طریق انحراف خواستههای به حق مردم عراق و لبنان و تبدیل آن به آشوب و اغتشاش، تسلط بر کشورهای اسلامی را دنبال میکند.
تارم ادامه داد: مرجعیت عراق و روشنگری محور مقاومت تا کنون تحقق اهداف دشمنان را ناکام گذاشتهاست اما خشکاندن ریشه آن به بیداری و اتحاد آحاد مسلمانان نیاز دارد.)
در مرحله بعدی به صورت تصادفی بخش اول یا آخر جملات را حذف می کنیم! متن به این صورت میشود:
(رونمایی از جت «یاسین» بیانگر ناکارآمدی تحریم است
قشم- ایرنا- رونمایی از جت پیشرفته «یاسین» در شرایط تحریم از ناکارآمدی تحریم و کارشکنیهای دشمن نشان دارد.
در خطبه های نمازجمعه این هفته قشم با بیان این مطلب گفت:
دوست نیز بر اساس اصول و عقاید اسلامی و به دور از هرگونه چشم داشتی انجام میشود.
اتحاد کشورهای اسلامی امنیت را در منطقه حکم فرما کند.
امام جمعه قشم تصریحکرد: آن دسته از کشورهای اسلامی که خود فروخته آمریکا و اسرائیل هستند )
حال سعی میکنیم پیوند عادی و خانوادگی واژگان را از یکدیگر بگسلانیم. و کلماتی را جایگزین میکنیم. بدون اینکه هیچگونه شاعرانگی در آن استفاده شود و در نهایت نیز با یک بار خوانش مطالبی به آن اضافه میشود! نتیجه این است:
(رونمایی از نگاه «شمشادها»
در ازدحام ناکارآمدی تحریم زلفت
گشت ارشاد راز «نگاه بدون دکمهات» را منفجر کرده است
به گزارش شبنم
کشیشِ عاشق
در خطبههای یشمی ستارهها
بر صندلیهای منظم خالی
بر اساس قواعد تیغ و آب
به دور از چشم داشتی
باران را آزاد میکند
به یمن اتحاد مغناطیس نگاه با پرنیان پستانت
گرمای امنیت در منطقه تَنم جیغ میکشد
چه سبز است خود فروختگی
وقتی آمریکا و اسرائیلِ تو
احساس را در آغوش خود به نعوظ وا دارند
میخواهم آفریقا باشم)
دیگر آن را به سبک شعر حجم نمی آرایم! تا همینجا هم فرد میتواند این متن را با اعتماد به نفس بالا و یک صدای شاعرانه همراه کند تا دیگر کسی معنای آن را جستجو نکند و هیچکس فریاد نزند که این پادشاه شعر شما لخت است! چرا که اگر شما جرات چنین کاری داشته باشید، از سوی خیاطان ناقلا به انواع حرامزادگی از جمله بی اطلاعی از مدرنیسم، پست مدرنیسم، جهل نسبت به اجتماع، بی سوادی نسبت به ساختارشکنی، نفهمی روانشناسی، بی خبری از جامعه شناسی و چه و چه ...متهم میشوید! و از فرد هم تمجید میشود که این متن چقدر شعر است!
این امر در بحث امور خبری نیز مشاهده میشود! اخیرا اقداماتی انجام میشود که اگر نگوییم تقلب لااقل اشتباه محرز در خبر نویسی است! که باز هم با عناوین زیبایی از جمله ساختارشکنی و نوآوری مزین شده است! از آوردن مثال برای توضیح شاهد خودداری میشود چون اخلاقی نیست! اما میتوان اشارههایی داشت.
انتشار خبر مبنی بر نشست خبری یک مسوول گمنام در سطح کشور، نوآوری تهوعآوری است که از افول و گمراهی سردمداران این روشهای مبتذل نشان دارد.
تیترهایی که در خوشبینانه ترین حالت اشتباه است را نمی توان بر اهل فن بر اساس مدرنیته و دیکانستراکشن توجیه کرد!
برای مثال همان خبر قبلی از ایرنا قشم مناسب است! تیترهایی که به نام ساختارشکنی برای خبر فوق میتوان ارائه داد به شرح ذیل است:
• جت یاسین به قلب تحریمها شلیک شد!
• جت یاسین پرچم «ما می توانیم» را بالا برد!
• زخم خوردگان آمریکا، دوستی با ایران را تجربه کنند!
• پای رفیق میمانیم، بیتوقع!
• امنیت منطقه واس ماست!
• دشمن، آشوب، تسلط!
اصلی که در همه این تیترها رعایت نشده است امانتداری نسبت به سخن گوینده است! تیترها البته به ترتیب نوشته شدهاست و در بهترین حالت میتوان تیتر نخست را حتی استفاده کرد! اما در واقع امانتداری رعایت نشده است! ممکن است برخی بگویند اینها تیتر مفهومی هستند و نوآوری اشکالی ندارد؛ اما باید توجه داشت که این فرآورده، یک خبر است! و نه یادداشت، تحلیل یا گزارش و امثال آن که بتوان تیتر مفهومی استفاده کرد!
بحثهای مختلفی میتوان در حوزههای مشابه از جمله هنرهایی همچون نقاشی و تجسمی، فیلم، نمایش و غیر آن ارائه داد که بیان آن مثنوی هفتادمن کاغذ میطلبد! و لذا برای جلوگیری از طولانی شدن بیشتر مطلب از آن صرف نظر میشود چرا که تا کنون هم بسیار طولانی شده است.
متاسفانه تقلب دردی همگانی شده است و در همه شئون رسوخ کرده است. کلام آخر آنکه روشنفکران (به معنایی که شریعتی از آن مراد میکند؛ یعنی کسی که زمان را حس میکند، درد را حس میکند، و برای آن به فکر چاره است) باید برای این معضل چارهای بیندیشند!
به نظر میرسد تنها راه فرار از این ترکیب شتر-گاو-پلنگی در عرصه هنر، به ویژه ادبیات و خبر، تامل بیشتر، شناختخویش و البته «مطالعه معطوف به مساله» باشد! چه راهی که اکنون می رویم به جای کعبه به ترکستان رهنمون است.
نظرت را بنویس