یک دلنوشته محرمی
مهندس زهرا شاهی ، یکی جوانان پویا و خوش فکر سبزواری است که تحصیلات دانشگاهیش را در زمینه علوم کامپیوتری سپری کرده و هم اکنون یکی از مدرسان مطرح و موفق ، در مجتمع فنی تهران (واحد سبزوار) است.
وی در عین حال که تحصیل کرده و مدرس درعلوم کامپیوتری است ، همواره نسبت به مسائل سیاسی ، اجتماعی و مذهبی جامعه پیرامون خود حساس بوده و به همین دلیل از مطالعات گسترده ای در این زمینه ها برخوردار است.
شاهی که از چند سال قبل به عضویت در شبکه اجتماعی فیسبوک در آمده است ، اخیرا در یکی از پست های فیسبوکی خود به مناسبت فرارسیدن ماه محرم ، به شماری از آسیب ها و نقدهای پیرامون عزاداری های این ماه اشاره کرده و سپس با نگاه وسیع تری به نقد و بررسی سبک های نه چندان صحیح اما رایج زندگی در میان مردم جامعه خود پرداخته است.
وی دراین مطلب از اینکه در سنین نوجوانی با اندیشه معلم بزرگ کویر ، دکتر علی شریعتی فرزند شایسته دیار سربداران آشنا شده ، ابراز خرسندی نموده و در پایان با یادآوری یک جمله حکیمانه از دالایی لاما به ارائه تعریفی ملموس و بی پیرایه از آیین و سبک عقیدتی و دینی مطلوبی پرداخته است که برای زندگی خود می پسندد .
اینک مجله اینترنتی اسرارنامه به همین مناسبت ، به انتشار این مطلب کوتاه از خانم شاهی می پردازد :
به نام خدای اهورایی
با شروع ماه محرم خواستم مطلبی رو بنویسم که بی ربط به این ماه و اعتقادات ما گروه مثلا مسلمون نیست
بهتره همون اول عنوان کنم که قصد توهین به هیچ شخصی نیست وتنها باورهای خودمه
یادم میاد از هفت سالگی عضو کانون پرورش فکری کودک و نوجوان بودم و میشه گفت با کتاب بزرگ شدم
خوشحالم که از 14 یا شایدم 15 سالگی با کتابهای دکتر شریعتی آشنا شدم ، و همون کتب آغاز مسیری تازه تو زندگیم بود و بعد از اون دامنه ی مطالعه ام رو گسترش دادم به کتابهای دیگه ای که راجب فلسفه و دین بود
نتونستم مثه خیلیها دین رو چشم بسته قبول کنم
ترجیح دادم مطالعه کنم ، اما هرچی بیشتر کتاب خوندم احساس کردم خیلی چیزها با هم در تناقضه،
توخونه هایی صحبت از جهیزیه ساده حضرت فاطمه میشه که وقتی پاتو تو این خونه ها میذاری فرصت نگاه کردن و شمردن وسایل رو نداری
افرادی دم از سادگی فاطمه می زنند که برق جواهرات طلاشون چشمتو درمیاره
افرادی در مورد دین صحبت میکنند که حتی یه بار قرآن رو به فارسی نخوندند
صحبت ازبوسیدن دست دختر توسط پیامبر می کنند اما خدا خدا میکنند فرزندشون پسر بشه
به راحتی و بدون هیچ ترسی به اشخاص تهمت میزنیم و حکم اعدام واسه یه شخصی که نمیدونیم جرمش چیه میدیم بدون اینکه بدونیم تو قرآن خداوند میگه: ریختن آبروی مومن از ریختن خون مومن گناهش بیشتره...
یه جوری راجب زرتشتی ،بهایی، یهودی، مسیحی و بودایی و.... صحبت میکنیم که یادمون میره خداوند تو کتاب آسمانیش میگه : درپذیرفتن دین من اجباری نیست
یه جوری به آدمهایی که لباس یا آرایش های خاص خودشون رو دارند نگاه میکنیم که یادمون میره واسه خداوند مهربان همه ی بنده ها برابرند...
واسمون خانم یا آقایی که سوار وانت میشه با آدمی که سوار ماشین خارجی میشه خیلی فرق داره و افراد رو باتوجه به تحصیلات و ثروت و منطقه ای که زندگی میکنن دسته بندی میکنیم
ادعا داریم که تو آمریکا و اروپایی یه درصدی نژاد پرستن ، اما یادمون میره خودمون هم بین لر ، ترک ، کرد و بلوچ فرق میذاریم ، یعنی اینا نژاد پرستی نیست
یه جوری راجب معتاد و قاتل و دزد و فاحشه حرف میزنیم وغرور وجودمون رو میگیره که فراموش میکنیم اونا که از مادر زاده شدن دزد و قاتل و .... نبودند ، بلکه 90% این افراد رو شرایط سخت زندگی تغییرشون میده
برای رسیدن به نام نیک حاضریم مراسم های میلیونی تو ماه محرم برگزار کنیم ،ولی شاید یادمون میره که با اون پول میشه خیلی از زاغه نشین های شهرو و خیلی از جوانهایی که تو حسرت ازدواج اند رو سروسامون داد...
ایمان دارم امام حسین رو خوشحال تر میکنه
اسلام پوشش مشکی رو توصیه نمیکنه اما انگاری باور داریم که مشکی پوشیدن نشان نجابت یه خانومه...
این فقط بخش کوچیکی از ناگفته هایی بود که واقعا منو عذاب میده و همیشه از خدا خواستم منو به تعالی و رشد برسونه تا اینطوری نباشم
و میترسم روزی اگر صاحب فرزندی شدم او نیز همانند من درعذاب باشد....
بیاین با خودمون روراست باشیم و همدیگرو اونجوری که هستیم قبول کنیم و از همه مهمتر و مهمتر به هم نیکی و مهربونی کنیم که از ما فقط همین میمونه
و یادمون نره همه ی ادیان راهیست برای رسیدن به خدای مهربانی ها
دالایی لاما میگه
دین ساده من چنین است: احتیاجی به معبد و فلسفه های پیچیده نیست. مغز و قلب من، معبد من هستند؛ مهربانی، فلسفه من
منبع : صفحه شخصی زهرا شاهی در فیسبوک
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید: