سخنان محمود دولت آبادی بزرگترین نویسنده معاصر ایران درباره نلسون ماندلا

استاد محمود دولت آبادی که از وی به عنوان بزرگترین نویسنده معاصر ایران یاد می شود(منبع) در هفته گذشته با حضور در مراسم شب نلسون ماندلا که
توسط مجله فرهنگی وهنری  بخارا و با همکاری سفارت آفریقای جنوبی در تهران ، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلام و ... برگزار شد ، به سخنرانی درباره این چهره برجسته سیاسی جهان  در دوران  معاصر پرداخت.
وبسایت مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی ونیز وبسایت مجله فرهنگی و هنری بخارا ، مشروح سخنرانی دولت آبادی در این مراسم را منتشر کرده اند.
اسرارنامه در ادامه به بازنشر سخنان  دولت آبادی درباره ماندلا می پردازد:

 


محمود دولت‌آبادی از «زندان، وهن بشری» سخن گفت: در دوره‎هایی از تاریخ آدم‎هایی به دنیا می‌‎آیند، زندگی می‌‎کنند و زندگی‏شان را به انجام می‌‎رسانند تا آدم‎های دیگری از نومیدی دق نکنند؛ و ماندلا یکی از آن نمونه‏های درخشان دورۀ ما بود که خوشبختانه ما او را شناختیم. این خیلی مهم است که ما شانس داشتیم با او یک لحظاتی را بگذرانیم. وقتی از من دعوت شد که به اینجا بیایم و صحبت کنم، یک عبارتی که در ذهنم مانده بود برای بیان و نشده بود بار دیگر به یادم آمد و آن اینکه اشاره به زندگی ماندلا در زندان هست و اینکه به واقع معتقدم که زندان یک وهن بشری است. چنین حسی با عین این عبارت وقتی به ذهن من رسید که بیش از دو هفته‏‎ای از صبح بازداشتم نگذشته بود و چندی نگذشت که فکر کردم زندان نه فقط برای متهم بلکه برای زندانبان هم یک وهن است. اما چون در بندهای عمومی به جوانانی برخوردم که حتی تا ۳۳ ماه را در تک نمره یعنی انفرادی گذرانیده بودند فکر کردم تحمل و پایداری در برابر چنان وهنی خود یک ظرفیت ناشناختۀ بشری است نیز. سپس شنیدم مردی واداشته شده ۳ ماه بر نیمکتی نشانده بماند. فکر کردم چنان شکنجه‎ای علیه یک انسان هم یک صُنع بشری است، از آن مایه‏ای که ما احیاناً به آن می‌‎گوییم اهریمنی و چون شنیدم که آن شخص نشانده شده در آن مسیر سه ماهه تاریخ فلسفه را در ذهنش بازخوانی کرده است، فکر کردم این هم توانشی است خود ویژه ظرفیت‏های ناشناختۀ بشری؛ و البته حیرت نکردم زیرا از لحظه‏ای که به درک هست و نیست رسیده‏ام دیگر از ناممکن‏‎‌ها حیرت نمی‌‏‎کنم.

آقای ماندلا، شما هم حیرت مکنید که در نیستی‎تان شما را می‌‏نامند. تصویرنامه زندگی شما را که می‌‏دیدم خوشبختانه اشاره‏ای ندیدم از رفتاری که در زبان فارسی ما به آن «شکنجه» می‌‏‎گوییم. توامانی از برخورد خصمانه با تن و جان یک انسان در سه کنج آن بی‎پناهی عظیم که لحظه‏ آرزوی پندار بازگشت به سلول چیزی است همسان تخیل در بهشت.

به نظر می‌‎رسد دشمنان شما اندکی از پرتو شرم دست‌کم در قبال شما برخوردار بوده‎اند. اما در کنار شما، در آنجا، در رواندا مردمان را به دراز و کوتاه طراحی کردند. درست شبیه آنچه برتولت برشت دیده بود در کله گرد‌ها و کله تیز‌ها. وقتی در احوال نضع بودی، باز هم کارگران معدن شما را به گلوله بستند، آقای ماندلا.

و چون پیشنهاد شد عزایم‌گونه‏ای برایتان بنویسم شوخی‏‎وار با خود گفتم نه، شاید اثر کند و مرد از پای نیفتاده سر برآورد، پلک بگشاید و در خانه روشنانَش متوجه شود که در دور تازه چه محشری به راه انداخته‏اند غول‏های از شیشه به در آمده؛ و این بار ماندلا بار دیگر دق کند. زیرا آنچه ما شاهدش هستیم تعریف متعارف ندارد، این بلوغ جنینی بشر است. این بلوغ جنینی است و کار جنین خون‎آشامی است. باری‌ای مرد عامی عارف، ‌ای فیلسوف، واقعیت چه خوب دریافته بودی زمانه و موقعیت و حریفان را با وجودی کردن تجربه‏هایی چون پاتریس لومومبا، محمد مصدق و آن مرد عزیز ایرلندی که نام او را هرگز به خاطر نمی‌‏آورم و مهاتما گاندی و خوب درک کرده بودی ذات نفرت‎انگیز خشونت را؛ و اینکه از کینه به جز نفرت نمی‌‏زاید. پس مهار نفرت،‌‌ همان هنر و مهارت اندیشندۀ تو شد به سالیان امکان تمرکز و تفکر.‌‌ همان چه تو نلسون ماندلا،‌‌ همان چه تو را خود ویژه می‌‏سازد در عین سادگی که عین کمال است. بخت رنج و صبوری و شکفتن لطف سهم هر کس نمی‌‏شود با چنان هستی‎‏مندی و بودنی در زمانه و نسبتی معین. شما آقای ماندلا، توانستی بشریتی را مجاب کنی که وجه غالب آن رغبتی به تولد خود ندارد. بشریتی که اشتیاقی به کشف ظرفیت‏های انسانی خود نشان نمی‌‎دهد یا مجال آن را پیدا نمی‌‏کند. شما آقای ماندلا توانستید خونبارش بشری را در برشی از تاریخ و بخشی از جغرافیا مهار کنید با تحمل و تحمل و تأمل و صبوری و صبوری و سرانجام چیرگی بر آن وهن بشری. آری همچنان زندان یک وهن بشری است و مباد. امیدوارم.

منبع: وبسایت مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

کتابی  که مسعود پسندیده به نوینسده و ناشر سبزواری آن افتخار می کند.

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما