مدیریت جهادی در فرهنگ ( 3 )

دولت دینی / دین دولتی ( دولت رشته ی تسبیح را به مردم برگرداند )

دولت را اگر به درختی تشبیه کنیم در دولت دینی شاهد درختی تنومند با شاخه  های موزون ، برگ های سر سبز و میوه های شیرین و آبدار هستیم درختی که ریشه هایش از مواد صداقت ، درستکاری ، کرامت و عزت نفس تغذیه می کند چنانچه در اوئل انقلاب  شاهد میوه هایی همچون شهید رجایی و با هنر از این نوع بودیم .

در این نوع آنچنان ریشه ها و باتبع شاخ و برگ ها ی قوی ، اصیل و زنده هستند که خود  ، آفت ها را دفع و نیازی به سموم شیمیایی ندارند . اما در دین دولتی شاهد درختی هستیم که ریشه هایش از فرصت طلبی ، دغل کاری ، و تظاهر تغذیه می کند . در این موقعیت انواع سموم شیمیایی برای دفع آفات درخت استفاده می شود اما از آنجا که تغذیه  ی ریشه ها ایراد دارد میوه ای جز  رجایی های بدل کار نمی تواند داشته باشد .  حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی ( دام عزه ) اخیرا هشدار داده اند " اگر بخواهیم مسائل مربوط به امور دینی مردم جای اصلی خودش را پیدا کند باید این مسائل  به مردم سپرده شود و دولت و دست گاههای حکومتی  دخالت خود را از تبلیغات دینی و مساجد و دیگر مراکز دینی بردارند. " (منبع)

انصافا هم ترکیب آبغوره ی بخشنامه ها با حلوای عبادات دینی آن چیزی می شود که نتایج بی مزه ، تلخ و مسموم اش را درجامعه می بینیم . اضافه کار ، ترفیع شغلی ، مرخصی تشویقی و غیره با عبادات دینی که اخلاص شرط قبولی آنهاست قاطی شود ، چیز خوبی نیست . 

در و دیوار ادارت ما پر است از اعلام شعائر دینی به انحاء مختلف ، کتبی ، بلند گویی ، نموداری ، پلاکاردی ، و غیره ... بازاریان عزیز ما هم که الحمدالله نوبت تشرف هر ساله شان به عتبات عالیات و بیت الحرام قطع نمی شود . پس چرا چهره ی عمومی جامعه ی ما اینقدر عبوس ، زخمی ، و حزن آور است ؟ با این همه حجم کار دینی، می بایست در این مملکت اداره ی دادگستری ، شورای حل اختلاف و کلانتری نمی بود اما ... مرجع عالیقدر، خوب حضرت آیت اله اردبیلی ( دام عزه ) تشخیصشان عالی ست .
 باید دست نگه داریم . مدتی  بلند گوها را خاموش کنیم . باید پای درخت را شخم بزنیم به ریشه برسیم و مواد پای ریشه را عوض کنیم . دولت ها رشته ی تسبیح را می بایست به مردم برگردانند.
دین زمانی همدم ساده ، رازنگهدار و نجیب مردم بود. سرزنده و صمیمی ، دوست داشتنی و مایه ی آرامش . به اماکن شلوغ و پرسرصدا عادت نداشت . در اوج سادگی دوست نداشت آلت دست این و آن شود .
این طفل معصوم را هرچه به سمت دولتی شدن پیش بردند دولت ها هرکدام به سلیقه ی خود در فرم ها و از زاویه های مختلف با او عکس گرفتند و برای تبلیغ بر درو دیوار زندگی مردم چسباندند . حالا مردم آنقدر سرگرم تمثال ها و تصویرهای رنگارنگ شده اند که گویا چهره ی واقعی آن همدم نجیب را از یاد برد ه اند . دین روح لطیفی دارد آب میوه یا فرآورده های لبنی نیست که هر روز آن را در بسته بندی های شکیل، اندازه ها و قالبهای مختلف و رنگارنگ تبلیغ کنیم .دین نیت است . اخلاص است . دین سادگی است . ده ها سن ایچ شیمیایی با صد ها مواد افزودنی دیگر کار یک لیوان آب گوارا را نمی کند.

هنوز که چشم ها آسیب جدی ندیده اند دست از آرایش ابروها برداریم . بگذاریم دین همان چشمه ی زلال در عمق وجودمان باشد که نوشیدن از آن نیاز به هیج مجوز بیرونی ندارد. بگذاریم خدا همین پایین ها باشد. نزدیک تر از رگ گردن به ما . بگذاریم نوای هی هی و هیهای شبان موسی یاد خدایش باشد . به راستی اگر برای راز و نیاز آن شبان پاکدل ترتیب و آدابی مصوب می شد شاید هیچگاه آن چنان عاشقانه و بخشایشگرانه بزهایش را نثار خدایش نمی کرد .
و پایان اینکه بگذاریم سکوت ، تنها صدای خدا باشد که از قیل و قال مدرسه هیج چیز عاید نمی شود.

نویسنده : محمد ابراهیم اکبری

برای مطالعه قسمت های پیشین نوشته های همین نویسنده درباره مدیریت جهادی در فرهنگ به پیوند موجود در بخش کوچه پس کوچه پیوندها در انتهای همین صفحه مراجعه کنید.

 

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

حکمت مطهر / مدیریت جهادی در فرهنگ (2)

نظرت را بنویس
comments

رضا

احسنت حاجی واقعا استفاده کردم ولی حیف که این صداها را در نطفه خفه میکنند و گوش شنوایی نیست

حسن

نویسنده مولوی رو خوب شناخته وقشنگ چاشنی مطالبش می کنه با تشکر از اسرارنامه و مطالب مفیدش
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما