محمود دولت آبادی و شاملو بخش هایی از تاریخ ادبیات ایران را در زندان قصر رقم زدند
بازهم یک محفل ادبی دیگر در ایران با ذکر خیری از محمود دولت آبادی نویسنده برجسته سبزواری همراه شد.
هنرمندی که خالق بعضی از فاخرترین آثار داستانی ادبیات فارسی در یک قرن اخیر است و در بین تمام آثارش «کلیدر» از شهرت و جایگاهی دیگر برخوردار است.
آری این بار این زندان قصر است که روزی بزرگانی چون محمود دولت آبادی را در خود محبوس کرد و امروز به پاتوقی ادبی و فرهنگی برای دوستداران کتاب و مطالعه در پایتخت ایران تبدیل شده است تا اهالی قلم و رسانه در محفلی به نام «دوشنبه» گرد هم جمع شوند و از ادبیات سخن بگویند و گاهی یاد و خاطره زندانیان سابق این زندان در دوران رژیم ستم شاهی و نویسندگان و شاعران بزرگ و محبوب کشور در این دوره را گرامی بدارند.
وبسایت نیک نیوز روز گذشته گزارشی کامل از محفل ادبی «دوشنبه» را در زندان قصر تهران منتشر کرده که در آن از بزرگانی نظیر شاملو ، دولت آبادی ، نجف دریابندری ، بزرگ علوی و ....نیز یاد شده است.
بخش هایی از متن کامل گزارش نیک نیوز به شرح زیر است:
گزارش اختصاصی نیک نیوز از مراسم پنجمین سالگرد سایت دوشنبه
همنوایی عصرانهی ادبیاتیها در زندان مارکوف
جشن ۵ سالگی «دوشنبه» با حضور با شکوه اهالی ادب برگزار شد
نیک نیوز: زندان قصر، ده سال بعد از آنکه ماهیت زندان بودنش را از دست داد، جمعهی تازهای را تجربه کرد. جمعهای که بعضیها «دوشنبه» صدایش میکنند! شاید خود مارکوف هم وقتی که نقشهی این دخمهها را توی ذهنش میریخت، نمیدانست که بخشی از تاریخ ادبیات ایران، به دست بهآذین، شاملو، بزرگعلوی، نجفدریابندری، غلامحسین ساعدی، محموددولتآبادی و خیلیهای دیگر، در همین سلولها رقم میخورد؛ حالا اگر اینها را هم میدانست، خوابش را هم نمیدید که یک روز نسلی از پشت همان ادبیاتیهای زندان رفته، در یکی از همین کریدورها، که حالا شده کافه، دور هم جمع میشوند تا ادبیاتی بودنشان را جشن بگیرند.
جمعی از اهالی ادب، عصر جمعه بیستوششم اردیبهشت در باغ موزهی قصر، کافه مارکوف، گرد هم آمدند تا تولد دوشنبه را با حضورشان پررنگتر کنند. دوشنبهای که حالا با حمایت همان جمع و مردمی که داستان و داستان گویی را دوست داشتند، پنج ساله میشد.
سه ساعت از ظهر گذشته بود، که یکییکی و گاهن جفتجفت، صندلیهای کافه پر شدند و فضا را همنوایی عصرانهی ادبیاتِ ایران پر کرد. برخی از بزرگانی که دوشنبه را در پنجسالگیاش همراهی کردند: محمدمحمدعلی، احمدپوری، فرزانهطاهری، حسینسناپور، محمدحسنشهسواری، حمیدرضانجفی، کامران محمدی، محسن حکیممعانی، فرهاد حسنزاده، سیامک گلشیری، لیلی فرهادپور، محمدتقوی(نوری) و آذربهرامی، شیوا مقانلو، علیرضا سیفالدینی.
مجری مراسم سینا دادخواه بود، بعد از خوشآمدگویی و تبریک به بچهها که توانسته بودند پنجسال دوشنبه را سرپا نگه دارند. نویسندهی زیباتر معتقد بود که تنها استعدادی که در زندگیاش ندارد همین مجریگریست! از هویت زندان قصر گفت و مارکوف و بعد هم نوبت میزبان امیرحسین شربیانی شد تا با صدای گرفته چند کلمهای دربارهی جشن حرف بزند. شربیانی از همه تشکر کرد و بعد بیتعارف گفت که از حضور این همه ادبیاتی در جشناش شگفتزدهست. گفت که نمیخواسته و نمیخواهد که این برنامه در این ظهر گرم، رسمی و خستهکننده باشد، بیشتر دنبال جمع کردن ادبیاتیها دور هم بوده و گپوگفتی کوتاه، بین نویسندهها.
بعد از حرفهای شربیانی، سینادادخواه از احمد پوری دعوت کرد تا چند کلمهای برای جمع حرف بزند؛ پوری از ترجمه پذیری شعر گفت و با خاطرهای شیرین در همین باره حرفهایش را تمام کرد.
حالا نوبت حسینسناپور بود که از پیشینهی دوشنبه بگوید، از جلسههای داستانخوانی که به جمع شدن بچهها دور هم و بعد هم برقراری سایت دوشنبه انجامید، از اینکه ما با این تعداد نویسنده، کارمان با یک مجله و یک سایت و یک جایزهی ادبی تمام نمیشود.
محمدحسنشهسواری بعد از حسینسناپور آمد و یک راست رفت سرِ اصل مطلب، این که بزرگترین آفت ادبیات ما ممیزی است. از نسل جدید رمان نویس گفت و شهرتی که گریبان جوانترها را گرفته است.
پنکهها کار میکردند تا کمی از جان گرما را بگیرند، اما رفقای قدیمی و جدید که دوباره دور هم جمع شده بودند، به تنها چیزی که فکر نمیکردند گرما بود.
کاوه فولادی نسب حرفهای شهسواری را تایید کرد و بعد با زبان خودش از پیام نرمافزاری دوشنبه برای دوستداران ادبیات گفت، اینکه هر کس فارغ از وظیفهی صنفیاش وظیفهی دیگری هم دارد که آن اشاعهی کتابخوانی است.
پوریا عالمی به تبریکی بسنده کرد و بعد فرزانهطاهری بود، که از جایزهی گلشیری گفت و از اینکه مشتری ثابت «دوشنبه» است. به قول خودش «دوشنبه»، جایی که در آن میتواند با یک کلیک وارد ادبیات ایران شود.
امیرصدری به عنوان نمایندهای از روزنامهنگاران و کسی که خودش هم با ادبیات بیگانه نیست، نفر بعدی بود که به طنز، از تنبلی ایرانیها و علیالخصوص ادبیاتیها که بیشتر دوست دارند پشت میز بنشینند بگوید و اینکه دوشنبه کارشان را راحت کرده است.
در پایان، نوبت محمدمحمدعلی شد، تا با نگاه و لحن آرام همیشگی خوشحالی خودش را از بودن در چنین جمعی نشان بدهد.
جشن دوشنبه با عکس یادگاری و کیکی که پنجشمع روشن رویش با نفس حاضرین خاموش شد به پایان رسید.
پژمان تیمورتاش
منبع: نیک نیوز
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
از آثار محمود دولت آبادی می توان فیلم نامه هایی تأثیرگذار خلق کرد