نقدی بر اثر فاخر و جدید گروه موسیقی داروگ در سبزوار

آقای حسین خسروجردی نویسنده هنرمند و هنرشناس همشهریمان که اخیرا به تماشای اجرای آیینی رزم رستم و سهراب توسط گروه داروگ به سرپرستی حمیدرضا سیدنیا رفته است، در استقبال از این اثر فاخر هنری مطلبی تحلیلی نوشته که اسرارنامه در ادامه به انتشار آن می پردازد:


می مانی ! و در یک آن د چارِ شگفتیِ صحنه ای می شوی که گودِ زورخانه و معابد مهری و نوای موسیقی است و سپس این الوانِ شفاف و درخشندۀ نور پردازی ست که قوسِ صعودی می گیرند و در چرخ و تابِ بیقرار خود ، نگاهِ تو را می نوازند .

 آن سوتر آبی های شفاف و لعالیِ کعبه هایی ست که تو گویی ، واژه هایِ فردوسی بزرگ ، بر آن نقش بسته است . ناگهان نیوشۀ رنگین و خوشخوانی ، تو را از یک تراژدی و یک غمنالۀ خونینِ حماسی آگاه می کند و سپس این ضرباهنگِ کوبندۀ چرخ بلند و نیلوفری ست که در بیدادِ یک تصادفِ بسیار تلخ ، که همانا کشته شدن ِ پنهانی و خاموشِ دایی سهراب است ، بر تاقِ بلندِ سپهر کوفته می شود و فاجعه آغاز می گردد .

تند بادی که می خواهد قامتِ رعنایِ سهراب را به خاک افکند و این ترنجِ منقش و شاداب را لگد کوب نماید ! باری نمایش آیینی رستم و سهراب ، در تلخیص و تقطیرِ خود ، بیشتر موسیقی است تا صحنه گردانِ این درامِ دیر پای کهن . گاهی دَ ف و حلقه هایِ خوشنواز آن است و گاهی ، ضَرب که مُدام مُدعی را به چرخ وا می دارد و آنسوتر کمانچه ای که دل را در جفای روزگارِ درشت می گریاند و سرانجام این بربط نوازِ چیره دستِ ماست که غمنالۀ سهراب را همراهی می کند و به زخم دشنۀ پهلویش زار می گرید .

 در این نمایش که شکل و ژانرِ موسیقی زورخانه ای که اینک با دَف و بَربَط و کمانچه و آواز حزینِ روایتگر ، آمیخته شده است ، خود به مرحلۀ عالی تری از موسیقیِ کلاسیک ما دست یافته است که چنین شنوده را منفعتی شایان حاصل می شود . تا ما بیدرنگ به سفیران و دلالت های موسقیی تاترِ آیینی رستم و سهراب شاد باش بگوییم که در شبی نغز ، چنین یادگاری برای تشنگانِ موسیقی و وَرزش و هنر سبزوار به یادگار گذاشتند که امیدوارم چنین اتفاقی که از تلفیقِ بسیار خوبِ ضرب زورخانه و دَف و دیگر ادواتِ موسیقی بر آمد ، دیگر موسیقی سبزوار ، به حاشیه ها رانده نشود و نوایِ گرم و لطیفِ گروهِ داروگ ، بازهم بسط و گسترش بیابد و به میدانی گسترده تر پای بگذارد .

چنانکه ملاحطه شد نغمه و تلاطمِ موسیقایی این نمایش ، کشفِ ردیف و گوشه ای دیگر از ضرب و وزن و موسیقی چند صدایی ما بود که به خوبی از گدرگاهِ تک صدایی عبور کرد و طرحی نو در انداخت. یا بهتر بگویم این موسیقی در اجرایِ خویش ، هیچ چیزی را ناگفته نگذاشت . از اینروست که تاکید می شود ای کاش هنرستان و آموزشگاه های عالی موسیقی ما ، می توانستند که چنین جهشی را درموسیقی ببینند و دستِ این گروه از هنرمندان بی ادعا و پُر قریحه را بگیرند و موسیقی علمی را به آنها ، آموزش بدهند .

 مگر نه آنکه یکی از ضروری ترین مسایل در موسیقی حیاتی ما ، همین گسترش موسیقی علمی ست ؟ بگذارید تا ما نیز چونان موسیقی حماسی ملل دیگر همچون آلمان ، موسیقی دانانِ بزرگی چون واگنر داشته باشیم که درامِ حماسی تریستیان و ایزولده را با موضوع عشق و مرگ به جهان عرضه داشته است .

بگدارید تا تنها لوهنگرین نباشد که بر اساس یک شعر حماسی ژرمن در وایمار اجرا شود . بگذارید تاما هم مثل چایکوفسکی موسیقی دانِ بزرگِ روس بگویم که من ایرانی هستم با کاملترین معنای ِ ممکنِ این کلمه . ودر آن هنگام است که می شود بازهم به گفتۀ آن موسیقی دانِ اُتریشی گوستاو مالر بگویم : سنفونیِ ما نیز جهانی است که همه چیز را در بر می گیرد .

نکتۀ بعدی را با ارتباطِ زورخانه با آیینِ مهر دنبال می گیریم که شباهت شگفت انگیز این را استاد مهرداد بهار در تحقیق جانانۀ خود آورده است و آیین زورخانه را تا دورانی بسیار دور تا گَاهِ باستان پیش می بَرد و ما را از پیوندِ زورخانه و آیین مهر ، آگاه می کند . باشد که تضمین بدیعی باشد برای هنرسنجشگر و اندیشۀ ژرفی که می خواهد از میراثِ نیاکان به بهترین وجه استفاده نماید و به قول حکیم سبزواری قوسِ صعودی آن گوهرهای تابان را بنمایاند .

 به یاد داشته باشیم که سرکار خانم پری صابری با کارگردانی نمایش زیبای رستم و سهراب در تالار وحدت ، شروع جدیدی در کارنامۀ درخشان خود داشتند که بعدها نشان ابن سینا را از یونسکو و نشان شوالیه را از فرانسه از آنِ خود کردند و چندین بار لوح سپاس را از جشنوارۀ بین المللی فجر گرفتند .

از این رو من اطمینان دارم که فرزندان سبزوارِ باستانی ، چنین همت و توانایی را دارند که بتوانند مثل پری صابری ، خوش بدرخشند و هنر اعتلایی سبزوا را به همه جا ببرند . از جمله آقای حمیدرضا سید نیا و گروه سر افراز داروگ که در این نمایش به مَد د مهارت و دانش و هنر خویش ، توانستند گوشه هایی از ذوق خلاق و ابداع جانِ خودشان را به معرض نمایش بگدارند و نیز آقای سید حسن نقیب زاده و همکارانشان که به لطافتِ تمام ، ضربِ موزون و خوش صدای زورخانه را در این نمایش ، عرضه داشتند و همچنین اجرایِ خوبِ کمانچه که به تنهایی یک مجانبت و ابتکارِ مفید و تازه ای بود .

 یا در آنسو ، نوای بَربَط ، خود یک نوازش به تمام معنا لطیف و سرشار بود که گمان نکنم به این زودی ها از ذهن و روان تماشاچی برود . همه و همۀ این عوامل ، شکل و ژانر موسیقی را بسیار خوب حفظ می کردند و آنها را به سفیران دلالت های موسیقی سبزوار ، مبدل می نمودند تا یک شب فرخ و نغز را برای تشنگان موسیقی و وَرزش ویک امتیاز ویژه برای عوامل اجرایی و از آن جمله ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی سبزوار به یادگار بگذارند .

 نوای چنین اُلفت و همتی همیشه باد .

 حسین خسروجردی

 سی ام اردیبهشت 1393- مشهد

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

زهرا شیرازی: هنر موسیقی از ظرفیت بالایی در سبزوار برخوردار است

نظرت را بنویس
comments

پاسخ به اقاي ال حسن

سلام جناب ال حسن عزيز قصد من جبهه به نظر شما يا دفاع از جناب عربشاهي نيست،نوشته ي مورد نظر بسيار زيباست اما نقد نيست . موفق باشيد

فریدون آل حسن

جناب عربشاهی عزیز لطفا" دامنه لغاتتون رو گسترش بدید.اولاً نوشته بالا حکم تحلیل/ برداشت آنهم به ضم نگارنده آنرا دارد و دوماً نقد حتماً به معنی ایراد گرفتن و خرده گرفتن نیست.متاسفانه دلیل مفید نبودن اون جلسه نقد و در ادامه این پیامها ،فقط و فقط آگاه نبودن طرفین چه نقد کننده و چه نقد شونده به حوزه نقد و آنچه که روی صحنه رفت ،بود.می توان در نشستی کاملاً تخصصی و بدور از احساسات و تعصباتی اینجوری کار را حلاجی کرد.بسم ا..

يك دانش آموز دبيرستاني

فكر كنم در دامنه لغات، "ضم" درست نيست، "زعم" درست است آقاي آل حسن!

ابوالفضل عربشاهي

از نگاه من اين نوشته نقد نيست! آقاي خسروجردي پس از ديدن كنسرت، احساس خود را در وصف زيبايي شناسي سه همزاد موسيقي، شاهنامه و ورزش پهلواني در قالب واژگاني چند بروز داده است. اگر مي توان نقدي بر كنسرت گرفت، اين گوي و اين ميدان...

مهدي ده ابادي

خدا قوت بر دست هاي گوهر بار استاد خسروجردي ....نواي دف و ضرب باستاني لرزه به دلها مي افكندوحركات رزمي،باستاني ابهت اين رزم را تداعي ميكرد وصداي حزن انگيز بربط و كمانچه سيل غم رستم وبه خاك افكنده شدن سهراب را ...... دست مريزاد بر هنر هنرمنداني چون شما

افسانه

با تشكر ازقلم شيواي استاد خسروجردي اميدواريم گروه داروگ همچون خانم صابري ‍، گروه رستاك وديگر گروه ها وهنرمندان اين مرزوبوم بتوانند نام سراي جاويدان ،اين ديار باستاني و كهن را در ذهن تمام هنرمندان حك كنندو اينان شوند مايه مباهات و افتخار مردم ديار سربداران ابداع اين اثر توسط اقاي سيدنيا وكار بينظير گروه داروگ جرقه اي بود كه در سبزوار ايجاد شد ،اميد است به همت مسئولين اين اثر شعله ور شود و زبانه هاي اين كنسرت اييني جهان را در بر گيرد

تاوپلج

با آرزوی توفیق برای آنانی که نیتشان، افتخار آفرینی برای این دیاراست

موسی الرضا محسنی

با سلام و عرض ادب به محضر استاد حسین خسروجردی باید گفت کلام نافذ شما در بیان حماسه بی نظیر آقای سید نیا و گروه داروگ آنچنان نوشدارویی ست که گویی اینبار قبل از مرگ سهراب به کار آمد و این جاودانه اثر را به اوج رسانید.بنده حقیر در جایگاهی نیستم که نظری هرچند در حد کم به نوشته کامل و نافذ شما بدهم به همین مقدار بسنده می کنم که جان کلام را در حد اعلا بیان نمودید.در من بیننده و شنونده این اثر تلفیق ادوات موسیقی با نواختن استادانه آقایان حمیدرضا سیدنیا و نادریان در دف آقایان نقیب زاده و دروکی در ضرب آقایان گلستانی و ترشیزی در ورزش باستانی و در انتها حضور آقای سعید سیدنیا با آن انگشتان طلایی در نواختن اعلای کمانچه و بربط غرور و حماسه ای را زنده کرد و در انتها اشک بر چشمانم جاری ساخت که باعث شد بار دیگر افتخار به ایرانی بودن و صد البته به سبزواری بودن کنم.

فرزانه فرهبد

با سلام و احترام به نویسنده ارجمند شهرمان،جناب آقای خسروجردی. از قلم شیوایتان لذت فراوان بردم و از کلام گیرایتان نیز. انصاف بدهیم که شما حق مطلب را ادا کردید و تنها میتوان گفت ما نیز آرزومند ظهور نام گروه داروگ عزیز و سبزوار در عرصه های ملی و بلکه جهانی هستیم. چنین بادا...

آزاد

با سلام خدمت نویسنده ی گرامی و خسته نباشید جانانه برای گروه موسیقی داروگ.گرچه که در نقد اختتامیه سرپرست گروه موسیقی و اقای دکتر لطفی و سایر دوستان اتفاق نظر داشتند که این اثر یک نمایش نیست و ویژگیهای نمایش را کمابیش ندارد، اما به حق بنا به گفته ی شما قدرت فوق العاده ای در جذب مخاطب دارد.از طرفی بنا به تایید صاحبان فن ای اثر در نوع خود نو آوری بکری است که می تواندبا کمی ویرایش تبدیل به یک اثر ملی شود و نام ایران را در جای جای جهان بلند آوازه کند.به امید چنین روزی.

بهروز قاسمی

این موسیقی در اجرایِ خویش ، هیچ چیزی را ناگفته نگذاشت... این جمله، جمله ای واقعا زیبا بود آقای خسروجردی ... خسته نباشید گروه داروگ خسته نباشید آقای خسروجردی و همینطور خسته نباشید سایت اسرار نامه.

کارمند اداره ارشاد

سلام دست مریزاد به اقای خسروجردی با نقد زیبایی که بر کار داروگ داشتن.تفاوت دیدگاه رو با نقد بی محتوای ش........ بسنجید وقتی که در شعر و تیاتر موسیقی ورزش پهلوانی مطالعه ای ندارن و نظر غرض ورزی میدن که نه بدرد مردم خورد نه به درد داروگ و فقط خواست بگه من هم هستم که با نقدش نشون داد همونم نیست. اقای خسروجردی تا امثال ش .......... هستن شما را بخدا قسم میدم نقد ننویسین اخه ایشون هنربند ارزشیه سبزوار هستند و کارگاه موفق نقد تو ابدارخانه ی ارشاد دارن با کلی مرید.

خواننده وبلاگ

سلام بنده قصد طرفداري از فرد خاصي را ندارم جز اين كه بعضي ادم ها چرا حقيقت را مي شنوند حالشان بد ميشود؟البته قلم زيباي جناب خسروجردي شايسته ي دست مريزاد است،اما با جانب عربشاهي كاملا موافقم كه اين نوشته گرچه زيباست اما به هيچ وجه نقد نيست و خصوصيات نقد را هم ندارد.

درود بر آقای خسروجردی عزیز که به خوبی اجرای آیننی طنین فریاد رستم در آوا و نما را توصیف کردند.شاد باشید دیر زیوید
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما