انتخابات و انتخاب زدگی از فرصت تا تهدید از تهدید تا فرصت

مجله اینترنتی سبزواریان نوشت:

باز هم انتخابات جدیدی نزدیک است.
 
انتخابات دور دهم مجلس شورای اسلامی برای تصاحب صندلی های سبز بهارستان توسط حدود ۳۰۰ نفر نماینده منتخبی که باید از شهرها و مناطق مختلف کشور راهی تهران شوند.
 
البته خوب که نگاه می کنیم، این انتخابات چندان هم نزدیک نیست. یعنی از همین حالا که خرداد ۹۳ است تا اسفند ۹۴ موعد برگزاری انتخابات دور دهم مجلس، یک سال و ۹ ماه و به طور تقریبی دو سال دیگر زمان باقی مانده است.
 و این مدت حقیقتاً نشان می دهد الآن خیلی زود است برای اینکه عده ای بخواهند بحث های داغ انتخاباتی را از همین حالا پیش بکشند و یا اقدامات مستقیم و غیرمستقیم تبلیغاتی خود را در آن راستا آغاز کنند.
 
آن هم در کشور ما که در سی و پنج سال گذشته به برکت انقلاب اسلامی ایران، تا کنون به طور میانگین حدوداً هرسال یک انتخابات (مجلس، ریاست جمهوری، خبرگان رهبری، شورای شهر و روستا) برگزار شده است دو سال فاصله تا انتخابات بعدی را به هیچ عنوان نمی توان فاصله کمی دانست.
 
اما با این حال چرا در اکثر محافل سیاسی و اجتماعی، در بعضی رسانه ها و حتی در حرف و گفتگوی عادی بسیاری از مردم حرف از انتخابات و تحرکات مربوط به آن بسیار داغ است؟
 
البته این که انتخابات ها در ایران رویدادهای سیاسی و اجتماعی بسیار با اهمیتی هستند که دقت و حساسیت بالایی را از جانب مردم و مسوولان می طلبند شکی نیست. اما این هم درست نیست که جامعه آنقدر انتخابات زده شود که گویی همه کارها فقط از منظر فعالیت های انتخاباتی معنا پیدا می کنند و فقط هم باید ازهمان منظر به آن ها نگریست و تفسیر کرد!
 
اینجا همان بزنگاهی است که اگر دقت و هوشیاری مردم و مسوولان مربوطه نباشد می تواند فرصت بسیار خوبی را که انتخابات ها در اختیار جامعه قرار می دهند به تهدیدی خطرناک تبدیل کند.
 
به طور نمونه در شهر سبزوار به عنوان یکی از مهمترین و بزرگترین مراکز جمعیتی و سیاسی و اداری شمال شرق کشور از همین حالا و حتی شاید از مدت ها قبل شاهد آن هستیم که هر اقدام مثبتی توسط هر شهروند و یا مسئولی انجام می شود سریعا در بعضی محافل و رسانه ها، آن اقدام را به یک ژست تبلیغاتی برای انتخابات آینده ربط می دهند و این گونه نگاه های انتخابات زده  اگر رواج عمومی پیدا کند می تواند بسیار ضربه زننده باشد.
 
البته این نکته را هم نباید از نظر دور بداریم که واقعا بعضی رفتارها هم وجود دارند که نمی توان معنایی جز انتخاباتی بودن را از آن ها برداشت کرد.مثلا برگزاری ضیافت های شام و ناهاری که به دعوت بعضی چهره های شناخته شده انتخابات های پیشین و سخنرانی چهره های سیاسی هم جناح با آنها برگزار می شود، خود به خود همین ذهنیت انتخاباتی بودن را ایجاد می کند.
 

 
یا نمونه واضح تر آن حرکت هایی نظیر راه اندازی پایگاه هایی در اینترنت برای دعوت  از بعضی اشخاص جهت شرکت در انتخابات های آینده است که به تازگی در شبکه اجتماعی فیسبوک یکی از این صفحات برای یک عضو جوان شورای شهر سبزوار راه اندازی شده است و البته هنوز معلوم نیست آیا این صفحه واقعاً متعلق به هواداران اوست یا کسانی برای تخریب و سوزاندن مهره وی با این طرح زودهنگام، این صفحه را در فیسبوک راه اندازی کرده اند؟!
 اما هرچه باشد این گونه اقدامات چه از جانب دوستان و چه از جانب رقبا، نشان دهنده وجود ذهنیت های به شدت انتخابات زده در بعضی افراد و گروه هاست که اگر عمومیت بیشتری پیدا کند در نوع خود یک معضل سیاسی و اجتماعی است. معضلی که می تواند منجر به نگرانی کسانی شود که چه در جایگاه مسوولین و چه در جایگاه شهروندان معمولی یک شهر، می خواهند با یک انگیزه مثبت قدم خیری برای توسعه شهر و دیارشان انجام دهند؛ اما باید دائما این نگرانی را داشته باشند که هر اقدام مثبتی از جانب آنان می تواند با اتهامات انتخاباتی بودن مواجه شود و شاید با این جو منفی که ایجاد می شود کارهایشان به نتایج مثبت نرسد.
 
خصوصا اگر این افراد در جایگاه یکی از مسئولان باشند که قاعدتاً باید وظایفه خود را در قبال شهر و شهروندان به نحو احسن انجام دهند، وجود جو سنگین انتخابات زدگی می تواند جداً، مُخِل انجام صحیح و بی دغدغه وظیفه توسط آنان بشود.
 
در واقع بیان زودهنگام تجزیه و تحلیل های انتخاباتی و ربط دادن همه چیز به انتخابات نشان دهنده حرص و طمع عده ای از تشنگان قدرت – شما بخوانید تشنگان خدمت – و اطرافیان و هواداران آن ها در ارتباط با هر یک از انتخابات های پیش رو است.
 
حرص و طمعی که باعث می شود تمام فکر و ذهن عده ای از همین حالا تماماً مشغول نتیجه انتخابات و رویای دست یافتن به میز و صندلی های رنگارنگ قدرت باشد!!!

 
اما با وجود همه این حرف ها، چه بخواهیم و چه نخواهیم عده ای به هرحال از همین حالا فکرشان به شدت درگیر انتخابات آینده است.
 
گروهی که تشنه اند. حالا تشنه خدمتند یا قدرت را خدا بهتر می داند. اما به هرحال فعالیت های انتخاباتی از جانب نامزدهای احتمالی و هوادارانشان مقدمه لازمی برای هر انتخابات است که دیر یا زود انجام می شود.
 

 
اینک بهتر است به این بیاندیشیم که چه می توان کرد تا فرصت خوبی که هربار نعمت برگزاری انتخابات در اختیار جامعه می گذارد تا افراد اصلح برای هر پستی انتخاب شوند، به شکل یک فرصت واقعا خوب باقی بماند و به تهدید تبدیل نشود؟ یعنی هر بار به جای اینکه در آستانه هر انتخاباتی شاهد بروز و ظهور مجموعه ای از بداخلاقی ها، تهمت زنی ها، شایعه پراکنی ها، کینه توزی ها و انواع و اقسام شیطنت های ریز و درشت رسانه ای از ماه ها قبل باشیم، که در نهایت با کثیف کردن در و دیوار های شهر با چسباندن هزاران پوستر و بنر تبلیغاتی سرشار از شعار و وعده های قلمبه در یک هفته منتهی به انتخابات به اوج می رسد، در عوض شاهد یک مجموعه فعالیت های مثبت و سازنده اجتماعی توسط نامزدهای احتمالی و هواداران آن ها باشیم که حتی اگر در نهایت به موفقیت آن ها در انتخابات های پیش رو منجر نشد حداقل کارهای انجام گرفته باقیات الصالحاتی باشد برای انجام دهندگان و نیز نام نیکی از آنان برجای بگذارد.
 
مثلا چه قدر خوب است بساط شام و ناهار دادن های تبلیغاتی و همایش های آنچنانی جمع شود و یا تا حد امکان به حداقل برسد و به جای آن فعالیت های مثبتی چون حمایت های مالی و معنوی از انتشار کتاب های نویسندگان محلی، حمایت از فعالیت های ورزشی، حمایت از گروه های هنری (موسیقی، تئاتر و…)، پیشقدم شدن برای تجلیل و تقدیر از چهره های برجسته و شخصیت های ممتازی که در یکی از زمینه های فرهنگی، هنری، سیاسی، ورزشی، اقتصادی و… خدمات ارزنده ای به شهر و کشور ارائه کرده اند، راه اندازی رسانه های وزین در گستره محلی و ملی (نشریات کاغذی، وبسایت و یا در صورت امکان شبکه های رادیویی و تلویزیونی) که حتی اگر هدف حمایت از یک یا چند نامزد انتخاباتی را هم داشته باشند در عین حال از رسالت آگاهی بخشی و تهیه و انتشار مطالب عام المنفعه درباره موضوعات مختلف جامعه غافل نشوند؛ حمایت از انجمن های حفاظت از محیط زیست و فعالیت موثر در این گونه انجمن های عام المنفعه، خرید و اهدا دستگاه های مورد نیاز درمانی برای بیمارستان ها و مراکز بهداشت و درمان سطح شهر و روستا، کمک  به احداث مدارس،  بیمارستان و کلیه بناهای عام المنفعه و …. جایگزین شود.
 یعنی فعالیت های ارزشمندی که حتی اگر با نیت انتخاباتی انجام شود، بازهم ارزش و فایده خاص خود را برای جامعه دارند.
 
البته ناگفته نماند که همه می دانیم ارزشمندترین کارها، آنهایی است که فقط با نیت کسب رضای خدا و ترجیحاً در خفا انجام شود. اما در عین حال نمی توان کارهای مثبتی را که به نیت کسب نام نیک در دنیا و مورد توجه و اعتماد مردم قرار گرفتن انجام می شود را تماماً بد دانست و سرزنش کرد. چرا که هر گاه کار مثبتی انجام شود، با هر نیتی که باشد در نهایت به نفع جامعه است.
 
در واقع توصیه این مطلب نیز به سمت این هدف است که اگر به بهانه هر انتخاباتی که برگزار می شود میلیون ها و شاید حتی میلیاردها تومان هزینه توسط مجموعه نامزدها در یک شهر یا کشور انجام بگیرد که عمدتاً نیز صرف برگزاری ضیافت های رنگارنگ شام و ناهار و همایش های سرشار از شعارزدگی و چسباندن پوسترها و بنرهای متعدد در سطح شهرها بشود، خوب است که بخشی از این هزینه های کلان صرف امور سازنده تری گردد که بسیار بیشتر به درد جامعه می خورد.
 
شاید هزینه بعضی ضیافت های شام و ناهار انتخاباتی با هزینه چاپ یک کتاب جدید یا خرید یک دستگاه مورد نیاز برای یک بیمارستان یا مرکز بهداشتی و درمانی در شهر یا روستاهای محروم برابری کند.با این تفاوت که اولی به سرعت به پایان می رسد و به دست فراموشی سپرده خواهد شد اما دومی عمل نیکی است که اثر مثبت آن تا مدت ها برجای خواهد بود.
 
پر واضح است که در چنین شرایطی، جامعه نیز باید فرهنگ پذیرش اقدامات مثبت و حمایت از آن ها را بدون طرح دائمی نقدهای انتخاباتی داشته باشد.چرا که وقتی دارد کارهای مثبت صورت می گیرد جامعه و به ویژه اصحاب رسانه نباید دائما قصد مچ گیری از نیت های افراد را داشته باشند که مثلاً این کار با نیت انتخاباتی انجام می شود یا نیت فی سبیل الله که البته تشخیص نیت ها و قضاوت درباره آن ها هرگز درحیطه اختیار و توان انسان ها نیست.
 
بدین ترتیب در واقع هر انتخابات به فرصت های آرام و طلایی سازندگی و آزمونی عملی تبدیل خواهد شد که مردم می توانند در جریان آن در یک فضای بی تنش  قبل از دادن رأی اعتماد به یک نامزد، سوای شعارهایی که در سخنرانی هایش مطرح نموده و یا در پوسترهای تبلیغش درج کرده، مطمئن باشند که او واقعا چند مرده حلاج است؟
 از چه وقت و به چه میزان و چگونه به فکر شهر و دیار خود بوده؟
 آیا شیوه های او توزیع پیت روغن و کیسه برنج و سیب زمینی و سایر خار و بار روزمره زندگی نیازمندان و ارائه شام و ناهارهای تبلیغاتی در چند هفته و چند روز مانده به انتخابات خلاصه می شود یا اینکه حتی اگر نیت های انتخاباتی دارد سرمایه اش را در راه های سازنده تری نظیر آنچه در پاراگراف های قبلی گفته شد صرف می کند؟
 خلاقیت فکری او چه قدر است؟
 

 
کدام زوایای کمتر دیده شده از مشکلات و یا حتی توانمندی های جامعه را کشف می کند و یا با کدام شیوه نوین به سراغ مشکلات یا توانمندی های قبلا شناخته شده می رود؟
 آیا توان اجرایی و نفوذ کلام لازم را در یک جمع گسترده و در یک کلام آیا برش و جَنَم کافی، برای آغازکردن و به سرانجام رسانیدن پروژه های مثبت و مورد نیاز مردم را دارد؟
 
خلاصه اینکه انتخابات یک فرصت است و انتخابات زدگی یک تهدید.
 
اگر می خواهیم ما نیز در ایران عزیزمان و هریک از شهرهای آن از جمله شهر کهن و با عظمت سبزوار مانند سایر جوامع توسعه یافته از نعمت وجود انتخابات و برکات مستقیم و غیر مستقیم آن برخوردار شویم، می بایست بزنگاه هایی که این فرصت را درمعرض خطر تبدیل شدن به یک تهدید قرار می دهند بشناسیم و از آن ها دوری کنیم. در واقع برگزاری صحیح انتخابات و نحوه مواجه شدن جامعه با آن علاوه بر اینکه یک فعالیت سیاسی و اجتماعی مهم و یکی از ارکان اصلی مردم سالاری در هر جامعه ای است، یک هنر هم هست. پس بیایید تمرین کنیم که انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان هنرمندی باشیم.
 
نویسنده: «مهر بیهق»

منبع: مجله تحلییلی خبری سبزواریان

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

فقط به خاطر شما، نامزد می شوم!

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما