بازهم فراموشی در هفتصدمین سالروز قیام سر بداران

12 شعبان، وقوع حماسه باشتین سرآغاز نهضت سربداران

امروز دوازدهم شعبان المعظم و  بنا به نقل برخی منابع تاریخی هفتصدمین سالروز آغاز قیام پرافتخار سربداران در دارالمومنین سبزوار و نواحی اطراف است.

هرچند این رویداد، از  اهمیت ویژه ای در تاریخ سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ایران برخوردار است و قبلا درباره آن توضیحات لازم ارائه شده است، اما متأسفانه مسوولان فرهنگی و مدیران ارشد غرب خراسان رضوی به ویژه شهرستان های سبزوار و داورزن به عنوان مناطقی که قیام سربداران از آنجا آغاز و به مدت نیم قرن پایتختیش را در این منطقه قرار داد، در همه سال های گذشته و البته امسال هیچ برنامه خاصی جهت گرامیداشت این روز انجام نداده اند!

بدتر از آن اینکه رسانه های محلی دیار سربدارن ، نیز هیچ مطلب و گزارش خاصی در ارتباط با این رویداد مهم تاریخ سبزوار منتشر نکرده اند. و متأسفانه بیشتر حجم مطالب بعضی رسانه های پربیننده محلی را در این روزهای مهم تاریخی برای دیار سربداران،  بعضی مسائل و مباحث سیاسی و جناحی که زیاده روی در آن ها باعث خستگی و کدورت خاطر طرفین درگیر می شود، به خود اختصاص داده است و متأسفانه چنان که گفته شد ، هیچ خبری از  گرامیداشت هفتصدمین سالروز قیام سربداران در اکثر رسانه های محلی سبزوار که باید وظیفه فرهنگ سازی عمومی پیرامون مهمترین مسائل شهر را بر دوش خود احساس کنند،  نیست!

البته از آنجایی که برخی دیگر از منابع تاریخی روز 25 شعبان را آغاز حماسه باشتین و قیام سر بداران می دانند، باید امیدوار بود، مسوولان ، رسانه ها و فعالان فرهنگی دیار سربداران برای آن روز که حدود دو هفته دیگر تا آن زمان باقی است برنامه هایی هرچند مختصر داشته باشند. (منبع)

ناگفته نماند که شهرداری سبزوار در نظر دارد، در روز نیمه شعبان مراسمی را جهت احیای فرهنگ انتظار در میان سربداران برگزار نماید که اگر به درستی انجام شود، می تواند تا حدی کم کاری های انجام شده برای گرامیداشت  روز سالگرد قیام سربداران را جبران کند.

با این حال با وجود همه غفلت هایی که در شهر سبزوار نسبت به رویدادهای مهم تاریخی و فرهنگی این کهن شهر شیعه مشاهده می شود، در سطح کشور، گویا توجهات بیشتری به این شهر دارند و به طور مثال روزنامه همشهری چندسال قبل درست در روز 12 شعبان مطلبی به همین مناسبت منتشر کرده است. اسرارنامه نیز در ادامه نگاهی می اندازد به یادآوری روزنامه همشهری از نخستین جرقه آغاز قیام سربداران به رهبری پهلوان عبدالرزاق باشتینی در روستای تاریخی باشتین :

ماموران به باشتین رسیدند

فرهنگ و تاریخ > تاریخ ایران - سه شنبه12 شعبان 736 هجری قمری-گروهی پنج نفره از ماموران مغولی که از سوی حاکم مغولِ سبزوار برای گردآوری مالیات از دهی به دهِ دیگر می رفتند، به قریه ای به نام باشتین رسیدند که در نزدیکی سبزوار قرار داشت.

سردسته  این گروه، برادرزاده  علاء الدین محمد هندو –وزیر حاکم مغول بود و هرچند خود تباری ایرانی داشت، اما مانند عمویش در خدمت مغولان بود و در ستم های ایشان همدست.

 به دلیل این رابطه  خونی، همگان از او حساب می‌بردند و او نیز به همراه سربازان مغولی که در خدمتش بودند، هیچ از زیاده خواهی و ستم به روستاییانی که می بایست به او مالیات بدهند، کوتاهی نمی کرد.

 از بختِ بد او، رسیدنش به باشتین، با زمانی مصادف بود که یکی از پهلوانان بزرگ سبزوار –امیر عبدالرزاق نامی- که در کمانگیری شهرت داشت، به زادگاهش برگشته بود و نزد پدرش -پهلوان خواجه عبدالله باشتینی- و برادرانش به سر می برد.

 این خانواده از طرف پدری سید حسینی بودند و از این رو شیعه محسوب می شدند و از طرف مادری از نسل برمکیان یعنی حاکمان باستانی ناحیه  بلخ بودند و از این رو غیرت ملی نیز داشتند. پدر و برادران امیر عبدالرزاق همگی پهلوان بودند و در ورزش های باستانی و رزم آوری در شهرشان اسم و رسمی داشتند.

مأموران مالیاتی بی خبر از همه جا به باشتین وارد شدند و در خانه دو برادر به نام های حسن و حسین حمزه نزول اجلال کردند که از دوستان این خانواده بودند و خود در میان جوانمردان شهر شاخص بودند.

بعد چنان که رسم آن دوران، خود را مهمان کردند و دو برادر به ناچار گوسفندی کشتند و برایشان بزمی فراهم کردند. مغولان به زودی درخواست شراب هم کردند و وقاحت را  به جایی رساندند که  به فرزندان میزبانشان تعرض کردند. دو برادر طاقت این توهین را نیاوردند و هر 5 سرباز را کشتند و از خانه بیرون آمدند و مردم را به شورش فرا خواندند. مردم در ابتدای کار می‌ترسیدند. اما وقتی امیر عبدالرزاق و برادرانش نیز به ایشان پیوستند، با اقبالی عمومی روبه رو شدند.

وقتی یکی از اهالی محل آنها را از شورش بر حذر داشت و گفت که شورشیان را دار می زنند، یکی از برادران حمزه گفت:«  ما از همین حالا سربدار هستیمبه این ترتیب جنبشی آغاز شد که  در تاریخ به نام سربداران مشهور است. سربداران به سرعت دست به کار شدند و جوانان ده باشتین را تجهیز کردند و به کاروان های تجاری مغولان که از آن حوالی می گذشت حمله کردند. تنها از یکی از کاروان های غارت شده، که به مردی به نام امیر عبدالله مولایی- خواستگار و نامزدِ علاء الدین محمد هندو- تعلق داشت، 40 بار شتر زر و ابریشم به دستشان افتاد.

 پسران پهلوان فضل الله با این پول ها سلاح و اسب می خریدند و نیروی نظامی خود را تقویت می کردند،تا آن که در نهایت پس از 2سال، سبزوار را فتح کردند و آنجا را پایتخت دولتی ساختند که تا 50 سال بعد بخش غربی خراسان را زیر فرمان خود داشت. مدت کوتاهی پس از آن که سربداران سبزوار را تصرف کردند، امیر عبدالرزاق و برادرش وجیه الدین مسعود که بر بام خانه ای ایستاده بودند،  بر سر موضوعی با هم اختلاف پیدا کردند و به رسم پهلوانان با هم کشتی گرفتند.

اما امیر عبدالرزاق از بالای بام بر زمین افتاد و گردنش شکست و به این ترتیب کشته شد. سربداران خودِ مسعود را به رهبری برگزیدند و او که مریدِ یک صوفی بانفوذِ شیعه به نام شیخ حسن جوری بود، او را به عنوان استاد و راهبر خویش برگزید. به این ترتیب 2 شاخه از سربداران به همکاری با هم پرداختند. در یک سو امیر مسعود بود که حاکم سربداران محسوب می شد و ارتشی منظم را بسیج کرده بود و برنامه های منظم برای چیرگی بر دولت های همسایه را طراحی می کرد و در کنار او شیخ حسن جوری با گروهی بزرگ درویشان قرار داشتند که با تبرزین می جنگیدند و شعارهایی تندروانه سر می دادند.

 این دو شاخه در تمام دوران زمامداری سربداران در کنار یکدیگر قرار داشتند و همواره هم جنگ قدرتی در میانشان برقرار بود. در هر حال، سربداران نخستین دولت شیعی دوازده امامی در ایران بودند، و قیامشان ضد مغول ها، بزرگترین و موفق ترین شورش مردمی ضد مهاجمان مغول بود.

منبع: همشهری

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

روزهای مهم در تاریخ سیاسی ، اجتماعی سبزوار و ایران

نظرت را بنویس
comments

سربدار

دم شما گرم از اطلاع رسانی خوبتون کاش امسال مسئولین کاری بکنن

ایمان

این هم از هفتصدمین سال قیام سربداران که مثل برق از جلو چشم گذشت و بر خلاف آن همه ادعاها که مسلولان در طی دو سال اخیر دادند (آنقدر که می توانستیم با خود بگوییم از حالا که این حرف ها بصورت داغ و جدی زده می شود پس حتما در روز موعود کمترین دستاورد برای سبزوار حضور وزرا و رئیس جمهور و شاید تاسیس استان سربداران و دست کم صدا و سیمای سربداران باشد)، هیچ خبری از برگزاری حتی یک سالگرد معمولی غیر از مراسمی که شهرداری در نظر گرفته نیست و بد تر از آن اینکه به لحاظ تخصیص اعتبارات و پروژه های عمرانی سبزوار چنان مورد تحقیر و اجحاف قرار گرفته که در طول این هفتصد سال بی سابقه است. فرصتی بود استثنایی و بسیار به موقع و طلایی که صدای ما برای یک بار که شده به گوش مسئولان کشوری برسد که مسئولان سبزوار مثل همیشه قدرش را ندانستند و حال آنکه چنین موقعیتی درست صد سال دیگر فرا می رسد.با این وضع در انتخابات پیش رو مسلولان محلی حتما باید منتظر یک خانه تکانی بزرگ در همه ابعاد در سبزوار باشند. اما چیزی که دوباره بر نمی گردد هفتصدمین سالگرد قیام سربداران است.
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما