رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر:

کتاب هایی که درباره تاریخ سبزوار و موضوعات مربوط به آن نوشته شود، مورد حمایت است/ تضمین خرید 100 جلد توسط شورای چهارم

رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر سبزوار گفت: از کتاب هایی که درباره تاریخ و فرهنگ سبزوار و سایر موضوعات مرتبط به این شهر نوشته شود، حمایت می کنیم.

به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه ، مهدی مقصودی که بعد از ظهر پنجشنبه گذشته در مراسم گرامیداشت یاد و خاطره استاد محمود بیهقی در تالار شهرداری سبزوار سخن می گفت، در همین زمینه افزود: طبق مصوبه ای که در شورای چهارم به تصویب رسید، این شورا موظف است از هرکتابی که با موضوعات مرتبط با سبزوار نوشته شود، 100 جلد خریداری کند.

وی سپس ابراز امیدواری کرد: در اولین گام کتاب های سبزوار شهر دیرینه های پایدار ، سبزوار شهر دانشوران بیدار که توسط استاد محمود بیهقی نوشته شده اند، از هر کدام 100 جلد توسط شورای شهر خریداری شود.

مقصودی  در بخش دیگری از سخنان خود به بیان ارزش های شخصیتی و پژوهشی و فرهنگی استاد محمود بیهقی پرداخت و برگزاری چنین مراسمی را جهت بزرگداشت شخصیت های برجسته سبزوار ضروری دانست و گفت: در ابتدای  برنامه امروز شروع شد ، جمعیت حاضر در سالن بسیار اندک بود و نگران بودم که برنامه ای در شأن مرحوم بیهقی برگزار نشود اما به لطف خدا فکر می کنم با استقبالی که در ادامه به عمل آمد، مراسم نسبتا خوبی برگزار شد و ان شاءالله با این شروع بتوانیم در ماه های آینده برنامه هایی دیگری برای سایر بزرگان سبزوار  به همین صورت مختصر ، مفید و تأثیرگذار داشته باشیم.

وی ادامه داد: از زمان حضورش در مسوولیت اداره فرهنگی شهرداری سبزوار تا اکنون که عضو شوراست تجربه بزرگداشت های مختلفی از جمله دو سال پیاپی برای بیهقی[ابوالفضل] ، یک سال برای ملاحسین واعظ کاشفی، یک سال برای حافظ و اینک نیز برای مرحوم محمود بیهقی را داشته است.

وی سپس تصریح کرد در همه این برنامه ها، مراسم سال اول برای ابوالفضل بیهقی و اینک مراسم استاد محمود بیهقی از صفا و صمیمیت دیگری برخوردار بوده است که این به دلیل زحمات خالصانه ای است که دست اندرکاران این برنامه انجام داده اند.

وی سپس از همکاری و زحماتی که آقایان علی آبادی ، فتح الهی ، دکتر مهیار علوی مقدم و تعدادی دیگر از دست اندرکاران موسسه خیریه سبزواری های مقیم مشهد برای این مراسم کشیدند قدردانی کرد و همچنین از همکاری اداره فرهنگی ورزشی شهرداری سبزوار نیز تشکر کرد و تأکید نمود : به خصوص دکتر مهیار علوی مقدم در این دو سال همواره یک پای ثابت برنامه های بزرگداشت مفاخر سبزوار بوده است.

دارنده بیشترین رأی مردم سبزوار در انتخابات شورای چهارم شهر سپس ابراز امیدواری کرد، ان شاءالله در سال های آینده با برگزاری مراسمی دیگر درباره مقام  اندیشه و تأثیرگذاری استاد محمود بیهقی بیشتر سخن گفته شود.

وی سپس تصریح کرد: کتاب های محمود بیهقی بعد از «تاریخ بیهق» [نوشته ابوالحسن زید بیهقی در قرن ششم] اولین پژوهش های جامع و مدونی است که درباره تاریخ سبزوار نوشته شده که از این حیث ، مهم است به خوبی مد نظر قرار گیرد.

رئیس کمیسیون فرهنگی شورای چهارم شهر افزود: محمود بیهقی در امر تألیف کتاب هایش شخصا به دنبال تهیه مطالب بوده و همچنین این کتاب ها را به تنهایی و با هزینه شخصی خود به چاپ رسانیده است.

وی سپس اظهار داشت: شاید شادروان محمود بیهقی از آخرین نسل هایی باشد که تا این حد گسترده فکر می کنند و گسترده می نویسند و دیگر با این عشق و علاقه شاید کمتر افرادی مثل ایشان را بتوانیم پیدا کنیم که کاری با این بزرگی و گستردگی انجام دهند.

مقصودی همچنین گفت: ان شاءالله یکی از برنامه هایی ما درکمیسیون فرهنگی پیگیرش هستیم در ارتباط با تاریخ و مشاهیر سبزوار چاپ کتابچه هایی است که مرحوم بیهقی می تواند عنوان و موضوع یکی از آن کتابچه ها باشد.

وی سپس به عنایت دکتر طالبی به برنامه های فرهنگی در ماه های اخیر اشاره کرد و گفت ان شاءالله جلد پنجم کتاب دایرة المعارف بزرگ سبزوار را بتوانیم به صورت مشترک توسط شورای شهر ، شهرداری و موسسه سبزواری های مقیم مشهد به چاپ برسانیم و مجموعه آثار مرحوم بیهقی را به طور کامل در دسترس داشته باشیم.

این مسوول در پایان سخنان خود گفت: اکثراً کسانی که پایی در سیاست و امور اجرایی دارند حداقل در زمان انتخابات و سخنرانی هایشان حرف از فرهنگ تاریخ و شهر سبزوار زیاد گفته می گویند اما وقتی می خواهند عملا کاری انجام دهند ، بسیار دشوار است. اما مرحوم بیهقی می تواند الگوی خوبی در این زمینه باشد و باید از همین جا کار را شروع کرد و کسانی که مرحوم بیهقی الگویشان است و  می توانند قلمی داشته باشند ، ان شاءالله کمک کنند تا بتوانیم در این عرصه قدم های موثری برداشته شود.

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

مدیرکل آموزش و پرورش خراسان رضوی: استاد محمود بیهقی مصداق بارز «حب الوطن من الایمان» بود

نظرت را بنویس
comments

حسین خسروجردی

) جهان سنگ می‌شود اگر تو پرنده نباشی ( حسین خسروجردی با تواضع و حق‌شناسی به اهالی داستان و ادای احترام به آبی نوشتن که مرا یاری می‌کند تا از برکه‌های زلال عواطف و جَهدِ پُرشور داستان‌نویسی، راهی به شما بجویم و در سُتوهِ فراق و غم ایّامی که با اهل هُنرش به کین است. لحظه‌ای با شما به گفتگو بپردازیم. هرچند که داستان، از دل ضرورت‌ها و دشواری‌های زندگی می‌گذرد تا اندوه ناتمام این مردم را بنویسد و همیشه طرفدار عاکفانِ درگاه عشق و دوستی و ارزش‌های پایدار زمانه خویش است. اما استغنا و آرزوهای گردن‌فراز و بشارت آن، روح ملی این سرزمین را می‌کاود و لاجرم، داستان، حاصلِ وجدان جمعی و پیشاهنگ معنوی همة ماست. داستان و دامنة دل‌انگیز دیگر آن رُمان، خود یک عشق دلاویز و ذوقِ شعله‌وری‌ست که بزرگان و نام‌آورانِ آن، با بضاعت و بذل جان توانسته‌اند فصل نوی را به ادبیات ما تقدیم بدارند؛ که از دل آن، ارزش‌ها و جلوه‌های راستینی فوران زده است. و در یک برآورد دیگر: داستان، بازشناسی تاریخ ملّتی است که می‌خواهد با شناخت آن، به تعالی برسد. این است که داستان تنها یک منظر سپنجی و گُذرا و روزمره نیست؛ بلکه رنج‌‌یاب معناهای زندگی‌ست. که می‌شود آن را به دردِ بیداری تعبیر کرد. و چنین است که با تلاش بی‌دریغ همة آفرینشگران داستان‌نویسی ایران، امروز ادبیات داستان‌نویسی ما، سعی در تبیین هویت ملی خویش دارد و ما را به تواضع و حق‌شناسیِ آثاری بر می‌انگیزد که من، دل به حقیقت آن سپرده ام. و گسترة این داستان به آنجا رسیده است که از بخت خوش ، در اوایل دهة شصت من توانستم با بزرگ‌ترین داستان‌سرای امروز ایران محمود دولت‌آبادی همشهری آزموده و یگانه‌ام آشنا بشوم و از آنجا بود که ارزش‌های راستین و نگاه جاویدان هنر و دل بیدار و دگر شده‌ای هویدا شد که آواز خشکسالی پرواز و نغمه را جبران می‌کرد. دولت‌آبادی چیزی به من آموخت که به قول آن بزرگ: هرگز ز دل، امید گل آوردنم نرفت. باری در رواقِ زَبَرجَدی که رُمان نام دارد، مردان انتظارش هرگز میرا نیستند. در آنجا حتی پاییزش می‌گوید که من، می‌میرم تا دوباره برخیزم و چنین است که داستان، پایا می‌شود. تا به ذهنیت هنری مبدل گردد که معیار آن رُستن است و پژواکِ روزگارِ آن، هوایی تازه است. بکوش ای گیاه تا درختی شوی برو سعی کن تا چو گل در بهار به باغِ اَمل، نیک بختی شوی بخندی به رُخسارة روزگار روزگار، روزگار و زمانة تنگ. حسرت‌ها و دریغ‌هایی که چونان پروانه‌ای فروتن و سبکبال می‌آیند و بر جویبار خشک این همه حسرت‌ها عبور می‌کنند. تا باز هم قاعده، وفا شود. وفا! باید حالا آمده باشد. تو او را دیده‌ای. با نگاه زُلالش ترا می‌بیند که رویِ شیارهایِ این سر زمین، همچنان حیران مانده‌ای. باید آمده باشد. با پرسشی که سبزینة زمین را صدا می‌زند. و همچنان نافه در خون می‌مَزَد و روزگار .... روزگار ترا پیر می‌کند تا در مجال هیچ درنگی تو همچنان بنویسی و چونان قاصدک اخوان ثالث، ابرهای همه عالم شب و روز، در دلت بگریند. و تو دَم برنیاوری و چنین است رسم وفا و قاعده‌ای که ادبیات می‌شود.
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما