چگونه معماری اصیل ایرانی جای خود را به معماری بی هویت امروز داد؟

بنام خداوند جان و خرد

     چگونه شد که معماری اصیل و با هویت و فرهنگ ساز چند هزار ساله ایرانی منحرف واز مسیر خود خارج شد.
      چرا بناها و خانه های سنتی را دوست داریم؟ چرا در یک خانهﻱ گلی روستایی احساس خوبی داریم؛ احساسی که در مجلل ترین خانه های امروزی نداریم. چرا هنگام وارد شدن به بناهای اصیل ایرانی چه مسجد باشد یا کاروانسرا ویا خانه، حتی یک فرد خارجی که با فرهنگ این سرزمین بیگانه است احساس خوبی دارد؟  چرا بناهای ما درگذشته زیبا، کارآمد،دل نشین، آرام بخش، حیات بخش، منسجم وهمساز با طبیعت بود؟
چرا در گذشته نه معمارومهندسی به معنای امروزی، و بدون اینکه شهر ساز و طرح جامع وتفصیلی  برای شهر  و جود  داشته  باشد چنان بناها و خانه های نیکویی داشتیم؟
      چرا این بناهای ساده ی  خشت وگلی آرامش را به انسان منتقل میکند. مگر غیراز خشت وگل چیز دیگری هم هست؟ اگرهست، چیست و از کجا آمده است؟
آنروز که سقف خانه ها خشتی بود               گفتار وعمل در همه جا خوبی بود
امروز نمای خانه ها سنگ شده                    دلها همه با نما هماهنگ شده

 خانه حائری(اسلامی)
از خانه های اوایل دوره پهلوی و دارای تمام خصوصیت خانه ایرانی می باشد.


      معماری گذشته ما معماری خشت ودل بود. آن دل است که با گل در هم آمیخته و بنا را زنده وجاودانه کرده است. آن دل معمار است. آن قسمتی از جان معمار است که در بنا باقی مانده است. آن روح و خوی انسانی معمار است که در بنا دمیده شده است همچون انسانی که روخ خدا در او دمیده شده است. این است که آنرا جاودانه کرده است. به بنا روح و جان داده است. مشکل معماری امروز ما این است که معمار ما دل ندارد. روح و جان ندارد. حس ندارد. همه سنگ است. و سنگ نیز سختی است و جان ندارد.
      زمانیکه خوبی از بین می رود یا بسیار کمرنگ می شود معماری هم که عکس العمل آن بوده از بین می رود یا به حاشیه رانده می شود. معماری رابطه مستقیم با انسانیت دارد. معماری رابطه مستقیم با فرهنگ دارد. معماری و فرهنگ دو روی یک سکه می باشد یعنی آنطرف معماری فرهنگ است. معماری در هر دوره بیان فرهنگ غالب بر جامعه است.
      امروزه معماری ما چیست؟ فرهنگ غالب بر جامعه همان است که در معماری آن نمایان است. معماری از دست معماران در آمده و فرهنگ هم در اختیار فرهنگ سازان جامعه نیست.
      معماری گذشته ما چون فکری ایستا و پایدار داشته، سازه های پایداری نیز ارائه داده چرا که سالها روی پای خود ایستاده است.
      یکی از خصوصیات بارز معماران ما در گذشته اخلاق و فرهنگ حاکم بر آنها بوده است.
 

تعدادی از معماران سبزوار در گذشته

یکی از ویژگیهای خانه های ایرانی آرام بخش بودن این خانه هاست. نرمی و روانی خانه ها در چهره های معماران  کاملا نمایان است.


      اکنون در دانشکده معماری ما همه چیز غیر از اخلاق معماری ارائه می شود. اخلاق وسیله ارائه معماری در جامعه است. اخلاق بستری است که معماری بر آن ساخته ورشد می کند.
      اخلاق اگر بر معماری کنونی حاکم بود همین آپارتمانها را با همان اصول خانه های گذشته می ساخت. اصول اخلاقی که نو و کهنه ندارد. مدرن وقدیمی ندارد. بنا براین اگر اخلاق حاکم بود این بناها نیز بر اساس ضوابط تصویبی و قوانین تدوین شده ساخته می شد. از قانون عدول نمی کرد. قوانین و ضوابط خرید وفروش نمی شد. به حریم همسایه تجاوز نمی کرد. خط آسمانه رعایت می شد.اگر خانه قدیمی و ارزشمند بود اخلاق حاکم بر معمار به هیچ وجه دست به تخریب خانه و ساخت بنای جدید نمی زد و صاحب خانه را مجاب به نگهداری خانه و استفاده از آن می کرد. در ساخت بناهای جدید همان دقتی را که در خانه های سنتی بکار می گرفت رعایت می کرد.  
   با شرایط بساز و بفروشی که بر ساخت خانه ها حاکم است ساختن برای فروختن است و نه برای زندگی کردن. خانه یک کالای تجاری و نا مرغوب می گردد که قیمت آن روز به روز افزایش پیدا میکند. بدترین خانه ها هم از این قانون مستثنی نیستند. از طرفی کمتر کسی پیدا می شود که خانه ای بر اساس سلیقه شخصی اش به معمار سفارش دهد. خانه بر اساس نیازهای و سلیقه بازار ساخته می شود.
      یک خانه غیر متعارف به یک کارفرمای غیر متعارف و یک فرهنگ غیر متعارف احتیاج دارد.
 


سردرها در خانه های ایرانی

در خانه های ایرانی تنها جایی که در نمای بیرون خانه تزئین می شد سردر خانه ها بوده واین سردرها متناسب با شخصیت صاحب خانه بوده است.


      در گذشته مردم دوست نداشتند خانه ای را که قبلا دیگران درآن زندگی کرده اند خریداری کنند. خانه با نیاز خود می ساختند و مثل لباس دست دوز فقط به تن خود صاحب خانه اندازه می شد مثل اینکه اغلب آدمها دوست ندارند لباس عاریه بپوشند. در گذشته خانه دست دوم خرید و فروش نمی شد یا خیلی کم. دست دوم خانه ای ایست که برای شما ساخته نشده و مناسب شما نیست.
            هر روز سرمايه هاي ملي را در طريقي نادرست از ساختن به هدر مي دهيم، هنوز به وقت، عمر، و روح و روان انسان ها در محيط هايي ناكارآمد و مشوش آسيب مي رسانيم،  
      در گذشته نه چندان دور رابطۀ میان صاحب خانه و معمار، که تعاملی عمیق‌تر از رابطۀ میان کارفرما و طراح بوده، معماری به جنسی قابل فروش تقلیل پیاده نکرده بود.
      آیا گسترش کالایی شدن خانه و تبدیل آن به سرمایه، ناشی از چه فضای مادی و معنوی است؟      
آیا معماران به نیازهای واقعی مخاطب می‌اندیشند یا به نیازهای مادی خود و بازار فروش؟     
      چرا که به جای معماران دانا و توانا افرادی غیر حرفه‌ای جایگاه معماری را اشغال کرده اند.   
      معماري يك مسئله ملي است؛ و از پيش قراولان توليد ثروت فرهنگي و هنري در روزگار خود بوده و امروز سال ها است كه از اين نقش تاريخي فاصله گرفته و سيماي رنج آور از فضاي معماری ساخته است که هیچ تناسبي با گذشته ارزشمندش ندارد.
حفظ ونگهداری میراث فرهنگی و معماری گذشتگان پاسخی است  که امروزه اندیشمندان به مسخ هویت انسانی  در هجوم صنعت و ماشین می دهند. در زمانه ای که تهاجم  بی وقفه به اصطلاح فرهنگ و تمدن وارداتی برای یکسان کردن تمامی فرهنگها و تمدنهای کهن  به اوج خود رسیده است باید به نگهداشت آثار بجای مانده از پس قرون و اعصار همت گماشت.
          نوسازی وترمیم وحتی بازسازی  بناهایی که هرکدام یادگار دوران باشکوهی از دیرینه  وهنر و فرهنگ  تمدن  ماست پاسخی شایسته  به   آنانی است  که  ما را  تهی از سنتها  و اصالتها می خوانند و هویت ارزشمند و متعالی جوامع  ما  را در دیده ها  بسته و ناچیز می گمارند.
به امید روزی که درخت فرهنگ و معماری انسانی از ریشه های کهن آن  دوباره   بروید.
نویسنده: حمید معماری
نوسنده کتاب معماری ومعماران سبزوار

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

ضرورت حفاظت از سردر تاریخی بیمارستان حشمتیه اولین بیمارستان خراسان به سبک نوین
 

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما