محمدبقایی ماکان

چرا در سبزوار نام هلالی جغتایی در هیچ کجا دیده نمی شود؟ / برخی مسئولان ذهن فرهنگی ندارند

انتقاد ازبی‌توجهی صداوسیما به اهالی فرهنگ در رونمایی یک کتاب

بقایی: چرا نام جغتایی بر سر درِ هیچ کتابخانه نیست؟
محمد بقایی ماکان با بیان اینکه معایبی در کوی ساکنان معرفت وجود دارد که به واقع دهشتناک است، گفت: چرا در سبزوار نام هلالی جغتایی بر سر درِ هیچ کتابخانه و سالن و حتی کوچه و خیابان دیده نمی‌شود؟ چرا در شهر تهران نام دهخدا حتی بر سر یک پس‌کوچه نیست؟ باور کنید بعد از فردوسی هیچ کسی نبوده که مانند دهخدا برای زبان فارسی ۳۰ سال رنج برده باشد.

 
به گزارش لیزنا، در مراسم رونمایی از کتاب «شانه بر موی سپید» روایت‌ها و گفتارهایی از ماندگاران فرهنگ ایران که عصر پنج شنبه (۹ بهمن ماه) با عنوان شب «ماندگاران» در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد، چهره‌های عرصه مطبوعات، ادبیات و هنر ایران گرد هم آمدند تا از نخستین کتاب روزنامه ‌«شرق» که به همت انتشارات «پیام امروز» در دو جلد روانه بازار نشر شده رونمایی کنند.


رحمانیان: «شرق» اگر تبدیل به یک نشریه بین المللی هم نمی شود، لااقل یک نشریه شاخص در منطقه باشد

در ابتدای این مراسم مهدی رحمانیان در سخنانی گفت: از روزی که «شرق» هفته نامه‌ای محلی در استان سیستان و بلوچستان بود و بعدها تبدیل به روزنامه‌ای سراسری شد، آرزو داشتیم که اگر تبدیل به یک نشریه بین المللی هم نمی شود، لااقل یک نشریه شاخص در منطقه باشد.


رحمانیان: از سال ۱۳۷۹ تا به امروز «شرق» تجربه چهار بار توقیف را پشت سر گذاشته

او اظهار کرد: از سال ۱۳۷۹ که «شرق» در قالب هفته نامه محلی منتشر شده تا به امروز تجربه چهار بار توقیف را پشت سر گذاشته، که پس از چهارمین توقیف یادداشتی نوشتم در باب انقطاع تجربه و در این باره که با توقیف‌های مکرر، ستون نویس‌ها، خبرنگاران، دبیران و... نمی‌توانند تجربه‌ای که کسب کرده‌اند را جمع‌آوری کنند و از انباشت تجربه بی‌بهره‌اند. اگر «شرق» از سال ۸۲ که تبدیل به روزنامه شد بی وقفه ادامه می‌داد، امروز می‌توانست نه فقط یک رسانه، که یک بنگاه فرهنگی و حتی اقتصادی باشد و در منطقه حرف شاخصی داشته باشد در حالی که عدم انباشت تجربه «شرق» را از داشتن چنین موقعیتی محروم کرده است.

 
رحمانیان: اگر شرایط موجود تسهیل شود می‌توان یکی از بهترین روزنامه‌های منطقه را منتشر کرد

رحمانیان ادامه داد: اگر شرایط موجود تسهیل شود و موانع برداشته شود، به کمک همین نیروهای امروزی، می‌توان یکی از بهترین روزنامه‌های منطقه را منتشر کرد. منابع عظیمی که در چهار گوشه کشور عزیزمان ایران وجود دارد، طی این سال‌ها در روزنامه منعکس شده است. بخشی از این انعکاس مربوط به ضمیمه ماندگاران روزنامه طی سال‌های ۸۹ تا ۹۲ بوده است که به همت پژمان موسوی و سایر دوستان نگاهی انداخته‌ایم به تاریخ زحمات این سرمایه‌های ارزشمند ملی.

او گفت: با انتشار این دو جلد کتاب که حاصل جمع‌آوری آن ضمائم است، امیدوارم راهی برای بازنشر مطالب روزنامه باز شده باشد که دیگر اهالی تحریریه آن را ادامه دهند. از آقای داوود محمدی سردبیر وقت شرق، پژمان موسوی گردآورنده این مجموعه ضمائم، سایر دبیران و خبرنگاران روزنامه و همین طور انتشارات «پیام امروز» که زحمت انتشار این کتاب را در ۲ جلد نفیس فراهم کرد و همچنین آقای محمد امیرمظاهری تقدیر و تشکر می کنم.


مسجدجامعی: بی شک در عرصه فرهنگ و هنر جهانی هستیم

سپس احمد مسجدجامعی، عضو فعلی شورای شهر تهران در سخنانی گفت: شخصیت‌هایی که در کتاب «شانه بر موی سپید» برای گفت و گو و هم‌صحبتی انتخاب شده‌اند، چهره‌های شاخص فرهنگ و هنر هستند که در سطح بین‌الملل مطرح هستند. شاید ما در باب صنعت و تکنولوژی جهانی نباشیم اما بی شک در عرصه فرهنگ و هنر جهانی هستیم. کجای دنیا امثال حافظ و سعدی وجود دارد؟ یک بار با یک شخصیت فرانسوی صحبت شده بود، پرسیده بودند شما مثل مولوی چه کسی را دارید؟ پاسخ داد ویکتور هوگو، پرسیدند مثل سعدی چه ادیبی دارید؟ باز هم پاسخ داده بود ویکتور هوگو، بعد پرسیده بودند همچون جامی چه کسی را دارید؟ و مجددا پاسخ داده بود که ویکتور هوگو. این نشانگر این است که ما در عرصه تفکر و ادبیات چه طور پیشرو بوده و هستیم.


مسجدجامعی: در ذات فرهنگ ما شکوفایی وجود دارد/ باید روزنامه‌نگاری که زندگی و تجربه بزرگان این فرهنگ را در قالب یک کتاب گرد آورده، تحسین کرد

وزیر پیشین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه با بیان اینکه امروزه در هنرهای تجسمی بالاترین بها مربوط به آثار هنرمندان ایرانی است و بهای آثار ایرانیان با هنرمندان هیچ کجای دیگر جهان قابل مقایسه نیست اظهار کرد: در سینما و فرهنگ هم اثری در جهان شاخص می‌شود که رنگ و بو و طعم متمایز ایرانی داشته باشد. فهم ایرانی، زبان و هنر ایرانی همه و همه در جهان طوری عمل کرده که امروزه شاخص است. ممکن است مشکل محدودیت زبان فارسی برای جهانی شدن آثار مطرح شود اما نباید فراموش کنیم در ذات فرهنگ ما شکوفایی وجود دارد و حالا که روزنامه‌نگاری شجاعت داشته که زندگی و تجربه بزرگان این فرهنگ را در قالب یک کتاب گرد آورده، باید او را تحسین کرد.


بقایی ماکان: در فرهنگ ما، افراد زیادی بوده‌اند که نیاز داشتند، شانه‌ای بر موی آنان کشیده شود، ولی نشد

در ادامه این مراسم تصویر ماندگارانی چون بنان، علیرضا فرهمند، جلیل شهناز، حسن کسایی و دیگرانی که یادشان در «شانه بر موی سپید» زنده شده، بر پرده سپید سالن خلیج فارس نقش بست و در پس زمینه این تصاویر آواز بنان به گوش رسید و سپس محمد بقایی ماکان گفت: عنوان «شانه بر موی سپید» به اندازه خود کتاب پرمعنا و ارزشمند است. «شانه بر موی سپید» به معنای آراستن نیست. بلکه، در اینجا به معنای نوازش کردن است. در فرهنگ ما، افراد زیادی بوده‌اند که نیاز داشتند، شانه‌ای بر موی آنان کشیده شود، ولی نشد. به رغم نگاه خوش‌بینانه آقای مسجدجامعی، هنوز معایبی در کوی ساکنان معرفت وجود دارد که به واقع دهشتناک است.


بقایی ماکان ادامه داد: در تاریخ فرهنگی این کشور، همواره ناله‌هایی در میان نویسندگان و شاعران و اندیشمندان و متفکران ایرانی وجود داشته که نشان می‌دهد جامعه و قدرت حاکم قدر آنان را به درستی نمی‌شناسد. مصداق‌های این شکایت‌ها را می‌توان در اشعار سنایی یافت. در «چهار مقاله» عروضی در باب دبیری، راوی از نویسنده‌ای سخن می‌گوید که در چراغش روغنی باقی نمانده است. سعدی نیز از این زمره خارج نیست.


بقایی ماکان: چرا همواره باید اهل فرهنگ و هنر با چنین مشکلاتی مواجه باشند؟

این پژوهشگر افزود: در دوران متأخر نیز اکثر نویسندگان و شاعران مانند سید اشرف الدین گیلانی وضعیت اسفناکی داشته‌اند. در دوران جدیدتر نیز اشخاصی مانند دکتر عبدالحسین زرین‌کوب و اخوان ثالث، دنیا را در بدترین شرایط مادی ترک کردند. ولی چرا همواره باید اهل فرهنگ و هنر با چنین مشکلاتی مواجه باشند؟

 
بقایی ماکان: چرا در سبزوار نام هلالی جغتایی بر سر درِ هیچ کتابخانه و سالن و حتی کوچه و خیابان دیده نمی‌شود؟


این پژوهشگر در پاسخ به پرسش خود گفت: حدود ۲۰ سال است که اصطلاحی برای این پرسش ساخته‌ام و آن اصطلاح «تفکر خامه‌ای» است. کافی است که نگاهی به نام شهرها و کتابخانه‌ها و خیابان‌های شهرهای‌مان داشته باشیم. نام هیچ اهل هنر و فرهنگ و ادبی جز حافظ، سعدی، مولوی، فردوسی و خیام دیده نمی‌شود. حتی نظامی و سنایی نیز چندان به حساب نمی‌آیند. چرا کسی درباره غضائری رازی سخن نمی‌گوید؟ چرا در سبزوار نام هلالی جغتایی بر سر درِ هیچ کتابخانه و سالن و حتی کوچه و خیابان دیده نمی‌شود؟
[هلالی جغتایی را در اینجا بشناسید] چرا در شهر تهران نام دهخدا حتی بر سر یک پس‌کوچه نیست؟ باور کنید بعد از فردوسی هیچ کسی نبوده که مانند دهخدا برای زبان فارسی ۳۰ سال رنج برده باشد.

 

بقایی ماکان: برخی مسئولان ذهن فرهنگی ندارند

او در انتقاد از نام‌گذاری خیابان‌های شهر و فراموشی اهل فرهنگ ادامه داد: کافی است که یک ورزشکار به خارج از کشور برود و مقامی کسب کند، بسیار سریع چند ورزشگاه و حتی میدان را به نام او تغییر می‌دهند. ولی هیچ کس به این نکته توجه نمی‌کند که اگر دهخدا و امثال او نبودند، هیچ‌گاه چنین ورزشکارانی امکان رشد نمی‌یافتند. چرا چنین اتفاقی نمی‌افتد؟ زیرا برخی مسئولان ذهن فرهنگی ندارند.


بقایی ماکان: جوانان ما دیگر با فرهنگ خود آشنا نیستند

بقایی ماکان با اشاره به کتاب زیر چاپ خود با نام «نگرش‌های ایرانی» گفت: آسمان پرستاره فرهنگ ایران باید یک‌جا نگریسته شود. در غیر این صورت، باید با ماهواره یا به قول برخی «عَلَم شیطان» مبارزه کرد. زیرا جوانان ما دیگر با فرهنگ خود آشنا نیستند. من سوگند می‌خورم که صدا و سیما در طول این سال‌ها حتی یک برنامه ۳۰ دقیقه‌ای درباره منوچهری دامغانی تهیه نکرده است. چرا نباید در دهه‌های اخیر چهره‌هایی مانند بهار، دهخدا، مینوی، همایی، فروزانفر، خانلری، معین، شاملو و سیمین‌بانوها پرورش یابند؟
 

بقایی ماکان: دستگاه‌های بزرگ فرهنگی ما تفکر خامه‌ای دارند

او با بیان علت این مساله گفت: دستگاه‌های بزرگ فرهنگی ما تفکر خامه‌ای دارند. برخی از چهره‌های سفارشی بزرگ، حتی برای همسایگانشان شناخته‌شده نیستند. چهره ماندگار کسی است که در تاریخ فرهنگی این مملکت ماندگار شود. ایرانی بودن به داشتن کد ملی و شناسنامه مهمور به ثبت احوال نیست. ایرانی بودن یعنی داشتن روح ایرانی، یعنی داشتن روحیه‌ای مانند روحیه ماندگارانی که نامشان در کتاب «شانه بر موی سپید» دیده می‌شود.
 

«وقایع اتفاقیه» سه ماه زودتر از نیویورک‌تایمز به چاپ رسید ولی عمر «وقایع اتفاقیه» به سرعت به پایان رسید

این اقبال‌شناس افزود: «وقایع اتفاقیه» سه ماه زودتر از نیویورک‌تایمز به چاپ رسید ولی عمر «وقایع اتفاقیه» به سرعت به پایان رسید و نیویورک تایمز همچنان یکی از پرتیراژترین و موثرترین روزنامه‌های جهان است که روزهای یکشنبه در ۳۰۰ صفحه منتشر می‌شود! علت آن است که وقایع اتفاقیه به دستور سلطان صاحب‌قران به یک بولتن مدیحه‌سرایی تبدیل شد.
 

ساکنان کوی معرفت نباید سر در گریبان باشند/ قلم‌ها نباید با جوهر دولتی پر شود

وی افزود: خلاصه آنکه ساکنان کوی معرفت نباید سر در گریبان باشند، قلم‌ها نباید با جوهر دولتی پر شود. کتاب‌ها باید به واقع خواندنی باشد و روزنامه‌ها و مطبوعات باید با حفظ رعایت استاندارهای پذیرفته‌شده حاکمیت به کار خود ادامه دهند.


فریدون مجلسی: ولی اکثریت مطلق حتی سنگ قبر این بزرگان تاریخ فرهنگ ایران را خرد می‌کنند و می‌شکنند

در ادامه مراسم پیام «عبدالرحیم جعفری» - موسس انتشارات امیرکبیر - که به دلیل کسالت نتوانسته بود در مراسم حضور یابد خوانده شد و سپس فریدون مجلسی در سخنانی گفت: حفظ تاریخ فرهنگ ایران را که بس طولانی است، افراد زیادی به دوش نگرفته‌اند. قشر بسیار اندکی از جامعه این وظیفه را پذیرفته‌اند و البته همواره مورد اهانت و تحقیر قرار گرفته‌اند. ولی همین گروه بوده‌اند که فرهنگ این مرز و بوم را از هجوم مغول‌ها در امان نگه داشته‌اند و به دست حافظ و سعدی رسانده‌اند و پس از آن در اختیار افراد جدیدتر قرار داده‌اند. ولی اکثریت مطلق حتی سنگ قبر این بزرگان تاریخ فرهنگ ایران را خرد می‌کنند و می‌شکنند.


سید فرید قاسمی: پیشینه بسیاری از حرفه‌ها را فقط با تورق روزنامه‌های ایران می‌توان یافت

در ادامه مراسم سید فرید قاسمی درباره اهمیت کار روزنامه نگاری گفت: روزنامه و روزنامه‌نگاری، خدمات ارزشمندی به این کشور ارزانی داشته است. دانشنامه‌نگاری معاصر ایران از دل روزنامه‌نگاری به وجود آمد. آنچه بعدها شیوه‌نامه ویرایش نامگذاری شد با روزنامه وارد جهان نوشتاری فارسی شد؛ آن هم با نام «اصول تنقیط و رموز متداوله در محررات فارسی». پیشینه بسیاری از حرفه‌ها را فقط با تورق روزنامه‌های ایران می‌توان یافت. اما این منبع بی‌بدیل به وسیله عاجزانِ از سرعت توأم با دقت، که همه اشتهار خود را مدیون روزنامه و رسانه‌نگاران هستند، گاهی مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد.

 
همچنین پژمان موسوی گردآورنده «شانه بر موی سپید»، برای حضار متنی که خواند که در بخش‌هایی از آن آمده بود: روزنامه‌نگارم. این را باید همین اول کاری بگویم. باید بگویم، چرا که خیلی چیزها را مدیون همین دو کلمه به هم پیوسته هستم؛ خیلی چیزها از جمله همین چند ده هزار کلمه‌ای که خیلی دوستشان دارم و کنار هم نشسته‌اند تا بشوند این کتاب قطور. حاصل این سی و اندی سال زندگی‌ام روی این کره خاکی، یک دل سیر - و گاه البته، با آه و سودای - روزنامه نگاری است و البته حشر و نشر با انسان هایی که خیلی انسان‌اند.


او ادامه داد: انسان‌هایی که وقتی دایره بی ادعای دورشان را دور می زنی تازه می‌فهمی عمرشان چقدر کم به شمار می‌آید و زندگی کَمِشان است. آدمی است دیگر. گاه باید بنشیند برای خودش فکر کند و اولین قدم‌هاش را حتی اگر لرزان باشند به یاد بیاورد. قدردان باشد نسبت به همه چیزهایی که براش خوبی آوردند. مثل همین روزنامه نگاری. شغلی که از وقتی خودم را شناختم، آرزوی انجام دادنش را داشته‌ام.
 

او در بخش دیگری از سخنانش گفت : روزنامه نگاری را دوست داشتم و دارم چرا که در کنار پیچ و خم‌های گاه زجرآورش، خیلی خوب به من آموخت آدم ها خیلی بیشتر از آنکه فکرش را می‌کنیم یا از راه دور می بینیمشان ارزش دارند. اینکه آدم‌ها، همان‌ها که عمرشان را گذاشتند برای زیباتر کردن دنیای ما، خیلی بیشتر از آنچه هست، محتاج توجه‌اند. اینکه ما آدم‌ها همیشه یک چیز خیلی بزرگ را توی زندگی فراموش می‌کنیم. یک چیز خیلی ارزشمند را که توی همهمه و هیاهوی پرصدای این روزهایمان دارد هی کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شود. ما انسان را نمی‌بینیم. ارزشش را قدر نمی‌گذاریم. گاه به شمارمان نمی‌آید انسانیت.


همچنین غلامرضا امامی نویسنده و مترجم با انتقاد از آلزایمر و انقطاع فرهنگی که ما ایرانیان دچارش هستیم چنین گفت: کار پژمان موسوی پلی است برای شناخت چهره‌های ماندگار فرهنگی که نام و یاد آنان در «شانه بر موی سپید» جاودانه شده است.


غلامرضا امامی: دریغ است که انتشار کتاب در صداوسیما بازتابی ندارد

او سپس از عملکرد رسانه ملی انتقاد کرد و گفت: دریغ است که انتشار کتاب در صداوسیما بازتابی ندارد و هم‌میهنان ما از انتشار کتاب‌های تازه بی‌خبرند. دریغ است که در این کشور کتاب در ۵۰۰ نسخه نشر یابد. قرن‌ها پیش در حدود ۷۴۹ هجری قمری ابن بطوطه، سیاح شهیر که به چین سفر کرده بود در سفرنامه اش چنین می‌نگارد: «سوار کشتی شدیم و امیرزاده آوازهای فارسی را بسیار دوست داشت. آوازخوانان فارسی چندین بار به فرمان امیرزاده این شعر را تکرار کردند: «تا دل به مهرت داده‌ام در بحر فکر افتاده‌ام/ چون در نماز استاده‌ام، گویا دو محراب اندری» ابن بطوطه که شعر را به فارسی در کتاب عربی‌اش آورده نمی‌دانست این سروده سعدی شیرازی است که حوالی ۷۰۰ هجری قمری در شیراز در گذشته اما شعرهای او و شهرتش در آن زمان و آن دیار از شیراز تا چین را در نوردیده و به ۵۰ سال نرسیده ورد زبان چینیان است.

او اظهار کرد: نسل جوان کسانی چون اصغر فرهادی به جهان هدیه داده است با جایزه اسکارش. هر چند علیرغم بودجه انقباضی وزارت ارشاد معاونت فرزانه، فهیم و فروتن فرهنگی کوشش‌های سودمند و تلاش‌هایی را در راه گسترش و بهبود شمارگان کتاب و کتابخوانی به کار می‌بندد.


بخشی از این مراسم به اجرای زنده تک نوازی پیانو توسط مزدا انصاری از شاگردان جواد معروفی و همچنین پخش تصاویری از اهالی فرهنگ و ادبی که نامشان در کتاب «شانه بر موی سپید» آمده بود اختصاص داشت. علاوه بر سید محمود دعایی، نوش آفرین انصاری، توران میرهادی، هادی خانیکی، لیلی گلستان، شاهرخ تویسرکانی، کامبیز درمبخش، محمدعلی ابطحی و... خانواده شخصیت‌هایی همچون ابراهیم باستانی پاریزی، ابراهیم یونسی و... که که جشن نامه آنان در این کتاب گردآمده است هم در این مراسم حاضر شده بودند.

منبع: خبرگزاری لیزنا

 

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

«دارهای مکرر» دومین کتاب امیراحسان دولت آبادی منتشر شد

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما