مرگ تدریجی شورای شهر سبزوار / اقلیت مستبد در برابر اکثریت منفعل
چهارمین دوره از شورای شهر سبزوار در حالی دومین سال فعالیت خود را سپری می کند که براساس برخی اخبار و گزارش های رسیده از نحوه تصمیم گیری و اقدامات عملی این مجلس محلی در غرب خراسان، به نظر می رسد شهروندان سبزواری مجبورند به طرز ناباورانه ای به تماشای مرگ تدریجی شورای شهر در نتیجه اقدامات تندروانه یک اقلیت مستبد در برابر اکثریت منفعل بنشینند.
به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه، اظهارات برخی منابع آگاه و موثق از اوضاع کنونی شورای شهر سبزوار حکایت از آن دارد، که تعداد کمی از اعضا فراموش کرده اند که مهمترین وظیفه شورا، مشورت در تصمیم گیری و تعامل در برنامه ریزی برای اقدامات شهری و به رأی گذاشتن نظرات مختلف و در نهایت پذیرش و احترام به رأی اکثریت است. از طرفی دیگر سایر اعضا نیز که ظاهرا توانایی لازم برای دفاع از حق و پیگیری خواسته موکلان خود در پارلمان محلی غرب خراسان رضوی را ندارند، روش سکوت و کوتاه آمدن های عاجزانه را برای خود برگزیده اند.
هرچند در طول یک سال و نیم گذشته موارد متعددی از اقدامات مستبدانه برخی اعضای شورا گزارش شده است، که ظاهرا به طور غیرموجهی حق بیشتری نسبت به سایر اعضا در این نهاد تصمیم ساز شهری برای خود قائلند تا آنجا که می توانند به وتوی یک طرفه تصمیمات و مصوبات سایر کمیسیون ها یا مصوبات مجموعه شورا بپردازند که شماری از این گزارش ها در رسانه ها انعکاس یافته و شماری دیگر مشمول سکوت خبری شده است اما یکی از جدیدترین اقدامات مستبدانه از این دست، نوروز امسال و در ارتباط با مشاهیر برجسته و غیرقابل انکار دیار سربداران رخ داده است.
بر همین اساس منبع آگاه و موثقی که فعلا نخواست نامش در متن خبر درج شود، اما قول پیگیری و علنی کردن موضوع را در روزهای آینده داده است، طی تماسی تلفنی به خبرنگار اسرارنامه گفت: امسال قرار بود در مجموعه المان های فرهنگی که با نظر شورا و توسط شهرداری در سطح شهر سبزوار نصب می شود تندیسی از مشاهیر و بزرگان علم و ادب سبزوار از جمله محمود دولت آبادی رمان نویس برجسته معاصر و دکتر قاسم غنی از شخصیت های برجسته ادبی کشور در دهه های اخیردر میدان سربداران نصب شود.
وی افزود: همچنین المانی از کتاب وزیری امیر حسنک که سال گذشته به قلم محمود دولت آبادی توسط یکی از انتشارات موجود در سبزوار و با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده بود، نیز قرار بود در یکی از اماکن عمومی این شهر به معرض نمایش گذاشته شود.
این منبع آگاه تأکید کرد برای نصب همه این المان ها قبلا در شورا توافقات لازم به عمل آمده و بودجه مورد نیاز در نظر گرفته شده بود، اما در نهایت دو تن از اعضا در اقدامی غیرقانونی و توهین آمیز نسبت به تصمیم شورا، مانع ساخت و احداث المان دکتر غنی و محمود دولت آبادی شده اند و به جای آن ها شخصیت های دیگری را جایگزین کرده اند که حتی در سبزواری بودن برخی از آن ها تردید وجود دارد و از طرف دیگر از نصب المان کتاب وزیری امیرحسنک نیز خودداری کرده اند.
وی افزود: حتی المان کتاب وزیری امیرحسنک که در محل پارک موتوری شهرداری ساخته شده بود، درهمین روزها تخریب شده و کاملا غیرقابل نصب شده است.
این اقدام، یادآور واقعه ضد فرهنگی دوم فروردین 93 در سبزوار است که بنرهای کتاب تازه منتشر شده امیرحسنک که آن ها نیز با مجوزهای قانونی لازم در سطح شهر نصب شده بودند، توسط عده ای از افراد تندرو که هرگز خود را رسما معرفی نکرده و مسئولیت کارشان را نپذیرفتند، پاره شد و دفتر انتشارات و فروش این کتاب تهدید شد. البته اقدام ضد فرهنگی دوم فروردین 93 در طول سال با واکنش های مناسبی از سوی فعالان فرهنگی و اصحاب رسانه سبزوار مواجه شد و به طور نمونه در مردادماه همان سال مراسم هفتاد و چهارمین سال تولد محمود دولت آبادی نویسنده برجسته در محل هتل کاملیای این شهر به صورت قانونی و مردمی برگزار شد و تمبر یادبود آقای رمان ایران توسط شرکت پست جمهوری اسلامی ایران به احترام نویسنده سبزواری کتاب «وزیری امیر حسنک» ورمان جاودانه «کلیدر» منتشر و در زادگاهش رونمایی شد، اما ادامه اقدامات تندروانه عده ای خاص در سبزوار علیه یکی از بزرگترین مشاهیر دیار سربداران و البته علیه رای و تصمیم گرفته شده درنهاد شورای شهر، وضعیت نگران کننده ای برای دلسوزان و البته کلیه مردم و مسئولان سبزوار ایجاد کرده است چرا که ممکن است اگر درمقابل این گونه خودسری ها ایستادگی صحیحی صورت نگیرد، به تدریج هرج و مرج ، روحیه بی احترامی به قانون و اقدامات خودسرانه در شهری که همین حالا نیز درگیر شمار زیادی از معضلات شدید اجتماعی است، افزایش یابد.
البته مشکل ریشه داری که در نوروز 94 مجدداً در سبزوار بروز کرده و زنگ خطر آن از مدت ها قبل توسط برخی رسانه های محلی سبزوار به صدا در آمده بود، دارای دو بخش مجزا است.
بخش اول بی احترامی به بعضی از بزرگان و مشاهیر دیار سربداران که به منزله سرمایه های فرهنگی این کهن شهر هستند.
بخش دوم ضایع شدن احترام و از بین رفتن معنا و پژمردن روح شورای شهر به عنوان نهادی است که می بایست در آن تعدادی از منتخبان مردم با مشورت و توافق یکدیگر تصمیمات لازم را برای مدیریت شهر در ابعاد مختلف اتخاذ نمایند.
بخش اول مشکل یعنی موضوع بی مهری به مشاهیر و بزرگان سبزوار هرچند موضوع تازه ای نیست و متأسفانه گویی در برخی موارد از سوی تندروها این بی مهری به بزرگان به یک ارزش (غیرمنطقی) تبدیل شده است اما این معضل زمانی دردناک تر و نگران کننده تر از قبل جلوه می نماید که به بخش دوم آن نیز توجه کنیم و بدانیم تندروها از هر روش و شیوه غیراخلاقی و غیرقانونی برای بر کرسی نشانیدن رأی مستبدانه خود بهره می گیرند.
در واقع در اینجا هرچند بی احترامی به مشاهیر و بزرگان یک شهر به خودی خود امر مذمومی است، اما نگرانی اصلی تر از رواج روحیه بی احترامی به تصمیمات جمعی و قانونی و رفتار استبدادی در سطح شهر آن هم در نهاد مهم و معظمی نظیر شورای شهر است. نهادی که می بایست تجلی اقدام نظام مند بر مبنای احترام به نظر جمع و توافق گروهی بر سر امور مختلف باشد و در مواقعی که نظر همه اعضا درباره موضوعی به خصوص با هم یکسان نبود، نظر اکثریت اعضا ملاک قرار گیرد و بنابراین شورا به هیچ وجه محل زورگویی و استبداد رأی توسط یک یا چند عضو خاص نیست ولو اینکه خارج از نهاد شورا به هر جایگاه حقیقی یا حقوقی خاصی وابستگی داشته باشند.
در چنین شرایطی اگر قرار باشد نسبت به این دو مشکل یعنی بی احترامی به بزرگان دیار سربداران و رواج استبداد رأی در شورای شهر واکنشی منطقی و صحیح نشان داده شود، راهکارهای مختلفی وجود دارد که به ویژه در مورد مشکل اول بسیار هم آسان و در دسترس است و فقط به خواست و اراده مردم و آگاه شدن آنان از مسائل مهم شهرشان بستگی دارد. یعنی اصولا بزرگانی نظیر محموددولت آبادی با این شهرت ملی و جهانی، جایگاهی بسیار بالاتر از آن دارند که نیازی به تایید و تصویب اعضای افراطی یا اعضای خنثی یک شورای کوچک محلی! در شهری داشته باشند که الفبای کار شورایی را هم در بسیاری از موارد ندانسته و رعایت نمی کنند!
اگر هم رسانه ها و فعالان فرهنگی سبزوار از شورای شهر، شهرداری، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر نهادهای فرهنگی شهرستان انتظار دارند که در ارتباط با پاسداشت بزرگان این شهر کاری انجام شود، از سر وظیفه ذاتی این نهادهاست نه از سر نیازی که مثلا بزرگانی نظیر محمود دولت آبادی به تجلیل شدن در یک شهر کوچک داشته باشند! چه اینکه اگر حتی در زادگاه یک شخصیت برجسته همه بنرها و همه کتاب ها و تمام آثار وجودی اودر آتش تندروی ها و بی لیاقتی ها سوزانده شود، بزرگی چون محمود دولت آبادی همچنان در تهران و یزد و اصفهان و شیراز و بلکه در سرتاسر جهان زنده و محبوب است و در میهمانی ها و جلسات و همایش های بزرگان شرکت کرده و جوایز ارزنده جهانی را دریافت می دارد و پر واضح است که اگر نیازی هم به حضور و پاسداشت او در زادگاهش باشد از جانب او نیست، بلکه از جانب همشهریانش است.
نیازی که به خوبی هم امکان پاسخ داده شدن دارد. چرا که همه راه ها به اقداماتی که شورای شهر، شهرداری و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بخواهند انجام دهند اما در انجام وظیفه خود کوتاهی کنند، ختم نمی شود و مردم در صورتی که حساسیت و شناخت مناسب و منطقی از بزرگان شهر خود به دست آورند، به خوبی می توانند نه تنها در یک روز یا مناسبت خاص بلکه در تمام طول سال به تجلیل و زنده نگاه داشتن یاد و نام بزرگان خود بپردازند.
به طور مثال یک اقدام واضح مردمی دراین زمینه همان است که در مرداد 93 در هتل کاملیای سبزوار به وقوع پیوست و در آن با حضور شمار قابل توجهی از چهره های فرهنگی و دوستداران مطالعه و علاقه مندان ادبیات در سبزوار، ضمن رونمایی از تمبریادبود آقای رمان ایران، پدر شهیدان فتاحی درمراسم حضور یافت و طی سخنانی که در بسیاری از خبرگزاری های کشور انتشار پیدا کرد، گفت: محمود دولتآبادی هر کجا بنشیند، "محمود" است، "پسندیده" است، "بزرگ" است. محمود حالا دیگر تنها فرزند دولتآباد، فرزند کویر، فرزند سربداران و فرزند سبزوار نیست. او حالا دیگر فراوطنی است. محمود مژدهای هم برای سبزوار دارد که نمیتوانم علنی بیان کنم. اما امیدوارم که این ایده محمود قبل از رفتنش در شهر سبزوار تحقق پیدا کند. جرأت به خرج دهیم، قدر بزرگانمان را بدانیم و نترسیم.(منبع: خبرگزاری ایسنا .کلیک کنید)
بنابراین اگر هم شورا و شهرداری و دیگر ادارات و دستگاه های مسئول بخواهند در این گونه زمینه های مهم فرهنگی همچنان منفعل، محافظه کارانه و یا افراطی عمل کنند، دست مردم برای ورود به این موضوعات کاملا باز است و چه بسیار است میهمانی ها و محافل و اقدامات نمادین دیگری از این دست که با رعایت کامل شئونات شرعی و قانونی وبی هیچ نیازی به اجازه های مشروط یا مصوبات پر منت شورا یا دیگر نهادهای کم همت مدیریتی و فرهنگی شهر می توانند به اجرا در بیایند و از طریق سایت های مختلف اینترنتی و شبکه های اجتماعی و ... انعکاس گسترده رسانه ای هم بیابند.
شاید مناسب چنین وقتی است که شاعر گفته است:
مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما
غافل از اینکه خدا هست در اندیشه ما
اما وجه دیگری از واکنشی که باید نشان داده شود، به مشکل رواج روحیه تک صدایی و استبداد رأی توسط یک اقلیت خاص در جامعه و به خصوص رسوخ این روحیه آسیب زا به نهاد مهمی نظیر شورای شهر است. آن هم در دورانی که دولتی با شعارهای اعتدال گرایی در جمهوری اسلامی ایران بر سر کار است و پر واضح است که در چنین شرایطی اقداماتی نظیر پاره کردن بنرها یا تخریب المان های شهری برای حذف یک یا چند چهره موجه ومحبوب و به خاموشی واداشتن هر جریان و صدای دیگری جز جریان و صدای مطلوب یک اقلیت تندرو، بدون شک تلاش هایی نامتمدنانه و استبدادی است که سکوت در برابر آن جایز نیست. و مطمئنا یکی از اولین کسانی که باید به این تندروی ها واکنش های موثر نشان دهند اعضای شورای شهر و سایر مسئولان فرهنگی ومدیران شهرستان و البته اصحاب رسانه دیار سربداران هستند.
در واقع حالا که صدای این جریانات از نهادی نظیر شورای شهر بلند شده است، هر یک از اعضا براساس وظیفه و تعهدی که در مقابل رأی مردم دارند، باید نسبت خود را با این گونه اقدامات روشن کنند و اگر با تندروی ها در زمینه مسائل فرهنگی و مشاهیر سبزوار موافقند دلایل خود را تشریح کرده و اگر موافق نیستند ازسکوت و انفعال خارج شده و البته به شیوه ای دیپلماتیک و غیرجنجالی واکنش های قاطع خود را نشان دهند.
یقیناً برای شورایی با 13 نفر عضو از اقشار و مشاغل مختلف جامعه با رده های سنی جوان تا سالخورده، بسیار ضروری است که همانطور که مردم در هنگام انتخابات این تنوع را رقم زده اند، هریک از 13 نفر عضو انتخاب شده نیز به طریق قانونی و صلح جویانه به رای اعتماد مردم متعهد و وفادار مانده و با جدیت پیگیر خواسته ها و مطالبات متنوع موکلان خود در پارلمان محلی غرب خراسان رضوی باشند.
در واقع این یک حقیقت است که ممکن است برخی از شهروندان سبزواری و به تبع نمایندگان منتخب آن ها در شورای شهر بنابه برخی دلایل عقیدتی و سیاسی (موجه یا غیرموجه) به یک نویسنده یا هنرمند یا چهره سیاسی علاقه نداشته باشند، اما از طرفی دیگر حتماً عده ای دیگر از شهروندان سبزواری نیز هستند که به همان چهره علاقه و ارادت دارند و به تبع از نماینده منتخب خود در شورای شهر انتظار دارند که اقدامی موثر در این زمینه انجام دهد.
بنابراین اگر شورای شهر محلی برای تعامل، مشورت، به میانگین رسانیدن مطالبات گسترده مردم و در نهایت دستیابی به تصمیماتی با موافقان حداکثری درباره موضوعات ومسائل مهم شهرستان است، نه تنها تک روی هایی نظیر آنچه در بالا شرح داده شد، از سوی برخی اعضا در آن معنا ندارد، بلکه سکوت و انفعال سایر اعضا نیز در مقابل این گونه تک روی ها و رفتارهای مستبدانه گناهی نابخشودنی است و اگر به واکنش های مناسب منتهی نشود، نشان دهنده مرگ تدریجی روح شورا بر اثر تلاش اقلیت مستبد در مقابل اکثریت منفعل در مجموعه شورای شهر سبزوار است.