پیام رهبری درباره شهید باغانی از شهدای معزز سبزوار در دوران دفاع مقدس
خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) نوشت
دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهید باغانی/
اگر شهید باشید شهید را میشناسید/ پیام رهبری در مورد شهید باغانی
گروه جهاد و حماسه: شهادت خلوت عاشق و معشوق است. شهادت تفسیر بردار نیست. شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد، شهید در این دنیا قبل از اینکه به خون بتپد، شهید است.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حجتالاسلاموالمسلمین علیاصغر باغانی، پدر شهید ناصرالدین باغانی در دیدار با جامعه قرآنی گفت: مصطفی در سال 1346 در شهر قم دیده به جهان گشود و در سن 19 سالگی، 21 اسفندماه سال 65 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید و در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.
حجتالاسلام باغانی در مورد تحصیلات فرزندش ادامه داد: ناصرالدین طی سالهای 64 ـ 63 در رشته علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع) تحصیل میکرد و همراه فرزند مرحوم آیتالله مهدویکنی در کلاسهایی که از سوی ایشان به عنوان مدرس این دانشگاه تشکیل میشد، شرکت میکرد.
پدر شهید افزود: پسرم در کلاسهای قرآن استاد موسوی بلده به همراه برادر کوچک خود شرکت میکرد و برادرش در حال حاضر ادامه دهنده راه برادر شهیدش در زمینه قرآن است.
حجتالاسلام باغانی از سجایای اخلاقی فرزندش گفت: ناصرالدین جوانی بسیار مؤدب و با توجه به روحیه تدینی که داشت نسبت به مادرش و دیگران مهربان بود و در منزل بدون هیچ چشمداشتی، همه کارهای منزل را انجام میداد.
وی در مورد رعایت حال دیگران توسط فرزندش اظهار کرد: در زمان حضورش در جبهه به هنگام مرخصی بعد از نیمه شب به منزل رسیده بود و به علت خواب بودن اهالی منزل تا صبح پشت در منتظر بیدارشدن ما نشسته بود و در هنگام نماز صبح که چراغها را روشن کردیم زنگ در را زد و وارد خانه شد. از همه لحاظ ملاحظه ما را میکرد.
نحوه اعزام به جبهه
پدر شهید عنوان کرد: در دانشگاه امام صادق(ع) تحصیل میکرد و در آن دوران امام(ره) فرمودند: «امروز جبهه رفتن بر هر کاری مقدم است» آماده رفتن به جبهه شد و به عنوان نفرات اولیه دانشگاه به جبهه اعزام شد و جزء یکی از شهدای اولیه دانشگاه بود.
وی در خصوص مجروحیت و حضور فرزندش در جبهه بیان کرد: ناصرالدین، مؤدب به آداب اسلامی در آن دوران بود. و تشخیص میداد که آنچه وظیفه است انجام دهد. و در جبهه از ناحیه پا مجروح و در بیمارستان برای مداوا بستری شد و حدود 40 روز استراحت داشت و بعد از 20 روز از استراحتش گذشته بود که آماده رفتن به جبهه شد و میگفت که حضور من در جبهه خیلی مؤثرتر است و به ما هم گفت که مانع نشوید تا من دوباره به جبهه بروم.
نحوه دریافت خبر شهادت
حجتالاسلام باغانی در پایان افزود: در ماه رجب سال 65 در مسجد نشسته بودم و یکی از نمازگزاران نزد من آمد و گفت: حاج آقا، مصطفی زخمی شده، من به او گفتم اگر شهید شده راستش را بگویید و ادامه داد که بله مصطفی شهید شده، من هم سجده شکر را به جا آوردم و گفتم خوشا به سعادتش. ما هرساله به مناسبت سالگرد شهادت مصطفی مراسمی در منزل برگزار میکنیم.
در ادامه این دیدار وصیتنامه شهید، پیام مقام معظمرهبری(مدظلهالعالی) به مناسبت اولین سالگرد شهادت شهید ناصرالدین باغانی، و پیام حجتالاسلام والمسلمین مهدویکنی در مورد شهید خوانده شد.
وصیتنامه شهید ناصرالدین باغانی
بسم رب الشهدا والصدیقین
اینجانب ناصرالدین باغانی بندهی حقیر در درگاه خداوندم. چند جملهای را به رسم وصیت مینگارم. سخنم را دربارهی عشق آغاز میکنم ما را به جرم عشق موأخذه میکنند. گویا نمیدانند که عشق گناه نیست امّا کدام عشق؟ خداوندا معبودا عاشقا، مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی، امّا بزرگتر شدم ودیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمیکرد پس عشق به پدر ومادر را در من به ودیعت نهادی. مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه،به دنیا عشق ورزیدم به مال ومنال دنیا عشق ورزیدم . به مدرسه عشق ورزیدم . به دانشگاه عشق ورزیدم امّا همهی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو. (یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ، پس به عشق تو دل بستم بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری، فهمیدم در این مدت که فکر میکردم عاشق تو هستم اشتباه میکردهام، این تو بودی که عاشق من بودهای و من را میکشاندهای، اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو میآمدم. ولیکن وقتی توجه میکنم میبینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتادهام ولی باز مستقیم آمدهام حال میفهمم که این تو بودهای که به دنبال بندهات بودهای، و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کردهای و هر شب به انتظار او نشستهای تا بلکه یک شب او را ببینی، حالا میفهمم که تو عاشق صادق بندهات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود (عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر) آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار میکردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق مینشستی. اما من بدبخت ناز میکردم و شب خلوت را از دست میدادم و میخوابیدم! اما تو دست بر نداشتی و آنقدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر میکردم که با پای خود آمدهام.
وه چه خیال باطنی!! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی به صحنهی جهادم آوردی، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نبرد عشق ببازی من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب می کردم. آخر تو بزرگ بودی و من کوچک!! تو کریم بودی و من لئیم! تو جمیل بودی و من قبیح، تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو بودم. کمند عشقت را محکمتر کردی و مرا به خط مقدم عشق بردی، در آنجا شراب عشقت را به من نوشاندی وچه نیکو شرابی بود. من هنوز از لذت آن شراب مستم. اولین جرعهی آنرا که نوشیدم مست شدم و در حال مستی تقاضای جرعههای دیگر کردم. امّا این بار تو بودی که ناز میکردی و مرا سر میگرداندی، پیالهام را شکستی، هر چه التماس میکردم تا از حجاب ظلمانی بیاسایم، ندادی و زیر لب به من خندیدی و پنهانی عشوه کردی اکنون من خمارم و پیاله به دست، هنوز در انتظار جرعهای دیگر از شراب عشقت به سر میبرم. ای عاشق من!! ای اله من!! پیالهام را پر کن و در خماریم نگذار. تو که یک عمر به انتظار نشسته حال که به من رسیدهای چرا کام دل بر نمیگیری؟ تو که از بیع و شراء متاع عشق دم میزنی، چرا اکنون مرا در انتظار گذاشتهای ؟ اگر بدانم که خریدار متاعم نیستی و اگر بدانم که پیالهام را پر نمیکنی، پیالهی خود را میشکنم و متاعم را به آتش میکشم تا در آتش حسرت بسوزی و انگشت حسرت به دندان بگذاری.
امّا شهادت چیست؟
آنگاه که دو دلداده به هم میرسند و عاشق به وصال معشوق میرسد و بندۀ خاکی به جمال زیبای حق نظر میافکند و محو تماشای رُخ یار میشود، آن هنگام را جز شهادت چه نام دیگری میتوانیم داد؟ آن هنگام که رزمندهای مجاهد، بسوی دشمن حق میرود و ملائک به تماشای رزم او مینشینند و شیطان ناله برمیآورد و پای به فرار میگذارد و ناگهان غنچهای میشکفد،آن هنگام را جز شهادت چه نام میتوانیم داد؟
شهادت خلوت عاشق و معشوق است. شهادت تفسیر بردار نیست. (ای آنانی که در زندان تن اسیرید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید. فقط شهید میتواند شهادت را درک کند.)شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد، شهید در این دنیا قبل از اینکه به خون بتپد، شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمیتوانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصلشان نیز نمیتوانید درکشان کنید. شهید را شهید درک می کند.اگر شهید باشید شهید را می شناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته، چیزی را منکعس نمیکند که نمیکند. برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد شهیدان به حال شما غصه میخورند، و از این در عجیبند و حیرت میکنند که چرا به فکر خود نیستند. به خود آیید و زندان تن را بشکنید. قفس را بشکنید وتا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید که برای پرواز ساخته شدهاید نه برای ماندن در قفس، این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید.
ای خوش آن روز کز این منزل ویران بروم رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم
امّا امت مسلمان و شهید پرور ایران!
پیرو امام باشید، نه در حرف، بلکه در عمل گوش دل به سخنان امام بسپارید و حرفهایش را بدون چون و چرا بپذیرید و کلاً در هر عصری امام خود را بشناسید. اکنون که حضرت صاحب الامر(عج) در پردۀ غیبت است، ولی فقیه عصر خود را بشناسید، اگر امام خود را شناختید گمراه نمیشوید وگرنه به چپ و راست منحرف خواهید شد. اسلام را از روحانیت مبارز و اصیل فرا بگیرید نه از قلم و زبان منحرفان، در این زمانه عدهای مغرض و جاهل پیدا شدهاند که اسلام بدون روحانیت را تبلیغ میکنند. به عبارت دیگر تز جدائیِ دین از سیاست هستند و میگویند که روحانیت در انقلاب شرکت داشتند و رهبری کردند و انقلاب پیروز شد خدا پدرش را بیامرزد. ولی حالا بیایند و بروند و گوشۀ حوزهها درس و بحث را ادامه دهند. این منحرفین را بشناسید، و از صحنۀ انقلاب بدرشان کنید، اینها همانهایی هستند که با نامهای مختلف، امّا با یک ماهیّت مطهری را شهید کردند. بهشتی را با تهمتها و فحشا ترور شخصیت و سپس با کینۀ شیطانی ترور فیزیکی کردند. اینها همانهایی هستند که اگر دست پلیدشان به امام برسد ...
اینها دشمن روحانیت هستند. روحانیت را نمیخواهند و میخواهند بین شما و روحانیت جدایی بیاندازند. آنان آنهایی هستند که قلب امام عزیز را بدرد میآورند. فقه جدید میسازند، با لباس روحانی، ولی دشمن روحانیتند. با لباس وحدت، تفریح وحدت میکنند. وحدت در چیست؟ وحدت در پیروی از کلام امام است.
امّا نمیتوانم موارد متعددی را برشمارم که از فرمان امام اطاعت نکردهاند! آن وقت این را تحکیم وحدت میگویند. مردم مسلمان دشمن اسلام را بشناسید. جنگ با عوامل خارجی مسئلۀ سختی نیست. امّا این منافقان داخل هستند که از همه بدترند. منافقان از کفّار بدترند. با جدایی از این منحرفان قلب امام را شاد کنید. مسئلۀ دیگر اینکه در مصائب ومشکلات صبر کنید. «ان الله مع الصابرین» بهشت را به بها می دهند نه به بهانه، بهای بهشت سنگین است، بهای بهشت کالای عشق است، یعنی خون، کربلا رفتن خون میخواهد، این کربلا دیدن بس ماجرا دارد. ماجرای کربلا، ماجرای خون و قیام است. پیام را شما بدهید. خون از ما، بدانید که، «ان الله یدافع عن الذین آمنو» ما همه وسیلهایم، اصلاً این جنگ و این انقلاب و این برنامهها چیده شده تا خدا در این بین دوستانش را به پیش خود ببرد و خالص را از ناخالص جدا کند. پس به صحنه بیایید و از خون شهدا پاسداری کنید، در کارهایتان نظم را رعایت کنید و بدانید که ان شاءالله پیروزید و به کربلا خواهید رفت. به مستحبات اهمیّت لازم را بدهید تا از شر شیطان در امان باشید. با انجام نوافل به خدا نزدیک شوید، مخصوصاً نافلۀ شب، صبر را پیشۀ خود سازید و بدانید اُمم پیش از شما سختیهای بیشتری کشیدهاند. با فساد و عوامل فساد مبارزه کنید چون دشمن میخواهد از همین راه ما را به اضمحلال بکشاند. از همۀ دوستان و آشنایان که حقی در گردن من دارند طلب حلالیّت می کنم. پدر و مادر و برادران و خواهرم! بدانید بدون شما به بهشت قدم نخواهم گذاشت، بدانید همه با هم به بهشت رضوان خداوند خواهیم آمد. بدانید سعادت بزرگی نصیبتان شده است. خدا نکند کاری بکنید که اجر خود را ضایع سازید. شما از این به بعد خانوادۀ شهید هستید. طوری رفتار کنید که در شأن و منزلت شما باشد. بدانید به جای شهید، خدا به خانۀ شهید میآید. بدانید که من از دانشگاه امام حسین (ع) فارغ التحصیل شدم و مدرک خود را از دست مبارک آقا گرفتم. کلاس، کلاس عشق بود. درس، درس شهادت. تخته سیاه، گسترۀ وسیع جبهههای حق علیه باطل، گچها خون و قلمها اسلحۀمان بود.
والسلام
پیام آیتالله سیدعلیخامنه ای(رئیس جمهور وقت) به مناسبت اولین سالگرد شهادت دانشجوی شهید ناصرالدین باغانی در اسفند 1366:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
نوشتجات شهید عزیز را مکرر، خوانده و هر بار بهره و فیض تازهای از آن گرفتهام. این را باید بزرگترین فرآورده انقلاب بدانیم که مردانی در سنین جوانی و در میدان نبرد، معرفت و بصیرت پیران طریقت را پس از سالها سلوک و ریاضت به دست آورده و به کار بستهاند و این تحقق وعدهی الهی است که: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا...» جوانانی از این قبیل شایسته است که الگوی جوان مسلمان و راهنمای همگان باشند. این عزیزان عمر کوتاه و کم آلوده به گناه خود را با عبادت و مجاهدتی مخلصانه، روح بها بخشیدند. خداوند هم به پاداش این عمل صالح سرچشمههای معرفت و محبت را بر دل و جان پاک آنان گسترد و سرانجام هم از ساغر شهادت سرخوش و به فیض لقاءالله سرافرازشان کرد. گوارا باد بر آنان و روزی باد بر آرزومندان.
سیدعلیخامنهای، رئیس جمهوری اسلامی ایران
پیام آیتالله خامنهای رئیس جمهوری اسلامی ایران به مناسبت شهادت دانشجوی شهید ناصرالدین باغانی در 26 اسفند 1365 خطاب به پدر شهید برادر عزیز حجت الاسلام آقای حاج شیخ علی اصغر باغانی:
شرکت فرزند ارجمندتان در جبهه جهاد فیسبیلالله و شهادت افتخارآمیز آن عزیز را به شما و خانواده محترمتان تبریک میگویم. دین خدا به چنین فداکارانی میبالد و مؤمنان و پیروان قرآن به چنین پیشآهنگانی افتخار میکنند. خداوند شهید عزیز ما را با اولیائش محشور فرماید و به شما و مادر گرامی آن شهید و والدین همه شهیدان صبر و اجر عنایت کند.
سیدعلیخامنهای، رئیس جمهوری اسلامی ایران 65.12.26
پیام حجتالاسلام والمسلمین مهدویکنی
پیام دبیرکل جامعه روحانیت مبارز و رئیس دانشگاه امام صادق (ع) حضرت آیتالله مهدوی کنی به مناسبت شهادت دانشجوی شهید ناصرالدین باغانی در 24 اسفند 1365:
بسم الله الرحمن الرحیم من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه و منهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا عروج خونین نور چشم ما، پاسدار رشید اسلام دانشجوی شهید ناصرالدین باغانی هر چند موجب افتخار و سرافرازی ماست، اما از دست دادن این نیروی ارزشمند اسلام داغدارمان کرد. همواره بقاء و گسترش آیین مقدس اسلام در گرو شهادت عزیزان ارزشمندی بوده است که فقدان آنان ثلمه فجیعی بر این نهضت به حساب میآید. این برادر ایثارگر که در کنار تمام فضائل، تعبد و تعهدش از همه چشمگیرتر بود زندگی شبانه روزیاش در دانشگاه امام صادق(ع) ولو در مدت کوتاه اسوه حسنهای برای دوستان دلدادهاش بود. شهادت قهرمانانهاش تابلویی رنگین از ایثار در برابر دیدگان نصب نموده است. از آنجا که چنین انسان ارزندهای به عنوان ارزشمندترین نیروی خدماتی اسلام بقای وجودش ضرورت داشت و در عین حال تا مرز شهادت و قربانی شدن این دفاع مقدس با دشمنان خدا پیکار نمود. سزاوار است به عنوان تداوم راه وی در این وضعیت سرنوشت ساز جنگ تحمیلی عزیزان فداکار دیگر جای وی را پر نموده و به جبههها بشتابند.
محمدرضا مهدویکنی 24 اسفند 65
منبع: خبرگزاری ایکنا
گفتنی است حجت الاسلام و المسلمین علی اصغر باغانی نماینده پیشین سبزوار در چند دوره از مجلس شورای اسلامی بوده است.