سلسله مراتب لشکری در دولت سربداران سبزوار

وبسایت کنگره بین المللی سربداران نوشت:

سلسله مراتب لشکری در دولت سربداران

نهضت سربداران سبزوار از این جهت که نقطه عطفی در تاریخ بعد از اسلام در ایران به شمار می رود همواره مورد پژوهش و تحقیق تاریخ نگاران و محققان بسیار بوده است، یکی از مواردی که در این دولت بسیار مهم و قابل بحث می باشد ساختار و سلسله مراتب کشوری و لشکری و در واقع شاکله ی حکومت این دولت است. رهبران سربداران به عنوان رهبران یک حکومت نوظهور و نوپای شیعی و با توجه به اینکه تا به آن روز تجربه ی حکومت داری نداشتند، توانستند ساخت درونی منسجمی را در دولت خود تبیین کنند و پایه های حکومت خود را به خوبی محکم و استوار سازند، از آنچه در تذکره ها و کتب تاریخ نگاران واطلاعات جسته گریخته ای که در منابع مختلف آمده است می توان ساخت درونی دولت سربداران را به دو قسمت عمده تقسیم کرد:
۱-امور لشکری

۲-امور کشوری

 

الف- امور لشکری: در قسمت اول این نوشتار به بررسی تشکیلات و ساخت امور لشکری سربداران می پردازیم. دولت سربداران در هنگامه ای شکل گرفت که آفتاب حکومت ایلخانان درایران رو به زوال بود و به تبع آن حکومت های محلی و منطقه ای در هر نقطه در حال پا گرفتن و اعلام حضور بودند ، در این اثنا جنگ ها و کشمکش های زیادی برای کسب مناطق و سرزمین های تحت سلطه ی بیشتر بین این حکومت ها در می گرفت، این موضوع در مورد دولت سربداران نیز صدق می کرد و آنها به طور مداوم تحت هجوم حکومت هایی مانند آل کرت و طغاتیمور بودند و مسلما برای داشتن دولت و حکومتی پایدار نیاز به قشون و لشکری ثابت وآماده و منظم داشتند. قشون سربداران دارای یک بخش ثابت بود و بخشی دیگری بود که تعداد آنها در مقاطع و ایام مختلف متفاوت بود.


البته که داشتن این نیروی نظامی منسجم دولت سربداران را به سوی نظامی شدن پیش می برد و بُعد سربداریه را بر شیخیه برتری می داد که این مهم نیز اختلاف سربداریه و شیخیه را دامن می زد.


قشون لشکری سربداران که در راس امور لشکری دولت قرار داشتند خود از سلسله مراتبی تشکیل شده بود که می توان این مراتب نظامی را اینگونه تعریف کرد:


۱- امیر: عالی ترین منصب سلسله مراتب نظامی دولت سربداران امیر محسوب می شد و از آنجا که این اصطلاح در کنار اسامی رهبران سیاسی سربداران قرار می گرفت( امیر عبدالرزاق، امیر مسعود و..) در واقع حاکم در امور لشکری را امیر می گفتند که به تبع آن در راس امور کشوری نیز قرار داشت.


۲- نایب: جانشین امیر را نایب می گفتند. در غیاب امیر همه امور لشکری بر عهده نایب بود و در واقع در این هنگامه او به نوعی فرد شماره یک حکومت محسوب می شد، در منابع تاریخی نام “محمدآی تیمور” به عنوان نایب امیر مسعود آمده است که پس از امیر مسعود به امیری رسید.


۳- سپهسالار: در سلسله مراتب لشکری سربداران سپهسالار پس از نایب قرار داشته و از مناصب عالی لشکری و حکومتی به شمار می آمده است. پهلوان “حیدر قصاب” که خود سپهسالار یحیی کرابی بود در دوره ای از حکومت سربداران به مرحله ی امیری یعنی ممتازترین مرتبهِ حکومتی این نهضت رسید.


۴- امیر هزاره: امیری بود که در راس هزار نفر از سربازان قشون گمارده می شد، مرعشی در تاریخ طبرستان از خیانت امیر هزاره امیر مسعود می نویسد که به مازندرانیان پیوسته است.


۵- سردار: از آنچه در منابع آمده است سردار در مرتب پایین تری نسبت به امیر هزاره قرار داشته است.


۶- کوتوال: کوتوال به معنای قلعه بان است و به کسی گفته می شده که تمامی امور نظامی قلعه چه آموزش سربازان و چه دفاع از قلعه در مواقع ضروری را برعهده داشته است.


۷- نوکر: این عنوان را در موردپایین ترین افراد نظامی و یا غلامان به کار می بردند.

الهه رامشینی

منبع: کتاب قیام شیعی سربداران -یعقوب آژند

نهضت سربداران خراسان-پطروشفسکی

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

یک دکترای جامعه شناسی: قیام سربداران حرکتی اصیل و مردمی بود

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما