تحلیلی بر برنامه های هفته سبزوار / هم خوب هم ناکافی

هفت روز پس از پایان برگزاری ویژه برنامه های هفته سبزوار، در روزهای بین 26 اردیبهشت تا 1 خرداد 94، علی نورآبادی یکی از خبرنگاران و فعالان رسانه ای دیار سربداران (که البته در تهران سکونت دارد) در مطلبی مفصل که در پایگاه خبری و تحلیلی سلام سربدار منتشر کرده است، به نقد و بررسی عمیقی پیرامون جنبه های مختلف برگزاری برنامه های هفته موسوم به سبزوار پرداخته است.

به گزارش مجله تحلیلی اسرارنامه، هرچند نورآبادی در مجموع برگزاری هفته سبزوار را کاری مثبت ارزیابی کرده است اما به درستی به برخی انتقادات موجود در این برنامه ها اشاره کرده و البته تأکید کرده است که اگر قرار باشد، برگزاری هفته سبزوار هم مثل خیلی از برنامه های فرهنگی دیگر فقط به یک سال محدود گردد، اثرگذاری لازم را نخواهد داشت و خیلی زود به دست فراموشی سپرده می شود و از طرفی فرصتی برای پیاده کردن تجربه هایی که دراولین سال برگزاری به دست آمد، در سال های دیگر فراهم نمی شود.

اسرارنامه نیز از نخستین روزآغاز برنامه های هفته سبزوار با نگاهی مثبت به استقبال از این هفته رفت و با وجود دریافت برخی نظرات و یادداشت های انتقادی از سوی مخاطبان گرامی و در عین گوشزد کردن بخش های ضعیف برنامه ها، در مجموع تقدیر خود را از تلاش ابتکاری مسئولان برگزار کننده آیین های بزرگداشت هفته سبزوار دریغ نکرد.(منبع1) ، (منبع2) ، (منبع3) ، (منبع4) ، (منبع5)

و اما در تکمیل مجموعه مطالب و تحلیل های منتشر شده درباره برنامه های هفته سبزوار و پیش از بازنشر یادداشت علی نورآبادی، یادآوری یک نکته بسیار ضروریست و آن هم اینکه که متأسفانه در سبزوار برگزاری مراسم های نمادین و برنامه های فرهنگی و هنری، معمولا بانگاهی سخت گیرانه از سوی برخی منتقدان مواجه می شود. انتقاداتی که به ظاهر صحیح هم به نظر می رسند اما در برگیرنده همه جنبه های موضوع نبوده و اگر منتقدان در فضایی بدون هیچ حب و بغض شخصی و با آگاهی کامل از تمام آثار مثبت و منفی این برنامه ها به قضاوت بپردازند، بدون شک در لزوم برگزاری چنین آیین هایی هیچ شکی برایشان باقی نمی ماند اما قطعا می توان روی کیفیت کار بحث کرد و نقدهایی وارد آورد.

به طور مثال عده ای از منتقدان سرسخت برنامه های هفته سبزوار دائما می گویند، شهر سبزوار بامشکلات زیادی نظیر بیکاری گسترده جوانان، انواع جرائم اجتماعی، کمبودکتابخانه ها و کمبود سایر امکانات زیرساختی فرهنگی مواجه است و بنابراین تا وقتی چنین مشکلاتی وجود داشته باشد، جای آن نیست که شهرداری و شورا برای برگزاری برنامه هایی نظیر هفته سبزوار و پخش تلویزیونی آن هزینه کنند  و بسیاری از سرمایه های شهرداری را در راه چنین برنامه هایی هدر بدهد.

این انتقادی بسیار سخت گیرانه و غیرمنطقی است. زیرا انجام کارهایی که جنبه تبلیغی دارند، برای معرفی ظرفیت ها والبته نیازهای شهر در جهت جذب سرمایه گذاران و کمک به حل مشکلات بسیار مهم وموثر است و شهرهای مشابه سبزوار با وجود همه مشکلات ریز و درشتی که آن ها نیز به نوبه خود در زمینه امکانات مختلف زیرساختی داشته و دارند اما هیچ گاه از برگزاری برنامه های نمادین و تبلیغات فرهنگی برای شهر خود غافل نشده و در طولانی مدت فواید آن را هم دیده اند.

در تکمیل توضیحات قبلی باید افزود، متأسفانه سبزوار امروز در اثر شماری از بی تدبیری ها و اقدامات نسنجیده و ضربه زننده که در سال های گذشته توسط برخی مسئولان انجام شده و نیز در اثر همکاری آگاهانه یا ناآگاهانه تعدادی از رسانه های محلی در شاخ و برگ دادن بیش از حد به مشکلات و ارائه اخبار، تصاویر و گزارش های فراتر از انتقاد و بیشتر شبیه به سیاه نمایی وتخریب، از برخی ناهنجاری های این شهر(که ممکن است در هر کجای دیگری نیز وجود  داشته باشد) ، با چهره ای عمدتاً خشن و نازیبا نسبت به آنچه واقعا هست برای کسانی که اخبار سبزوار را از طریق رسانه ها به ویژه سایت های اینترنتی پیگیری می کنند، معرفی شده است.

مثلا یک نمونه از هزاران مورد در این زمینه،  تصاویر نازیبایی است که چند سال قبل از صحنه اعدام یک متجاوز به عنف در ورزشگاه به عنوان مکانی کاملا بی ربط و نامناسب! و شلاق زدن دو تن از مجرمان در مقابل بارگاه امام زاده یحیی(ع) در یکی از مرکزی ترین و تاریخی ترین نقاط شهر سبزوار روی اینترنت قرار گرفت و احتمالا با شیطنت و غرض ورزی های همیشگی که از سوی دشمنان نظام اعمال می شود، این تصاویر بلافاصله به صورت گسترده ای انعکاس رسانه ای یافت و تا مدت ها سوژه تمسخر برخی شبکه های ماهواره ای و سایت های ضد نظام بود تا به بهانه انتشار چنین عکس های مستندی، فرهنگ دینی و اعتقادی مردم ایران را به چالش بکشند و بگویند در ایران ورزشگاه ها به جای فعالیت های ورزشی به عمل اعدام و بارگاه امام زادگان و اماکن مقدس مذهبی به جای دعا و بخشش و امنیت و آرامش به جایگاه شلاق زدن و شکنجه مجرمان  در مقابل چشم هزاران تماشاچی تبدیل شده است.

متأسفانه  عکس های مختلف مربوط به این دو صحنه تا مدتی قبل به دنبال جستجوی واژه «سبزوار» در بخش تصویری گوگل در چند ردیف اول یافته ها، مشاهده می شد که این به معنی ظلمی بزرگ نه فقط به وجهه عظیم تاریخی و فرهنگی دارالمومنین سبزوار ریشه فرهنگی خراسان و دیار سربداران، بلکه ظلم و اهانتی آشکار به همه خراسانیان و ایرانیان بود و اخیراً خوشبختانه این تصاویر به رده های پایین تر، یافته های گوگل سقوط کرده و تصاویر زیباتری از سبزوار جایگزین شده است. اما هنوز هم در چند ردیف پایین تر جستجوهای تصویری گوگل با نام سبزوار، می توان عکس های تأسف بار اعدام در ورزشگاه و شلاق زدن در مقابل بارگاه معنوی یک امام زاده را مشاهده کرد.

البته در این شکی نیست که حتماً در هر شهری از میان ده ها و یا صدها هزار انسان مومن و شریف، تعداد اندکی از مجرمان و متجاوزان نیز وجود دارند که طبق قانون و به رسم اجرای عدالت باید مجازات متناسب با جنایات خود، اعم از اعدام و شلاق و حبس را تحمل کنند، اما بی تدبیری مربوط به زمانی است که این کار درست و شرعی را به بدترین شکل ممکن در بدترین جای ممکن انجام دهند که این اتفاق تلخ متأسفانه در سبزوار به وقوع پیوست و تا مدت ها تبعات ضد تبلیغی فراوانی برای این کهن شهر شیعه در بر داشت.

در چنین شرایطی است که برای ترمیم آثار مهلک خدشه هایی که به عمد و یا غیرعمد و از سر کم خردی توسط برخی مسئولان و رسانه ها در طول سال ها، به چهره زیبای فرهنگی و تمدنی شهر دیرینه های پایدار وارد آمده است، برگزاری برنامه هایی نظیر هفته سبزوار، بزرگداشت سالیانه مشاهیر بلند مرتبه، برگزاری کنگره هایی در سطح ملی و بین المللی برای رویدادهای تاریخی نظیر سربداران، تلاش برای ثبت روزهای ملی در تقویم کشور و برگزاری آیین های نمادین نظیر مراسم استقبال از امام زمان(عج) در اولین جمعه بعد از نیمه شعبان هر سال، با هرچه میزان از هزینه که در بر داشته باشند، از واجب ترین وظایف کاری شورا و شهرداری و دیگر نهادهای مسئول شهری است و هرگز جایز نیست که با نگاه هایی سطحی نگرانه و به بهانه وجود چند نقطه ضعف در برگزاری این برنامه ها، اصل مفید بودن آن ها را زیر سئوال برد و مسئولان برگزار کننده را از ادامه این گونه فعالیت ها دلسرد کرد.

در واقع می توان گفت: انجام فعالیت های فرهنگی و یا تبلیغی و نمادینی نظیر هفته سبزوار که در چند سال اخیر بیشتر از گذشته در دستور کار مسئولان شهرستان قرار گرفته، مانند نوزادانی فرخنده هستند که هرچند قدمشان خیر است اما شدیداً ضعیف و آسیب پذیرند و به شرط آنکه از این نوزادان مبارک به خوبی مراقبت و در مسیر سالم نگهداری به عمل آید، هر سال که بگذرد به تکامل و قدرت بیشتری نسبت به گذشته دست می یابند و کم کم آثار مثبتشان را نشان خواهند داد.

پس از بیان این مقدمه تحلیلی اسرارنامه، اینک مناسب است یادداشت تحلیلی علی نورآبادی درباره برگزاری برنامه های هفته سبزوار، که به نوعی حکم یک جمع بندی مبسوط را نیز دارد، مطالعه کنیم:


نگاهي ديگر به «هفته سبزوار»/
تکيه بر جاي بزرگان نتوان زد به گزاف/ مگر اسباب بزرگي همه آماده کني

سلام سربدار - علي نورآبادي:

منصفانه اگر نگاه کنيم برنامه "هفته سبزوار" آنقدر خوب بود که به راحتي مي شود برخي ضعف هاي جزئي آن را ناديده گرفت. هفته سبزوار هم مانند هر برنامه ديگري اشکالاتي داشت؛ اشکالاتي مانند دکور نامناسب مراسم روز مبعث، ناهماهنگي برخي برنامه ها، شتابزدگي، شلوغي و بهم ريختگي در برخي جاها و از اين قبيل. هر چند به لطف رسانه هاي مختلف و فعال شهرستان حتي اين اشکالات جزئي هم در همين هفته آزادانه گفته و نقد شد. هر چند گفتن همين اشکالات کوچک هم خوب است و رسانه ها بايد وظيفه نقدشان را به خوبي ادا کنند. اما از اين ها که بگذريم لازم است نگاهي دوباره و عميق تر به برنامه هفته سبزوار داشته باشيم. اين نگاه دوباره و ارزيابي مجدد براي بهتر برگزار کردن برنامه هاي بعدي ضروري است. اگر بخواهيم از اين زاويه به برنامه نگاه کنيم چند نکته به ذهن مي رسد:

 

۱- برنامه هفته سبزوار و برنامه هايي اين چنيني اعتماد به نفس مجموعه شهرستان را بالا مي برد. متاسفانه در يکي دو دهه گذشته به خاطر برخي غفلت ها و کم کاري ها اعتماد به نفس شهرستان آسيب هاي جدي ديده است. به خاطر همين غفلت ها و بي توجهي ها سبزوار عقب ماند در حالي که مي توانستيم بويژه در برخي زمينه ها خيلي جلوتر و بهتر باشيم، و يا حداقل از شهرهاي هم سطح مان عقب نيفتيم.

 

افسوس بر گذشته فايده اي ندارد چون گذشته برنمي گردد. بايد به هر نحوي که هست اين اعتماد به نفس را دوباره بازيابيم. اين مسئله يکي از مهم ترين وظايف مسئولان شهري است و بايد در اين زمينه تلاش مضاعفي داشته باشند. برنامه هايي مانند هفته سبزوار در بازسازي هويت و اعتماد به نفس ما تاثير زيادي دارد. برگزاري چنين برنامه هايي نشان مي دهد که سبزوار هم چيزهاي زيادي براي طرح در سطح ملي دارد و مهم تر از آن مي توانيم و بايد اين ظرفيت ها را قابليت ها را در سطح ملي مطرح کنيم. کسي از بيرون اين کار را براي ما نخواهد کرد بلکه خود ما هستيم که بايد اين کار را بکنيم.

 

۲- برپايي برنامه هايي در سطح ملي نياز به تلاش، هماهنگي، تعامل و همکاري همه نهادها و دستگاه هاي شهرستان دارد. براي همين هر کدام از اين مجموعه ها که کندتر باشند و يا کم کاري کنند و يا تعامل خوبي بين مجموعه ها نباشد قطعا يک جاي آن برنامه خواهد لنگيد. برنامه هفته سبزوار يک بار ديگر همه مجموعه هاي شهرستان را کنار هم نشاند و موجب شد تا جزيره هاي جدا جدا بار ديگر تعامل و کار جمعي را تمرين کنند. برگزاري چنين برنامه هايي توان مديريتي مجموعه شهرستان را ارتقاء مي دهد. چون اگر فلان دستگاه تا حالا در سطح محدود شهرستان برنامه برگزار مي کرد حالا بايد در سطح ملي کار کند و خودش را به آن حد و اندازه ها برساند. برگزاري برنامه هايي مانند هفته سبزوار هم تجربه خوبي براي مديريت شهري سبزوار است و هم فرصتي است براي تمرين. ما از طرفي چنين برنامه هايي را با تعامل و همکاري برگزار مي کنيم اما از طرف ديگر نمي دانيم چرا اين هماهنگي و تعامل در جاهاي ديگر مانند همايش بين المللي سربداران شکل نمي گيرد. همايش سربداران که قرار بود بين المللي هم باشد بعد از چند بار به تاخير افتادن حالا تازه اختلافات اعضاي شوراي سياستگذاري آن رسانه اي شده است. شهرداري يک چيز مي گويد و دانشگاه حکيم سبزواري چيز ديگر. بين المللي بودن پيش کش با اين وضع يک همايش شهرستاني هم نمي توان برگزار کرد. اين همايشي بود که کلي درباره اش قول و شعار داديم؛ اعلام شد وزير ارشاد رئيس همايش است. برخي گفتند بايد با اين همايش طوفان تبليغاتي به نفع سبزوار بر پا کنيم. اعلام کردند همايشي علمي در تراز جهاني برگزار مي کنيم و... پس چه شد؟

 

۳- چنان که مي بينيم هنوز فکر و ذهن و زبان بسياري از مديران در حد محدود شهرستان است. برگزاري برنامه هايي مانند هفته سبزوار موجب مي شود ذهن و زبان اين افراد کمي باز و افق ديدشان گسترده تر شود. از حالا به بعد بايد در حد و اندازه ملي ببينند و کار کنند. اين فکر باز و افق ديد گسترده و ملي چقدر براي رشد و تعالي سبزوار ضروري است. و چقدر لازم است که مسئولان شهري سبزوار پوسته هاي محدود و کهنه خود را بشکنند. واقعا بايد جور ديگري ببينند. اگر افق ديدها گسترده تر شود ديگر شاهد بسياري از تنگ نظري ها، حسادت ها و کارشکني ها نخواهيم بود. چون وقتي نگاه ها و فکرها باز باشد کسي به فکر ايجاد موانع بر سر راه ديگران نيست بلکه خلاقانه به راه هاي نو و ايده هاي تازه تر و تلاش بيشتر مي انديشد. اتفاقا بلوغ روحي و کاري مسئولان در چنين مواقعي خودش را نشان مي دهد.

 

۴- مسئولان و مديران شهري بايد کاملا به روز باشند. مديران شهري حداقل در حوزه کاري و تخصصي خودشان بايد آخرين اخبار، اتفاقات و تحولات را رصد کنند. مسئولان حتما بايد از اخبار، اتفاقات، کارها و برنامه هاي شهرهاي اطراف و استان شان با خبر باشند. بايد بدانند شهرهاي همسايه چه مي کنند. اين کار موجب مي شود هم بتوانند از تجربيات آنها استفاده کنند و هم از آنها عقب نيفتند. آن هم در دنياي اطلاعاتي امروز که مي دانيد دنياي سرعت است. به حدي که اگر شما يک روز رسانه ها را چک نکنيد کلي عقب افتاده ايد. حال در اين دنياي ارتباطات مي بينيم که برخي مديران از اتفاقات يک ماه و حتي چند ماه حوزه کاري شان هم خبر ندارند. امروز ديگر مانند گذشته نيست که پشت درهاي بسته هر تصميمي بگيريم و هر کاري بکنيم کسي خبردار نشود و مردم هم نفهمند. مردم رسانه ها را مي بينند و مي خوانند و خيلي از مسئولان به روزتر و جلوترند. مبادا مسئولان و مديريت شهري از مردم عقب بمانند. مثلا در همين مدت که ما هفته سبزوار را برگزار کرديم، همسايه ما به مناسبت سالروز بزرگداشت خيام مراسمي با حضور وزير ارشاد و شهرام ناظري و چند شخصيت ملي ديگر برگزار کردند که بازتاب زيادي هم داشت. اگر خبرها را دنبال کرده باشيد آنها در همين مراسم قول حمايت و مساعد آقاي جنتي را براي تاسيس بنياد عطار و خيام گرفتند. يادتان هست که ما سال گذشته وزير را به سبزوار آورديم و او قول داد ثبت روز بيهقي در تقويم را جدي پيگيري کند و از تاسيس بنياد سربداران هم حمايت کرد اما چه شد؟‌ مبادا باز هم کم کاري و غفلت کنيم و ديگران که ديرتر از ما شروع کردند با تاسيس بنياد عطار و خيام از ما جلو بيفتند.

مگر غير از اين است که بسياري از ضربه هايي که در سال هاي گذشته خورديم و بسياري از فرصت ها که از دست داده ايم بخاطر همين جهل و بي خبري ها بوده است. مثلا اتفاقي افتاده و يا برنامه اي تصويب و اجرا شده است اما مديران ما اصلا خبردار هم نشده اند. و چه تجربه هاي تلخي از اين غفلت ها داريم. نمي دانيم مسئولان و مديريت شهري چقدر تغييرات اجتماعي را درک مي کنند اما متوجه باشند که اندک اندک سوال مواخذه مقامات بالاتر به مطالبه مردمي تغيير مي يابد. سوال مقامات بالاتر چنانکه مي دانيم معمولا به جايي نمي رسد و تاثير چنداني هم ندارد اما وقتي چيزي به مطالبه عمومي تبديل شد مسئولان نمي توانند کاري نکنند.

 

۵- برنامه "هفته سبزوار" تجربه و محک خوبي براي عملکرد بخش هاي مختلف مديريت شهري سبزوار بود. به گونه اي که شتابزدگي و بي تجربگي مهم ترين ضعف برخي بخش هاي برنامه بود و نشان مي داد که هيچ آمادگي اي نداشته اند. مثلا معرفي آثار تاريخي و ميراث فرهنگي شهرستان خيلي ضعيف بود. کندي و خالي بودن دست نهادهايي مانند ميراث فرهنگي و گردشگري چقدر مشهود بود. اگر اداره ميراث فرهنگي و گردشگري سبزوار فعال تر بود قطعا برنامه هاي مربوط به اين حوزه بسيار پر بارتر و بهتر برگزار مي شد. ميراث فرهنگي و گردشگري سبزوار خيلي عقب تر از اين حرف هاست. يا ديديم که ظرفيت هاي کشاورزي، دامداري و صنعتي منطقه سبزوار چقدر کم و ضعيف مطرح شد. فقط در يکي از برنامه ها جناب فرماندار اشاره اي کوتاه و مختصر به آنها داشت. فرمانداري مي توانست معرفي قوي و پر و پيماني از فرصت هاي شهرستان بويژه در حوزه صنايع تبديلي داشته باشد. به هر حال هفته سبزوار تجربه اي شد که اين نهادها خودشان را براي برنامه هاي آينده و گسترده تر آماده کنند.

 

۶- درست است که در هفته سبزوار ظرفيت ها و فرصت هاي شهرستان را تا حدودي در سطح ملي مطرح کرديم اما آيا به اين هم فکر کرده ايم که امکانات مان در چه حد است؟‌ بر فرض که افرادي براي سرمايه گذاري آمدند آيا زير ساخت ها و امکانات لازم را براي آنها فراهم کرده ايم؟‌ در همين هفته آقاي برادران درباره وضع شهرک هاي صنعتي سبزوار صحبت کرده و گفته بود که شهرک شماره دو هنوز گاز ندارد و يا شهرک هاي صنعتي تصفيه خانه ندارند. وقتي سرمايه گذار را دعوت مي کنيم او انتظار دارد که همه امکانات و شرايط را هم برايش آماده کرده ايم. نمي توان به سرمايه گذار گفت لطفا چند سال صبر کن تا ما مثلا گاز شهرک را بکشيم و يا تصفيه خانه را بسازيم بعد بيا کارخانه بساز. بنابراين حالا ديگر مديريت شهري سبزوار نمي تواند به همان کندي و لختي گذشته، لاک پشتي حرکت کند بلکه بايد تلاش شان را چند برابر کنند. مديريت شهري سبزوار بايد همه زمينه ها و شرايط را براي جذب سرمايه گذاري فراهم و همه موانع را برطرف کند. مسئولان بايد همه حلقه هاي زنجيره سرمايه گذاري را از زيرساخت ها و امکانات گرفته تا مجوزها و ديگر اداراتي که در فرايند کارهاي توليدي و صنعتي وجودشان لازم است، آماده کنند. مثلا رشد سبزوار بدون راه آهن امکان ندارد بنابراين بايد کاري کنند که هر چه زودتر راه آهن ساخته و اين حسرت ۵۰ ساله سبزواري ها برطرف شود. بايد اداراتي مانند استاندارد و ديگر بخش هاي اداري مورد نياز ايجاد شوند. آقاي برادران قبلا رئيس شهرک هاي صنعتي سبزوار بوده و همه مسائل و مشکلات اين حوزه را به خوبي مي داند بنابراين انتظار خيلي بيشتري از او داريم. چنانکه در جلسه معارفه اش قول داد سبزوار را به جايگاه دوم استان برساند. ما هنوز در بسياري از چيزهاي جزئي لنگ مي زنيم و کاري نکرده ايم چه برسد به اين طرح هاي بزرگ. کجاها؟ مثلا مي خواهيم سبزوار را به قطب گردشگري تبديل کنيم اما ميراث فرهنگي ما هنوز يک پايگاه جامع و کامل براي معرفي جاذبه ها، آثار و امکانات گردشگري منطقه ندارد. مي خواهيم سبزوار را به قطب گردشگري تبديل کنيم اما ميراث فرهنگي سبزوار هنوز در هيچ کدام از نمايشگاه هاي ملي و بين المللي گردشگري و صنايع دستي شرکت نکرده و يک غرفه ساده هم نگرفته است. مي دانيد که صرف حضور در اين جشنواره ها و نمايشگاه ها فوايد زيادي دارد که پرداختن به آنها مجال ديگري مي طلبد. مي خواهيم سبزوار را به قطب گردشگري تبديل کنيم اما آيا نگاهي به وضع خراب و اسفبار آثار تاريخي مان انداخته ايم؟ بسياري از اين آثار به جاي اين که جاذبه داشته باشند دافعه دارند اين قدر که وضع شان وخيم است. ميدان سربداران بعنوان پيشاني سبزوار چقدر براي جذب گردشگر جاذبه دارد. فرض کنيد با اين کارها گردشگراني به سبزوار آمدند آيا چهار نفر راهنماي خوب براي معرفي آثار داريم؟ ديديم که حتي کارشناسان ميراث هم در همين برنامه هفته سبزوار با چقدر لکنت و تپق صحبت مي کردند. البته اين ها ضعف آنها نيست بلکه اين کارها مهارت و تمرين مي خواهد که آنها هنوز اين مهارت ها را کسب نکردند. اداره ميراث فرهنگي سبزوار آنقدر هنر و توان ندارد که حقش را از اداه کل استان بگيرد. چنانکه گفته شد اعتبار ميراث فرهنگي سبزوار ۵۰ ميليون تومان بوده است و اعتبار شهر همسايه ما حدود ۲ ميليارد تومان؛ تبعيض و شکاف آنقدر زياد است که قابل تصور نيست. اگر ميراث فرهنگي سبزوار عرضه داشت اين تبعيض فاحش و غير قانوني را نداشتيم.

 

7- در هفته سبزوار امسال بيشتر برنامه ها کلنگ زني طرح ها بود. موسسه دکتر دادگر، باغ موزه دفاع مقدس، فرهنگسراي آزادگان،‌ دو کتابخانه در محله عيدگاه و... مسئولان نه در دفتر کارشان بلکه جلو چشم ميليون ها بيننده قول و وعده ساخت اين طرح ها را دادند. کلنگ زني که زحمتي و کاري ندارد اما اگر مي خواهند اعتماد مردم همچنان پشتيبان کارها و رفيق راه شان باشد بايد هر چه زودتر اين طرح ها را عملي کنند. ديگر دارد کم کم وعده هاي آقاي طالبي زياد مي شود. از طرف ديگر طرح هاي نيمه کاره هم کم نيست. با توجه به وضع نامناسب مالي شهرداري به نظر مي رسد جناب شهردار براي عملي کردن وعده هايش و به پايان رساندن طرح هاي نيمه کاره شهر کار بسيار سختي در پيش داشته باشد. ان شاء ا... شهردار محترم بعد از اين که خستگي شان در رفت و شور و هيجان اين هفته گذشت؛ گزارشي از روند برگزاري هفته سبزوار و جنبه هاي مختلف آن خواهد داد تا مردم ببينيم در اين هفته چه کرديم. به هر حال مردم اميدواريم ان شاء الله تا هفته سبزوار سال ۹۵ برخي از اين طرح هايي که کلنگ زني شد، افتتاح شوند.

 

8- قبلا گفتيم: "براي رشد و پيشرفت سبزوار بايد از سد استان بگذريم." اين کار امکان پذير است و بايد بکنيم. در حوزه ورزش ما اين کار را کرده ايم و چند سال است که در سطح ملي کار مي کنيم. همين امر موجب پيشرفت چشم گير ورزش شهرستان و بلند شدن نام سبزوار شده است. برگزاري "هفته سبزوار" هم تجربه ديگري از اين نمونه بود. تصور کنيد اگر مي خواستيم همين برنامه را با سيماي استان کار کنيم چقدر مشکل بود. قطعا هم هزينه بيشتري داشت و هم به اين خوبي برگزار نمي شد؛ علاوه بر اين که سطحش هم استاني بود نه ملي. البته روشن است که "از سد استان گذشتن" به معناي قطع رابطه، اختلاف و احيانا دعوا با استان نيست؛ اتفاقا برعکس، تبادل نظر و تعامل کاري در سطح استاني يکي از راه موفقيت و پيشرفت شهرستان است. تعامل و همکاري با استان براي گرفتن حق قانوني شهرستان و استفاده از ظرفيت هاي استان براي پيشرفت و رشد سبزوار لازم و ضروري است. اين خود نوعي زيرکي و کياست. اما وقتي برخي تعلل ها، خلاف قانون ها و تبعيض هاي آشکار در مديريت هاي استاني مي بينيم چاره اي جز گذشتن از سد استان و استفاده از ظرفيت ها و فرصت هاي ملي نداريم. ۵۰ ميليون تومان کجا و ۲ ميليارد تومان کجا؛ وقتي چنين است چاره اي نداريم که از سد استان بگذريم و ملي بينديشيم و کار کنيم. اما "از سد استان گذشتن" به معناي آن است که افق ديد بلند و همت و عزمي در سطح ملي داشته باشيم. يعني سبزوار را حد و اندازه ملي ببينيم و طرح ها و کارهاي مان در سطح ملي باشد. هيچ چيز عجيب و غريبي نمي خواهد فقط بايد هوشيار باشيم و ظرفيت ها و زمينه ها را بشناسيم. فرصت هاي بي نظير زيادي وجود دارد که مي توانيم از آنها به نفع پيشرفت سبزوار استفاده کنيم. راه ميان بر پيشرفت سبزوار استفاده بهينه از اين ظرفيت ها و زمينه هاست که آن هم به هنر و توان ما بستگي دارد.

 

9- جشنواره آييني سنتي سربداران، جشنواره گلبانگ، نمايشگاه رسانه ها،‌ نمايشگاه کتاب و... انگار سبزوار در برگزاري تک برنامه ها تخصص پيدا کرده است. چند سال پيش هم که جشنواره سربداران برگزار شد مسئولان اداره ارشاد گفتند و قول دادند که اين جشنواره هر سال برپا شود اما خبري نشد. فراموش نکنيم که هر برنامه و طرحي بويژه در زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي تنها و تنها زماني موثر و جريان ساز خواهد بود که ادامه داشته باشد. هر برنامه هاي هر چند هم که باشکوه، بزرگ و خوب باشد وقتي موقت است در نهايت بعد از يکي دو ماه از يادها مي رود و تاثير ماندگاري نخواهد داشت. هر برنامه و طرحي تا زماني که در ذهن عموم مردم رسوب نکند اثر هم نخواهد داشت و رسوب کردن به چند سال زمان نياز دارد. بنابراين هر برنامه براي اثر گذاري حداقل بايد ۴-۵ سال ادامه داشته باشد. براي همين نبايد خيال راحت باشد که در يک هفته سبزوار را در سطح ملي معرفي کرديم و حالا ديگر برويم بخوابيم. هفته سبزوار در واقع يک جرقه بود، براي اين که اين جرقه تاثير در پيشرفت سبزوار داشت باشد نبايد بگذاريم اين جرقه در سال هاي بعد خاموش شود.

يعني بايد طرح سبزوار در سطح ملي به شکل ها و در زمينه ها و بخش هاي مختلف ادامه داشته باشد. هفته سبزوار شروع پرقدرت و خوبي بود اما بايد اين کار همچنان با قدرت ادامه داشته باشد. به هر حال اميدواريم اين هفته هم به سرنوشت جشنواره ها و برنامه هاي ديگر گرفتار نشود. بايد آنقدر رشد کنيم که اگر کسي سنت يا طرح خوب و نيکي بنيان نهاد ما تعطيلش نکنيم. تعطيل و حذف کردن برنامه که هنر نيست بلکه هنر آن است که ما آن طرح و برنامه خوب را بهتر و پربارتر ادامه دهيم. استمرار، استمرار، استمرار؛ اين راز موفقيت برنامه هاي خوب است. اساسا شايد بتوان گفت برنامه اي که استمرار نداشته باشد خوب هم نيست.

 

10- خلاصه لب کلام اين که اگر مي خواهيم سبزوار با پيشرفت و تعالي اش، "بزرگ" باشد و "بزرگي" کند بايد با همت بلند و کار و تلاش خود زمينه هاي آن را ايجاد کنيم. به قول شاعر :

 

تکيه بر جاي بزرگان نتوان زد به گزاف/ مگر اسباب بزرگي همه آماده کني

نظرسنجی از مخاطبان درباره برنامه های هفته سبزوار(کلیک کنید)

نظرت را بنویس
comments

دلسوز

جالب است آقای نورآبادی در تهران می نشیند مطلب در نقد و رسای ادارات سبزوار می نویسد بدون اینکه در کمتر برنامه ای حضور داشته باشد ایشان بجای کلی گویی و تعریف و تمجید از برنامه های ناپخته هفته سبزوار که هفته اسراف اموال بیت المال برای معرفی آقایان شورا و شهرداری بود بیایند راهکار ارائه کنند هر چند اگر می توانند / پرداخت مبلغ 50 میلیون تومان به آقای واحدی که این روزها بازارش حسابی کساد است و دعوت می کند که بیایند و برای اجرای برنامه های آبکی که شب بگویند صبح بخیر ایران و پرداخت 60 میلیون تومان به عوامل وی و پرداخت 22 میلیون تومان ناقابل به خواننده به اصطلاح ارزشی اما پولی چه دردی از سبزوار درمان شد آورده این معرفی و هفته سبزوار در آینده چیست کارشناسان بگویند که چقد سرمایه جذب شده نگاهی معقول به رسانه و کارکردهای ان داشته باشیم شهر همجوار ما بدون قیل و قال شهر نمونه گردشگری شد / رتبه دوم صنعت استان را داراست و متاسفانه جوانان سبزواری باید بروند در این شهر کارگری کنند رشد جمعیت این شهر از سبزوار پیشی گرفته و ما دیگر دومین شهر بزرگ استان نیستیم فرماندار این شهر بدنبال راه اندازی مرکز جذب سرمایه گذار است و ما بدنبال نه نه گل محمد یاغی معروفی که دورانش گذشته هستیم / اقای نورآبادی که گفتند ضعف های جزئی اصلا تعریفشان از برنامه های قوی چیست که نواقص بزرگ را جزیی می بینند اگر همین برنامه ها در دوران مقصودی که بنده از منتقدین برنامه هایش هستم اجرا می شد تیر کمان این آقا به سمت وی هدف گرفته می شد و ترور شخصیت ها به نحواحسن با لفاظی و کلی گویی و استفاده از چند اصطلاح علمی / چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید برادر به امید سبزواری به معنای واقعی آباد

بی ادعا

عزیز من شما چه طور اسم خودتو گذاشتی دلسوز در حالی که پخش شدن برنامه های مربوط به شهرت از شبکه های تلویزیونی رو اسراف بیت المال میدونی؟ پس اگه بخوان برای شهر تبلیغ کنن تا سرمایه گذار جذب بشه بهترین روش تبلیغ چیه ؟ ایا رسانه فراگیرتر و پربیننده تر از شبکه های سراسری سیماداریم؟ شاید به کیفیت برنامه ها نقد باشه ولی به کلیتش نقد نیست نقداقای نورابادی هم به کلیت برنامه بود نه به جزئیاتش پس فرقی نمیکنه ساکن سبزوار باشن یا تهران چون کلیت برنامه رو هرجا باشی میتونی بفهمی ضمنا شما با این طرزفکرت که گل محمدو یک یاغی میدونی که الان دورانش گذشته با این طرزفکری که شما داری میشه بپرسم نظرت درباره سربداارن چیه؟ به نظرت اونام یاغی بودن که دیگه دورانشون گذشته؟ قدر فرهنگ و پیشینه شهرتو بدون و اینقدر زود اصالتها رو به دست فراموشی نسپار
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما