يک کتاب خوب با لهجه سبزواری/ مسافر جمعه، عاشقانه تاريخي و تاثيرگذار

 داستان مسافر جمعه ايدۀ خوبي دارد. صرفاً يک اثر عاشقانه نيست و جنبه‌هاي سياسي‌تاريخي آن، آن‌قدر غليظ نيست که تبديل به بيانيۀ سياسي شود و از عواطف و احساسات دور بماند. مسافر جمعه روايت يک انسان است که با کمک ديگران از جهل به آگاهي مي‌رسد.
 
رسول، پسري اهل يکي از روستاهاي سبزوار است. پدرش را مدت‌ها پيش از دست ‌داده و حالا تصميم گرفته است به خواستگاري دخترخاله‌اش برود و با او ازدواج کند؛ اما درست يک روز قبل از رفتن به قم، سالارِ طالب‌خان در خانۀ خود با او مشاجره مي‌کند. فرمان اصلاحات ارضي آمده است و همه، اعم از رعيت و ارباب مي‌خواهند اين ماجرا را به‌نفع خود تمام کنند. سالار رسول را به مرگ تهديد مي‌کند. رسول براي نجات جان خودش سالار را هل مي‌دهد و ناخواسته قاتل سالار مي‌شود. ترسيده از خانۀ سالار فرار مي‌کند. به خانه‌شان که مي‌رسد، بدون افشاي ماجرا، همراه مادرش به قم مي‌رود.
 
روز خواستگاري، شوهرخاله‌اش هم به او جواب نه مي‌دهد. رسول که مي‌داند اگر به روستا برگردد او را مي‌گيرند، در قم مي‌ماند. اين سرآغاز ماجراهايي مي‌شود متفاوت‌تر با آنچه رسول با خودش فکر مي‌کرد.
 
داستان مسافر جمعه ايدۀ خوبي دارد. صرفاً يک اثر عاشقانه نيست و جنبه‌هاي سياسي‌تاريخي آن، آن‌قدر غليظ نيست که تبديل به بيانيۀ سياسي شود و از عواطف و احساسات دور بماند. مسافر جمعه روايت يک انسان است که با کمک ديگران از جهل به آگاهي مي‌رسد. پرداخت خوب اين ايده، آن را در جايگاه يک رمان خوب در حوزۀ تاريخ انقلاب اسلامي مردم ايران قرار مي‌دهد. اطلاعات تاريخي که نويسنده به مخاطب مي‌دهد کاملاً غيرمستقيم و بدون شعارگويي است.
 
از ديگر نکات مثبت داستان فضاي تاريخي آن است. در تاريخ رمان‌هاي فارسي، تعداد رمان‌هايي که به بررسي اتفاقات سال 41 و اوايل سال 42 بپردازند بسيار کم است.
 
شاه با برگزاري رفراندوم در 6 بهمن سال 41، فرمان اصول نوزده‌گانه موسوم به انقلاب سفيد را تأييد کرد. اصل اول، الغاي رژيم ارباب‌رعيتي و اصلاحات ارضي بود. اين اصول و رفراندوم پس از آن با مخالفت شديد امام‌خميني(ره) روبه‌رو شد. امام، هم از جنبه‌هاي قانوني و هم شرعي با آن مخالفت کردند.
 
اولين جرقه‌هاي مخالفت امام با حکومت پهلوي از همين‌جا شروع شد؛ اما تاکنون رماني نبوده است که در کنار جنبه‌هاي سياسي و تاريخي اين ماجرا، به جنبه‌هاي اجتماعي و مردمي آن بپردازد.
 
مسافر جمعه آمده است تا اين بار را بردارد و انصافاً هم خوب توانسته است از عهدۀ اين کار بربيايد. رسول که از اقتضائاتِ الزام‌آورِ محيط زندگي خويش متأثر است، چندان از اصل ماجرا آگاه نيست. ابتدا از موافقان اصلاحات ارضي است، چراکه رعيت‌زاده است و با اين اتفاق به نان‌ونوايي مي‌رسد؛ اما حضور در قم و رفاقت با پسرخاله‌اش علي و دوستش، او را به سمت ديگري مي‌کشاند.
 
داستان ابتدا از روستايي در سبزوار شروع مي‌شود و بعد از توقف بسيار کوتاهي در تهران، در قم ادامه پيدا مي‌کند. تلاش نويسنده براي ايجاد تصويري ملموس و واقعي از شهرها و روستاهاي ايران در آن زمان، کاملاً مشهود است. اين جزئيات و توصيفات، بي‌اينکه ريتم داستان را از نفس بيندازد يا ذهن را درگير کند، کاملاً به فضاسازي داستان کمک کرده است. پوشش مردم، خوردني‌ها، وسايل حمل‌ونقل، اسامي خيابان‌ها و اماکن معروف دهۀ چهل شمسي، از اطلاعاتي هستند که خواننده ضمن همراه‌شدن با مسافر جمعه آن‌ها را به‌دست مي‌آورد.
 
کشش داستاني مسافر جمعه متناسب با قصه و حجم آن است. ضرباهنگ داستان مناسب است و قصه شروعي غافلگيرکننده و پاياني دلپذير دارد. لهجۀ سبزواري خوب درآمده است. نکتۀ مثبت ديگر رفتار و گفتار رسول در هنگام حضور در قم است. خواننده هنگام مواجهه با داستان متوجه مي‌شود که رسول فردي است که بيشترِ عمر خود را در روستا گذرانده و بسياري از مناسبات زندگي شهري را نمي‌داند؛ يعني قهرمان داستان تيپ نيست و شخصيت است.
 
رسول و ديگر آدم‌هاي قصه، کاملاً و به‌خوبي پردازش ‌شده‌اند، در ذهن نويسنده به‌خوبي پرورش يافته‌اند و بعد بر قلم جاري شده‌اند. هيچ‌يک از آن‌ها سفيد يا سياه مطلق نيست؛ اما اين به‌معناي نسبي‌گرايي در رفتار آن‌ها نيست. آن‌ها به خاطر همان پيشينۀ زندگي خود به يکي از دو سمت خوبي و بدي متمايل هستند؛ اما به‌هيچ‌وجه شبيه عروسک‌هاي خيمه‌شب‌بازي نيستند که در دستان نويسنده اسير باشند. پويايي و زنده‌بودن آن‌ها به‌خاطر منطق مناسب داستاني حاکم بر قصه است.
 
همۀ آن‌ها مسيرِ شدن را طي مي‌کنند و همين است که در پايان مشخص مي‌کند رسول به چه ديدگاهي مي‌رسد و قهرمان داستان، جبرگونه تغيير نمي‌کند، بلکه در تقديري خودخواسته، با آگاهي و بصيرت جديدي که در طول داستان کسب کرده است، قدم نهايي را برمي‌دارد.
 
 
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما