حکایت شیخ و شاه! / روایتی از دیدار ناصرالدین شاه قاجار با حکیم سبزواری
به گزارش سرویس دینی جام نیوز، حکيم متأله، حاج ملا هادى سبزوارى (قدسسره) از حكماى برجسته و صاحب كتاب منظومه سبزوارى و...، در سبزوار در محيطى بسيار ساده و در كمال زهد مىزيست.
ناصرالدينشاه بعضى از آثار ايشان را ديده بود و مىخواست با ايشان ملاقات كند، در يكى از سفرهاى خود از تهران به مشهد، سر راه در سبزوار بدون اطلاع قبلى بر او وارد گرديد، هنگام نهار بود، شاه نگاه كرد ديد، غذاى ملا هادى تنها يك گرده نان است، و لقمههاى نان را در يك ظرف كوچك كه مايعى در آن بود فرو مىكرد و در دهان مىگذاشت، فهميد كه در آن ظرف سركه است.
شاه كنار سفره نشست، از حال او پرسيد و در ضمن به اطراف اطاق نگاه كرد و نمدهاى كهنه و پاره را ديد. گفت: من تصور مىكردم حال و وضع شما خوب باشد... چرا به زندگى محقر براى خود ساختى؟
ملا هادى گفت: همين سه نمد را نيز كه در كف اطاق انداختهام بايد بگذارم و بروم، ولى نمدها در دنيا مىماند.
شاه گفت: با اين سنى كه داريد نبايد غذاى شما نان و سركه باشد.
ملا در پاسخ گفت: كسانى هستند كه مستحق مىباشند، من به آنها كمك مىكنم. از اينرو به خود من بيشتر از اين نمى رسد.
منبع: جام نیوز
نظرت را بنویس