لغت نامه سبزواری (ج)
برای مطالعه بیشتر واژگان لهجه سبزواری هم اکنون روی اینجا کلیک کنید
جال (jal)= شن درشت
جاگا (jaga) = ظرف، مثال:پوست از تن میش برکند وفریاد زد : - جایگا برای گوشت بیاور( کلیدر ، نویسنده :محود دولت آبادی ، جلد 1 ص 279)
جِرق اِفتو (jerghe aftov)= کنایه از سوزانندگی آفتاب
جرو (jeroo) = جارو[1]
جغنه (jeghneh)= نوعی پرنده
جوز = گردو[3]
جوق جوق (jogh jogh)= به حباب هایی که روی ماست ترش می زند می گویند
جول (jool) = پالان (روی حیواناتی نظیر الاغ یا شتر بسته می شود)[1]
جیتیلی (jetily) = خیلی کوچک (معمولا به افراد کوتاه قد گفته می شود) یا (افراد کوچک وزبر وزرنگ )
جیزغَلَه (jizghala) ته مانده های روغن در فرآیند روغن گیری از کره. [2] همان جزغاله است در لهجه معیار فارسی.گوشت و بیشتر دنبه ٔ سخت برشته شده نزدیک به سوختگی
جیشت (jesht)= زشت
جیلی (jelly)=کوچک
جینگل (jingal) = جنگل [1]
گردآورندگان :
ربابه معماری
فاطمه خرم پور
امید برومندی
دوستانی که تا کنون در تکمیل این فهرست با اسرارنامه همکاری کرده اند:
[1] : محمدرضا جلینی
[2] : فهمیه برآبادی (22مهر96)
[3] : حمید صالح آبادی (25اردیبهشت97)
[4] : ...