چرایی تحریف عقلانیت به آیین؟

دوگانه های عاشقانه برای عاشورا

روزهایی دیگریست این روزها باید بسیار چست و چالاک بود ،  خودت را لابلای این خیل مشتاقان حسین باید جای داد شاید به این واسطه سبکبار شوی شاید دوگانه های عاشقانه ات برای عاشورا تورا به سمت تزکیه پیش برد.

مدت هاست سخن جدیدی باب شده و هراندیشمندی که سواد به سبک جدید فرا گرفته است و محملی برای سخن پیدا نموده همزمان با فرا رسیدن محرم احساس خطر برایشان سخت رخ می  نماید؛ آنچنان از تعقل و تدبر در این باب سخن می راند که تو گویی هرچه آیین و رسوم در خصوص عاشورا برجای مانده را باید یکسره بر فنا سپرد و فقط و فقط عقلانیت را سرلوحه خود قرار داد در همین مجله اینترنتی

 

اسرارنامه مطلبی تحت عنوان "عاشورا و تحریف عقلانیت به آیین "آمده است ودر بخشی از آن این حکم کلی بر آن رانده شده ... که اگر چیزی را آیینی بکنیم، علاوه بر آن‌که به غیرعقلانی کردن آن کوشیده‌ایم، آن را به جریانی زیان‌بار نیز تبدیل کرده‌ایم.

 اینکه آیا این مطلب درست است یا خیر؟ درستی آن را به خبرگانش وا می گذاریم و حتی به این بیت ناب مولوی بدلیل اینکه، این جنگ بین عقلا و عرفاست هم کاری نداریم که می گوید:

 پای استدلالیان چوبین بود

 پای چوبین سخت بی تمکین بود.

اما بزرگواران بر سیاق آنچه خود اندیشناک هستید می پرسم راز مانایایی این نهضت بی بدیل و به یقین بی نظیر در چیست ؟ آیا فقط عقلانیت کنش های دوره های پس از قیام توانسته  است آن را زنده نگهدارد یا جدای ازعظمت قیام که بر پایه عقلانیت الهی و دینی شکل گرفته است دلایل دیگری را هم می توان بر شمرد؟

نگارنده ضمن احترام به این نظرات واینکه ضرورت دارد با شتاب و کوشش فراوان عقلانیت را سرلوحه کارمان قرار دهیم علاوه بر آن اعتقاد دارد برخلاف نظریه فوق که قضاوت می کند ... که اگر چیزی را

 آیینی بکنیم...آن را به جریانی زیان‌بار نیز تبدیل کرده‌ایم.  بجد اذعان می دارد اتفاقا این آیین ها هستند که بدلیل همه گیری ، توسعه زمانی و مکانی آن و گستره بسیار فراخ آیین ها و رسم ها ، در میان مردمان دوره های متمادی توانسته است در مانایی این فرهنگ ناب حتی بیشتر از حوزه های دیگر، وظیفه سنگینی بردوش بکشد.هرچند که یکی از روش های ناب حضرت باریتعالی هم در قرآن کریم ، استفاده از همین آیین ها و مناسک  است . ناگزیر به ذکر مثال هستیم آیا نماز می خوانیم و حج می گذاریم که نماز خوانده باشیم و حج برپای داشته باشیم؟ یا اینها پوسته دین هستند و اصل و اساس این آداب و آیین ها ،تحقق روح شگرف عبودیت است .آیا واقعا انجام مناسک حج که همان اعمال و آیینی همچون انجام احرام ، طواف ، تقصیر و... است با انجامش خواسته خداوند تبارک وتعالی محقق شده است و یا اینها نمادهایی هستند که شما را به محتوایی بسیار غنی تر و شگرف تر رهنمون می سازد.در هر کتاب فقهی و عرفان الهی که جستجو کنیم هر آداب دینی ،قبل از اینکه به چگونگی انجام آن اشاره شود به اخلاص در عمل و توجه قلبی به حضور روح بندگی به سوی معبود درج شده است اما آیا تاکنون دیده اید چه در مصحف حضرت دوست، چه سخنان بزرگان دین و چه کتب عالمان دینی ، آیین ها ، مناسک ، و آداب و رسوم دینی را نفی کرده و از انجام فرایض منع نمایند و تنها به جنبه عقلانی توجه نمایند. بی گمان هردو مهم بوده و به طور حتم جنبه عقلانیت اهم تر است اما اینها بال هایی هستند برای درک عمیق دین و رشد و تعالی انسان به سوی کمال ربانی.

فرم ها تنها زمانی بی اهمیت جلوه می کنند که ما را در همان سطح فرم ها و اشکال نگه دارند و مانع شوند که ما از فرم ها به محتوا نزدیک شویم. اصلا ارزش وجودی فرم ها بر اینست که ما را به جنبه عمیق تر پیدایی آن سوق دهد فرم که همان آداب و آیین و رسوم هر ملتی است و اگر بدرستی سرمنشا ربانی داشته باشد؛ این توان را دارد که در منظر و دید همگان قرار گیرد و هر روزه و یا در هر موقعیت ضرور تکرار شود . ما پنج نوبه نماز می گذاریم ، سالیانه در صورت تمکن ، با آدابی ویژه به حج می رویم به زیارت ائمه اطهار می شتابیم ... و سالیانه محرم و صفر را با همین آیین ها ،آنهم با اشکال مختلف زنده نگه می داریم هر کس، هر منطقه ، هر دیار و هر ملتی به گونه ی خاص خود این نهضت عظیم و شعائر آن را برپا می دارد و هر روز شیفتگان حق را به زبانی فرا می خواند. مگر آیین چیست؟ غیر از همین گردهمایی عظیم عاشورائیان است غیر از همین نذورات و مرثیه هاست که ادا می شود.

 آری هرچند راز پیدایش نهفته در این آیین ها به ما تاکید می کند که باید از آنها گذر کرد و به عمق دین رسید و نهان عبادت را و جان نهضت را باید درک کرد و تفکر کرد تفکر و باز هم تفکر. اما حق نداریم آیین ها را یکسره به کنار نهیم چرا که آیین ها بوجود آمده اند تا ما را به حقیقتی بس مهمتر رهنمون سازند حقیقتی بسان رسیدن به قرب و کمال الهی. از این رو باید در حفظ آیین ها که به ما کمک می کند مسیر شناخت و معرفت را بیابیم با رعایت چهارچوب و اصولی کوشا باشیم؛ اصولی همچون دور نمودن خرافه گرایی از آن و در سطح  و در فرم نماندن و صد البته اصولی که اساتید بزرگی همچون استاد حوزه و دانشگاه شهید مطهری بارها و بارها بر آن پای فشرده اند.

آری جان کلام اینکه : آیین با منشا ربانی ، دریچه ی  ورودی به معارف الهی است

و دو مطلب زیر را که درفضای مجازی انتشار یافته است و به نوعی به گوشه ای از آیین ها اشاره دارد به عنوان حسن ختام تقدیم می شود امید است مورد قبول واقع شود.

دخترک از میان جمعیتی که ساکت و بعضا بی تفاوت شاهد اجرای تعزیه اند رد می شود...

عروسک وقمقه اش را محکم زیر بغل میگیرد....

شمر با هیبتی خشن، همانطور که دور امام حسین (ع) می چرخد ونعره می زند، از گوشه چشم  دخترک را می پاید...

او با قدم های کوچکش از پله های تعزیه بالا می رود.

از مقابل شمر می گذرد.

مقابل امام حسین(ع) می ایستد و به لب های سفید شده اش زل می زند...

قمقمه اش را مقابل او می گیرد.

شمشیر از دست شمر می افتد... و رجز خوانی اش قطع می شود.

دخترک میگوید: " بخور،برای تو آوردم" و برمی گردد.

رو به روی شمر که حالا دیگر بر زمین زانو زده می ایستد. 

مردمک دخترک زیر لایه ی براق اشک می لرزد.

توی چشم های شمر نگاه می کند و با بغض می گوید : " بابا ، دیگه دوستت ندارم." صدای هق هق مردم فضا را پر می کند.

و شعر امشبی را شه دین در حرمش مهمان است...که سالیان است شب عاشورا در هیئات می خوانیم از پدر آیه الله العظمی بهجت یعنی مرحوم کربلایی محمود بهجت است تقدیم می شود.

گفت عباس که: من از سر جان برخیزم
از «سر جان و جهان دست فشان برخیزم»
«از سر خواجگی کون و مکان برخیزم»
من «ببویت ز لحد رقص کنان برخیزم»
این چه روح است و کرامت که در این یاران است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

در شب قتل، نگفت از سر و سامان، زینب
«داشت اندیشه فردای یتیمان، زینب»
گفتی از یادِ پریشانی طفلان، زینب
داشت آن شب همه گیسوی پریشان، زینب»
این چه خوابی است که در خوابگه شیران است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

التماس دعا

سید حسین سبریزی

 

نظرت را بنویس
comments

مهدی د

چقدر خوب است مردم بعد از ياحسين باحسين باشند

ف/ش

سلام جناب........... ممنون از طرح زیبا و تاثیر گذار " قصه ما به سر رسید "
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما