محمد گلرخ هنرمند خوشنویس سبزواری و مبدع سبک مشبک و مس

 

مهدیه عابدی/ مجله اینترنتی اسرارنامه

نمی توان به صراحت گفت که در میان هنرهایی که در حوزه صنایع دستی جای گرفته اند کدامیک از دیگری زیباتر و چشم نوازتراند  زیرا هر کدام در ذات خود تحسین برانگیز، خارق العاده و منحصر به فرد تلقی می شوند. حال اگر هنرمندی با تکیه بر استعداد و خلاقیت خود تلفیقی از چند هنر گوناگون را کنار هم بیاورد، بدون شک اثری که خلق خواهد شد از معنا، مفهوم و ظرافت بیشتری برخوردار است...

محمد گلرخ یکی از این دسته هنرمندان است که در شهر سبزوار، با تلفیق دو هنر معرق و خوشنویسی دست به ابداع سبکی ویژه خود زده و آثاری چشم نواز و منحصر به فرد را پدیده آورده است. وی تا کنون با بهره مندی از تجربه، علاقه و استعداد ذاتی خود موفق شده آثارش را در قالب برپایی نمایشگاه هایی از جمله نمایشگاه انفرادی سال 83 در فرهنگسرای هنر(ارسباران) تهران، نمایشگاه انفرادی سال 89 در دانشگاه فردوسی مشهد، شرکت در نمایشگاه گروهی گالری ایدیل استانبول ترکیه و...  به نمایش بگذارد.

اسرارنامه در این قسمت از سلسله گفتگوهای اختصاصی خود با چهره های ادبی، فرهنگی و هنری دیار سربداران به سراغ این هنرمند رفته است:

 

یک معرفی کوتاه

در سال 1347 در سبزوار به دنیا آمدم و از دوران کودکی علاقه مند به هنرهای مختلف بودم اما میل و اشتیاق بیشتری  نسبت به سینما داشتم تا اینکه در سال 65 دیپلم گرفتم و پس از آن عازم خدمت سربازی شدم. بعد از سپری کردن این دوره بود که ابتدا مدتی در کار تجارت با پدرم مشغول بودم وسپس به پیشنهاد دوستانم که خود از فعالان هنری و فرهنگی سبزوار بودند دوباره فعالیت در کارهای هنری را از سرگرفتم....

 

از معرق تا ترکیب خوشنویسی و مشبک مس...

همزمان در فعالیت های آموزشی در دانشگاه که معطوف به اکران فیلم، تاتر، نقد هنری و... بود کار معرق را بیشتر با مس و فلز انجام می دادم اما دنبال این بودم که هنری را ابداع کنم که دستاورد خودم باشد، برای همین منظور سعی کردم با ترکیب هنر خوشنویسی و معرق بر روی صفحات مسی و فلزی نوع جدیدی از هنر را به وجود بیاورم.

با اینکه اساس این هنر برگرفته از همان معرق کاری به شیوه قدیم است اما تفاوت های بسیاری با آن دارد که در حین تولید اثر مشهود است. در واقع هنوز نام خاصی برای این هنر تعریف نشده اما "خوشنویسی،مشبک مس" بیشتر به سبک کار نزدیک است که از تلفیق هنر تجسمی و صنایع دستی به وجود می آید. این روش یعنی تلفیق این دو هنر با یکدیگر روش ابداعی من است و می توانم بگویم که در ایران نمی توان نمونه ای را از آن دید. البته این به آن معنی نیست که دیگران نمی توانند روی این هنر کار کنند بلکه شاید نخواسته و یا دنبال آن نرفته اند...

 

دنبال این بودم که صاحب هنر خودم باشم

photo_2020-06-09_21-55-06 (2)همانطور که گفتم در ابتدای کار به همان سبک و سیاق مشخص که درهنر معرق کاری وجود دارد آثاری را تولید می کردم اما رفته رفته پی بردم که هنرمند باید با تکیه بر ذهن و خلاقیت خود، خالق آثارش باشد، این شد که با تمام سختی هایی که در کار هنری جدیدم بود سعی کردم ناامید نشوم. از سال 86 از خط دیگران در خصوص بکارگیری خوشنویسی روی کارها استفاده نکردم و تمام آثار با ترکیب خط خودم با معرق برروی فلزات به خصوص مس، تولید شدند. اولین تابلویی که را به همین روش کار کردم سوره حمد استاد کابلی به روش شکسته نستعلیق بود که در نوع خودش خیلی کار سختی بود و بعد از آن تابلوی خط ثلث و...

همیشه با خودم میگفتم که کار من باید شاخص و نوباشد. قبل از آن صاحب هنر نبودم بلکه کار تولیدی انجام می دادم تا اینکه به این روش در خلق هنر جدید رسیدم و خوشبختانه در آن موفق هستم.

 

هنرمند نان دلش را می خورد

مراحل تولید و خلق  یک اثر با اینکه با سختی و رنج همراه است اما در نهایت لذت دارد خصوصا اگر اثری که ساخته شده توجه و رضایت مخاطب را نیز به دنبال داشته باشد. ممکن است نسبت به وقت و هزینه ای که در کار صرف می شود تابلوها با قیمت های بالا به فروش نرسد اما من هم مثل خیلی دیگر از هنرمندان نان دلم را می خورم. هیچ هنرمندی از پول و از صرفه اقصادی که یک اثر می تواند برایش به دنبال آورد بدش نمی آید اما واقعیت این است که به نسبت تلاشی که هنرمند در طی روزها و هفته ها دارد تا اثری را خلق کند در نهایت ارزش کار به لحاظ معنوی و مادی مورد توجه قرار نمی گیرد. البته مردم خیلی بیشتر از مسئولان قدر هنر را می دانند....

 

 تفاخر و غرور بلای جان رابطه هنرمندان با یکدیگر

در این مقطع زمانی به هیچ وجه نمی توان گفت که رابطه هنرمندان سبزواری در رشته ها و شاخه های گوناگون هنری با یکدیگر خوب و صمیمی است زیرا نه تنها هنرمندان واقعی را نمی شناسند بلکه بعضی به واسطه استعداد و هنری که دارند دوست دارند از بالا به بقیه نگاه کنند. این تفاخر و غروری که در میان برخی از هنرمندان دیده می شود باعث شده که هم آن ها دیگران را قبول نداشته باشند و هم برعکس...

متاسفانه این آفت در میان هنرمندان سینما و تاتر بیشتر دیده می شود. نمی دانم این اختلاف سلیقه ها و بحث و جدل ها از کجا نشات می گیرد، این که مدیران باعث این اختلافات شده اند یا نه خود هنرمندان... اما یادم هست که  در مراسم بزرگداشت استاد ماستیانی که چند سال پیش برگزار شد حتی کسی که ادعای دوستی و ارادت به استاد را داشت و خودش نیز از جایگاه خوبی میان هنرمندان برخوردار بود میگفت این نکوداشت باعث می شود که حق بقیه هنرمندان خورده شود با اینکه بودجه این نکوداشت نیز خارج از بودجه مصوب شهرستان بود و حتی از لحاظ مالی نیز به خود شهرستان مربوط نمی شد...

 

سال هاست از مجامع هنری فاصله گرفته ام

از سال 86 به بعد تصمیم گرفتم دیگر در مجامع هنری مختلف که قبلا در آن شرکت داشتم حضور پیدا نکنم چون می دیدم که فایده ای ندارد. به مدیران و دست اندرکاران آن مجامع گفتم لطفا دیگر برایم دعوت نامه نفرستید...احساس می کردم کسانی که در جلسات شرکت می کنند هیچگونه شفافیت و صداقتی در ارتباط با هم ندارند، با اینکه در ظاهر سعی دارند با هم صمیمی باشند اما همین که حتی دو متر از هم فاصله بگیرند خود واقعی شان نیستند که این مسئله واقعا در خور و زیبنده یک هنرمند نمی تواند باشد. از طرف دیگر وقتی یک هنرمند از لحاظ اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی اغنا نشود و درمعرض کم لطفی ها و بی احترامی ها قرار بگیرد خود به خود دلسرد می شود....

 

از رسانه ها فراری ام...

همیشه گفته ام که رسانه های محلی هیچوقت نتوانسته اند جایگاه واقعی و درخوری که شایسته هنرمند است را به مردم معرفی کنند به خاطرهمین تا به حال با رسانه های محلی زیادی وارد گفتگو نشده ام اما امیدوارم که گفتگوهایی که مجله اینترنتی اسرارنامه با هنرمندان انجام می دهد فتح بابی باشد برای هرچه بهتر دیده شدن هنرمندان شهرمان به خصوص جوان ترها که آرزو دارم در هنر خود تکامل و رشد پیدا کنند...      

photo_2020-06-09_21-54-03 - Copy

 

photo_2020-06-09_21-50-32

            

photo_2020-06-09_21-54-57

 

photo_2020-06-09_21-55-01

 

photo_2020-06-09_21-54-57 (2)

 

photo_2020-06-09_21-55-06

 

photo_2020-06-09_21-55-08

 

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما