آواز قلم و چکش..

گفتگو با وحید چشمی هنرمند جوان سبزوار در رشته قلمزنی

مهدیه عابدی / مجله اینترنتی اسرارنامه


هنرهمیشه بخشی جدایی ‌ناپذیر از زندگی و کار ایرانیان بوده است. آنها برای زیباساختن هر چیزی تلاش کرده‌اند. از پارچه و خاک و فلز گرفته تا چوب و انواع سنگ‌ها. هنرهای مختلف هم با همین فلسفه ایجاد شده‌اند؛ تلاشی برای زیبا ساختن چیزهای ساده. در حقیقت برای ایجاد تنوع در زندگی روزمره، انسان‌ها هزاران سال قبل خلاقیت به خرج دادند. طرح‌ها ابداع و نقش‌ها را وارد چرخه زندگی کردند که در نهایت صنایع دستی مختلف ایجاد و ثبت شده است.

ایران عزیز ما پیوسته خاستگاه خلق هنرهای ناب، اصیل و معنوی در عین حال متناسب با زندگی مردم و آداب و رسوم جوامع و اقوام خود بوده است. قلمزنی و کاربرد فلزات طبق مستندات تاریخی موجود و مسبوق به بیش از هزار سال قبل از میلاد برمیگردد.

قلمزنی عبارت است از تزئین و کندن نقوش بر روی اشیا فلزی به ویژه مس، طلا،برنج و ... به عبارت دیگر ایجاد خطوط و نقوش به وسیلۀ قلم با ضربۀ چکش بر روی اجسام فلزی.

هنر قلمزنی روی فلز از آن رو بیشتر مورد توجه هنرمندان است که از دوام و بقای بیشتری نسبت به سایر اشیا برخوردار است.

جالب است بدانید که پیشینه قلمزنی به زمان سكاها یا سیت ها نسبت داده می شود و از آن پس در دل اعصار مختلف رشد و پرورش یافته است. بعد از ورود اسلام به ایران نیزهنرمندان ایرانی با تاثیرپذیری از آرا و عقاید اسلام، نوع خاصی از نقوش با استفاده از آیات، احادیث و مضامین اسلامی را خلق کردند.

کهن شهر بیهق نیز که همواره خاستگاه هنرهای گوناگون بوده است دردل خود فرزندانی را پرورش داده است که در راه خدمت به هنر این سرزمین پیشتاز بوده اند. البته دیر زمانیست که مدیران اجرایی و به خصوص مسئولان فرهنگی و هنری در این دیار نتوانسته اند آنچنان که باید از وجود جوانان علاقه مند و با استعداد در رشته های هنری و به خصوص فعال در حوزه صنایع دستی استفاده و به نحو شایسته ای از آنها حمایت کنند.

مجله اینترنتی اسرارنامه همواره سعی کرده است طی گفتگوهایی با هنرمندان شهرستان گوشه هایی از ذوق هنری و نبوغ هنرمندان صنایع دستی این دیار را به تصویر بکشد و با معرفی آنها گامی در جهت رشد وارتقا صنایع دستی بردارد، و شوربختانه در هر مصاحبه با این عزیزان بیش از پیش به تعلل و بی برنامگی مسئولان شهری در حوزه های مختلف هنری پی میبریم که جای تامل دارد.

این سری از مجموعه گفتگوهای مجله اینترنتی اسرارنامه به یکی از جوانان با استعداد، خوش ذوق و چیره دست در حوزه هنر قلمزنی اختصاص دارد.

وحید چشمی که با او در کارگاه و فروشگاهش در خیابان اسرارجنوبی بین اسرار 27 و 29 دیدار کردیم، بارها در خلال مصاحبه از بی توجهی های مسئولان صنایع دستی در حمایت از هنر خود لب به گله گشود.موضوعی که این روزها بیش از هر زمانی نیازمند توجه بیشتر است و دریغ از گوشه چشمی از مسئولان.

متن کامل این گفتگو را در ادامه می خوانید:

 

یک معرفی کوتاه

متولد سال 1375 در سبزوار هستم . 6 سال است که مشغول کار قلمزنی هستم و سبک مینیاتورچهره ، سیاه قلم اصیل ایرانی و تذهیب را کار می کنم. ازکودکی به لحاظ اینکه مادرم کار مینیاتور انجام می داد به این کار علاقه مند شدم و در رشته متالوژی فلز شناسی آزمایشگاهی تحصیل کرده ام.


قلمزنی، سخت اما بی بدیل

photo_۲۰۲۰-۰۷-۲۴_۰۰-۵۳-۵۲دو سال است که مجوزفعالیتم را از اداره میراث فرهنگی شهرستان گرفته ام اما به طور حرفه ای 6 سال است که به این هنر مشغول هستم.

سبکی که ما کار می کنیم خاص و اصیل است که مینیاتور چهره روی فلزات نام دارد.

قلمزنی سبک های مختلفی از قبیل سیاه قلم ، مینیاتور چهره و ... دارد که درآوردن آناتومی چهره روی فلز و مس کار بسیار سختی است به همین دلیل این مدل سبک ها را کمتر کسی انجام می دهد. طرح ها و الگوها برگرفته از ذهن است به همین دلیل امکان کپی آن وجود ندارد وبه خاص بودن کار می افزاید.

کاری که می خواهد قلمزنی شود ابتدا باید در قالب قیر قرار بگیرد، کف و حاشیه کار قیر گرفته می شود تا سر نخورد و راحت تر انجام شود و بعد از مراحل قاب گیری به سراغ کار اصلی یعنی استفاده از قلم و چکش می رویم که هر کدام بسته به سایز و نوع کار اندازه های متفاوتی دارند و به کار گرفته می شوند. سپس با قلمی به نام بر، کار شروع و طراحی می شود و به سایه، حجم بندی و رو بندی میرسد.

تا الان حدود 50 شاگرد داشته ام که 20نفر از آنها استاد کارکامل شده اند. هم به طور حرفه ای این هنر را یاد گرفته اند و هم از این راه درآمد زایی می کنند.

طرح ها کاملا شخصی است و نمونه آن را نمی توان در جایی دیگر دید. حتی در استان نیز من جز معدود نفراتی هستم که ابزار کارم را نیز خودم آماده و تهیه می کنم . کار قلمزنی فقط بر پایه تجربه نیست. هنر سختی است که نیاز به تخصص دارد تا در کنار تجربه بتوان بهترین کارها را ارائه کرد. مثلا برای این هنر باید شناخت درستی نسبت به فلزات مختلف، نوع طراحی روی آنها و... داشت.


تبعیض میان هنرمندان ، قانون نانوشته مسئولان

گله چند ساله ای از مسئولان دارم. این همه سال است کارکرده ام اما اداره میراث فرهنگی حتی حاضر نشده مکانی را در اختیار من قرار دهد، با اینکه به خیلی از هنرمندان از این لحاظ کمک کرده و اماکن مشخص و مناسبی را در اختیار آنها قرار داده است. اما هربار این را از من دریغ می کنند، علت آن را نمیدانم ولی هر چه هست دوست ندارند این هنر در شهر رونق داشته باشد و دیده شود. در طی این سال ها چندین بار درخواست داشته ام اما جوابی نگرفته ام . بعد از 2 بار سرقت از کارگاهم در سال 97 و ورشکستگی کامل از اداره میراث کمک خواستم. گفتم صفر شده ام ولی قبول نکردند و گفتند دست ما نیست با اقای حسینی رئیس اداره میراث هم دو سه باری صحبت کردم اما کار به جایی نرسید.

دوباره همان کارگاه ورشکسته ام را سر پا کردم با اینکه حتی قلم ها وابزار کارم را دزدیدند. حتی اینقدر شرایط بدی داشتم که میخواستم قید همه چیز را بزنم و در کارخانه ای در تهران نگهبانی بدهم اما دوستانم اصرار کردند که با وجود تمام خستگی ها بمانم و هنرم را حیف نکنم .

حتی یکی از کارهایم قرار بود به ثبت ملی برسد اما بازهم حمایتی در این باره نشد و حتی در این راه سنگ اندازی شد و آن را رد کردند.

از تهران، اصفهان و دیگر شهرها در خواست کرده اند تا با آنها همکاری کنم اما دوست دارم در سبزوار بمانم تا این کار را جا بیندازم وبه دیده شدنش کمک کنم. در سبزوار حداقل بالای 100 نفر قلمزن وجود دارد و به بیشتر آن ها نه بهایی داده شده و نه تسهیلاتی اعطا می شود و خیلی ها مجبور به ترک آن شده اند.

روزی 13 ساعت حداقل کار می کنم شاید یک درصدی از کار به خاطر موضوع مالی باشد اما بیشتر فقط به خاطر عشقیست که به این کار دارم و قلبا این هنر را دوست دارم. آرزویم این است که صدای تق تق کار قلمزنی را مثل اصفهان در کوچه های سبزوار هم بشنوم.


افول یک هنر اصیل با تلفیق سبک های جدید

یکی از موضوعاتی که من را خیلی ناراحت می کند این است که کارهای پست مدرن و سبک های عجیب غریب و رئال را با کار سنتی ترکیب می کنند که اصلا جالب نیست و از اصیل بودنش خارج و رو به ضعیف شدن می رود . بعضی ها می گویند باید کار جدید ارائه دهیم ولی در واقع دارند کار را از حالت اصیل بودنش خارج می کنند.

وضعیت هنر در سبزوار افتضاح است. اصلا هنر را نمی فهمند و درک نمی کنند. برخی فکر می کنند اگر دو جلسه کاری را یاد گرفتند یک استاد خیلی حرفه ای شده اند در صورتی که هنر تا روزی که زنده باشی ادامه دارد و کامل شدنی نیست.هنر هیچوقت کامل نمی شود و به آخر نمی رسد بلکه هر روزی که رد می شود چیزهای بیشتری از آن یاد میگیری.

دغدغه مالی بلای جان هنرمندان

photo_۲۰۲۰-۰۷-۲۴_۰۰-۵۶-۰۳با وجود اینکه این کار بسیار زحمت دارد اما در نهایت صرفه اقتصادی زیادی ندارد و حتی در برخی مواقع مجبور به ضرر نیز هستیم از همه مهم تر اینکه اینگونه هنرها معمولا در محلی که بیشتر در معرض دید عموم باشد بازدید دارد و یا حتی به نوعی چنین محل هایی کلاس کار را بالا می برد چون متاسفانه خیلی ها به ظاهر و زرق و برق کارگاه بیشتر از خود هنر و فعالیت هنرمند توجه می کنند. از این رو آن هایی که از لحاظ مالی در مضیقه قرار دارند و نمی توانند محل مناسبی را برای عرضه هنر خود داشته باشند به مشکل می خورند.

در این محیط که کارگاه ما برپاست، نمی شود کار را با قیمت بالا ارائه کرد. تا زمانی که این هنر اسمش در سبزوار جا نیفتد نمیشود انتظار صرفه مالی و حتی رشد این هنر را داشت. بعضی ها می آیند مثلا کاری را کپی می کنند و با قیمت کمتر می فروشند و مردم ازآن بی خبر هستند. خب باید یک نرخ گذاری مشخص و طراحی الگو خاص داشته باشیم تا بتوانیم هنر قلمزنی در سبزوار را تبدیل به برند کنیم. خیلی روی این موضوع سعی و تلاش کردم اما دیدم واقعا این کشش و خواسته وجود ندارد که حتی اسم سبزوار برای این هنر دربیاید.

باید پیج، سایت و فضایی باشد که فقط مختص معرفی آثار هنری سبزوار باشد. غیر از قلمزنی هزار تا هنر دیگر داریم . میشناسم خیلی از استاد کارانی را که دارند در کوچه پس کوچه ها کار می کنند و اصلا کسی از آن ها خبر ندارد که وجود دارند و زنده اند.


امیدها را کور نکنید! آرزوها رنگ میبازند

هیچ انتظاری ندارم چون نا امیدم .آن زمان که من نیاز داشتم هیچ کاری نکردند و حالا که پر و بال گرفته ام دیگر خسته شده ام. میخواستم کمک کنم این هنر جا بیفتد اما احساس کردم می خواهند به جای رشد آن را محدود کنند.

گاهی با خودم می گویم برای همیشه این کار را رها کنم ولی از فرط علاقه ای که به این کار دارم می گویم حتی اگر ندار و دست خالی هم بشوم باز هم سعی میکنم خودم را بالا بکشم. چون مجبوری خودت را در این روزگار بالا بکشی .

عشق مرا کور کردند. وقتی یک جوان عشقش کور شود دیگر چه می شود کرد. شرایط برای همه سخت است ولی جای کار است. کار ما قابلیت صادرات دارد ولی حیف که حتی در شهر خودمان نیز به آن بی اعتنا هستند. من اینقدر نسبت به شهرم تعصب دارم که کنار امضا هایم اسم سبزوار را هم مینویسم ولی انگار طرز تفکر و عشق ما ومسئولان با هم خیلی فرق دارد...

برای مشاهده گالری تصاویر هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.

photo_۲۰۲۰-۰۷-۲۴_۰۰-۵۴-۲۲ 

 

 

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما