به مناسبت 1 شهریور زادروز ابن سینا و روز پزشک:

نگاهی به سبک زندگی حرفه ای دکتر قاسم غنی/ هدیه ای مختصر از یک پیرمرد روستایی که پزشک حاذق سبزواری را خوشحال کرد

به مناسبت 1 شهریور زادروز پزشک برجسته ایرانی ابوعلی سینا و روز پزشک:
 
دکتر قاسم غنی یکی از شخصیت های برجسته معاصر سبزوار است که شخصیت وی دارای 3 بُعد سیاسی، ادبی و پزشکی است.
 
به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه وی در بُعد پزشکی در ایران و به ویژه در شهر زادگاهش سبزوار منشأ برکات فراوانی بوده است که باعث می شود نامش به خوشنامی در تاریخ این شهر باقی بماند.
 
دکتر غنی یکی از موسسان بیمارستان حشمتیه سبزوار است که با قدمت نزدیک به یک قرن (از 1298 شمسی تا کنون) به عنوان قدیمی ترین بیمارستان نوین استان های خراسان شناخته می شود.
 
وی همچنین در زمینه طباطبت نیز خدمات زیادی به مردم سبزوار ارائه داده است.
 
حکایت زیر که از قول پروفسور رضا در وبسایت ایران بوم درج شده است، بخشی از سبک زندگی حرفه ای دکتر غنی را نشان می دهد که سرشار از بلندمنشی و غریزه دلسوزی و میل کمک به هم نوعان و همشهریانش بوده است:
 
دکتر غنی نقل می کند: پیرمرد هفتاد ساله‌ای را از مردم فروند نزدیک سبزوار آوردند که پایش غانغرین شده ...مریض را با کلرفورم مدهوش کرده مشغول عمل شدم ... اره منحصر به فردی داشتم که کوچک و ظریف بود، همان را به کار بردم. در وسط کار،‌که اندکی از استخوان را اره کردم، اره شکست.
 
ناگزیر کسی را می‌فرستند و از نجار محله اره نجاری می‌خرند. اره را می‌جوشانند و دکتر غنی استخوان را می‌برد و کار جراحی را انجام می‌دهد و پیرمرد نجات پیدا می‌کند.
 
این چنین وضع قرون وسطایی ایران، مربوط به سال 1919 است. امروز هم کسانی که بخواهند به مردم محروم کشورهای بازمانده جهان برسند، باید دلیر و مصمم و فداکار باشند و با مقتضیات ناباب، خدمتی انجام بدهند نه این که سال‌ها منتظر بمانند تا دوایر بین‌المللی و گفت‌وگوهای سیاسی همه چیز را روبه‌راه کنند که «تا تریاک از عراق آرند مارگزیده مرده باشد».
 
دریغ است که در این نوشته‌ها از سپاسگزاری مردم محروم جهان، در برابر انتظارات و دعاوی حقوقی مردم کشورهای پیشرفته، در برخورد با امور پزشکی، یاد نشود. دکتر غنی می‌نویسد:
 
پیرمرد نجات‌ یافت و سال‌ها بعد در سبزوار بودم هر سال چند سیر زرشک که حاصل بیابانی آن حدود است برایم تعارف می‌فرستاد. به اصطلاح سپاسگزاری خود را نشان می‌داد. شاید کمتر هدیه طبی و وصول کمتر نعمتی در دنیا به اندازه همان چند سیر زرشک این پیرمرد خوش‌قیافه بیابانی که یکپارچه صدق و محبت و سپاسگزاری بود برایم آن جلوه را در تمام دوره عمر داشته است.
 
هدیه به صورت ناچیز پیرمرد دهقان، و سپاس به معنی گرانسنگ پزشک جوان، نمونه‌ای از زیبایی‌های فرهنگ کشور کهن‌سال ایران است که به عبارت در نمی‌گنجد. می‌باید با فرهنگ آدمیت آشنایی و الفت یافت و فضلیت‌های گمشده را جست‌وجو کرد. پیشرفت‌های صنعتی و پزشکی و مادی ما را از زیبایی‌های معنوی و روحانی بی‌نیاز نمی‌کند.
 
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما