سلام لطفا اين مطلب را منتشر کنيد و از مسئولان شهرداري توضيح بخواهيد. ______________ اداره فرهنگي و هنري شهرداري به کجا مي رود؟ اداره فرهنگي و هنري شهرداري "جشنواره غذا" برگزار مي کند! شما وقتي اين تيتر و خبر را بخوانيد چه حسي پيدا مي کنيد؟ اولين سوال اين است که چه ارتباطي بين "اداره فرهنگي و هنري" و "غذا" هست؟ البته وقتي سال گذشته اداره کتابخانه هاي سبزوار که متولي کتاب و کتابخواني شهر است در کتابخانه هايش جشنواره دسر برگزار کند، بايد هم امسال اداره فرهنگي هنري شهرداري جشنواره غذا برگزار کند. سال گذشته همه نهادهاي فرهنگي و غير فرهنگي شهر همسايه ما جمع شدند و با قدرت و با طرح هاي شان در اولين جشنواره پايتخت کتاب ايران شرکت کردند به گونه اي که به عنوان جزو ده نامزد نهايي اين جشنواره انتخاب شد؛ اما همزمان نه تنها اداره ارشاد سبزوار هيچ کاري نکرد بلکه اداره کتابخانه هاي سبزوار هم جشنواره دسر برپا کرد. سال گذشته اين ادارات پر طمطراق فرهنگي اصلا از اين جشنواره خبردار هم نشدند. حالا امسال انگار نوبت اداره فرهنگي و هنري شهرداري است؛ امسال بايد منتظر انتخاب نيشابور بعنوان پايتخت کتاب ايران باشيم اما يکي از نهادهاي فرهنگي شهر دارد جشنواره غذا برگزار مي کند با جوايزي مانند سفر به کيش. فراخوان دومين جشنواره پايتخت کتاب ايران در حالي همين هفته گذشته منتشر شد که نهادهاي فرهنگي و غير فرهنگي ما اصلا معلوم نيست کجا هستند و چکار مي کنند. جشنواره غذا به اداره فرهنگي و هنري چه ارتباطي دارد؟ آيا جاي ديگري نبود که جشنواره غذا برپا کند؟ اشتباه نشود ما با جشنواره غذا مخالف نيستيم اما چنين جشنواره اي به يک نهاد فرهنگي چه ارتباطي دارد؟ نهادهاي فرهنگي ما در حالي جشنواره دسر و غذا برگزار مي کنند که سبزوار از نظر شاخص هاي کتاب و کتابخواني رتبه 11 را در استان دارد يعني حتي از بخش هاي تازه شهر شده هم پايين تر است. اي کاش ارشاد، اداره کتابخانه ها و اداره فرهنگي هنري شهرداري بجاي برگزاري جشنواره غذا و دسر، فکري براي ارتقاي سرانه کتابخواني مردم مي کردند؟ اي کاش ارشاد، اداره کتابخانه ها و اداره فرهنگي هنري شهرداري بجاي برگزاري جشنواره غذا و دسر، فکري به حال به روز کردن کتابخانه هاي شهر مي کردند؟ اي کاش ارشاد، اداره کتابخانه ها و اداره فرهنگي هنري شهرداري بجاي برگزاري جشنواره غذا و دسر، ساخت کتابخانه مرکزي سبزوار را پيگيري جدي مي کردند. و دهها اي کاش ديگر. وقتي اداره فرهنگي و هنري در شهرداري سبزوار راه اندازي شد اميدوار بوديم اين نهاد فرهنگي، کندي و کم کاري نهادهاي فرهنگي دولتي و رسمي را جبران کند. اميدوار بوديم بخشي از کارهاي زمين مانده را بردارد. اميدوار بوديم بخشي از خلاهاي موجود در فعاليت هاي فرهنگي شهر را پر کند. بزرگترين ترس مان هميشه اين است که نهادهاي فرهنگي از حوزه هاي کاري شان منحرف شوند که حالا انگار اين مسئله درباره اداره فرهنگي و هنري شهرداري واقعيت پيدا کرده است. بعد از دو سه سال تازه اين اداره به آنجا رسيده است که جشنواره غذا برگزار کند. واقعا شاهکار است. آيا هيچ کار فرهنگي و هنري ديگري نبود که اين اداره انجام دهد که به جشنواره غذا رسيده است؟ دو سه سال از تاسيس اين اداره مي گذرد آيا وقت آن نرسيده است گزارشي از فعاليت هايش بدهد که در اين مدت چه کرده است؟ آيا وقت آن نرسيده است که آسيب شناسي اي از اين اداره صورت گيرد؟‌ واقعا آدم حيرت مي کند که چه تفکري به چنين برنامه هايي براي يک نهاد فرهنگي مي رسد؟ علت اين انحراف ها در نهادهاي فرهنگي جاي بررسي دارد که بررسي آن مجال ديگري مي طلبد اما شايد اولين علت اين انحراف ها آن باشد که معمولا آدم هايي را مسئول اين نهادها مي گذارند که اصلا فرهنگي نيستند. خيلي از افراد جنس شان فرهنگي نيست حتي اگر 50 سال هم رئيس يک نهاد فرهنگي باشند. سخن را کوتاه کنم، با ديدن اين خبر ناخودآگاه ياد اين جمله جلال آل احمد افتادم(نقل به مضمون): در اين مملکت بيکاره ترين آدم ها مديران فرهنگي مي شوند. (يک مخاطب ساده) __________