حسین معدنی ثانی مسئول انجمن داستان سبزوار و عضو کانون نویسندگان ایران در واکنش به تحولات اخیر منطقه غرب آسیا و اختلافاتی که بین روسیه و ترکیه در جریان ساقط شدن یک هواپیمای نظامی متعلق به روسیه پیش آمده، مطلبی را به رشته تحریر درآورده است که هرچند از زبان طنزآمیزی بهره برده، اما اشاره های ظریف و جالبی به بحران های سیاسی این روزهای خاورمیانه دارد.

اسرارنامه در ادامه متن کامل این یادداشت را منتشر می کند:

 

اخوي محترم جناب آقاي " ولاديمير اسپيردونيچ پوتين " لطفاً شير فلكه را ببنديد!

 

پرزيدنت سلام! تصاوير سقوط جنگنده ي سوخو ٢٤ نيروي هوايي كشورتان دل ما را هم به درد آورد و ديديم كه در دنياي سياست چطوري ظرف ١٧ ثانيه تمام معادلات چپه رو مي شود. راستش ما هم دلمان خيلي سوخت وقتي خبردار شديم هر دو خلبان آن طياره ي ساقط شده به همت چتر نجات سالم به زمين رسيده اند ولي تروريست هاي از خدا بي خبر جان يكي از آن ها را به نامردي ستانده و آن چنان دل شما را به درد آورده اند كه اقدام آن افندي نانجيب - رجب طيب اردوغان - را به مثابه خنجري دانسته كه تا دسته در پشتتان فرو شده است.

 

جناب پوتين! سگرمه هاي در هم شما جلو دوربين هاي تلوزيوني ما را در جا ميخكوب كرد، آن جا كه خط و نشان مي كشيديد و خبر بايكوت كشتي هاي حامل گوشت سفيد تركيه را در بنادرتان اعلام نموده ، فرموديد آن ٤/٥ ميليون توريستي كه جهت فريضه ي لهو و لعب به سواحل زيباي آنتاليا مي روند بايد جاي ديگري را براي خوشگذراني انتخاب نموده و داغ روبل هاي روسي را كه قرار بود به لير تبديل شود را به دل كسبه ي گردن كلفت تركيه بگذارند.

 

ولاديمير جان! ما كه شاهد بوديم چقدر منتظر معذرت خواهي آن همتاي قد بلند ديلاق ماندي و آن مردك هم به جاي عذرخواهي نخست وزيرش - احمد داوود اغلوو - را فرستاد و آن جناب هم به جاي بد كرديم و غلط كرديم ، دستي به سيبل هايش كه بي شباهت به دسته ي موتور گازي نيست ، كشيده و با وقاحت تمام از حق كشورش در حفاظت از حريم هوايي داد سخن داد و بعد هم كه كار به جاهاي باريك كشيد و آن "رجب خان " زبان  نفهم اخبار خريد نفت از "داعش " خير نديده را از اساس منكر شد و حالا هم كه توپ مي زند، اگر ثابت كردي كه نفت از داعش مي خريم استعفا مي كنم و اگر نتوانستي بايد استعفا كني. مردك ديوانه خيال مي كند " كرميلن " خانه ي خاله است و مي شود آن را بي صاحب گذاشت.

 

آقاي پوتين حكايت اتفاقات اخير مرا به ايام كودكي برد. بچه كوچه اي داشتيم بنام " محمود " معروف به " محمود شيش قروني " كه از اساتيد فعل حرام " تيله بازي " محسوب مي شد والحق و الانصاف در اين رشته سر آمد بچه هاي محله بود و ممكن نبود كه دست به تيله شود و آن چند قران ته جيبمان را از ما نبرد و واي به روزي كه مي خواستيم دبه در بياوريم و به قول خودمان سبزواري ها داو را " لاپ " كرده و تاوان ندهيم؛ در چشم به هم زدني يقه مان را مي گرفت و بعد از يك كتك حسابي پولش را وصول مي كرد.

 

جناب پوتين ! قربانت بروم جنابعالي هم كه دان  ٨ جودو داريد و از اساتيد سامبو محسوب مي شويد و آلانه هم كه براي شركت در " كنفرانس تغييرات إقليمي " به پاريس تشريف برده ايد خوب است كه يقه ي اين مردك را گرفته و داغ دل مادر آن خلبان  خدابيامرز را از اين بي عقل بگيريد و آبي باشيد بر آتش دل ما و اگر هم نمي خواهيد به روش محمود شيش قروني ما عمل كرده كافيست شير فلكه ي گازتان را ببنديد، مگر نه اين است كه ٥٧ درصد گاز اين نوكر آمريكا از چاه هاي گاز شماست؟ فكرش را بكنيد آقاي رئيس جمهور! سر سياه زمستان و لوله هايي كه گاز ندارند و رجب طيب اردوغاني كه فهميده يك من ماست چقدر كره مي دهد.

نویسنده: حسین معدنی ثانی

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

شعر یک دانشجوی دانشگاه حکیم سبزواری در واکنش به انفجار تروریستی پاریس