گزارش روزنامه ایران از وضع حمل یک مادر باردار در آسمان سبزوار / این کودک بلندپرواز...
چند روز قبل وضع حمل یک بانوی سبزوار در آسمان این شهرستان، به سرعت در رسانه ها پیچید وبه یکی از خبرهای جذاب یک هفته اخیر در کشور تبدیل شد تا نوزاد پسر متولد شده همیشه با عناوینی نظیر کودک بلندپرواز، پسربچه طبع بلند و ... یاد شود.
به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه تا به حال تولد های زیادی در جاده ها و در داخل خودرو امپولانس اتفاق افتاده است، اما تولد در داخل بالگرد اورژانس هوایی به نظر می رسد، بسیار مورد نادر و جالب توجهی است.
از همین رو خبرنگار روزنامه ایران امروز به سراغ این سوژه آمده و با یکی از تکنسین های حاذق امدادهوایی سبزوار و نیز با خود مادر 35 ساله ای که در آسمان وضع حمل کرده ، به گفتگو پرداخته است که در ادامه اسرارنامه متن کامل این مطلب را منتشر می کند:
زن روستایی فرزندش را بر فراز آسمان به دنیا آورد
چه طبع بلندی دارد این پسر...
یوسف حیدری
گریههای نوزاد در آسمان خبر از آغاز یک زندگی در دل ابرها میداد.
بالگرد اورژانس هوایی با عبور از فراز تپههای مرتفع بسرعت به سوی سبزوار در حرکت بود اما امیرعلی که انگار برای به دنیا آمدن عجله داشت، منتظر نماند و بر فراز آسمان شهر و با کمک دو تکنیسین اورژانس به دنیا آمد.
میثم آلحسن تکنیسین اورژانس هوایی سبزوار در گفتوگو با خبرنگار گروه زندگی با تشریح عملیات انتقال زن باردار روستایی به سبزوار و به دنیا آمدن نوزاد بر فراز آسمان شهر گفت: از 10 سال قبل به عنوان تکنیسین در اورژانس سبزوار مشغول به فعالیت هستم و در چندین و چند عملیات امدادی شرکت داشتهام. قبلتر هم پیش آمده بود که مادران بارداری را که دچار درد زایمان شده بودند از روستاهای دورافتاده سبزوار به بیمارستان منتقل میکردیم.
وی ادامه داد: برخی روستاهای دور افتاده و محروم سبزوار فاصله زیادی با شهر دارند و با توجه به صعبالعبور و دور افتاده بودن این روستاها از 6 ماه قبل اورژانس هوایی در سبزوار راهاندازی شده و من به همراه یکی از همکارانم (ابوچناری) به اورژانس هوایی منتقل شدهایم. در این مدت نیز عملیاتهای مختلفی از جمله انتقال زنان باردار روستایی را به بیمارستان شهر انجام دادهایم اما آخرین عملیات با به دنیا آمدن نوزاد در بالگرد همراه شد.
این تکنیسین اورژانس با بیان اینکه این مادر باردار در شرایط خوبی قرار نداشت، گفت: ساعت 15 از مرکز اورژانس به ما اعلام کردند که یک مادر باردار در منطقه محروم «خرسف» سبزوار در شرایط مناسبی قرار ندارد و باید بلافاصله به بیمارستان سبزوار منتقل شود. با اعلام این خبر بلافاصله سوار بر بالگرد به پرواز درآمدیم و همزمان نیز یک دستگاه آمبولانس اورژانس به روستای خرسف اعزام شد و این زن را به روستای «البلاغ» که در 15 کیلومتری قرار داشت منتقل کردند. چند دقیقه بعد در مکانی که از قبل مشخص شده بود فرود آمدیم و این زن و مادرش را سوار بالگرد کرده و به طرف سبزوار حرکت کردیم. در طول مسیر این زن دچار افت فشار و همزمان کیسه آب جنین نیز پاره شد. با توجه به شرایط خاصی که وجود داشت احتمال دادیم نوزاد به دنیا بیاید و به همین دلیل بلافاصله مقدمات را آماده کردیم و چند دقیقه بعد نوزاد پسر به دنیا آمد. بلافاصله با بریدن بند ناف به نوزاد تنفس دادیم و چند لحظه بعد صدای گریه او فضای داخل بالگرد را پر کرد. همه خوشحال بودیم و از اینکه نوزاد و مادر هر دو سالم بودند خدا را شکر کردم. لحظات حساس و نفسگیری بود و سروصدای پرههای بالگرد با فریادهای مادر آمیخته شده بود. 10 دقیقه بعد در محوطه بیمارستان فرود آمدیم و مادر و نوزاد به بخش منتقل شدند.
وی با بیان اینکه نخستین تجربه به دنیا آمدن نوزاد در آسمان برایش خاطرهانگیز شده است، گفت: در آن لحظات به خدا توکل کرده بودیم و با توجه به فضای محدود و تنگ داخل بالگرد و تکانهای شدید سعی میکردیم مادر را در شرایط ثابت نگه داریم.
فاطمه صفرنژاد بانوی 35 سالهای که سومین فرزند خود را بر فراز آسمان سبزوار به دنیا آورده از شنیدن صدای فرزندش میگوید: امیرعلی فرزند سوم من است. در روستای محروم خرسف زندگی میکنیم، همسرم کشاورز است. خانه بهداشت، تنها امکانات بهداشتی و درمانی ما در این روستاست.
صبح زود وقتی درد زایمان شروع شد همسرم را از خواب بیدار کردم و از او خواستم فوراً مرا به خانه بهداشت ببرد. با هر سختی که بود به خانه بهداشت رفتیم، دکتر بعد از معاینه گفت وضعیت نوزاد خوب نیست و باید هرچه سریعتر به سبزوار بروم و در بیمارستان بستری شوم. تنها وسیله نقلیه روستای ما خودروی مینیبوسی است که صبح زود مسافران را به سبزوار میبرد و عصر هم برمیگردد. همسرم با اورژانس تماس گرفت و آنها نیز خودروی آمبولانسی را به روستا فرستادند. هر لحظه درد من بیشتر میشد و در آن لحظات از خدا کمک میخواستم. ساعتی بعد آمبولانس اورژانس وارد روستا شد و تکنیسین اورژانس بعد از بررسی علائم گفت که وضعیت بچه خوب نیست و اگر با این خودرو به شهر برویم ممکن است جانت به خطر بیفتد، از آن گذشته هر لحظه امکان به دنیا آمدن نوزاد هم وجود دارد.
مادر تازه فارغ شده ادامه داد: با تماس آنها اورژانس هوایی از سبزوار به پرواز درآمد و همزمان نیز مرا با آمبولانس به روستای البلاغ که بالگرد میتوانست در آنجا فرود بیاید بردند. لحظه به لحظه درد بیشتر میشد و دستان مادرم را محکم در دستم گرفته بودم. چند دقیقه بعد با شنیدن صدای بالگرد که در حال فرود بود آرامتر شدم. با فرود بالگرد همراه مادرم داخل آن رفتیم و بلافاصله بالگرد پرواز کرد. به خاطر تکانهای شدید بالگرد دردم زیاد شد و همان لحظه احساس کردم نوزادم در حال به دنیا آمدن است. موضوع را به تکنیسینها گفتم و از شدت درد از هوش رفتم. چند دقیقه بعد با شنیدن صدای گریه پسرم به هوش آمدم. تکنیسینهای اورژانس او را داخل پتویی قرار داده و در بغلم گذاشتند. صدای گریههای پسرم شیرینترین صدایی بود که میشنیدم و از اینکه هردو سالم بودیم دستانم را رو به آسمان گرفتم و از خدا تشکر کردم. نام امیرعلی را برای پسرمان انتخاب کردیم و همه پرستاران بیمارستان وقتی دیدند که پسرم در بالگرد به دنیا آمده است با تعجب به من نگاه میکردند.
نظرت را بنویس
محمد
سلام ،ضمن تشکر از نیروهای اورژانس چه خوب است برای این قبیل مریض ها خانم پرستار و ماما هم اعزام شود تا از نظر شرعی مشکلی نداشته باشیم / یک شهروند
سبزواری
خدا رو شکر .که اورژانس هوایی داریم.