از برچسب زدن روی نخبهها تا مصادره ارزشها و هنجارها
وحید ششتمدی یکی از شاعران و نویسندگان جوان سبزواری و دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه حکیم سبزواری است.
به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه ، ششتمدی که خود مدیر پایگاه خبری تحلیلی سلام ششتمد است به تازگی طی ارسال یادداشتی به تحریریه اسرارنامه، از عادت زشت و اشتباه برچسب زنی بر افراد مختلف و به ویژه بزرگان فرهنگی و هنری شهر و کشورمان ابراز ناخرسندی کرده است.
متن کامل نوشته این نویسنده جوان دیار سربداران در ادامه منتشر می شود:
برچسب زدن روی نخبه ها تا مصادره ارزش ها و هنجارها
گاهی این روزها اخباری به گوش آدم میرسد که خونش به جوش میآید، از آن لحظهها پیش میآید که انگشتان، خارج از اختیار صاحبشان به حرکت در میآیند و مطلبی مینویسند. مطلب حاصل از حرارت آن خونِ به جوش آمده. شاید این یک واکنش و پاسخ طبیعی باشد در جهت کاهش آن حرارت و آن گرما. اما گویا همیشه هم کارساز نیست!
اما از خبرهایی که شنیده میشود گفته شد! بله!
خبرها حاکی از این است که یک عده آدم افتادهاند به جان ریشههای فرهنگ این اجتماع و تا ذره ذره آن را نجوند و هضم نکنند ول کن نیستند!
کسانی که هر آنچه را مطلوبشان است مصادره میکنند و هر چه را نیست، برچسبی بر آن چسبانده، منتقلش میکنند به زبالهدان فرهنگ! حالا آدم باشد، یا ارزش یا هنجار یا ... آنها فقط خود و مطلوبهای خودشان را میشناسند و شاخص ارزیابیشان هم همینهاست.
شاید برای همه عادی شده باشد، اما برای بعضیها، هر چقدر هم یک درد، تکرار شود، باز عادی نمیشود، باز داغش تازه است. اگر امروز جلو این موج عظیم تخریب و مصادره را در فرهنگ نگیرم، آیندگان ما، فردا بر تل خاکستری که از این فرهنگ ماده، چادر خواهند زد و در بیابان باقیمانده تا ابد سرگردان میمانند.
در داوِ فرهنگ امروز ما، کافی است یک آدمی پیدا شود که سرش به تنش بیارزد. بعد دو راه برایش باقی میماند: یا باج میدهد و تا آخر عمر در آرامش حاصل از این باج زندگی میکند، یا باج نمیدهد و از داو خارج میشود.
اگر باج داد که زبان و قلمش به میل آن جوندگان میچرخد و آنها را در جویدن فرهنگ کمک بیشتری میکند، بعد هم میرود خانهاش و سر کارش با آرامش تمام روزگار میگذراند. کلی هم بزرگ میشود و اسمش سر زبانها میافتد و حرفها و نوشتهها و آثار هنریاش منتشر میشود. اما یک نکته مهم این که: هرگز در دل مردم جا نمیگیرد! هرگز مردم او را حفظ نمیکنند! بلکه همان جوندگان فرهنگ، آنها را تابو میکنند و زیر پرچمِ آنها فریادهایشان را میزنند!
اما اگر باج نداد، خودش هم ریشه داشت، میشود طعمه خوبی برای جوندگان! چنان از ریشه در میآید که کسی فرق او را با چوبهایی که ذغال قلیان را از آنها میسازند نداند! این آدمهای ریشه دار، با یک برچسب از دور خارج میشوند.
در اجتماعی که تخریب انسانها میلیاردها بار سریعتر از بزرگداشت انسانها، در میگیرد، خیلی راحت میتوان این کار را انجام داد. یک برچسب ساده کافی است: شاعرِ فلان! نویسنده فلان دوست! نقاش فلانیسم! موزیسین فلان جا برو! هنرمند وابسته به فلان! و چقدر راحت و سریع ذهن ما مردم، از رسانههای این افراد، برچسبها را دریافت، جذب و مؤثر میکند. انگار ژن مردمی که امیرکبیرها را از دست دادند و افتخار کردند هنوز در سلولهای ما زنده است!
برچسبها مقبول و مؤثر نمیافتد مگر با مصادره ارزشها! اینکه این جوندگان هر چیز خوبی را طوری تحلیل و تفسیر میکنند که به خودشان برسد و هر چیز بدی را به طرف مقابل! هر کتابی و هر آیینی و هر ارزشی، گویا تأیید کننده خود آنهاست و هشدار دهنده درباره آدمهای ریشهدار!
این روند با سرعت غیر قابل تصوری دارد فراگیر میشود! بدتر از اینکه دردی وجود داشته باشد این است که آن درد حس نشود یا عادی شود! ما امروز دچار همین هستیم. متوجه نیستیم که آنچه از تریبونها، رسانهها، آدمها، به ما میرسد چیست و با چه طرح و توطئهای! با چه خودخواهی عظیمی! کسانی که روی دیگران برچسب میزنند تا آنها را پایین بکشند، نباید سرلوحه افکار ما قرار بگیرند.
این میشود که هنر، قلم، رسانه و تریبون هم در اختیار یک طیف قرار میگیرد و هزینهها هم میشود برای همان طیف! اگر هم یک جایی یک کسی دو کلمه حرف حساب زد، چنان برچسب رویش میچسبد، چنان ریشهاش را میجوند که ...
میدانم و میدانید که این خون به جوش آمدنها تمام نمیشود! خدا را خوش نمیآید، این روندی که رو به گسترش است نه با آیین خدا سازگار است نه با آیین خوبان او، نه با انسانیت! بدانیم و از این جوندگان تأثیر نگیریم!
وحید ششتمدی
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
نهایت خلاقیت در کارت دعوت به مراسم عروسی یک شاعر و نویسنده سبزواری