دلنوشته ای برای استاد محمود دولت آبادی

درنگی فی البداهه به فراخوان و حمایت ر رسانه ی اسرار نامه از ن محمود دولت آبادی
مجله اینترنتی اسرارنامه چندی قبل در همین وبسایت اقدام به انتشار مطلبی در خصوص ضرورت شناخت صحیح استاد محمود دولت آبادی کرد.
اسرارنامه در آن مطلب صراحتاً اعلام کرد که هیچ کاری به رفتار و اندیشه های سیاسی محمود دولت آبادی ندارد و صرفاً قصدش آن است که توانمندی های هنری او را در امر نویسندگی مورد بررسی و توجه قرار دهد.
حتی ممکن است در آینده با نگاهی منتقدانه به محتوای برخی از آثار دولت آبادی بنگیریم و مطالبی انتقاد آمیز در مورد آنها منتشر کنیم.
لیکن انتقادات سیاسی نباید منجر به آن شود که توانمندی های یک هنرمند را نادیده بگیریم.
پس از انتشار مطلب مذکور ، نظرات بسیار متفاوتی از جانب مخاطبان اسرارنامه برای ما ارسال شد که بعضی محبت و عشق خود به استاد دولتی آبادی را بیان می کردند و عده ای دیگر نیز در مقابل دولت آبادی موضع گیری کردند.
برای مشاهده مطلب مورد ذکر ، می توانید به پیوند زیر مراجعه نمایید :
استاد محمود دولت آبادی را بشناسیم و بشناسانیم

یکی از کسانی که از این اقدام اسرارنامه به شدت حمایت کرد ، آقای حسین خسروجردی یکی از نویسندگان توانمند سبزواری  بود.
او خود با استاد دولت آبادی ارتباط نزدیک دوستی دارد و پس از انتشار مطلب اسرارنامه در مورد دولت آبادی ، به نوشتن و یا بهتر است بگوییم سرودن دلنوشته ای شعرگونه پرداخت که در ادامه ، اقدام به انتشار این دلنوشته می کنیم :

مهتابی دیگر به روی شبهای قلعه چمن 

 یک نفر در وزش بادهای خیس از یاد
و در آیند آهوان خرامنده ی جلگه های خاموش کلیدر
 تو را صدا می زند
یک نفر در غزل های سرو و چگور اشکبار مد یار از کوه های مهتاب زده ی دوبراران تو را صدا می زند
 یک نفر در خاطره های غمناک و یخ زده روزگار اسبهای گل محمد و خان عمو را دارد زین می کند
 تا شب از ستاره شویان تنهایی بگریزد و روز ، طاقه های حریر کلام مردی را در آفتاب خوش رنگ خیال بشوید
 آه ...
گویی که در خانه ی بلقیس نامه ای به خط گل محمد گشوده اند و شبهای قلعه چمن سر خوش حنابندان دیکری است
...

نویسنده : حسین خسروجردی

توجه : نظرات مخاطبان برای این پست با چند روز تأخیر تأیید می گردد.

کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
هزارحرف نگفته از تاریخ و فرهنگ سبزوار

نظرت را بنویس
comments

قاسمی

زنده باد استاد دولت آبادی زنده باد شما چشم و چراغ دل مایید. هنرمند محبوب و مردمی مایید خدا حفظتون کنه.

فاطمه فسنقری

خیلی قشنگ بود . لذت بردم ((یک نفر در غزل های سرو و چگور اشکبار مد یار از کوه های مهتاب زده ی دوبراران تو را صدا می زند ...)) من کلیدر را چند بار خوندم هربارم بیشتر از دفعه قبل لذت بردم. الآنم هوس کردم دوباره هر زمان وقت کردم باز برم بخونم.خدا استاد دولت آبادی را حفظ کنه . این جور آدمها سرمایه های هنری مملکتن.

تاوپلج

یکی از مایه های افتخار شهر بیهق وجود اندیشمندانی چون جناب آقای دولت آبادی است، بزرگمردی که آثارش شهره ی آفاق می باشد و با کمال تاسف بسیار اندک در باره اش می دانیم. کاش...
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما